فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

باز هم روز از نو روزی از نو

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

نشستیم به دعای توسل من و آقا سید و آن موجود لطیف و ظریف .

"یافاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قره العین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا ..."می خواندیم و زار می زدیم .

           دستم را جایی گذاشتم که فکر می کردم سرش است . کوچولوی نازم مهمون عزیزم به هر قیمتی نمی ذارم تو رو از من بگیرین .

   آزمایشگاه می گفت:باید از مادر آزمایش گرفته شود از پدر هم . از پدرکودکم آزمایش گرفتند ازمادرش هم. رفت و آمدهای ما وتماسهای ما تا ۱ ماه ادامه داشت هزینه ی فقط یک آزمایش صد هزار تومان بود و این برایمان خیلی سنگین بود اما در قبال داشتنش ٬ داشتن آن موجود لطیف ظریف هر کاری می کردیم . نذر کردیم که با خودمان ببریمش پابوس امام رئوف .

روزها و شب های آن یکماه برایش قصه می گفتم . قصه آن پسری که فقط ۶ ماه مهمان مادرش بود و بعد دست ناپاک نامردی میان درودیوار او را از مادرش گرفت .

خدایا چه حالی داشتیم آن روزها که غمخواری جز تو و مادر پهلو شکسته مان نداشتیم . یکماه میان خوف و رجا گذشت تا آنکه گفتند :همسرشما تالاسمی مینور ندارد.

و این یعنی :من می توانم دخترم را برای خود خودم نگه دارم دختری که به یاد سختی هایی که کشیدیم صبورا نام گرفت.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۳
سیده طهورا آل طاها

نظرات  (۳)

۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۲ زائر بارانی
سلام...از اول وبلاگتون خوندم... به این \ست که رسیدم چشمام حسابی بارونی شدن اما آخرش خدا رو شکر...
التماس دعای فراااوااان سادات جان.
سلام. چقدر بیان و قلمتون جذاب و شیوا و روونه. تا اینجا ک خوندم خیلی غصه خوردم براتون، کلی خودمو کنترل کردم، ولی رو این پست دیگه طاقتم تموم شد، الان چشمام خیسه.
الهی ک خدا نهایت خیر دنیا و آخرت رو نصیب زندگی مشترکتون و فرزندانتون بکنه.
منم تو مسیر سخت انتخاب کردن یا نکردن زندگی طلبگی هستم، برام دعا کنید.
طلبه بودن جهاد است، اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر.
حق یارتون طهورا خانم جان

پاسخ:
علیک سلام فائزه خانوم عزیزم
سلامت باشید . خدا نکنه غصه بخورید ان شاالله که زیر سایه امام زمان عاقبت بخیر و خوشبخت باشید.
واقعا"؟؟؟ امیدوارم که بهترین تصمیم رو بگیرید . در هر حال از آشنایی با شما خوشحال شدم . ان شاالله که دوستان خوبی برای هم باقی بمونیم
چرا بیاد سختی هایی که کشیدید نام فرزندتون رو نام خانم فاطمه زهرا نگذاشتید.
تاهر وقت که صداش می زدید بیاد میاوردید که زندگی فرزندتون رو مدیون حضرت هستید.همونی که نوشتید غمخوار شما در آن روزها بوده؟؟؟
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">