فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۶۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

عصر امروز تماس گرفت . گریه می کرد . مضطرب بود . صدای نازک و دخترانه اش می لرزید . می گفت : مادرش شاغل است . می گفت اوضاع مالی مناسبی دارند و او تک دخترخانواده است . با برادری که سالها از خودش کوچکتر است . می گفت : از صبح تا عصر در خانه تنها هستم . مادر خسته و کوفته و بی حوصله به خانه می آید . کسی نیست تا حرفهای مرا بشنود . کسی نیست تا پای درد و دلش بنشیند . می گفت : مادرش خیلی سخت گیر است . اما همین مادر سخت گیر ، هم خودش وایبر دارد و هم به دخترش اجازه داده تا بعنوان سرگرمی هم که شده از وایبر استفاده کند . تعریف می کردکه همه چیز از وقتی شروع شد که وایبر را نصب کردم . از وقتی که عضو گروه های وایبری شدم . در این عضویت با پسری آشنا شدم که دم از خدا و پیامبر می زد . پسری که پای درد و دل هایم می نشست . پسری که به من محبت می کرد . پسری که می گفت : قصد خیر دارد. تعریف می کرد که از این آشنایی یکی دو ماه می گذشت و مادر شاغل سخت گیر از این رابطه بی خبر بود . کم کم پسر از او خواسته بود که از فضای مجازی خارج شوند و حقیقی شوند . دخترک می گفت : در اولین برخوردمان حتی به من نگاه هم نمی کرد . می گفت : از کاری که می کردم می ترسیدم. احساس بدی داشتم . احساس آدمی که در شرف سقوط است . دوست داشتم تا با مادرم حرف بزنم . دوست داشتم از آنچه در شرف وقوع است باخبرش کنم ، اما می ترسیدم . تا سه روز قبل از سال 94. به اینجا که رسید قلبم انگار در سینه سنگینی می کرد . به تجربه تا آخر داستان را رفتم اما منتظر شنیدن ماندم شاید به امید اینکه اینبار ماجرا آن چیزی نباشد که من حدس زده ام. دخترک ادامه داد : سه روز قبل از نوروز ، پسر از من خواست تا بر سر قرار حاضر شوم . به مادرم گفتم که با دختر خاله ام به مرکز خرید نزدیک خانه می روم .دختر بر سر قرار حاضر می شود. پسرک باز دم از خدا و اسلام می زند. از سادگی و بلاهت دخترک استفاده می کند و به بهانه ی اینکه خواهرش در منزل است او را به خانه می برد. 

و .......... ادامه ماجرا...............

دخترک وحشت زده با التماس فرار می کند . می گفت تا امروز سه بار دست به خودکشی زده ام. می گفت : پسرک مرا تهدید کرده که همه چیز را به خانواده ام می گوید . می گفت : توبه کرده ام ، حالا خدا مرا می بخشد. می گفت : حالا چکار کنم ؟ می گفت و می گفت و می گفت .... و گریه می کرد...

دوست داشتم با مادرش حرف می زدم . دوست داشتم از مادرش خیلی چیزها بپرسم . دوست داشتم بپرسم چرا با دخترش دوست نبود ؟ چرا اعتماد دخترش را جلب نکرده بود ؟ چرا دخترش اینقدر از او می ترسید ؟ چرا فکر می کرد با محدود کردن های بی منطقش می تواند دخترش را از معضلات اجتماعی دور کند ؟ چرا فکر می کرد وایبر می تواند جای خالی او را برای دخترش پر کند ؟ چرا بهترین اوقاتش را کار می کند و خستگی و بی حوصلگی اش را به خانه می آورد؟ چرا دخترش اینقدر تنهاست ؟ من دوست داشتم سوالات زیادی از مادرش بپرسم اما افسوس ....

شما را بخدا ، شما را بخدا ، دخترانتان را دریابید .




۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۲
سیده طهورا آل طاها

- بچه ها مادرانی را دوست دارند که دارای مقبولیت اجتماعی هستند. مادرانی که از ضعف های خود می گویند، اشتباه می کنند . مثلا" مادری که از مشکلاتش با عمه و خاله و سایرین برای فرزندش تعریف می کند شاید بتواند محبت و دلسوزی فرزندش را جلب کند اما همان فرزند او را الگو قرار نمی دهد و در لحظات حساس زندگی کمتر از او نظر می خواهد. مادرانی که همیشه موضع ضعف دارند و گریه می کنند موفق نیستند.

- فراموش نکنید هرگز برای نوجوانتان از نقص هایتان یا حتی اشتباهاتتان نگویید چرا که فرزندان نسبت به انجام آن عمل به نوعی مهر تایید از طرف شما دریافت می کنند.به جایش از موفقیت هایتان برای آنها تعریف کنید.

- در خانه هایی که پدر ستون اصلی خانه نیست ، دخترها برای داشتن ستون و احساس امنیت به دنبال پسرهای به ظاهر مقتدر یا حتی مردان متاهل یا مسن می گردند.

- پسرهایی که جذب جنس مخالف می شوند به این دلیل است که با مادرهایشان رابطه صمیمی ندارند. با آنها به پیاده روی بروید تا غیرت آنها تقویت شود.

- پدر خانواده حداقل دو روز در هفته را به بودن در کنار دخترش اختصاص بدهد. با هم تفریح بروند ، مسافرتهای نیم روزی یا یک روزی ترتیب بدهند و پیاده روی کنند . این کار پدر نیاز ذاتی دختر را که داشتن یک پشتوانه ی قوی است را تامین می کند و لذت خاصی را در او تقویت می کند.

- گاهی در قبال کارهای خانه به پسرتان پول بدهید چرا که باید بداند چطور پول به دست بیاورد و چطور آنرا مدیریت کند . در قبال انجام کارهای خانه از دخترتان با دادن کادو تقدیر کنید و به او بفهمانید که زحماتش را ارج می نهید.

- خرید همه چیز برای دختر توسط والدین اشتباه است . مگر شوهر می تواند همه چیز را برایش تهیه کند؟ به توصیه حضرت آقاتوجه کنید که می فرمایند : گاهی بعضی چیزها را به بچه ها ندهید ، گاهی لباس کهنه تن آنها کنیدیا شلوارهای وصله دار به آنها بپوشانید تا آنها به سختی خو بگیرند.

- اینکه مادر یک دختر به او می گوید : لازم نیست کار خانه انجام بدهی تو فقط درس بخوان .وقتی رفتی خانه شوهرت به قدر کافی کار می کنی ، اشتباه محض است . دختر بدون هیچ هنر و توانایی اداره ی یک زندگی وارد منزل شوهری می شود که هر وقت به خانه می آمده ، با غذایی آماده و خانه ای مرتب و منظم و لباسهایی شسته و اتو کشیده روبرو بوده ، حاصل خطای مادر دختر کشش پسر به سمت مادرش و دلخوری از همسرش خواهد بود . همان طور که مادر یک پسر وقتی مرتب به پسرش رسیدگی می کند و تمام کارهای او را انجام می دهد نمی داند که دارد قدرت مدیریت بحران را و توانایی اداره ی یک زندگی را از او می گیرد.

- به دخترهایتان در این سن مهارتهای خانه داری را بیاموزید . در حد مهارت داشتن و نه در حد بلد بودن و یاد گرفتن.

- ایام تابستان فرصت مناسبی برای یادگیری حرفه های مختلف و مطابق علاقه و سلیقه ی خود اوست . باید کمک کنید تا پسرها شیوه ی مدیریت مالی و اقتصادی خانه را یاد بگیرند. زندگی فراز و نشیب های فراوان دارد ، پسرها باید حداقل به یک حرفه مسلط باشند تا بتوانند در صورت لزوم امورات خانه را تا پیدا کردن شغل مناسب تر اداره کنند.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰
سیده طهورا آل طاها

- درسنین 7تا 14سال باید مرتب نماز را به بچه ها یادآوری کرد. گفتن راز نماز، خوبی های نماز ، عزتی که در نمازخواندن به دست می آید همه باعث می شود که بچه ها به نماز راغب شوند اگر خودتان نمی توانید اینکار را بکنید بچه ها را پیش یکی از علما ببرید تا او برایشان صحبت کند . همان طور که وقتی بچه ها بیمار می شوند آنها را نزد پزشک می برید .

- اگر فرزندی کاهل نماز است باید علتها و عوامل را جست و جو کرد . نحوه رفتار والدین با سایر فرزندان در خانه مهم هست . مادرها می توانند با استغفار زیاد صاحب نفوذ کلام شوند و امرشان در این مورد مطاع شود. مراقبت های ایام بارداری و لقمه حلال هم در این مورد موثراست . مادر باید رابطه خودش را با خدا اصلاح کند تا توقع او در ایجاد رابطه درست فرزندش با خدا منطقی باشد. در وهله اول باید نکات مثبت رفتاری بچه دیده شود یا حتی روی یک برگه کاغذ نوشته شود . در مرحله بعدی اصطلاحا" گیر دادن های مدام را متوقف کنید . سپس به او بگویید که دوستش دارید و نکات مثبت او را به او یادآو شوید و برایش آزوی سعادت کنید . پیاده روی های مکرر با فرزندتان را ترک نکنید و هرگز در خلال این کار او را نصیحت نکنید . خواهید دید که به آرامی فرزندتان به شما اعتماد می کند و بسیاری از نگفته هایش را با شما درمیان می گذارد . کم کم او به شما نزدیک شده و علقه میان شما تقویت می کند و فرزندتان سعی می کند خودش را به خواسته ها و توقعات شما نزدیک کند . آگاه باشید که این کار ممکن است تا یکسال طول بکشد پس سعه صدر شما در این میان خیلی مهم است .

- راهنمایی خطرناکترین سن برای بچه هاست . ابتدا میزان اطلاعات آنها را بسنجید و بعد راهنمایی اش کنید از او بخواهید اگر موردی پیش آمد به شما اعتماد کند . یادتان باشد مسائل جنسی مرز نمی شناسد . صرف اینکه فرزندتان اهل مسجد و نماز جماعت رفتن یا عضویت در بسیج است نباید شما را مطمئن کند تا جاییکه کنترل خود را روی او قطع کنید . این ساده اندیشی والدین است که بچه ها را به این امید که عضو بسیج مسجد شده اند یا مکرر به نماز جماعت یا مسجد می روند ، رها کنند. خصوصا" هرگز اجازه ندهید که به طور مستمر به تنهایی به این اماکن رفته و با افراد بزرگتر از سن و سال خود مراوده داشته باشند.

- به استقلال طلبی بچه ها در این سن احترام بگذارید . خودتان را از جزئیات زندگی کودک دور کنید. وقتی سوالی در جمع از فرزندتان پرسیده می شود اجازه بدهید تا خودش پاسخگوی سوال باشد نه اینکه شما به جای او پاسخ بدهید یا اینکه تاکید کنید: بچه ام خجالتی است .. 

- اغلب والدین شکایت دارند که بچه ها در مورد انجام تکالیفشان به آنها تکیه دارند و به محض دور شدن والدین از کنار بچه ها ، از ادامه انجام تکالیف سرباز می زنند. یادتان باشد استقلال در امر انجام تکالیف نباید ناگهانی انجام شود . این کار نیاز به مراحل مختلف دارد.مثلا بچه ها باید هر روز در ساعتی مشخص شروع به انجام تکالیف خود کنند.در وهله اول یکی از والدین کنار بچه بنشیند او را تشویق و در مواردی که مرتکب خطا می شود به او متذکر شود. در صورتیکه بچه سوالی دارد از دادن پاسخ در وهله اول صرف نظر کند و از بچه بخواهدکه ابتدا خودش فکر کند و به جواب برسد و در صورتیکه باز به جواب صحیح نرسید آنوقت کمکش کنند.

بعد از گذشت چند ماه از مرحله اول ، مرحله دوم شروع می شود.در این مرحله پدر یا مادر فقط ناظر باشند و گاهی از کنار کودک بلند شده و به کارهای خود رسیدگی کنند و مجدد کنار کودک برگشته و به او نظارت کنند. مدت این غیبت باید کم کم زیادتر شود.

در مرحله بعد باید والدین از دور ناظر باشند و گاهی کودک را رها کرده به او بگویند که برای انجام کاری می روند و باز می گردند . اگر بعد از بازگشت فرزندشان ، او از انجام تکالیفش سرباز زده بود ، دعوا نکنند بلکه صبور باشند و به مرحله قبل بازگردند تا فرزندشان به این روند عادت کند.تشویق های شما در صورت موفقیت او در این مرحله کاملا می تواند موثر باشد.

در مرحله نهایی این کودک شماست که باید به این درک برسد که چه زمانی تکالیفش را شروع کند تا به باقی برنامه ریزی هایش مثل بازی کردن یا مطالعه کردن لطمه وارد نشود.اشکالاتش را از والدینش می پرسد و کلیه تکالیفش را به تنهایی و درست انجام می دهد. در این محله والدین آخر شب نتیجه کارهای او را بررسی می کنند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۹
سیده طهورا آل طاها

- هرگز برای ترغیب بچه ها به نمازخواند یا انجام اعمال عبادی به آنها نگویید که اگر نماز بخوانی یا روزه بگیری ، خدا هر چه می خواهی را فراهم می کند . 

می گفت : سالها قبل در مراسم افطاری تعدادی از دختران شرکت داشتم . برنامه این بود که برایشان از تکالیف شرعی شان بگویم. همه اکثرا در یک ردیف سنی بودند بین 9 تا 13 سال . از آنها پرسیدم: بچه ها چرا روزه می گیریم ؟ جوابها تقریبا یک شکل بود مگر جواب فائزه. فائزه می گفت : خانوم چون مامانم گفته اگر روزه بگیریم خدا کمکم می کند تا امتحانم را 20 بشوم. سعی کردم اشتباه بودن این تفکر را برای او که فقط 9 سال داشت جا بیندازم جوری که حرمت مادرش نشکند اما احساس کردم دخترک سخت پایبند است . آن موقع موضوع را ادامه ندادم احساس کردم میان در و همسایه شاید خوب نباشد.از این موضوع سالها گذشت . تا اینکه خبر رسید یکی از همسایه های قدیمی به دلیل یک بیماری فوت شده است . برای مراسم تشییع حاضر شدیم . دختر جوانی که انگار تازه نامزد کرده بود بر سر مزار مادرش بی تابی می کرد. همسایه ها نشانش دادند و گفتند او همان فائزه است . جلو رفتم تا تسلیتی بگویم . که صدای شیون های فائزه و حرفهایش میخکوبم کرد: " خدا دروغه. اصلا خدا وجود نداره . اگر خدا بود جواب اینهمه نماز خواندن و روزه گرفتن منو می داد و مادرم شفا می گرفت . حیف اونهمه وقتی که گذاشتم و نماز خواندم و روزه گرفتم."! حرفهایش عین پتک توی سرم می خورد . انگار نمی توانستم جلو برم . عقب عقب برگشتم. یادم افتاد که سالها قبل مادر مرحومش بذر این نوع تفکر را در ذهن او کاشته بود و همان اندیشه نادرست امروز منجر شده بودکه او با اولین ضربه در عالم طبیعت زمین گیر شود. 

- در سالهای آغازین سن دبیرستان یا در سالهای پایانی دوره راهنمایی حتما" در مورد نگاه به نامحرم به آنها تذکر بدهید. به آنها بیاموزید اگر به نامحرم فکر کنند در آینده همسری نصیب آنها می شود که ذهن و چشم سالمی نداشته است چرا که این توصیه قرآن است که می فرماید : زنهای پاک از آن مردان پاک و زنان ناپاک از آن مردان ناپاک هستند. 

- به بچه ها پول توی جیبی بدهید اما از او بخواهید که حساب خرجهایشان را داشته باشند . مثلا در یک برگه میزان مخارج ماهانه خود را یادداشت کنند . به این وسیله آرام آرام مدیریت اقتصادی و صرفه جویی و پرهیز از خریدهای اضافه را می آموزند. 

- برای اینکه فرزندتان در سنین بلوغ از آفات جنسی مصون باشد حتما" باید فکری سالم داشته باشند. ترتیبی بدهید تا بچه ها در طول روز حسابی خسته شوند و بعد به محض ورود به رختخواب بخوابند. اگر احیانا در سنین فرمانبرداری متوجه استمنا فرزندتان شدید حیا را کنار بگذارید و چشم در چشم بسیار جدی اما به دور از خشونت در مورد آسیب های روانی و جسمی آن هشدار بدهید و توضیح دهید که این یک فعل حرام است . 

- مراقب خلوتهای فرزندانتان باشید . همین طور وقتی تنهایی به حمام می روند مرتب به بهانه های مختلف به آنها سرکشی کنید تا احساس کنند که در خلوتهایشان امنیت ندارند. با شروع استمنا ترک آن برایشان سخت است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۷
سیده طهورا آل طاها

- در این مقطع سنی به بچه ها مسئولیت بدهید و در صورتیکه مسئولیت پذیر هستند ، آنها را تشویق نمایید و مورد محبت قرار دهید . مثلا" اگر در خانه با فرزند پسری مواجه هستید که مسئولیت خرید نان در منزل را به عهده دارد بعد از خرید نان به او بگویید : آفرین پسرم اگر شما نان نمی گرفتی ما نان نداشتیم . در واقع با این عمل هم او را به انجام مسئولیتش تشویق می کنید و هم به او حس تاثیرگذار بودن و اعتماد به نفس می دهید. 

- یادمان باشد که در خانواده ، پسر یا دختر بودن مطرح نیست . اول یا دومی بودن مطرح نیست ، آنچه مهم است اینست که بزرگتر باید به کوچکتر محبت کند و کوچکتر باید به بزرگتر احترام بگذارد. 

* خانم مصطفوی دختر امام در خاطراتشان نقل می کردند: من بزرگتر از مرحوم احمد آقا بودم . (ما اینجور تربیت شده بودیم که کوچکتر باید به بزرگتر احترام بگذارد.) وقتی وارد اتاق شدم ، احمد آقا کنار امام روی کاناپه دو نفره نشسته بود؛ به محض ورودم به اتاق با اینکه احمد آقا همه کاره امام بودند از جای خود بلند شدند و پایین پای امام روی زمین نشستند و من کنار امام روی کاناپه نشستم. 

- به خاطر داشته باشید که پسران امروز شما قرار است مردان بزرگ فردا شوند . آنها باید فن مدیریت خانه و خانواده را از منزل پدری بیاموزند. اغلب پسران ما بعد از ازدواج دچار چالش بزرگی بنام عدم توانایی اداره خانواده می شوند. پسرانی که فقط درس خوانده اند ، مدرک گرفته اند اما قادر به اداره خانه و خانواده و مدیریت اجتماعی و اقتصادی خانه نیستند . حتی از عهده تعمیرات ضروری منزل نیز برنمی آید. ایام تعطیلات تابستان زمان بسیاری خوبی برای یادگیری امور فنی و در کنارش آموزش مدیریت اقتصادی خانه است .

* به پسرهایتان کارهای فنی و حرفه ای بیاموزید تا در جامعه مورد احترام باشند .(مقام معظم رهبری) 

- به این نکته ظریف رفتاری دقت کنید: 

* چند روز به آغاز سال تحصیلی جدید مانده است . مادر هر دو پسرش را می خواهد . جامدادی پسر کوچکتر فرسوده شده و مادر یک جامدادی نو برایش تهیه کرده است اما جامدادی پسر بزرگتر سالم است و هنوز قابل استفاده می باشد . مادر به پسر بزرگتر رو کرده و می گوید : ازاینکه می بینم آنقدر بزرگ شده ای که می توانی از وسایل خودت خوب استفاده کنی خیلی خوشحالم . چون شما جامدادی ات را سالم نگه داشته ای ، مبلغ معادل پول جامدادی نو را به عنوان پاداش به تو می دهم . رفتار مادر باعث می شود که پسر کوچکتر خود به خود صرفه جویی و استفاده صحیح از وسایل را بیاموزد. 

- در این سن در برابر تمام خواسته های بی جای بچه ها مقاومت کنید و اجازه ندهید با گریه ها و قهرهایشان برای شما تصمیم بگیرند. 

- همزمان با شروع آهنگ بلوغ در پسرها ، مادر با ترتیب دادن یک پیاده روی یا یک خریده ساده در ابتدا از میزان اطلاعات بچه در مورد سن بلوغ آگاه شده و بعد کاملا" جدی مسائل مربوط به بلوغ پسرها از جمله غسل های مربوط به آنها را به او آموزش دهد . خیلی مهم است که این کار توسط مادر انجام شود نه پدر . چراکه عموما وقتی پسرها نیاز به غسل پیدا می کنند پدرها منزل نیستند و آنها با حیایی که از مادر می کنند انجام غسل را به تعویق می اندازند . در حالیکه اگر مادر این حیای بی مورد را رها کرده و با پسرش حرف بزند از قضا شدن نمازها و روزه های فرزندش ممانعت می کند . پسر بدون خجالت غسل کرده و نمازهایش را ادا می کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۵
سیده طهورا آل طاها

- رسول اکرم (ص) می فرمودند : بچه ها باید از 7 سالگی تا 14 سالگی فرمانبردار پدر و مادر خود باشند. 

- نهادینه کردن امور اعتقادی در بچه ها ، امری نیست که یک شبه حاصل شود . مهمترین مسئله در این مقوله ، این است که مادر مبارزه با نفس را سرلوحه زندگی خود قرار دهد تا فرزندش مبارزه با نفس را از مادر بیاموزد. بچه ای که مبارزه کردن با نفس اماره را نیاموزد به فتنه ای از هم می پاشد .  

* دختر 10 ساله خانه سرگرم کشیدن نقاشی بود . مادر وقتی سرگرمی دخترش را دید . گوشی تلفن را برداشت تا با خواهرش دردودل بکند . از دیشب که منزل مادر شوهرش مهمان بودند کلی حرف برای گفتن داشت . از جاری اش که خودش را خیلی می گرفت . از خواهر شوهرش که به او کم محلی می کرد. از مادرشوهرش که مرتب به سروگوش پسرش دست می کشید انگار نه انگار که پسرش الان صاحب زن و زندگی است . به خودش که آمد دید 45 دقیقه است که حرف می زند. گوشی را قطع کرد . صدای اذان می آمد به دخترش که دیگر نقاشی نمی کشید نگاهی کرد و گفت : بلند شو نماز اول وقتت رو بخون.. 

- با دیدن نقص های اعتقادی بچه ها به جای تشر زدن و نصیحت کردن که معمولا" راه حل مناسبی هم نیست ، کافی است کمی زمان صرف کنید. فکر کنید چه راه حلی می توانید استفاده کنید تا هم تاثیر عمیق روی بچه بگذارد و هم او را از اشتباه باز دارد . مرتب منتظر نمانید یکی پیدا شود و به شما راه حل بدهد. گاهی این والدین هستند که می توانند بهترین راه حل را برای درست شدن انحراف رفتاری بچه شان ارائه دهند. 

* مادر از اینکه می دید پسرش مدتی است نمازهایش را به بهانه های مختلف مثل درس داشتن با عجله می خواند دلگیر بود. دوست نداشت پسری که تمام کارهایش را بادقت انجام می دهد موقع نماز اینقدر با سرعت سر و ته نمازش را به هم بیاورد. چند روز تمام فکر کرده بود . با افراد زیادی مشورت کرده بود اما راهکار مناسبی را پیدا نکرده بود . بعضی ها که می گفتند : همین که پسرت نماز می خواند برو و خدا رو شکر کن. اما مادر پسرش را این طور تربیت نکرده بود که حالا به حداقل راضی باشد. بالاخره راه حل را پیدا کرد. صدای اذان که بلند شد پسرش را صدا زد . بیا امروز نمازمان را با هم بخوانیم. مادر جانماز پسرش را پهن کرد . جانماز خودش را هم پهن کرد . درست پشت سر جانماز پسرش. وقتی نگاههای متعجب پسرش را دید گفت : پسر من آنقدر زیبا و درست نماز می خواند که من در مقام مادرش می توانم با افتخار و با اطمینان نمازم را به او اقتدا کنم. از امروز تو امام جماعت مادرت هستی. چیزی در قلب پسر فشرده شد. مادر هنگام نماز در ملکوت بود. 

* چند وقتی بود که مادر متوجه تغییراتی شده بود. دخترش ، دختر خوبی بود .نمازش را می خواند . حجابش را رعایت می کرد . گاهی می دید که کتاب کوچک دعایش را برداشته و دعا می خواند اما مدتی بود که به آهنگ های مطرب تلوزیون گوش می داد. مادر می دانست که اگر به او بگوید: دخترم این کار خوبی نیست یا من از تو انتظار ندارم ، تاثیر عمیقی نخواهد داشت . چند روزی فکر کرد تا راه حل را پیدا کرد. گرمای تابستان بود و در این گرما هیچ چیز به اندازه یک لیوان شربت خنک مزه نمی داد . یک لیوان شربت درست کرد . پراز یخ . دخترش را صدا زد : دختر با دیدن شربت چشمهایش برق زد. در فاصله ای که دختر رفت تا قاشق کوچک شربت خوری را بیاورد مادر ، سوسک کوچکی را که به سختی از حیاط خانه پیدا کرده بود توی لیوان انداخت . دختر تا دستش به سمت لیوان رفت از ته دل گفت : اه حالم به هم خورد ... مادر نگاهی کرد و گفت : چرا ؟ مگر این شربت خوشمزه نیست ؟ مگر خنک نیست ؟ چرا نمی خوری ؟ دختر متعجب به مادر نگاه کرد: توش سوسکه ! مادر در حالیکه لیوان را خالی می کرد ادامه داد : یک لیوان شربت خنک و خوشمزه با افتادن یک سوسک غیرقابل استفاده شد به نظرت عباداتی که در آن یک گناه بیفتد قابل استفاده هست ؟  



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۳
سیده طهورا آل طاها

ما باید تحولات زندگی کودک را کشف کنیم و مطابق آن رفتار کنیم . مثلا معنا ندارد که بگوییم از یک سالگی چادر به سرش کنیم تا عادت کند . او با این چادر به سرکردن اجباری به چادر عادت نمی کند، او تقلید می کند . وظیفه ی ما این است که او را باحجاب آشنا کنیم و بعد آرام آرام فلسفه ی حجاب را برایش بازگو کنیم .   

- جلوی بچه ها آرایش نکنید . در را ببندید و بعد آرایش کنید . اجازه ندهید هرگز دخترها از لوازم آرایش استفاده کنند . مسائل شخصی خودتان به عنوان یک "خانم" را از دخترتان مخفی کنید . 

- در برابر سوالات بچه ها درمورد ذات اقدس الهی ، فقط از نظم خدا در عالم هستی و نعمت ها و مهربانی هایش بگویید و نه از مسائل پیچیده تر . اگر کودکتان از شما پرسید: چرا خدا را نمی بینیم ؟ مراقب پاسختان باشید نگویید خدا در قلب توست یا خدا در آسمانهاست ، پس ما نمی توانیم او را ببینیم. بدانید این پاسخ های نامناسب ممکن است سرانجام به کفر او در سنین بالاتر منجر می شود.

- هیچ گاه به فرزندتان نگویید که می تواند امام زمان را ببیند. بدانید که بچه ها تفکر انتزاعی ندارند. 

- در مورد قیامت فقط از فصل بهار کمک بگیرید . ولی در مورد عذاب های اخروی و جهنم چیزی به آنها نگویید .فقط از پاداش خوبی ها بگویید. 

- برای بچه ها از مرگ اطرافیان چیزی نگویید . برایشان به جای استفاده از لغت مرگ از کلمه " به سفر رفتن" استفاده کنید . دقت کنید که با وجودیکه حضرت رقیه در جریان واقعه کربلا و شهادت اصحاب و نزدیکانشان بودند هر بار که از عمه شان حضرت زینب (س) سراغ پدرشان را می گرفتند ، آن بزرگوار می فرمودند که پدرشان به سفر رفته اند. بعد ازواقعه کربلا ، به محض آنکه حضرت رقیه با واقعیت شهادت پدر مواجه شد ، به اصطلاح امروز ما دق کرد.حتی لازم نیست که شما فرزندتان را سر مزار متوفی ببرید. 

- برای فرزندتان از کودکی اهل بیت بگویید . همیشه از موفقیت های آنها بگویید . مثلا از واقعه غرق شدن حضرت یونس و بلعیده شدن ایشان توسط ماهی بزرگ یا از نحوه شهادت اهل بیت به آنها نگویید . در روضه های امام حسین وقتی مقتل خوانده می شود یا وقتی که جزئیات و نحوه شهادت اصحاب یا اهل بیت صحبت می شود یا هرگاه که صدای شیون و ناله و بر سر زدن مردم بلند می شود بچه های زیر شش سال را بیرون ببرید. هرگز برای بچه ها از نحوه شهادت حضرت علی اصغر یا نحوه شهادت حضرت رقیه کلامی نگویید . 

- این مادر است که قدرت کاشتن بذر شجاعت را، در قلب و وجود فرزندش دارد. مادر ترسو هرگز نمی تواند فرزندی شجاع تحویل امام زمان بدهد. مادر عاقل مادری است که حتی اگر خودش از چیزی می ترسد هرگز این ترس را به فرزندش منتقل نمی کند .  

** با توجه به اینکه جزئیات را نمی شود به طور کامل در پست مطرح کرد ، حقیر آماده پاسخگویی به شبهات شما که قطعا" بعد از خواندن این پست برایتان پیش می آید خواهم بود. خواهش من از عزیزان این است که برای درک بهتر این پست ، حتما" بخش نظرات را بخوانید . ان شاالله که بخش نظرات این پست با سوالات عزیزان برای همه پربار باشد.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۱
سیده طهورا آل طاها

- فرزندی که مطابق توصیه اسلام در هفت سال اول زندگی اش دوران امیری را به سلامت طی کند ، هرگز با مشکل جویدن ناخن مواجه نمی شود. اغلب بچه هایی که ناخن خود را می جوند دچار افسردگی هستند و فشار روانی را تحمل می کنند . لذا مراقب باشید که کودکانتان با این بحران مواجه نشوند. 

- فرزندان خود را حتما" در محیط حمام با لباس زیرشان نگه دارید . به آنها یاد بدهید که هنگام بیرون آوردن لباس زیرشان بسم الله الرحمن الرحیم بگویند . چرا که در روایات داریم در این شرایط ملائک حیا کرده ، از اطراف انسان پراکنده می شوند و همان وقت است که شیطان حضور پیدا میکند و به او نظر می کند.  

- معمولا" این دوران ، آغاز بیداری جنسی در کودکان است . اغلب کودکان در این سن دچار خودارضایی یا همان استمنا می شوند. این حالت در پسرها بیشتر است اما این به آن معنی نیست که در دخترها ابتلای به این مسئله پیش نمی آید یا حتی کم است . در این مواقع هرگز بر سرکودکتان فریاد نزنید . هرگز دراو ایجاد حساسیت نکنید . فرزندتان را از روی زمین بلند کنید . سعی کنید که حواسش را پرت کنید . استمنا در کودکان معمولا از سن 4 سالگی شروع می شود هرچند مدتی است که سن استمنا به 2 سال هم رسیده است . همیشه اول از زمین شروع می شود همین طور دسته های مبل و عروسک های پولیشی . در صورتیکه متوجه این مسئله درکودکتان شدید ، عروسک های پولیشی اش را از او دور کنید . مخصوصا اجازه ندهد که با این عروسکها به رختخواب بروند. مراقب لقمه هایی که به خانه می آورید باشید. خانه ای که در آن صدای موسیقی بلند باشد هرگز نمی تواند محل رشد معنوی یک انسان باشد. پس خانه هاتان را از آوای موسیقی طاهر کنید . گاهی با صدای بلند در خانه تان اذان بگویید . باصدای بلند قرآن بخوانید تا خانه ی شما محل رفت و آمد ملائک باشد . در مجالس آلوده به گناه شرکت نکنیدو مراقب رفت و آمدهایتان باشید. تا ان شاالله نسلی طاهر و صالح تربیت کنید. حالت خودارضایی به طور طبیعی در کودکان از بین می رود . هر چند ممکن است به دلایل متعدد در سنین بالاتر تشدید شود تا حدی که به شکل یک بیماری جدی دربیاید. ما با نمونه ای مواجه بودیم که دردناک بود . مردی که در سن 30 سالگی با داشتن مدال های متعدد در رشته های ورزشی و تحصیلات بالا متاسفانه از سن 4 سالگی به این درد مبتلا بود تا جاییکه در 30 سالگی بیشتر از ده بار در روز مرتکب این عمل می شد و مشکلات بسیاری هم برایش پیش آمده بود. 

- به بچه ها بیاموزید که شبها قبل از خواب 3 بار سوره توحید را بخوانند . بر طبق روایات در این صورت ، تا صبح ملائک بر او دعا می کنند و نوری از او تا آسمان ساطع می شود این طور یاد می گیرد که رخت خوابش محل عبادت اوست و به ورطه استمنا نمی افتد.

- به هیچ عنوان مادرها به منظور طهارت گرفتن ، به آلت جنسی کودک دست نزنند . به کودکتان آموزش دهید که خودش را تطهیر کند . ضمن اینکه به او بیاموزید در هنگام تطهیر نیازی به دست زدن به آلت جنسی ندارد و آب گرفتن کافی است . امام صادق علیه السلام می فرمایند: برای مادری که طهارت فرزند 6 ساله خود را می گیرد زنا می نویسند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۰
سیده طهورا آل طاها

* با بچه ها در سنین بین 4 تا 6 سالگی بازهای معمایی مثل پازل انجام دهید . این بازی کمک می کند تا صبر و مهارت دیداری او بالا برود. می توانید از پازل هایی با قطعات کوچک شروع کنید . 

* یادمان باشد ادب کردن مربوط به دوره ی بعدی زندگی بچه ها و 7 سال دوم است . ولی تمام حرکات بزرگترها مانند مسواک زدن ،راستگویی و ... توسط ذهن های کوچک آنها رصد می شود و مورد تقلید قرار می گیرد. بدانیم اگر بچه ها در سنین زیر 7 سال آزاد نباشند و مرتب محدود شوند در سنین مدرسه تمرکز نخواهند داشت . مثلا ممکن است نقطه ها را جابه جا بگذارند و یا کلمات را در عین بلد بودن پس و پیش بنویسند . وقتی بچه ای فحش می دهد و آنرا تکرار می کند ، مرتب به او نگویید که حرف زشتی می زنی . چراکه او متوجه حساسیت و توجه شما بر این نقطه شده و کارش را تکرار می کند . به جای آن سعی کنید تا کلمات سخت به او بیاموزید مثل میرفندرسکی یا قسطنطنیه. او وقتی توجه و حتی خنده ی اطرافیان را موقع ادای این کلمات می بیند ، ذوق می کند و آن فحش را فراموش می کند. 

* هرگز کودکان زیر 7 سالتان را برای رفتن به مسافرت به دیگران نسپارید . وقتی مادرشده اید دیگر رفتن به مسافرتهای بدون فرزندتان را فراموش کنید.  

* به بچه ها در پایان 3 سال قمری بگویید که 7 بار "لااله الاالله" بگویند و بعد رهایشان کنید .در سه سال و هفت ماه و بیست روزگی اش بگوید"محمدرسول الله" و بعد رهایش کنید. در 4 سالگی ، هفت بار "صلوات " بگوید و بعد رهایش کنید . در 5 سالگی دست چپ و راست و جهت قبله را به او بیاموزید و از او بخواهید که یکبار سجده کند و بعد رهایش کنید. در 6سالگی وضو گرفتن را به شکل کامل به او بیاموزید . اگر فرزندتان دختراست از هفت سالگی نماز خواندن را برای او آغاز کنید و اگر فرزندتان پسر است او را از ده سالگی به نماز دعوت کنید . قبل از این سن هرگز او را برای نماز تحت فشار قرار ندهید .  

** کودک در 6 سالگی به بیداری جنسی می رسد . پس لازم است که آموزش طهارت را برای او جدی بگیرید . در مورد بیداری جنسی کودکان ان شاالله در پست آینده صحبت خواهیم کرد.



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۹
سیده طهورا آل طاها

- کودک گریه می کند . آرام و قرار ندارد . او نمی فهمد که مادرش باید نمازش را بخواند ، او مادرش را می خواهد و تا در آغوش گرفته نشود کوتاه نمی آید . این طور مواقع به جای آنکه تمام وجودتان را اضطراب گریه های بی امان کودکتان فرا بگیرد یا چشمتان به صورت خیس از اشک کودکتان باشد موقع نماز بغلش کنید . 

بچه را پیش از وقت نمازتان تعویض کنید تا پاک باشد و هنگام نماز او را در آغوش بگیرید . هنگام سجده او را به زمین بگذارید و بعد موقع تشهد و سلام مجدد او را بغل کنید . حتی هنگام تشهد و سلام اگر لازم باشد می توانید به او شیر هم بدهید . 

- بجای آنکه مرتب به کودکتان امر و نهی کنید و اشیا خطرناک را از او بگیرید ، آنها را از تیررس او دور کنید. کودکی که خاک گلدان را به دهان می گذارد را از این کار نهی نکنید بجای آن گلدان را از جلوی او بردارید. 

- تا دو سالگی با بچه ها بازی های جنبشی و چرخشی کنید و از دو سالگی تا چهارسالگی با او بازی های فکری و هیجانی مانند گرگم به هوا و خانه سازی کنید.  

- حتما شما هم در مهمانی ها بچه هایی را که اذیت می کنند و همه را با اذیت های خود عاصی می کنند دیده اید. این بچه ها معمولا" بچه هایی هستند که در خانه مرتب امر و نهی می شوند ، دعوا می شوند یا حتی کتک می خورند و وقتی می بیند که مادر در مهمانی کاری نمی تواند بکند، هرکاری که دلش می خواهد انجام می دهد. اما بچه هایی که در خانه تحت تربیت نبوی بزرگ می شوند در مهمانی ها ، آرامتر و معقول تر هستند وبه شکل خود به خود به اصطلاح ما "آبروداری می کنند."

** علی کوچولو با کفش های گلی روی صندلی سفید امام خمینی بالا و پایین می پرید . عروس امام با عجله می روند تا بچه را بگیرند و مانع کثیف شدن روکش سفید صندلی ایشان شوند اما ، امام اجازه نمی دهند و می فرمایند: روکش صندلی را می شود شست و تمیز کرد اما هول و اضطرابی که شما به این بچه وارد می کنید هیچ وقت از اعصابش پاک نمی شود. 



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۹
سیده طهورا آل طاها