فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

می پرسید: خب دختر جان چرا تن به این کار دادی؟ چرا شان خودت و موقعیت اجتماعی خانواده ات را تا حد ازدواج سفید پایین آوردی ؟ واقعا ارزشش را داشت؟

سری تکان داد و گفت:چکار می کردیم ؟ وقتی آمد خواستگاری ام , خانواده ام قبل از هر چیزی پرسیدند:خونه داری؟ماشین داری ؟شغل ثابت با حقوق ماهیانه خوب داری ؟هیچ کدامشان را نداشت . گفتند :تو در رفاه زندگی کردی چطور می توانی با آبروی خودت و ما بازی کنی ؟ فردا , پس فردا جواب در و همسایه را چه بدهیم ؟ گفتم :خب شما کمک مان کنید تا ما کم کم سرپا شویم . گفتند :دیگه چی ؟ دختر بدیم , پول زندگی اش رو هم بدیم ؟

با خانواده "او" هم که صحبت کردیم اوضاع همین بود . می گفتند :صبر کن . اون که زیاده دختر . اول برو یه کار خوب پیدا کن . بعد هم خونه بگیر , بعد دست زنت رو بگیر ببر خونت . مگه هول هستی ؟ می گفتیم :شما کمک کنید تا زندگی مان را شروع کنیم . می گفتند :حالا اگه چند سال صبر کنید , چی میشه مگه ؟ 

ما همدیگر رو دوست داشتیم . می خواستیم با کم و زیاد و بد و خوبمان بسازیم. رفتیم یک سوییت ۲۵متری , تو پارکینگ یه خونه پایین شهر گرفتیم با یه پیک نیکی و دو تا قابلمه و کاسه و بشقاب , زندگی مون رو شروع کردیم. 


این وسط , دختر و پسر مقصرند و گناهکار , بدون شک . اما گناهکاران اصلی والدینی هستند که معیار و خط کش آنها برای هر چیزی فقط "پول" است.

۵۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۷ ، ۱۸:۲۹
سیده طهورا آل طاها