فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

حرف بزن بانو ... بگذار تا بدانم !(2)

يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ب.ظ

... حالا آنقدر با بانو صمیمی شده بود که می توانست خجالت را کنار بگذارد و از بانو بخواهد تا مهر دهانش را بشکند و از ناگفته هایش بگوید. راضی کردن بانو به حرف زدن سخت بود. بالاخره اما راضی اش کرد. وقتی که در توجیه این دانستنش گفته بود : شاید آنچه که شما روزمره گی اش می خوانید راه زندگی مرا تغییر دهد . شاید از من ، من دیگری بسازد ؛ یک من ملکوتی . بانو با آن چشمهای آبی اش که همیشه زن را به یاد دریا می انداخت نگاه خیره ای کرده بود . لبخندی زده بود و بعد بسم الله گفته بود که : 15 ساله بودم که باوجودیکه در ریاضی استعداد درخشانی داشتم بنا به میل پدرم به عقد مردی درآمدم که مردانگی را در شکستن غرور جوانی ام می دید. مردی که بارها و بارها ، تن مرا مهمان دستان سنگینش کرده بود. مردی که نه دل نرم داشت و نه زبان خوش . نه اینکه اینها دائمی باشد ، همیشگی باشد نه . بانو می گفت : شوهرم گاهی خیلی هم مهربان می شد . خیلی دست و دلبازی می کرد . جلوی دوستان و فامیل خیلی احترامم می کرد اما اینها گذرا بود . هیچ تضمینی نبود که این مرد دست و دلباز و مهربان فردا هم همین طور باشد. بارها جلوی چشم افراد نزدیک خانواده تحقیرم می کرد . دست رویم بلند می کرد . فریاد می کشید . فحاشی می کرد . هر بار من می شکستم و باز درست مثل چینی بند زن های ماهر تکه های خودم را به هم می چسباندم . پدرم به غایت عصبانی می شد . می گفت : دختر جان من غلط کردم تو را به این مرد شوهر دادم برگرد. من تو را روی سرم می گذارم . اما من مغرورتر از این حرفها بودم . شاید هم می خواستم با پدرم لجبازی کنم . پدری که مرا از پشت میز مدرسه به پای سفره عقد نشانده بود. هر بار که با شوهرم بحثمان می شد . من بی فوت وقت کارش را تلافی می کردم . قهرهای طولانی مدت ، سکوت های کش دار ، لجبازی های مکررم ؛ همه و همه قصه ی هر روزه زندگی مان شده بود. دو سال اول زندگی مان اینطور گذشت و من بی آنکه از زندگی چیزی بفهمم آنرا پشت سر می گذاشتم .

یک شب بعد از یک مشاجره سنگین وقتی همسرم با عصبانیت از خانه بیرون رفته بود و من مثل همیشه چمباتمه زده ، گلوله گلوله اشک می ریختم و زیر لب به زمین و زمان غر می زدم و بذر کینه و نفرت و لجاجت را در دلم بارور می کردم ؛ نگاهم به تصویر تلویزیون افتاد . حدیثی میان آن نقش بسته بود: آنکه لجاجت کند و بر این لجاجت خویش پای فشرد ، او همان بخت برگشته ای است که خداوند بر دلش پرده غفلت زده و پیشامدهای ناگواری بر فراز سرش قرار گرفته است . امام علی علیه السلام

اولش چند بار این حدیث را خواندم بعد بی تفاوت بلند شدم و باز نشستم. یکباره به خودم گفتم : من دو سال از زندگی ام را آنگونه که می خواستم با لجبازی های مکرر گذراندم . اما هیچ ثمره ای برایم نداشت . آینده ام را هم می خواهم همین طور بگذرانم ؟ هر چه بود این زندگی من بود و این همسر من . باید برای زندگی ام کاری می کردم . وضو گرفتم . دو رکعت نماز خواندم . بر سر سجاده ام به خدا گفتم : خدایا اگر این مرد امتحان توست برای من . من آنرا به فال نیک می گیرم . تمام جوانی ام را نذر تو می کنم تا از این امتحان سربلند بیرون بیایم . من عهد می کنم با تو که از این پس آنی شوم که تو می خواهی و لحظه ای جز رضای تو را در دل راه نخواهم داد. فکر کردم من خودم را می سازم ، همسر خوبی برایش می شوم . باقی مسائل و وظایف او به خودش مربوط است که چقدر بندگی کند. اما در اعماق وجودم تصور می کردم دیگر تمام شد و این پایان امتحان های خداست . 

صدای چرخیدن کلید می آمد . با شتاب خودم را جلوی در رساندم. شوهرم از دیدنم تعجب کرده بود. برخلاف همیشه که این مواقع تازه نوبت من می رسید که با قهرها و سکوتهایم آزارش دهم ، لباس مرتب ، چهره ی متفاوت و روی بازم توجهش را جلب کرد. اولش با احتیاط رفتار کرد اما بعد دانست شیوه ی زندگی من تغییر فاحشی کرده است .

از این پس خود سازی هایم شروع شد . مراقبه ها و احتیاط هایم رنگ و بو گرفت . در برابر تلخی های همسرم جز مهربانی و از خودگذشتن کاری نمی کردم . به شدت مطیع و به شدت رام . از آمار دعواها چیزی کم نشده بود . از آمار کتک خوردن هایم هم همین طور . حالا صاحب فرزند هم شده بودم . اما در رفتارهای شوهرم تغییر خاصی دیده نمی شد. خیلی از زنهای خانواده می گفتند : تو داری شوهرت را پررو می کنی . اما مرغ من یک پا داشت . حقیقت این بود که گاهی در خلوتهایم کم می آوردم . به خدا گلایه داشتم که حالا که من برایت بندگی می کنم پس کو گشایش در امور؟ اما دریغ...

اوضاع وقتی بحرانی شد که به وضوح دانستم همسرم ، زن دیگری را به عقد خودش درآورده. او در تمام سالهای زندگی مان دلش ازدواج مجدد می خواست انگار...

دیگر شکسته بودم . خرد شده بود . انگار طلبکاری بودم که از خدا طلبش را می ستاند. 

همه چیزم به مویی بند بود . اما ... باز خودم را یافتم . هرگز نخواستم که آن زن را ببینم . بارها می شد که وقتی همسرم به خانه می آمد از روی غریزه ی زنانه ام می فهمیدم که ساعتی قبل تر را در کنار آن زن گذرانده اما با تمام همت زنانه ام که گاهی از هزار مرد هم مردانه تر بود جلوی نفسم می ایستادم و به تمام وظایف زناشویی ام عمل می کردم . گاهی چندشم می شد. بغضم می گرفت . اما نمی گذاشتم که همسرم بفهمد. 

بانو به اینجا که رسید خودش را جمع کرد . چشمش را بست و زن به وضوح خیسی چشمانش را دید.

بانو ادامه داد : دو سال بعد هم گذشت . حالا پسرم مردی شده بود و خیلی چیزها را می فهمید اما من هرگز اجازه ندادم که تصویر او از پدرش خراش بردارد . همیشه تمام تلاشم را می کردم تا او از پدرش یک مرد بسازد. مردی که می شود روی آن تکیه کرد. 

کم کم اما ... اتفاقات خاصی افتاد . بعضی چیزها را می دیدم که بقیه نمی دیدند. بعضی همهمه ها را که بقیه درک نمی کردند.احساس می کردم وسعت وجودم بیشتر شده است . صبرم زیادتر شده است . می فهمیدم که ظرفم تفاوت کرده است . انگار بزرگ تر شده بودم . در تسبیحات اربعه نماز به راحتی می دیدم که با هر تسبیح به گرد خانه خدا طواف می کنم . من فرق کرده بودم . احساس می کردم ... من حالا دیگر احساس داشتم . نازک بین و ظریف بین شده بودم .

حالا دیگر می ترسیدم . به شدت می ترسیدم . نکند تاب نیاورم . نکند کم بیاورم . پس به تمام آنچه می کردم وسعت بیشتری دادم . به شدت به همسرم خدمت می کردم و تمام این خدمت را به امام عصر هدیه می دادم تا اینکه .... پسرم رفت .... 

پسرم که رفت .سخت بود. خیلی سخت .مخصوصا وقتی همه می گفتند : پسرت خودش را الکی به کشتن داد . اصلا به او چه مربوط بود که دخالت کرد. اما من دوام آوردم . صبر کردم.

چهلمین روز رفتن پسرم ، خداوند شوهرم را بازگرداند. در حالیکه خودش را روی پاهایم انداخته بود می گفت : غلط کردم . تازه فهمیده ام که غلط کردم . اجازه می دهی همه چیز را از نو شروع کنیم. من سکوت کرده بودم. همسرم می گفت : قول می دهم آن زن را طلاق بدهم و دیگر کاری به کارش نداشته باشم .

به وضوح می دیدم که در معرض یک امتحان بزرگم . به شیطان پیش دستی کردم. اگر می خواهی از تو بگذرم . اگر می خواهی همه چیز از نو شروع شود . نباید آن زن بیچاره را آواره و بی سرپرست کنی . بیاورش به خانه می توانیم همه با هم در کنار هم زندگی کنیم . بچه های آن زن هم مثل بچه ی خودم . چه فرق می کند؟!

بانو می گفت : الان در کنار هم زندگی می کنیم . امتحانها هنوز تمام نشده . وسوسه ها هست . اما زندگی هم هست. شقایق هم هست . پس تا شقایق هست زندگی باید کرد ....



موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۸
سیده طهورا آل طاها

نظرات  (۸۰)

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۰ از تبار نسیان...
سلام علیکم مومن....
چه داستانی....
واقعا ساکتم کرد...
ایشون یک خانومی هستن که وااقعا از همه چیزشون گذشتن....
قدر سخته خدایا...
____
خواهرجان من میشم مشتری جدیدت با اجازه.
خیییلی نیاز داشتم به یه خانوم که بشه ازش پرسید..

پاسخ:
علیک سلام مومن
اختیار داری عزیزم خونه خودته شما خودتون استادید ما باید از شما یاد بگیریم
سلام
چقدر از خودم بدم اومد اما همه مردها مثل هم نیستند همانطور که همه زنها مثل هم نیستند
مردها هم گریه میکنند اما در خلوت ولی داستان این بانو اشک مرا در آورد
کاش میشد تمام احساس احترامی که به این بانو داشتم را به او هدیه کنم

2 روز است که وبلاگ شما را میخوانم بسیار زیبا مینویسید به گونه ای که بخشی از کمال گرایی خود را با خواندن نوشته های شما دنبال میکنم

مشاوره ای داشتم که در بخشهای بعدی از شما خواهم پرسید.
در پناه حق باشید
پاسخ:
علیک سلام
بفرمایید ان شاالله اگر بتوانم در خدمتم
سلام علیکم
چقدر خوب شد که اسم این بانوی بزرگوار و الهی رو نگفتید...
چون عنوان کردن مشخصاتشون ممکن بود براشون دردسرهایی درست کنه

و چقدر خوب کاری کردید که بخشی از داستان زندگیشون رو گفتید...
واقعا خواندن این داستانها عزم انسان رو در طی مسیر حق چندین برابر میکنه
یا علی
پاسخ:
علیک سلام
ان شاالله که به مدد دعای امام زمان در راه سربازی حضرتش موید و منصور باشید .

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
**** ** ** ** *** **** ****** **** *** *** ********* *****
**** ** ** ***** ** **** ***** ***** ***** *** *** **** ** ** ** **** **** ** ****** ****** ** ** ***** ** ************** ** ***** ** ****** ** **** ****** ** ****** ********* *****
**** ***** *** **** **** ***** *** *** **** ** ******* ** ** ***** ***** *** ** ** *** ** ***** ****** *******

*** ** **** ***** ******* ** *** ******** ***** ******* *** ******* ** ** *** **** ** *** *******

* **** **** **** *****
* ***** **** **** **** ******** ** **** ****** **** * ********* ** ***** * ******* *****
* *** **** ** ** *** ******* ** ** ** ***** ** *** **** **** ** **** ******* ***** ** *** * *** * ****** *** *****
* ***** *** *** ** **** ** **** ** *** ***** ** *** ***** *** **** ****** ** ***** *** ** ****** * ******* *** *** *** **** ** ***** ****
* **** **** *****
* ***** ***** ******** ****** * *** **** *** **** ** ** ** *** ****** *** **** **** ****
* *****************
پاسخ:
باسلام
با توجه به اینکه نیاز مالی به این کار ندارید و من احساس می کنم در اعماق وجودتان آمادگی این کار را هم ندارید و همین طور اینکه اساسا دلیل انجام این کار به وضوح برایم مشخص نشده در مقام خواهرتان توصیه می کنم از انجامش صرف نظر کنید.
اگر دلیل پذیرش این مسئله شکستن نَفس تان هست راه های بهتری هم وجود دارد . اگر دلیل تان استفاده از امکانات و مزایای آنجاست ضمن اینکه خودتان اشاره کردید نیازی ندارید باز هم راه های دیگری هست گمانم صرف نظر کنید بهتر باشد

الهی، آکنده از عبارات و اصطلاحاتی شده ام که حجاب معرفت شهودی شده اند، خوشا به حال کسانی که با قلب بی رنگ حامل عطایات شدند.

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۸ فاطمه بانو
سلام طهورا جانم
کلی وقت بود که نوشته هات نخونده بودم خیلی خوشحال شدم.
بووووس
پاسخ:
علیک سلااااااااااااااااااااااااااام فاطمه بانو صاحب خانه ی فیروزه ای ....
دلمان برایت تنگید بابام جان کجایی خانوم دکتر ؟ قیمت ویزیت هات چطوره ؟ ارزون حساب کنی مشتری ات می شیم .
کامنتت رو که دیدم کلی ذوق کردم فکر کردم شروع کردی به نوشتن اومدم دیدم نخیر خانوم دکتر هنوز وقت این کارها رو انگار نداره.
ان شاالله که هر جا هستید موفق باشید 
۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۹ منتظر مهدی
چقدر زیبا بود
خیلی بهش احتیاج داشتم. جوونیم نذر امام زمان
حتی همسر این خانوم؟ 
حیاتیه...
پاسخ:
شرمنده ام عزیزم واقعا برام مقدور نیست 
۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۵ بانوی گمنام
سلام استاد خوبم طهورای عزیز خوب هستید ؟
عجب صبری !
واقعا عالی بود ان شالله که توفیق باشه همه ما به مقام رضا و صبر برسیم

بیامبر اعظم(ص):

کسى که دختر دارد اجر او از هزار حج،هزار جهاد،هزار قربانى و هزار مهمانى بیشتر است

استاد عزیزم عیدتون مبارک و همچنین این روز رو به دختران و دُردانه هاتون که روز و عید اون ها هستش , صبورا و شکورای عزیز تبریک عرض میکنم
ان شالله زیر سایه اهل بیت و حضرت معصومه موفق باشن و با عنایت حضرت زهرا سرباز امام زمان ان شالله



پاسخ:
بانوی عزیزم سلام
خانوم مهربان من استاد هیچ کس نیستم . شاگرد کوچیک همه شما هستم 
عید شما هم مبارک در پناه خدا باشید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام مجدد
*** **************** *** *** ** ******** ******* ** ********* ***** * ****** ****** ***** ***** ********* * ** ********  
***** **** *** **** **** *** ***** ***** ****
**** ***** ***** *****
***** **** ****** **** ***** *** *** ******* **** **** **** *******
**** ************ *** **** **** ** *** *** ****
*** ****** ***** ***** ** *****
*** 
پاسخ:
مریم عزیزم سلام 
گلم من حضوری نمی تونم در خدمت کسی باشم بجز نزدیکانم برام مقدور نیست که حضوری در خدمت کسی باشم . شرمنده ام
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام خواهرعزیز 
***** * ****** **** **** *** **** ****** ****** **** **** ** *** ***** ****** *** ***** *** *** *** ********  **** *** *** ****** ***** * ********* ******* ****  ***** * **** ***** ***** **** ***** ****** **** **** *** *** ***** **** ******** ***** ****** **** ***** ***** ******** ** ****** *** ***** *** ****** ************** **** ****** **** *** *** *** 
***** **** ********* ******* *** *** ****** * *** *** ***** ********** ********* *********** **** **** ***** ****** ********* ***** *** *** ** ** ***** **** **** *** ******* **** **** ******** ***** **** ***** ********* ***** *** *** ****** ********* ******** ** ** *** **** ****
طهورا خانم من اصلا نخواستم بهونه بیارم 
من اصلا جا نزدم و حتما دوباره شروع میکنم فقط خواستم شما وقتتون رو صرف بقیه ای که ایمان قوی تری دارند کنید من فعلا اول راهم
خیلی از راهنمایی ها و کمککاتون ممنونم
پاسخ:
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآفرین صد آفررین دختر خوب و نازنین فرشته روی زمین
می دونستم که کم نمیاری می دونستم که جا نمی زنی 
نه نگران من نباش من حواسم به وقتم هست 
انجام وظیفه کردم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
** ** ***** ***** ****
**** ***** ****** ****** ****** ** ** **** **** *** *** **
*** ** **** *** ** ***** ****** ****** * ****** * ** *** ***** ***** ** * *** ** ** **** **** **** **** **** ****  ** ** *** *** **** ************* ** **** * **** ****** **** *** ** *** * **** **** ** *** *****  *** ***** ** **** ***** **** *** *** ***** ** **** ***** **** *** *** ***** **** ***** **** ****
*** *** *** *** *** *** *** ** ***** ***** ** ** ***** **** *********
***** **** **** *** **** ** ***** *** ****
****** **** ******

پاسخ:
بازم داری اشتباه می کنی 
تمام کسانی که من رو می شناسن می دونن که من آدم رکی هستم اگر احساس کنم دارم وقتم و برای کسی یا جایی تلف می کنم بی رودرباستی به طرف می گم .
الان هم می گم من صادقانه سر قولم هستم من دوست دارم کمکت کنم . این کار رو وظیفه خودم می دونم . از اولش هم گفتم که ترک کردن این کار سخته خیلی سخته اما نشدنی نیست . به من نگو جا زدی و حالا داری منو بهونه می کنی .
من وقتم رو برات تلف نکردم من می دونم دارم چکار می کنم اون کسی که الان داره من رو از تو جدا می کنه خودت نیستی این شیطانه که داره تمام تلاشش رو می کنه تا تو رو توی چنگ خودش نگه داره . تو با من به خدا نمی رسی اما اینجا خونه من نیست تو در واقع به من پناه نیاوردی اینجا خونه امام رضاست و تو الان در آغوش امام رضا هستی پس تقلا نکن که بیرون بیایی . محکم گوشه عبای امامت رو بچسب . 
دوباره شروع کن هیچ اشکالی نداره دوباره شروع کن
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
** **** ***
** **** *** ***** ** ****
** **** ****** ***** ** ***
*** ** ** *** *** ** ** **** *** **** ** **** **** *** ** ***** ***
*** *** *** **** ****** **** *** ** **** ** *** ****** *** *** *****
** ** ****** ** ** ***** ****** ***** *** *** ***** *** **** **** **** ** **** ****
** ** ***** ***** *** ***** *** ** ******* **** **** ****** *** ** ***** *** * **** ****  *** **** ***** *** *** ** *** **
*** **** *** *** *** ****** **** *** ***** ****** ** **** ****** ****** ** * *** *** ** *** *** ** ***  **** ******

پاسخ:
عزیزم خیلی ها هستن که مشکل شما رو از بچگی داشتن اتفاقا خودشون هم متوجه اشتباهشون نبودن سالها هم گرفتار بودن اما وقتی فهمیدن برگشتن توبه کردن الان هم دارن زندگی شون رو می کنن . من موردهای زیادی رو سراغ دارم . کی گفته شما فقط هستین ؟ این دلیل می شه که دیگه از خودت ناامید بشی و هیچ کاری برای ادامه زندگی ت نکنی ؟
شما از کجا می دونی اون دختر که دوست پسر داشته توبه نکرده ؟ از کجا می دونی که شوهرش آدم درستی هست ؟ از کجا می دونی که خوشبخته؟ مگر غیراز اینه که خداوند در قرآن فرموده زنان پاک از آن مردان پاک و زنان ناپاک از آن مردان ناپاک هستند؟ 
شما دغدغه دین داری ؟ واقعا دغدغه دین داری ؟ دغدغه دین یعنی چی ؟ یعنی اینکه خودت رو به این روز بندازی و بعد بعنوان یه بچه شیعه کنج خونه بشینی و به خدا غر بزنی ؟ 
بله هیچ نامحرمی شما رو ندیده بدون چادر نبودی اما مگه دین داری فقط همینه ؟ بقیه چیزها نیست ؟ شمر هم که روی سینه امام حسین نشست نماز می خوند قرآن می خوند در رکاب حضرت علی جانباز شده بود حالا اونم مسلمان هست یا نه ؟ مگر مسلمانی غیر از اینه که انجام واجبات و ترک محرمات و ترک محرمات و ترک محرمات و ترک محرمات ؟؟!
فقط دعا کردن و روز و شب گریه کردن چاره کار نیست باید همت کنی . باید بلند شی . تنها کسی که می تونه بهت کمک کنه فقط خودتی . فقط خودت
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام عزیزم
ممنون از راهنماییت
***** ** **** * **** ****** ** **** ****** **** ** ***
****** **** ******* ***** **** ** ******
*** ** *******
*** *** ***** **** * ******* ******* *** **** ***** ** * **** *** **** **** *** **** ***** ** ******
**** **** ** *** ****** ** ******* *** ******
*** *** ****** **** ** ** **** ***** ** **** ** ********
**** **** ** ** ****** **** ** **** ***** **** **** *** **** **** *** ***** ****
**** **** **** *****
*** *** ***** ***** ***** * **** * ********* ** ** ** **** ***** * ***** *** * ***** * ****** **** ** ******* **** ******
**** ***** **** **** ******* **** **** ***** * ** **** ***** *** * ***** ****
**** ****** **** **** ***** *** ****** ***** ****** ********** ***** * *** ***** ** *** ** *** *** ***** ** *******
**** ***** **** *** **** ******* ****
*** *** *** ***** ** **** ** ******* **** ***** *****
*****
*** ** **** ****** * **** * **** **** **** **** **** *** ** ****** * ****** ** ****
*** *** **** ***** **** ***** *** **** *** **** ***** ***** **** ***** **** * *** **** ***** ** **** **** *** ******
*** **** ***** **** ******* *** **** *** * ********** *** **** *** ********* ******* **** ******
** ** **** ***** ***** *** ************* ** *****
*** *** ***** **** ***** * **** ** *** ***** ******* ** *** **** *****
***********
******* *** ****** ******* *** ***** ** ****** * **** * *** *** ***** *** ***** *** ** ***** ** **** ***** *** ** ** ** **** ***** ** ** **** **** ** ***** **** *** ***** ******* **** *** ****** ** **** ** ******* ******* ******* ******
***** **** ** *** ******* **** **** ***** ** ** *** **** ***** ** **** * ***** ***** **** *** **** ******* ******** *** **** ******* ***** ***** ** ** ***** * ***** ****** **** ******** ** **** ** **** **** ***** ***
**** **** **** **** *** **** ** *** *****
**** ***** ***** **** ** ***** *** *** ****** **** *** ******* **** *** ******* *** **** * ** ** **** ** ** ****** **** **** **** **** *** ***** *** ******* **** ***** *** ******* *****
*** **** *** *** ***** **** **** ***
***** * *** *** ***** ******* **** **** *** ** **********

***** ** ***** **** ***** ** **** ***** ***** **** ****** ****** *********** **** ***** ***** * *** ****
*** **** **** ***** ** *** ***** ** *** *****
*** *** * ***** *** ** ** *** *** **** **** ****** *** ***** **** ******
****** **** **** ** ***** ** ** ***** ******* *** *** ******* **** *** * **** ******* **** *** ***
*****

پاسخ:
خب من اولش بگم که شماره خیلی وقته برداشته شده و مشکل از اینجا نیست .
در ثانی این طور که مشخصه شما با افراد زیادی مشورت کردید و این خیلی خوبه. اما دلیل اینکه مشاوران مذهبی برخلاف روانشناسان دیگه به راحتی حکم به طلاق نمی دن اینه که مسائل شرعی رو بیشتر در نظر می گیرن و با احاطه به اونها نظر می دن . 
این فقط د رمورد موضوع شما نیست در مورد بقیه هم صدق می کنه . لذا با احتیاط کامل نظر می دن . استاد ما می گفتن اگر دیدید مشکلی حاد هست شما حکم به طلاق ندید اما به طرف بگید موضوع رو با مرجعش در میان بگذاره و از ایشون کمک بخواد . یعنی ما در حد و اندازه ای نیستیم که بخواهیم حکم مطلق طلاق رو برای کسی صادر کنیم . 
اما مطلب اینجاست که به همین اندازه که در مورد طلاق باید با احتیاط صحبت کرد حکم صادر کردن به طور مطلق که برو بشین و زندگی کن عاشقانه زندگی کن و این مسائل هم اشتباه هست . باید دید این حرف می تواند جنبه علمی و عملی داشته باشه یا صرفا یک سری شعار زیباست که از سرانگشتان یک نفر به رشته نگارش دراومده. باید دید آیا در زندگی حقیقی می شود با یک فردی با مشخصاتی که شما فرمودید نشست و عاشقانه زندگی کرد؟ صادقانه بگم مورد شما در برخورد با یک روانشناس در صورتی که روانشناس نتونه با مشاوره یا دارو درمانی فرد رو مداوا کنه توصیه می کنه که اصلا و به هیچ عنوان با اون فرد زندگی نکنید حالا اگر طلاق هم نگیرید می گویند زندگی نکنید چون قابل اعتماد نیستند و چه بسا برای شما مخاطراتی هم داشته باشه . اونوقت عاشقانه زندگی کردن یه کم دور از ذهن نیست ؟
اما در مورد استخاره درسته . پس می شه ازش فاکتور گرفت .
اما یه چیزی رو من به شما بگم خواهرانه اینکه تنها کسی که می تونه برای تو تصمیم بگیره خودتی . بنشین فکر کن اگر با این آقا ازدواج کنی چه چیزی رو به دست می آوری ؟ 1- مرد قابل اعتماد2- مرد قابل اتکا- 3- مردی که به لحاظ اقتصادی می شه روش حساب کرد و اصطلاحا می تونه نون آور باشه.4- مردی که بتونه به لحاظ عاطفی و جنسی شما رو تامین کنه .
بعد ببین در صورت ازدواج با این آدم ممکنه چه اتفاقهایی برای شما بیفته .1- مثل ایشون بعد یه مدت دچار مشکل بشی2- امنیت جانی ات به خطر می افته 3- امنیت اعتقادی ات به خطر می افته4- تکلیف فرزندان این وسط چی می شه ؟ 5- آیا بیماری به اونا ارث می رسه؟و......
بعد ببین در صورت عدم ازدواج چه مشکلاتی برات پیش میاد1- ....
در صورت عدم ازدواج چه شانس هایی رو به دست می آوری ؟1-....
تمام این ها رو بنویس و برای خودت مشخص کن . اگر مشکل شما شغل و پول هست خب الان چکار می کنی ؟ چه جوری خودت رو تامین می کنی ؟ آیا میتونی برای خودت شغلی دست و پا کنی ؟ اگر مسئله اینه که نکنه دیگر شوهر نکنی که خب عکس آن هم صادق هست از کجا معلوم شاید هم یه شوهر خوب نصیبت بشه . 
باید تمام این مسائل رو بررسی کنی . بازم می گم نه من و نه هیچ کس دیگه نمی تونه و حق نداره که بهت بگه صددرصد طلاق بگیر یا زندگی کن . فقط باید خودت تصمیم بگیری . اما از من می شنوی زودتر . زودتر تصمیم بگیر.یادت هم باشه خدا هیچ کس رو بی روزی نمی ذاره پس از ترس روزی خودت رو نابود نکن. یادت باشه در این دنیا میلیونها دختر بدون شوهر زندگی کردن موفق هم بودن . 
خودت ببین در کدوم زندگی آرامشت بیشتره . زندگی با ایشون یا بدون ایشون .
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
***** **** ***** **** ******
** ** **** *** ****** ***** ** *** ***** ** ** *****

 *** ** ** ******
**** **** **** ****** * **** *** *********
**** **** *

پاسخ:
همیشه همین طوره . همیشه هستند کسانی که تاریک فکر می کنند . حتی خودشون هم نمی دونن از زندگی چی می خوان . اگر دیر ازدواج کنی می گن حیف تو نیست بی شوهر موندی پیردختر شدی کسی سراغت نمیاد لابد عیب و ایرادی داری .
اگر زود ازدواج کنی مگین چه خبره مگه هول بودی فکر کردی دیگه شوهر گیرت نمیاد خودت رو اول جوونی انداختی تو دردسر لابد پدرمادرش می خواستن یه نون خور کمتر بشه 
اگر بری دانشگاه می گن ای بابا بی کاری این همه رفتن چی شد الان تو چی شدی بی خودی عمر و پولت رو هدر دادی نکنه دنبال شوهر می گردی
اگر نری دانشگاه می گن می خوای چکار کنی بی کار و بی عار بمونی ور دل مادرت که چی می رفتی دانشگاه سرت گرم می شد بلکه یه شوهرم پیدا کنی
اگه زود بچه دار بشی می گن اووه چه خبره حالا مگه خودتون چه گلی به سرننه باباتون زدید که زود بچه آوردید مایه دردسره
اگه دیر بچه دار بشی می گن ای بابا آدم ازدواج می کنه بخاطر بچه .....
 ... و این داستان همچنان ادامه داره ... حالا که چی بخاطر حرف های پوچ مردم باید زندگیت رو تباه کنی . باید ابراز ناامیدی و خستگی کنی .
اصلا من و تو تا حالا چقدر برای خدا بندگی کردیم؟ اونوقت از خدا چقدر توقع داریم ؟ 
کی گفته همیشه همه چی باید اونی بشه که ما می خواهیم .
توی دنیا این همه آدم که دارن توی بدترین شرایط زندگی می کنن ؛ اما زندگی می کنن. زندگی ..
بیا زندگی کن ... بخاطر خودت زندگی کن نه به خاطردیگران 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*** *** ****** *** ******* * **** *** ** ** **** ** **** **** *** **** ** ****** *** ***** ****  ** *** ** **** ****** *** **** ** ***** **** ******
** ** **** **** *** ** ** **** *** ** ***** ** ****** ** *** *** ***** ** **** *** *** ******** ***

پاسخ:
خودت یه مروری به اونچه می گی بکن . عزیزم گلم خواهرم خودت می گی هیچ احساس نیازی نبوده بعد وسوسه شدی رفتی سمتش ..
این الان دلیل منطقی هست ؟ یعنی می گی هر کی گرسنگی بهش فشار آورد بره دزدی کنه هر کس مجرد بود تن به گناه بده هر کی لباس نداشت لباسهای یکی دیگر رو بدزده هر کی ...
مگه می شه ؟؟؟! یعنی چی چرا خواب دیدم ؟ شیطان از طریق این خواب وسوسه ات کرده . فکر کردی فقط خودت از این خوابها می بینی ؟ نه عزیزم حتی بعضی از بزرگان هم از این خوابها می بینن اما بعدش تن به گناه می دن ؟ یا نه حتی از خوابی که دیدن و دست خودشون هم نبوده و قطعا وسوسه شیطان بوده توبه کردن و تن به گناه ندادن . 
این چه توجیهی هست که می کنی . می تونستی به خوابت فکر نکنی . می تونستی اون روز سرخودت رو گرم کنی . می تونستی بری شنا . می تونستی تمام روز رو توی جمع باشی . می تونستی هزار تا کار کنی .
هنوز هم دیر نشده فکر نکن پس دیگه کارت تمومه نه اصلا دوباره شروع کن . با یه تجربه بیشتر . با یه تلاش دوباره . می تونی . دوباره سعی کن . 
شکستم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ:
یعنی چی ؟؟؟؟
چرا چی شد خب ؟ 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ********* *** **** *** *********** **** **** **** * ******* ** **** **** *** ** **** ** **** *** ****** 
************ **** ****** **** *** ** ****** ********* ***** 
**** ******* ** ***** **** **** ***** *** *** * ****** **** ****** **** *** *** ** **** ******* ****** *** **** **** **** *** ***** * ** *** **** *****
************ ** *** *** **** *** **** **** **** ******* ** **********
*** **** **** **** ***** ****** ** ************* **** *** ******** ** **** ******  *** **** ** **** ** *** ********
*** ******** **** **** ***** ** ** ******** *****
** *** ** *** ********
***** *** **** **** ** *** **** ** ***** ** ***** ***** **** **** **** ****** ** ******
****** ***** *** ***** *
پاسخ:
مریم عزیزم سلام .
راه درست اینه که هر دو ببیند اصلا قصد ادامه زندگی با هم دارن یا نه . اگر قصد ادامه زندگی دارن باید مشکلاتشون رو با کمک مشاور و در کنارش یه پزشک حل کنن  با توجه به پیشرفت علم احتمالا بشه براشون یه کاری کرد . در ثانی خیلی از زوجین هستن که یه همچین مشکلی رو دارن اما با کمک و همفکری هم تونستن به یه راه حل منطقی برسن همیشه طلاق راه حل مناسبی نیست . بزرگترین مشکلشون اینه که اینا براساس اونچه شما می فرمایید نماز نمی خونن این یعنی خدا در زندگی اونا دقیقا کجاست ؟ مگه غیر از اینه که فاصله میان کفر و ایمان خواندن و نخواندن نمازه.
اشتباه بعدی این بوده که اگر قصد ادامه زندگی دارن نباید دختر این مشکل رو جایی عنوان می کرد .
به هر حال مشکلی نیست که نشه حلش کرد باید دید چقدر نسبت به ادامه زندگی شون انگیزه دارن و مشتاق هستند
کاش زودتر سر بزنین اینجا باهام حرف بزنین
هیچ انگیزه ای ندارم واسه ادامه  واسه تلاش کردن و جنگیدن
پاسخ:
متاسفم که دیر کردم . باید بچه ها رو می بردم کلاس و بعد منتظر می شدم تا از کلاس برشون گردونم .
چه انگیزه ای بالاتر و بهتر از اینکه به زندگی طبیعی برگردی ؟ چه انگیزه ای بالاتر از اینکه بتونی یه زندگی سالم داشته باشی با شوهری که سالم باشه با بچه هایی که سالم باشن؟ چه انگیزه ای بهتر از اینکه از این به بعد تا اسم امام زمانت رو می شنوی از شدت شرم تا بنا گوشت سرخ نشه ؟ چه انگیزه ای که بهتر از این که سرت رو پیش خدا بالا بگیری و بهش بگی من تونستم . چه انگیزه ای بهتر از اینکه پیش خودت خجالت زده نباشی ؟ چه انگیزه ای بهتر از اینکه ....
می بینی انگیزه های زیادی هست . می تونی یه دفتر 100 برگ برداری و تمام این انگیزه ها رو بنویسی .
حالا چه انگیزه ای برای ادامه ندادن به این مقاومت داری ؟ می خواهی تا گردن توش فرو بری . می خوای راه برگشت نداشته باشی . می خوای اگر ازدواج کردی یکی پیدا بشه مثل خودت . می خوای بچه هات یکی باشن مثل خودت . می خوای تا آخر عمرت وقتی توی مجلس امام حسین نشستی از خودت بدت بیاد. می خوای ....
 می بینی می تونی یه دفتر 1000 برگ برداری و توش از تمام اتفاقاتی که ممکنه بعد از نجنگیدنت برات پیش بیاد بنویسی.

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*** ***** ***** ***** **** *** **** *** *****
***** ** **** * ***** *** *** ** *** *** **** **** **** **** **** * ********** ****** ******* *** *** ********
***** ***** **** *** **** * **** ***** ****
******** ****** ** **** ***** **** ** ****** ** ******** * ****** * ***** ***** *****
**** ****** ** **** **** **** *** ** ****
**** **** *** ********
پاسخ:
عزیزم کاملا طبیعی هست که شیطان به راحتی دست از سر شما بر نمی داره . کاملا طبیعی هست که ولت نمی کنه . مگه می شه یه عادت رو که سالهاست بهش خو گرفته شده به راحتی ظرف یه مدت کوتاه کنار گذاشت و هیچی به هیچی . شیطان با تمام لشکرش به شما حمله می کنه . از هر راهی وارد می شه . همه چیز رو به همه چیز ربط می ده تا تو فکر کنی با ترک عملت هیچ تغییر مثبتی در تو به وجود نیومده تازه یه چیزهای مثبتی رو هم که داشتی از دست دادی . این تصورات و القائات منفی همه ریشه در وسوسه های خناسانه شیطان داره کوتاه نیا . صبرکن پافشاری کن . علاج قضا نشدن نمازت اینه که فقط روی نمازت دقت داشته باشی وقت رو گم نکنی . شبها زودتر بخوابی تا بتونی برای نماز صبح بیدار بشی . به مادرت بسپاری که بیدارت کنه . ساعت کوک کنی . هزارتا کار می شه کرد هر کاری بجز بازگشت به گناه . 
استرست باید معلوم شه که ریشه در چی داره . شاید نیاز داشته باشه که یه مسافرت چند روزه با خانواده ات بری . یا حتی یه روزه . وقت بیشتری رو با مادرت بگذرون . باهاش حرف بزن . استخر برو . آب خیلی بهت کمک می کنه فقط اصلا و ابدا از جکوزی استفاده نکن. 
اشتباهات رفتاری رو همه دارن کم و زیاد . می تونی بعد از هر خطا عذرخواهی کنی می تونی با یه شاخه گل از دل طرف در بیاری . فقط مقاومت کن ... 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ** **** **** ***** *** ** ****** * ******* ** ***** *** ***** * ** ***** ** ** **** ***** * **** * ** *** ************ ** ***** ** *********** *** * ******* *** ** *** **** ******** ** *** ****  **** **** ** *** ****** * **** ** *** *** *** *** * **** ************* **** ***** * *** **** **** **** ****** **** *** ***** ***** * **** ** **** ****** ***** ** ************ ** *** **** *** ***** ****** **** *** **** ** *** **** * *** **** * *** **** **** **** *** *** ** *** *** ****** ******* ****** ***  **** * ** ***** ** ***** *** ********
پاسخ:
سلام عزیزم.
من از شنیدن این مسئله واقعا متاسف شدم خواهرم . اما بیا سعی کنیم دلیل این کار رو بفهمیم. چه اتفاقی می افته که ایشون کنترل رفتاری شون از دست خارج می شه ؟ 
اتفاقا من چون موردهای مشابه شما زیاد داشتم چند جلسه رو با استادم در این مورد صحبت کردم . یکی از مواردی که یه بار استاد ما بهش اشاره کرد این بود در عصبانیت های آنی که سریع شعله ور می شه و بعد از یه مدت کوتاه فروکش می کنه احتمالا دلایل پزشکی دخیل هست مثل کمبود آهن یا مشکل تیروئید. اما اگر مشکلی از این بابت نبود خصوصا در مورد شما که مشکل اعتقادی ندارن بهتره که هر دو مشترکا پیش یه استاد اخلاق برید . استادی که همسرتون هم قبولش داشته باشه مثلا توی تهران آیت الله جاودان این طور هستن برای زوجین کلاس اخلاق دارن . این کمک زیادی به رشد اخلاقی ایشون می کنه .
باز هم می گم ببینید ایشون از چی اینقدر ناراحت می شن از اساس از بروز مشکل جلوگیری کنید . مردی که در برابر همسرش احساس حقارت بکنه به این کار متوسل می شه تا دفع خشم کنه . همین طور وقتی مرتب در برابر مرد بایستی و مرتب جواب پس بدهی عصبانیت او شعله ور می شه . باید دید ریشه این مسئله کجاست چرا یادگرفته با این کار عصبانیتش رو بروز بده . معمولا با این نوع از مردها نباید مستقیم در مورد کارش صحبت کنید چون آتش خشمش بیشتر می شه . اون یاد گرفته که حس حقارتش رو این طور کنترل کنه. اغلب این طور مردها زن رو بعنوان یک جنس لطیف و ظریف نمی شناسند بلکه در برابر خودشون یک مرد رو می بینن . توصیه می کنم اگر قصد ادامه زندگی دارید مسئله رو ریشه ای حل کنید .
راستش طهورا بانو جان این روزها احساس میکنم دارم امتحان میشم از چیزایی که همیشه روشون پافشاری داشتم و میگفتم من که هیچ وقت همچین ازدواجی نمیکنم حالا موردش میخواد تحصیلات بالا هم داشته باشه یا وضع مالی عالی یا حتی هم کفوی اجتماعی و فرهنگی .دعا کنید سربلند بیرون بیام.
پاسخ:
طیبه جان استاد ما معتقد هستند اگر تا 70 درصد شرایط و ویژگی های شما رو خواستگار دارا هست خوبه و بعد از خواندن نماز استخاره و تحقیق کردن ان شاالله مشکلی نبود جواب مثبت بدید.
شما هم تمام جوانب رو در نظر بگیر ببین معیارهات چه چیزهایی بوده کدام یک از معیارهات در طرف مقابلت هست ببین چند درصدش رو ایشون دارا هست بعد که دیدید در اصول اولیه به توافق رسیدید دو رکعت نماز استخاره بخوانید تا پیداها و پنهان ها برایتان آشکار بشه که اگر کیفیت نماز رو بلد نبودید بگید تا براتون بنویسم بعد برید تحقیق . دقت کنید از چه کسانی تحقیق می کنید چه سوالهایی رو می پرسید . چه پاسخ هایی رو می گیرید . بعد هم یه قرار بگذارید به بهانه پس دادن بازدید خانواده داماد پدرومادر و یکی دوتا از بزرگترها بدون اینکه گل و شیرینی بگیرند بدون اینکه شما برید برن خونه خانواده داماد و با دیدن سرووضع خونه نوع تعامل بین افراد خانواده نحوه رفتار پسر با خانواده و خانواده با پسر حتی برخورد اهل محل با شما ، ناخودآگاه چیزهای زیادی دستگیر خانواده ات می شه . بعد اگر همه چیز خوب پیش رفت و دیدی تا 70 درصد با شما هماهنگی داره خوبه . در مورد بحث ولایت فقیه هم که در کامنت گذشته بهت توضیح دادم
سلام دوباره. طهورا بانو جان میدونی اخه بعضیاشون میگن ما بی بی سی و ووا هم نگاه میکنیم .یا مثلا موردی بود که مامانم گفته بودن ما پیرو ولایت هستیم و اونا گفته بودن ما به ولایت احترام میزاریم.یا موردایی بودن که میگن اصلا ما سیاسی نیستیم هرچی امام حسین بگن.یا میگن ما ولایتو قبول داریم ولی نه تمام و کمال.و خیلی موارد دیگه .واین موارد که گفتم اکثرا بقیه معیارامو داشتن ولی وقتی به اینده و بچه هام و فتنه های پیش رو فکر میکنم میگم خدایا خودت برام اونیو که میخوام و به صلاح تو هست بفرست .
پاسخ:
سلام عزیزم . اگر ووا و بی بی سی می ببنن مفهمومش اینه که توی خونه ماهواره دارن ؟ اگر اینطور هست که اصلا صلاحیت زندگی با شما رو ندارن . امروز بی بی سی و ووا فردا معلوم نیست چی می بینن پس فردا معلوم نیست چه سرنوشتی برات رقم بزنن . پس این به کنار.
به ولایت فقیه احترام می گذارند یعنی قبول دارند یا نه ؟ اگر بحثی مثل فتنه 88 پیش بیاد تبعیت از ولایت فقیه می کنن ؟ این رو باید بپرسید .
اینکه می گن ما اصلا سیاسی نیستیم هرچی امام حسین بگه یعنی چی ؟ بالاخره دُم خروس رو قبول کنیم یا قسم حضرت عباس رو . امام حسین سیاسی نبود ؟ مگه غیراز اینه که سیاست ما عین دیانت ماست . اینها رو باید در موردش حرف بزنید.
بحث ماهواره اصلا به کنار جای صحبت نداره کلا جواب مثبت ندید اما باید در مورد تبعیت از ولایت فقیه ازشون بپرسید همین چیزایی که من اینجا گفتم رو ازشون بپرسید.

سلام دوباره. طهورا بانو جان میدونی اخه بعضیاشون میگن ما بی بی سی و ووا هم نگاه میکنیم .یا مثلا موردی بود که مامانم گفته بودن ما پیرو ولایت هستیم و اونا گفته بودن ما به ولایت احترام میزاریم.یا موردایی بودن که میگن اصلا ما سیاسی نیستیم هرچی امام حسین بگن.یا میگن ما ولایتو قبول داریم ولی نه تمام و کمال.و خیلی موارد دیگه .واین موارد که گفتم اکثرا بقیه معیارامو داشتن ولی وقتی به اینده و بچه هام و فتنه های پیش رو فکر میکنم میگم خدایا خودت برام اونیو که میخوام و به صلاح تو هست بفرست .
۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۲ ... یک بسیجی ...
یکی از شهیدان حزب الله لبنان لحظاتی پیش از شهادت با خون خود نوشت: (سقطنا شهداء ولن نرکع.. انظروا دمائنا وتابعوا الطریق) در خون خود غلتیدیم و هیچگاه تسلیم نخواهیم شد.. به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید...

لحظه هاتون حسینی
سلام طهورا بانو جان. به نظر شما اختلاف جناح سیاسی چقدر در راه دادن خواستگار و کلا ازدواج میتونه نقش داشته باشه. من دختری اصولگرا (گفتمان انقلاب)هستم .و خواستگارای اصلاح طلب داشتم و دارم که اونا مشکلی با اختلاف جناح ندارند.ولی من معمولا رد میکنم .چونکه خیلی با پست بی ربط هست اگر صلاح میدونید فقط جوابشو قابل مشاهده کنید . عجله ای نیست هر موقع وقت داشتید منت بزارید جوابمو بدید .با تشکر
پاسخ:
سلام عزیزم . 
تنها موردی که مهم هست که بهش توجه کنید و اگر قبول ندارند رد کنید ، اعتقاد به ولایت فقیه هست . اگر معتقد به ولایت فقیه هستند اشکال نداره در غیر اینصورت استاد ما می فرمودند قبول نکنید. 

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۲ ... یک بسیجی ...
سلام
سپاسگزارم بانو...
بیشتر می آیم سراغ کامنتها و راهنمایی هایی که می نویسید...

سپاسگزارم بانو...
پاسخ:
علیک سلام بسیجی گرامی 
دَم همه بچه بسیجی های آقا گرم ........ سایه تان به سر این کشور مستدام ان شاالله
سلام
التماس دعای فراوان
پاسخ:
به به سلام به روی ماهت
محتاجیم 
بیا بگو ببینم چه خبرا؟
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۱ زندگى با طعم بهشت(شیرین)
سلام خواهر
بهترین جنس برا پوشیه چى هس؟ کرپ کن کن؟ حریر اسود؟ حریر کن کن؟ 
بعد اشکالی داره من نقاب بزنم؟ یعنى چشام معلوم باشه؟ چون اولا من عینک دارم 
ثانیا اگر جلو چشام چیزی باشه سردرد میگیرم
پاسخ:
علیک سلام
بابا بی خیال خواهر جان . واقعیتش من اصلا جنس و این چیزاش برام مهم نیست فقط خوب ایستادنش و همین طور اندازه محل چشمهاش برام مهمه .
نه چه اشکالی داره منم مشکل میگرن دارم و نقاب می زنم
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۸ پرواز سپید
سلام. یه سوال! میشه کسی حالت عرفانی ای داشته باشه اما ندونه که این حالت رو داره؟
پاسخ:
سلام 
یعنی چی ؟ متوجه نشدم
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۶ فاطمه مامان گلها
طهوراجان عزیزم
من هم گفتم که جسارتی به این بانو نشه، اصلا من سوالم رو کلی پرسیدم. اصلا  نگفتم که شما چیزی گفتید یا بانو
احتمالا من تعریف کرامت و چشم برزخی داشتن رو اشتباه گرفته ام.
البته که این بانوی عزیز توفیقاتی بدست آورده اند.  خوشا به سعادتشان، کاش ما هم آنقدر بصیرت دینی پیدا کنیم که ذره ای از این توفیقات هم نصیب ما شود.

پاسخ:
عزیزم اشکالی نداره اتفاقی نیفتاده شما حق داری سوال کنی منم باید جواب درست رو به شما بدم .
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ******** ****** ** ****** ******** ************* ** ***** *** *** *** ************* *********** ** **** *********** **** ************** **** ************* ** ******* *** ******* ** *** *** ******* ****** ************ ******* *** ***** ******* ******* **** ***** ***** ** ** ***** ******* ******* ********* ******** ****** ** **** ****** ***** *** ******* ** *** ************** ***** ** **** ** ****** ****** *********** *** ********* **********  **** ***** ***** ***** ***** **********
پاسخ:
سلام گلم
آخ عزیزم  خیلی متاسف شدم متاسفانه مدیریت مالی ایشون ضعف داشته . حالا چرا خانواده اش نفرین می کنند ؟ 
عجب ناشناس تو ناشناسی شده!
من فقط دو تا کامنت گذاشتم!
اولین سوال در مورد چند همسری
دومی هم خصوصی و حاوی چند لینک به اضافه ایمیلم
این هم کامنت آخرم هست
دوستان دیگه هم من نیستم :)
پاسخ:
بله متوجه شدم عزیزم . بجز شما دو تا کامنت ناشناس بود که خودشون رو توی متن کامنتشون بهم معرفی کرد ه بودند من می شناختمشان . 
فقط شما جدی جدی ناشناس بودی .که الان مشخص شد. کاش کامنت تان را خصوصی نمی کردید . من متاسفانه بجز یک مورد که خیلی کلی دیدمش دیگه نتونستم با جزئیات لینک ها رو بخونم .
او تفالی هم که به قرآن زدید ممکنه تفسیر داشته باشه ممکنه اصلا در تفالتون اشتباه کرده باشید در هر صورت خیلی از الان روش فکر نکنید و ذهن تون رو آشفته نکنید . ان شاالله شرایط به بهترین نحو براتون پیش می آید . فقط باید صبو رباشید و البته شاکر.براتون سلامتی و عاقبت به خیری رو آرزو دارم
سلام خسته نباشید 
این خانم خودشو داغون نکرده؟!  میتونست طلاق بگیره! مخیلی راحت! موندنش پای این زندگی چه فایده داشته؟
حق زنه ک شوهرش باهاش باشه تا تنهایی رو درک نکنه اصلا نفهمه اما این مرد!!!!!
نمیشه راحت درک کرد! 
محبت کنی بخندی روی کسی ک اذیتت میکنه توزندگی!!! 
حتی فکر نکنم خداهم قبول کنه بنده ش خودشو براکسی ک انسانیت حالیش نیست، بسوزونع! 
تازه لجبازی واقعا چه معنایی داره؟؟؟ 
این زن طبیعی بوده عصبانی بشه ناراحت بشه' لج چرا! 
که لجبازی برداشت. کرده!!!' 


پاسخ:
علیک سلام مریم جان
ببینید دیدگاه های افراد و طرز تفکر آدمها با هم متفاوت هست . ایشون حق داشته که مسیر زندگی خودش رو خودش رقم بزنه خودش براش تکلیف روشن کنه . اگر شما یک خانم متاهل باشید حتما می دونید که طلاق گرفتن به این راحتی نیست . آدم نمی تونه به راحتی طلاق بگیره و برگرده منزل پدرش هزار و یک مسئله و مشکل هست که هر کس برای خودش داره . 
ولی توی این زندگی که به تصویر کشیده شده بود در نهایت زندگی به مسیر طبیعی اش بازگشت  هر چند در این مسیر سختی هایی بود اما طی کدام طریق هست که همیشه بدون مشکل و راحت باشه .
وقتی بین زن و شوهر به هر دلیل بحث و مناقشه سر می گیره بدترین کار ممکن اینه که زن حتی بعد از تمام شدن مسئله باز هم مرتب تا چند روز با حرفهای نیش دارش یا با سکوت و قهرش یا با ترک منزل یا نرفتن به منزل اقوام همسرش با شوهر لجبازی کنه این هیچ نتیجه ای نداره به جای اینکار باید از راهش وارد شد راهی بجز دامن زدن به مشکلات . درست وقتی که آتش در جای شعله ور می شود تصور کنید برای خاموش کردنش باید آنرا خفه کرد نه آنکه با ریختن بنزین بدتر شعله ورش کرد. ابراز دلخوری از رفتار غلط همسر با لجبازی کردن متفاوته.
حفظ اساس زندگی خیلی مهمه هم زن و هم شوهرباید تمام تلاششون رو بکنن تا طلاقی اتفاق نیفته

سلام. پس چرا نظر همه رو جواب دادید ، اما برا منو اصلا تایید نکردید؟نیومده؟
پاسخ:
سلام عزیزم 
اندکی صبر خواهر جان . یکی یکی دارم جواب می دم . 
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۹ همسر سید علی ...
سلام بر بانو طهورا سادات 
اعتراف می کنم که حدسم اشتباه بود ...
اعتراف می کنم که فکر می کردم رمز موفقیت بانو رو توجه به نماز اول وقت می نویسید ...
اعتراف می کنم که بعد از خواندن متن ، به بانو گفتم حفظکم الله (تازه یادگرفتم ... به روم نیارید خب :))
اعتراف می کنم که حتی دو سه بار هم گفتم ایول الله ، دمت قیژژژژژژژژژژژژ
خب دیگر فعلا اعترافی ندارم ...
ان شالله که عاقبت بخیر بشیم ... 
یا علی ...
:)
پاسخ:
سلام به روی ماهت عزیز دلم 
الهی من به قربان اعتراف های شما ...
دوستت دارم بسیار ...
سلام طهورا جان
دلم گرفته، نمیدونم از کجا شروع کنم...
من عاشق شوهرم و زندگیم هستم، زندگیم خیلی خوبه، شوهرم خیلی خوبه، عاشقمه! اما یه سری رفتارهایی داره که شده سوهان روحم! تاالان طبق آیات قران سعى کردم با صبر و چشم پوشی از رفتارهاى آزاردهنده ش بگذرم. چون وافعا حوصله دردسر ندارم. اما چند روز پیش که سفره دلمو براى یک دوستى باز کردم گف اشتباه میکنم که این غصه ها رو تو دلم نگه میدارم و باید حرکتى بکنم براى حل مشکلاتم. 
یه مشکل بزرگ شوهرم اینه که وقتى کارى رو ازش میخوام انجام نمیده. انققققددددد انجام نمیده و پشت گوش میندازه تا مجبور میشم خودم انجامش بدم.  ایشون کارهای شخصیشم انجام نمیده. مثلا لباساشو درمیاره میندازه رو تخت یا رو مبل، اگر یکى دو بار بهش بگم بردار، برنمیداره، اگرم بیشتر تکرار کنم دلخور میشه و میگه نمیخوام بردارم اصلا، خودت بردار!!!
یا هر بار میخواد بره بیرون یه لباس جدید درمیاره میپوشه، وقتى برمیگرده یا میندازه رو مبل و تخت ک من باید جمع کنم بذارم رو چوبلباسی، یا خودش میداره رو چوبلباسی. انقد این کارو تکرار میکنه تا دیگه جایی رو چوبلباسی نمى مونه. و انبوهى از لباسا روش هستن که با هر تکون میفتن پایین! یعنى حتى جا نیس من لباسامو آویزون کنم یا بردارم. بهش میگم بیا لباساتو بردار هرکدوم کثیفه بده بندازم سبد لباس چرکا هرکدومم میخواى بپوشی بذار پشت در. بش میگم وقتی یه لباس درمیارى میپوشی همونو انقد بپوش تا کثیف بشه بعد یه لباس جدید بردار بپوش. نه اینکه یه کوپه لباس همه هم نیمه کثیف! 
خلاصه گوش نمیکنه و فقط لباس پشت در رو چوبلباسی تلنبار میکنه. تا من مجبور میشم همه رو از پشت در بردارم بذارم یه گوشه کنارى تا ایشون بیاد تفکیک کنه. وقتى هم بهش میگم یا میگه باشه و پشت گوش میندازه یا میگه خودت برو جدا کن . 
یا مثلا لباس میشورم میذارم خشک میشه همیشه خودم لباساشو تا میکنم میذارم تو کشوش، اما اکر یه دفعه من وقت نکنم و بهش بگم خودش بذاره دیگه مهلوم نیس کى ایشون بیاد برداره لباساشو. یه بار لباساشو گذاشتم کوشه اتاق گفتم لطفا تاکن بذار تو کشوت، گف باشه اما تا یه هفته همینطور رو زمین لگد میخوردن تا خودم بالاخره جمع کردم. 
یا مثلا یه وسیله اگه از بالاى کمد دیواری بیاریم بیرون، بهش بگم وردار بذار بالاى کمد، انقد لفتش میده که نکو. الان سه هفتهس یه وسیله دراوردیم قراره ایشون بذاره بالا. هربارم میگم میگه باشه میذارم  ولی کى دیگه؟ اگر بهش نگم که دیگه اون کار مى مونه تا ظهور صاحب الزمان انجام بشه! اگرم بگم چند بار تاکید کنم عصبانى میشه و دعوا درست میکنه. تاالانشم هرکارى این مدلى رو زمین مونده خودم انجام دادم. اما دیگه تا کى؟ کى میخواد درست بشه این مرد؟ کى میخواد متوجه بشه یه کارهایی تو خونه رو باید به عهده بگیره؟
دکتر فرهنک تو سی دی هاى مشاورهش میگه کاراى شخصی اقایون رو انجام ندید! اما مکه میشه؟ خونه میشه بازار شام! جالبه شوهرم از بی کفایتی من میدونه اگر کاراشو انجام ندم! 
اینم بگم شغلش ادارى نیس جورى هم نیس که هر روز بره سر کار. هفته اى دو روز بیشتر نمیره، روزا هم تا ظهر خوابیم هردومون!
تازه ایشون خریدم نمیزه. اکر جیزی لازم داشته باشم باید خود برم بخرم جون جند بار بهش میکم بشت گوش میندازه منم خودم میرم میخرم.
مشکلات دیگرى هم هست که بعد از جواب دادنتون به این پیام اونا رو میگم.
پاسخ:
سلام  عزیزم
معمولا مردها دوست ندارند که کارهای خونه رو انجام بدن از انجام آنها طفره می رن . دلیلش رو هم این می دونن که همسرشان آنها را قبول نداره و از کاری که انجام می ده ایراد می گیره.من فکر می کنم بهتره شما از این جا شروع کنید که ایشون کارهایی رو مسئولیتش رو در خانه بپذیره که به انجام آن علاقه داره . اینکه مرتب بخواهید از حجم بالای کار گله کنید فایده نداره . در قبالش اگر کاری را اونجور که شما انتظار داشتید انجام ندادن شروع به غر زدن نکنید بلکه ایشون رو به انجام کار تشویق کنید . بهش بفهمانید که به کمکش نیاز دارید . نگید باید این لباسها رو جمع کنی بگذار با میل خودش بخشی از کار رو به عهده بگیره.اگر کاری رو انجام نداد جنجال به راه نندازید چون شرایط بدتر می شه .
معمولا مردهای این چنینی در خانواده خودشان هم در دوران تجرد همکاری نمی کردند یا مادر خانواده از دادن مسئولیت های خانه به او مثلا تحت عنوان اینکه تو مرد هستی شانه خالی می کرده لذا ایشون این طور بار اومده . 
گاهی وقتها بهتره از بعضی ترفندها استفاده کنی مثلا با ملایمت و دوستانه بگید : می آیی با هم این ها رو از اینجا برداریم . ؟ بعدش بریم بیرون یه کم بگردیم ... امثال این روشها می تونی براش انگیز ایجاد کنه .
در ثانی اینکه شما بار بعضی کارهای منزل رو که انجامش وظیفه شمانیست رو بعهده گرفتید اشتباهه. خرید بیرون از منزل اصلا وظیفه شما نیست انجامش ندید می تونید در شروع تشویقش کنید که هر دو با هم برای خرید از منزل بیرون برید و بعد کم کم وظیفه رو روی دوش خودش بگذارید مشروط بر اینکه وقتی چیزی خرید ازش ایراد نگیرید که این چیه و از این حرفها برعکس ازش تشکر کنید و تشویقش کنید. 
در یه جا فرمودین : بهش می گم بذار یه لباس کاملا کثیف شه بعد برو سراغ یه لباس دیگه . خب این درست نیست . به هر ایشون بیرون می رن تابستونه هوا گرمه ممکنه نیاز باشه که زودتر لباس عوض بشه حتی قبل از اینکه کاملا کثیف بشه . 
کار بعدی که می تونید انجام بدید قبل از آنکه به سرعت کوهی از لباس تل انباربشه اینه که وقتی لباسهاشون رو شستید لازم نیست بنشینید همه را با هم اتو کنید توی جالباسی بگذارید تا آماده استفاده باشه بلکه مثلا دو سه تا رو آماده بگذارید و برای شستن بقیه خیلی عجله نکنید تا ایشون مجبور به بعضی همکاری ها بشه یا همه روبشورید اما همه رو اتو نکنید دو سه تا رو اتو کنید و روی جالباسی بگذارید و بقیه را فقط تا کنید و توی کمد روی هم بچینید و تنها تعداد مشخصی رو در دسترس ایشون بگذارید .
اگه مثلا وسیله ای رو پایین آوردین و باید جمع بشه ولی ایشون همکاری نمی کنه یه چهار پایه یا صندلی چیزی زیر پات بگذار برو بالا و بعد صداش کن بگو وسیله رو بیار تا بذارم بالا . من اینجا ایستادم و منتظرم این طوری با دیدن این صحنه کم کم امیدواریم که عادت بیشتری به همکاری در ایشون ب وجود بیاد
سلام طهورا خانم
توسط یکی از دوستان با شما آشنا شدم و بعد خوندن جواب کامنت ها به خودم اجازه دادم بابت مشکلاتی که تو این 5 سال زندگی مشترک برام به وجود اومده باهاتون مشورت کنم و ازتون مشاوره بگیرم.
میتونم اینکارو بکنم؟
ممنون
پاسخ:
علیک سلام . بفرمایید تا جاییکه بتونم در خدمتم
مشکل من اینه که صبر می کنم، صبر می کنم، یک دفعه فوران می کنم.
به خودم میگم: اگه صبرات برای خدا بود این جوری فوران نمی کردی.
پاسخ:
این مشکلی هم که همه مون کم و بیش بهش مبتلا هستیم . جوابش هم همونی هست که خودتون دادید. ضمن اینکه گاهی وقتها علاج یک مسئله در صبر کردن نیست . باید زودتر جلویش گرفته شود . 
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۲ یک مسیحیت پژوه
آیا مطمئن هستید که در مورد دین بزرگ مسیحیت، به قدر کافی اطلاع دارید؟!
اگر مطمئن نیستید، با من همراه شوید...
پاسخ:
آیا مطمئن هستید که در مورد دین بزرگ اسلام ، به قدر کافی اطلاعی دارید ؟!
اگر مطمئن نیستید ، با قرآن همراه شوید ...
lممنون بابت توضیحات تون
استفاده کردم اما من منظورم از گردن گذاشتن به حکم خدا زنی بود که شوهرش با زن دیگری ازدواج میکنه.
منظورم این بود که زن اول نباید اعتراضی داشته باشه و اگه مسئولیتی هم هست به گردن مرده و خدای خودش زن نمیتونه بگه نه ببین شرایطی داره و تو شرایطشو نداری پس نباید زن دوم بگیری.
زن اول نباید در برابر حکم خداوند و اجازه ای که به مرد داده شده جبهه بگیره.
پاسخ:
خواهش می کنم . الان یه مشکلی پیش اومده من نمی دونم شما کدوم ناشناس دقیقا هستید ؟ اگر شما همان بزرگواری هستید که برای اولین کامنت رو در اینباره به بنده دادید و من هم پاسخ شما رو دادم ، پس احتمالا همان کسی هستید که بعدش یه کامنت خصوصی هم دادید و لینک هایی رو هم بهم معرفی کرده بودید برای مطالعه مثل "پیشنهادعجیب خانم دکتر!؟ 
در هر صورت گمانم من تمام حرفهایی را که باید می زدم ، زده ام . امیدوار هم بودم که بیشتر به مطالب دیگه بپردازیم تا مسئله زن اول و دوم. اما از روی ادب و به احترام سوالی که داشتید به طور اختصار مجددا عرض می کنم :
1)
ازدواج مجدد یک حکم الهی و حلال است ، اما قرار نیست هر حلالی را هر کسی انجام بدهد.
2)
در صورتیکه مردی توانایی اداره دو زندگی با تمام شرایط و جزئیاتش را دارد و این قدرت را در خود می بینید که عدالت را هم در زمینه اقتصادی هم در زمینه عاطفی و... ادا کند هیچ اشکالی ندارد که این حلال را انجام دهد مشروط بر اینکه به اصلی ترین و اساسی ترین موضوعی که در اسلام به آن به شدت بها داده شده یعنی خانواده لطمه ای وارد نکند. 
3)
مردی که آنقدر در خود توانایی می بینید که احساس می کند علیرغم تاکید قرآن که می فرماید " بیشتر شما نمی توانید عدالت را رعایت کنید " جز معدود کسانی است که این جسارت را دارد که ""می تواند عدالت را رعایت کند "" پس باید اینقدر قدرت داشته باشد که با استدلال یا به دست آوردن دل زن اول یا هر کار دیگر شرایطی را فراهم کند که زن اول به ادامه زندگی نرم شود و کانون زندگی اول و بچه های اول از هم نپاشد که به اساسی ترین مسئله در اسلام که همان خانواده است لطمه وارد نکند . در صورتیکه این حلال مستحب باعث شود یک خانواده از هم بپاشد و بچه هایی این وسط قربانی شوند اصلا چه لزومی به انجامش هست ؟
4)
ضمن اینکه زن اول موظف است تمام تلاشش رابرای حفظ زندگی اش بکند و به سادگی اجازه فروپاشی کانون زندگی اش را ندهد و تمام حقوق شوهرش را به درستی ادا کند ، به لحاظ حقوقی و به لحاظ شرعی هیچ وظیفه ای ندارد که بنشیند و با یک هوو بسازد . می تواند از زندگی با مرد بیرون بیاید و مرد هم وظیفه دارد مطابق شرع و قانون تمام حقوق او را بدهد. 
5)
همین طور هیچ زن یا دختری حق ندارد با جلوه گری در صورتیکه علم به متاهل بودن مردی دارد به لطایف الحیل وارد زندگی زن دیگری شود که بی خبر از همه جا تمام وظایفش را در قبال شوهرش انجام داده است . بدیهی است که زنان بیوه متعهد و دختران با حیا که به شیوه ی کاملا درست و صحیح توسط یک مرد متاهل خواستگاری می شوند دیگر تعهدی نسبت به اینکه کنکاش کنندآیا مرد توانایی انجام حقوق شرعی اش را دارد یا نه ، ندارد و تمام تعهد به دوش خود مرد است اما این هم دلیل نمی شود که زن اول از حقوق خودش کوتاه بیاید . 
6) 
مسلم است که اگر زن اول در این زمینه صبوری پیشه کند و در صورت ازدواج مجدد همسرش به زندگی اش با آرامش ادامه دهد و کانون زندگی را متلاشی نکند اجر بزرگی دارد .
و السلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

الله اکبر....فقط همین می تونم بگم الله اکبر از بزرگی روح این زن

من کجا هستم؟خدا چه بنده هایی داره...

طهورا خانم من خیلی نگران دور شدن از خدا هستم

مسئله اینه که من به لطف خدا به حجاب و نماز رسیدم و قبلا اینها رو نداشتم

و از زمانی که خداوند این لطف کرد دوبار شیطان من به عقب برگردوند (البته نه کاملا در حد کنار گذاشتن چادر مثلا اما حجاب داشتم) و دوباره با عنایت خدا برگشتم

همیشه میگفتم برم حوزه که جو بتونه به موندنم کمک کنه اما پدرم زیاد راضی نبودن..گفتم با کسی ازدواج کنم که اونهم دوست داشته باشه ولی نشد الان عقدم همسرم خیلی خوبه ولی معمولیه از نظر مذهب...یعنی دغدغه مذهبی کم داره..مثلا بیشتر ترجیح میده من شاغل باشم تا حوزه برم اما مخالفت هم زیاد نمیکنه یعینی رضایت ظاهری بهم میده..

حالا من بعد ازدواج ارامشی که میخوام ندارم و ترس از دوری از دین و روزهای بد گذشته دارم

یعنی میترسم دوباره از خدا دور بشم و همسرم هم اونقدر محکم نیست که حداقل بگم اون نگهم داره..

نمیدونم چکارکنم طهورا خانم،میشه از اساتیدتون بپرسین من چکار کنم که خدا از دست ندم...به حوزه بچسبم یا..گاهی میگم کاش با یک طلبه ازدواج میکردم ولی باز پدرم زیاد موافق نبودن

تورو به خدا بپرسید تا من راهنمایی کنن...بگید ضعیف هستم و تازه ایمان آوردم و بر ایمان خودم ترسانم به کدام دستگیره الهی چنگ بزنم؟خودم میدونم جوهای خوب مثل حوزه خیلی روم اثر دارن ولی شاید نشه برم

خیلی میترسم از اینکه بچه هام از دین دور باشن..از اینکه خودم دور بشم...

پاسخ:
عزیزم این نگرانی شما خیلی خوبست . اینکه دغدغه دین دارید خیلی خوبست . اما اینکه شوهرتان را در این زمینه تکیه گاه خودتون نمی دونید خوب نیست . شما می تونید به توکل به خدا و توسل به اهل بیت رشد کنید و همسرتون رو هم رشد بدید . کاملا مشخصه که همسر شما مانع شما نیست و این خیلی جای شکر دارد یعنی ذهن و قلب پاک ایشون می تونه همراه شما رشد کنه . چرا فکر می کنید اگر با طلبه ازدواج می کردید دین تان حفظ می شد ؟ این درست نیست که تصور کنید تمام طلبه ها بی مشکل هستند و اگر در کنار آنها باشید دین تان حفظ می شود . من در همین فضای مجازی طلبه ای را سراغ دارم که با داشتن فرزند تازه یادش افتاده و وهابی شده و همسرش را هم که زن ساده ای است را با خود به قهقرا کشانده . من در همین فضای مجازی طلبه هایی را سراغ دارم که ادعا می کنند حجاب اصلا برای زن واجب نیست رقص کاملا حلال است و خیلی ادعای دیگر اما مردانی را سراغ دارم که طلبه هم نیستند اما می شود آینده انقلاب که هیچ آینده دنیا را به دستان آنان سپرد .ان شاالله که همسر شما هم از این دسته است . 
اینکه شیطان دست از سر شما برندارد کاملا طبیعی است . یک فرد معتاد را در نظر بگیرید چقدر طول می کشد تا ترک کند و تازه بعد از ترک تا آخر عمر احتمال اینکه باز به مواد برگردد بسیار بالاست چون بدنش و روحش به مواد عادت کرده همه ما گاهی به گناه و اشتباه عادت می کنیم و بعد از بازگشت مسلم است که شیطان دوست ندارد مشتری اش را از دست بدهد و با تمام قوا به او حمله می کند .
پس من به شما دو تا توصیه می کنم یکی همان توصیه ساده و سخت آیت الله بهجت : ترک حرام و انجام واجبات 
بعد هم تا می توانی دل همسرت را به دست بیاور تا می توانی به زندگی ات بچسب تا می توانی مطیعش باش تا می توانی تمام تلاشت را بکن تا خودت و همسرت را خوشبخت کنی تا می توانی برایش آن زنی باش که دوست دارد آنوقت می بینی که چطور رشد می کند و شوهرت را هم با خودت بالا می کشی . 
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵ فاطمه مامان گلها
سلام سیده طهورای عزیز
اول اینکه بگم من و همسرم رابطمون با مادرشوهرم خوب هست.  مادر شوهرم هم خیلی مهربون و با محبته، فقط گفتم زیاد به بچه هاش وابسته هست اگه یه روز ازشون خبری نداشته باشه خیلی نگران میشه، ما هم سعی میکنیم ازمون ناراحتی یا نارضایتی به دل نداشته باشه. راهنمایی های خیلی خوبی بهم کردین خیلی خیلی ممنون عزیزم
دوم در مورد این بانوی عزیز،  میگم مگه نمیگن کسانی که نگاهشون عوض میشه یا مثلا چشم برزخی پیدا میکنن یا خواب امام زمان رو میبینن نباید از چیزهایی که دیدن صحبت کنن؟ این برام قبلا هم یه سوال بوده که امثال این بانو شنیدم که هستن و از کراماتشون گفتن.  آیا باید باور کرد؟ 
سوالم کلی هست  جسارت نشه به این بانوی عزیز
التماس دعا خانم آل طه عزیز خیلی دوستت دارم.

پاسخ:
سلام عزیزم
ببینید چشم برزخی داشتن ادعای سنگینی هست نمی شه به راحتی به همه نسبت داد. این را توجه کنید. خواب امام زمان دیدن هم اصلا نمی شود روش حساب باز کرد چون از کجا معلوم اونی که توی خواب دیده شده واقعا امام زمان باشه .
این بانو هم هیچ وقت کرامتی نداشت اصلا هر کسی در این قد و قواره نیست من هم در نقل این موضوع ادعای کرامت داشتن ایشون رو نکردم. ایشون صرفا شخصیتی هستند که به لحاظ مراقبه هایی که سالها داشتند روی خودشون و صبوری که در مورد همسرشون داشتند یک عنایتهایی بهشون شده . چون شما این مسئله رو کم در اطرافتان داشتید برایتان عجیبه وگرنه برای خیلی ها کاملا عادی است . با توجه به مراقبه ها.
هیچ جا هم نه ایشون ادعا کردن خواب امام زمان دیدن نه من گفتم که چیزی بوده. دیدن یکسری چیزها و شنیدن برخی اصوات هم اصلا دلیل داشتن چشم برزخی نیست . نه من چنین ادعایی را در مورد بانو کردم نه خودش.

وای خدای من ... واستعینوا بالصبروالصلات خدا اینه ... این خانم تمام و کمال به حرف خدا گوش کرد وصبر کرد .... اللهم ارزقنا
عالی بود خانم طهورا ... خداخیرتون بده
طهورا خانم من بارها تصمیم گرفته ام که مثل این بانو مطیع محض باشم حتی اگر حرف زشت شنیدم و بی احترامی دیدم ولی باز هم کم میارم یه جاهایی واقعا رفتارای اشتباهی ازش میبینم ازش انتقاد میکنم و اون ناراحت میشه.  
خودش خیلی دوست داره مومن واقعی باشه دوستاشم همه مذهبی هستن و چهره خیلی موجهی هست مقابل دید دیگران،  فقط توی خونه هم همیشه نه یه وقت که عصبانی میشه دیگه کار نداره چی میگه. 
میدونم که شاید یه جاهایی هم که من کم میارم و عصبی میشم ولی مثل اون هیچوقت رفتار نمیکنم فقط گریه میکنم و بهش میگم که از رفتارش خوشم نیومده
همین تصمیم رو میگیرم دوباره،  که مطیع محض باشم. به نظر شما حتی اگر با بچه رفتار اشتباهی داشت یا با دیگران هم چیزی نگم؟ و کل تصمیمات رو بذارم دست خودش؟ و... خلاصه مطیع محض یعنی چطور
شما هم برام دعا کنید
اگه ذکری چیزی هم میدونید که صبرم زیاد بشه و رفتار درست رو نشون بدم هم ممنون میشم بهم بگین
پاسخ:
گریه کردن های مداوم اصلا و ابدا خوب نیست . گریه کردن بیش از حد جز اینکه شما رو ضعیف نشون بده ثمره ای نداره . این یه مطلب
انتقاد کردن راه داره اینکه هی بهش پیله کنی هی هشدار بدی مرتب بگی اینکارت اشتباه بود اون کارت غلط بود ثمره ای ندارد جز اینکه اون رو خسته می کنی
مسئله اینه که رفتار ایشون از نظر شما اشتباهه نه از نظر خودش . باید از ابتدا فهمید روی چه مسئله ای حساس هست و عصبانی می شه. جلوی اون رو بگیر.
بعد هم کمی به تغذیه اش ایشون باید توجه کنه ممکنه کمبود آهن یا مشکل تیروئید داشته باشه که باید پیگیری بشه.
شما می تونی ازش انتقاد کنی اما مراقب باش این انتقاد ها رو کی و چطور می کنی .وقتی عصبانی هست گفتن این انتقادها فایده نداره برعکس در لحظاتی که آرومه اینو بهش بگو با زبان نرم و ملایم . 
گفتن 1001 استتغفار خیلی خوبه
عالی بود
روح بزرگ دارن واقعاً
صبر صبر صبر

سلام طهورا بانو. گاهی اوقات ما چیزای ارزشمندی رو از دست میدیم که فقط خدا میتونه یا اونارو به ما برگردونه یا جایگزینشو بهمون بده .یه چیز ارزشمندو از دست دادم که فقط خدا میتونه بهم برشگردونه .فقط نمیدونم وظیفه من چیه؟وظیفه یه فرد پشیمون.
پاسخ:
سلام ساره جان . خیر باشد ان شاالله . 
پیشمانی چیز خوبیه . خیلی خوب . باید هنر حفظ این پشیمانی را داشته باشیم . باید هنر ماندن و صبرکردن را هم داشته باشیم . باید هنر خوب ماندن را هم داشته باشیم . خوب ماندن کار سختی است اما نشدنی نیست . غیرممکن نیست . آدمی که پشیمان می شود بعد صبر می کند بعد تلاش می کند تا بماند و می خواهد که خوب بماند و در این مسیر بخاطر خدا سختی ها را تحمل می کند آدم خوبیست . پس بمان ، خوب بمان . 
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۸ ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
سلام عزیزدل
وای خدای من چه روح بلندی؛ چه عزتمندانه با نفس مبارزه میکردن...
کاش هیچوقت این پست از ذهنم نره و یادم به وظایفم باشه
جالبه یکی مثل هلن عمل به وظیفه را توسری خوردن میدونه!!!
بهشت ما کنار همین مردیه که خوب یا بد کنارشیم...
سلام خدمت طهورا خانم عزیز
من قبلا هم یکبار برای شما پیام گذاشتم در مورد رفتارهای همسرم .
گفتم که زود از کوره در میره و عصبانی میشه و فحاشی میکنه. خیلی کار کردم که صبور باشم در مقابل رفتاراش . گفتم که ایشان در دید مردم خیلی فرد مومن و موجهی هست هم پیش مردم و هم پیش خودم خیلی از اسلام و دین و.. حرف میزند خیلی دلش میخواد مومن واقعی باشه ولی یه عادت بد داره که منو خیلی ذجر میده اون هم اینه که وقتی از یه چیزی ناراحت میشه فحش و ناسزا میگه خودشم میدونه که نباید اینطور باشه ولی متاسفانه ترک نمیکنه این کارو. 
وقتی ازم ناراحت میشه سریع فحش میده و جلوی بچه ها ممکنه هر حرفی بزنه بیشتر برای بچه هام و آیندشون نگرانم.بعضی وقتا سکوت میکنم و هییچ نمیگم ولی یه وقتایی هم تاب نمیارم و عکس العمل نشون میدم.
هیچوقت دست بلند نمیکرد رو من میگفت یاد حضرت زهرا که میفتم هیچوقت جرات نمیکنم دست روت بلند کنم ولی اخیرا دوبار پیش اومده که میزنه تو سرم و کم کم ممکنه که این رفتار هم براش عادی بشه. بچه ها خیلی میترسن و گریه میکنن
ازتون میخوام راهنماییم کنید اون یه زن مطلقا مطیع میخوادکه اصصلا رو حرفش حرفی نزنه و هر کاری بخواد انجام بده همراه و موافقش باشم ولی من واقعا نمیتونم یه جاهایی نظر خودمو که میدم عصبانی میشه و بد و بیراه میگه که تو همیشه ساز مخالف با من میزنی
با خانوادم اختلاف داره هروقت بینمون بحثی میشه زود حرفشون رو میزنه منم ناراحت میشم یه چیزی میگم و بدتر میشه
یه وقتایی غیبت دیگران رو میکنه میگم نگو ولی اصلا در اون لحظه براش مهم نیست 
از انتقادات من اصصلا خوشش نمیاد . 
نمیدونم بعضی وقتا واقعا کم میارم به سختی تحملش میکنم دوستش ندارم حالم به هم میخوره ازش ولی  تحمل میکنم و ...
نمیدونم چکار کنم زبون بد و نیشدارش اصلاح بشه. باید چطور رفتار کنم حتی اگر جلوی دیگران بدزبانی کنه  یا حرف خانوادم رو بزنه چکار کنم ... در صورتی که من خیلی احترام خانوادش رو دارم. کمکم کنید. خودشم  وقتی اخلاقش خوب میشه اعتراف میکنه که رفتاراش اشتباهه ولی عملا هیچ کاری نمیکنه که این عادت رو ترک کنه . مثل این بانو که گفتن بعضی وقتا هم خیلی عاشقانه رفتار میکنه و ابراز محبت و علاقه میکنه ولی این رفتارا دوام نداره ...
پاسخ:
بهار بانوی عزیزم سلام
متاسفانه به خاطر نمی آورم. اما شما خودتت متن کامنتت رو بخون . شما خودت نوشته ای که همسرت ازت چی می خواهد. می خواهد که مطیع باشید. ازش اطاعت کنید . شما چند سال به شیوه ی خودتون زندگی کردید؟ چند سال هر بار که برخلاف میل تان چیزی گفت و کاری کرد ، مخالفت کردید ؟ ثمره اش این شد که الان بعد از سالها و با داشتن فرزند هیچ نتیجه ای به دستتان نیامد. شما سه تا راه حل داری یا به این شیوه ادامه دهی و نتیجه و ثمره اش هم مشخص نیست یا اینکه جدا شوید که باز هم سرنوشتتان نامعلوم می شود یا آنکه مدتی به شیوه بانو رفتار کنید اما از دل و جان . خودتان را بسازید دنیا تان ساخته می شود . اما فکر نکنید به سادگی فکر نکنید از امروز شروع کنید بلافاصله نتیجه می گیرید باید صبوری کنید . صبور باشید . همانی باشید که باید . 
بگذارید این مسیر را هم تجربه کنید . شما از شیوه خودتان به جایی نرسیدید شاید از این شیوه سیدید.
سلام
زندگی نامه آشنایست
احساس میکنم قبلا شنیدم اما شک دارم
به نظرم بانو امین اصفهانی باشند
هر چند فرق نمی کنه که کدام بانوست اصلا تاثیرگذاریشه، که فوق العاده بود.
پاسخ:
سلام 

نه بانو امین نیستند بانو امین سالهاست که در جوار حضرت حق مطمئن و آرام آرمیده اند . 

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۴ یک دختر تنها
سلام سادات خانم. ممنون از مطالب خوبی که برای ما مینویسید.. من همیشه خواننده شما بودم ولی الان روم نشد اسم خودمو بنویسم.. من سال دوم دانشگاه که بودم اسمم برای حج دانشجویی دراومد ولی من چون پدر ومادرم تا اون زمان مکه نرفته بودند خجالت کشیدم برم... البته موضوع پولش هم بود... چند سال بعد خداروشکر پدرو مادرم هم حج واجب رفتند هم عمره ولی اصلا دیگه قسمت من نشد....من دختر محجبه ای بودم ولی متاسفانه همون چند سال دانشگاه چادرم رو دراوردم ..ولی روی نماز و روزه و ارتباط با نامحرم همچنان مقید بودم ولی حجابم انگار گم شده بود... بعد چند سال دوباره چادری شدم و شدم همونی که از اول بودم اما از شما چه پنهان دلیل همه سختی های زندگی ام مثل نداشتن همسر وشغل مناسب و مشغله های فکری ام رو خودم ربط دادم به اون سفر حج... همش میگم خدا ازم دلخوره.. دعوتم کرد من نرفتم.. تازه کم حجابم شدم.. دیگه دوستم نداره.. خیلی اعتکاف ومراسم های مختلف رفتم ولی هنوز دلگیرم از خودم.. شایدم یه دلیلش زخم زبون بعضیا باشه که مدام تکرار میکنند خونه خدا نرفتی اونوقت شوهر مومن هم از خدا میخوای... باورکن اصلا قصدم بی حرمتی نبوده فقط شرایطش رو نداشتم ...شما سادات هستی پیش خدا ابرو داری برام دعا کن خیلی خیلی از خودم دلخورم دعاکن خدا من و ببخشه بچه گی کردم.. خیلی دوستش دارم خیلی....
پاسخ:
علیک سلام 
چرا روتون نشد . مگه خدایی نکرده چکار کردید ؟
اصلا این طور نیست اینها نتیجه القائات بی نتیجه است . جاهایی که اشتباه کردید و بعد برگشتید اشتباهتان نتیجه خلل شما و احتمالا شرایط محیطی دانشگاه بود و جاهایی که برگشتید نتیجه توجه و عشق خدا به شما و دعای امام زمان در حق شما بوده. تمام اعتکافها و مراسماتی که شرکت کردید همه و همه نتیجه ی نظر خدا و دعای امامتان است . همین که الان تلاش می کنید در مسیر خدا قدم بردارید یعنی خدا دوستتان دارد . کسانی که ناآگاهانه این حرفها را می زنند بهشون توجه نکنید . اینها همه برای شما نتیجه ای جز یاس و ناامیدی از رحمت خدا ندارد . بعد آرام آرام بر می گردید به مسیری که نباید و این وسط فقط شیطان کاسب شده است و لاغیر . و تنها شما صدمه می بینید.
خدا بسیار مهربان است . چرا فکر می کنی به چنین دلیلی از شما روی برمی گرداند اینها افکار کودکانه است از چنگ آنها رها شو و با اطمینان به آغوش خدا پناه ببر .
بعضی مسائل که هنوز شرایط رسیدن به آن برایتان به هر دلیل فراهم نشده ربطی به نرفتن شما ندارد . خیلی ها هستند که شرایط زیارت برایشان فراهم می شود اما به دلایلی موقعیت رفتن فراهم نمی شود پس قرار است منتظر عذاب الهی باشند؟! 
شما وقتی کسی را به منزلتان دعوت می کنید اما طرف مشکل برایش پیش می آید و می گوید که نمی تواند بیاید چکارش می کنید ؟! به چهار میخش می کشید یا می گوید باشد اشکال ندارد یک بار دیگه تشریف بیارید . یعنی خدا میزان محبتش به ما از این هم کمتر است ؟!
شما خدا را دوست داری ؟ مطمئن باشد که خدا عاشق توست این را خودش گفته..
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۴ یک دختر تنها
سلام سادات خانم. ممنون از مطالب خوبی که برای ما مینویسید.. من همیشه خواننده شما بودم ولی الان روم نشد اسم خودمو بنویسم.. من سال دوم دانشگاه که بودم اسمم برای حج دانشجویی دراومد ولی من چون پدر ومادرم تا اون زمان مکه نرفته بودند خجالت کشیدم برم... البته موضوع پولش هم بود... چند سال بعد خداروشکر پدرو مادرم هم حج واجب رفتند هم عمره ولی اصلا دیگه قسمت من نشد....من دختر محجبه ای بودم ولی متاسفانه همون چند سال دانشگاه چادرم رو دراوردم ..ولی روی نماز و روزه و ارتباط با نامحرم همچنان مقید بودم ولی حجابم انگار گم شده بود... بعد چند سال دوباره چادری شدم و شدم همونی که از اول بودم اما از شما چه پنهان دلیل همه سختی های زندگی ام مثل نداشتن همسر وشغل مناسب و مشغله های فکری ام رو خودم ربط دادم به اون سفر حج... همش میگم خدا ازم دلخوره.. دعوتم کرد من نرفتم.. تازه کم حجابم شدم.. دیگه دوستم نداره.. خیلی اعتکاف ومراسم های مختلف رفتم ولی هنوز دلگیرم از خودم.. شایدم یه دلیلش زخم زبون بعضیا باشه که مدام تکرار میکنند خونه خدا نرفتی اونوقت شوهر مومن هم از خدا میخوای... باورکن اصلا قصدم بی حرمتی نبوده فقط شرایطش رو نداشتم ...شما سادات هستی پیش خدا ابرو داری برام دعا کن خیلی خیلی از خودم دلخورم دعاکن خدا من و ببخشه بچه گی کردم.. خیلی دوستش دارم خیلی....
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰ ریحانه مامان دوقلو ها
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام بانو جان ممنون از پاسختون این سوال برای این کردم که کسی پرسیده بودو این مطالب رو گذاشته بود حیف که دیگه در دسترس نیست تا لینک بزارم کامل بخونید .

*** ** ******* ** **** ***** ** ***** ******** **** **** *** * ** ** ******* ** *** **** *** **** *** **** **** ** **** *** *** ******* ******** **** *** ***** **** * ******* *** *** * ** *** ** ***** *** ** ***** ** *** * ** **** ** ***** **** ***** ** **** ***** **** ******* *** ***** **** ***** *** *** * ** ** ***** ** *** ** ******* ****** **** ** ******* ****** ***** *** *** *** *** * ****


******** **** *** **** *** ** **** **** **** **** ** ** *** ****

*** ** *** **** ***** ** ** ** ***** ** ***** ** **** ***** **** ***** ** ***** ***** ** ** **** ** **** *** **** ***** ****** ********* ** ** ***** ** **** *** **** * * ** ***** *** ** ** *** *** ** *** *** *
***** ** ** *** *** ** ***** *** ***** ****** ***** **** *** ***** *** ** *** ******* ** ** ***** ** ** ***** **** *** ** ***** ** **** *** *** ** *** **** *** ****** ******* *** ** *** * ***** ****** ***** *** ** ** ****** ******** ***** ** ** *** **** ****** *** *** ** ***** **** *** ****** ** *** **** ****** ** ** *** *** ** ***** **** *** **** ***** ** ***
******** ******* **** ****** ** ******
****** ***

پاسخ:
سلام عزیزم 
اگه ممکنه ازشون بخواهید اینجا مسئله رو مطرح کنند ان شاالله که بتونم کمکی بکنم . در خدمتتون هستم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
************** ** ****** **** *** *** ***** **** ***** ** ** ***** ** *** ** **** ***** ******* *** ** **** ***** ***** ******* **** ***** ***** **** **** **** ***** ******* ****** ***** ***** ***** ** **** ***** **** *** ***** ********* ** ***** ************ **** ******* **** *** **********
پاسخ:
سلام عزیزم لازم به تشکر نبود انجام وظیفه کردم مویدباشید
سلام طهورا سادات عزیزم
فوق العاده بود
واقعا نمی دونم از چه کلماتی برای توصیف این بانوی بزرگوار استفاده کنم
امتحان خیلی سختی بوده
اجرشون با خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها

سلام طهورا خانم
خوبین؟
ببخشید زحمتتون میدم با سوالام.خدا خیرتون بده.
نه من نمیخوام صرفا به این کرامات برسم.من آرزوم اینه که  یه بار توی خواب هم که شده آقا امام زمان عج رو ببینم خیلی اشتیاق دارم.احساس میکنم خیلی بی لیاقت بودم که لایق دیدارشون نشدم.
التماس دعا
پاسخ:
سلام ممنون
نه اشکالی نداره خوشحال می شم کمکی کنم .
اتفاقا موضوع تمایل به دیدن امام زمان مسئله ای بود که استاد ما در کلاس های مهدویت ما بهش می پرداخت . درسته که دیدن ایشون و سایر معصومین برای ما موهبت است اما اصلا نباید ملاک و هدف باشد . ندیدن ایشان دلیل بر بی لیاقتی شما نیست . مسئله این است که اساسا قرار نیست هر کسی ایشان را ببیند. تمام کسانی که ادعای دیدن ایشان را دارند نمی شود روی حرفشان حساب متقن باز کرد . نکته این است که فرض کنید شخصیتی را در خواب دیدید و گفتند این امام زمان است شما از کجا مطمئن هستید که حتما ایشان هستند ؟ می دانستید برخی خوابها شیطانی هستند و نتیجه القائات شیطان هستند؟ برای همین است که ما تاکید دارم که خیلی روی خوابهایتان حساب باز نکنید و این خوابها این طور نباشد که سرلوح زندگی تان شود. مورد بعدی اینکه تصور کنید امام زمان را دیدید آن وقت چه ؟ چه اتفاقی می افتد؟ چه چیز به ایشان می گویید؟ اصلا آیا تمام کسانی که ایشان را دیدند الزاما و حتما افراد صالحی هستند؟ آیا این دیدن باعث می شود در آخرت فضیلتی به آنها داده شود؟
حرف من این است که خوب است به جای مشغول کردن فکرمان به این مسائل که کاملا فرعی هستند تلاش کنیم تا از منتظران صدیق ایشان باشیم تلاش کنیم فرزندانی مهدوی داشته باشیم . تلاش کنیم کاری نکنیم امام زمان شرمنده شود. می بینید که چقدر کار برای انجام داریم ؟ 
امام زمان ما را می بیند حضور دارد باید ببینیم ما چه می کنیم که چشم ما توانایی دیدن ایشان را ندارد .
محتاجیم
متشکرم روش فکر میکنم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** **** ***
** ***** **** **** *** *** *** **** *** **** ****** **** *****
* **** ***** *** ***** *** ***** *****
*** *** *** ***** **** **** ** ** ****** ** **** ** ******* ****
**** ***** ****
**** ***** ** *** ********
*****
پاسخ:
سلام عزیزم
اگه مادرتون به این کار راضی هست دیگه خودتون می دونید من صرفا از روی تجربه بهتون گفتم.
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۲ ریحانه مامان دوقلو ها
سلام خیلی مطلب زیبایی بود.
نظرتان در مورد این مطالب چیه ؟ آیا واقعا پیامبر از لباس هایی استفاده می کردند که با زعفران رنگ شده است. و دیگر اینکه در جواب کسانیکه کلی مطلب و حدیث می آورند که رنگ مشکلی مکروه هست و... پس چرا چادر مشکلی سر می کنید چه باید بدهیم ؟ ممنون

تمام جامه هاى پیامبر صلى اللّه علیه و اله روى کعبین (استخوان برآمده پشت پاها) قرار داشت و روپوشش در بالاى آن تا نیمه ساق (503) و بند پیراهنش بسته بود، بسا در حال نماز و دیگر اوقات بندها را مى گشود (504) و ملافه اى داشت که با زعفران رنگ آمیزى شده و چه بسا تنها با آن ملافه با مردم نماز به جا مى آورد (505) و بسا اتفاق مى افتد که عبا مى پوشید و بدون چیز دیگرى تنها با همان عبا بود.(506) عباى وصله دارى مى پوشید و مى فرمود: «من بنده اى هستم و همان را مى پوشم که بندگان مى پوشند.» (507) جز جامه هایى که غیر از جمعه مى پوشید، دو جامه مخصوص جمعه داشت . (508) و چه بسا یک روپوش تنها مى پوشید و جز آن چیزى در بر نداشت . دو طرف آن را بین شانه هایش مى انداخت (509) و چه بسا براى مردم نماز بر جنازه ها را با همان روپوش امامت مى کرد

منبعhttp://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/62585/1

- زرد:
لباسی بارنگ زرد مورد توجه وعنایت رسول خدا (ص) بوده است . طبق روا یا ت پیامبرخدا(ص) ملحفه ای داشت که با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند زیدبن اسلم می گوید: «کان رسول الله (ص) یصبغ ثیابه کلها بالزعفران حتی العمامة ». پیامبرهمه لباس هایش حتی عمامه اش را بازعفران رنک می کرد.

منبع http://www.bsharat.com/id/1/3/2p.html
پاسخ:
سلام ممنون
ببینید من در مورد رنگ لباسهای پیامبر اطلاعاتی ندارم .
اما این چه ربطی به حجاب داره ؟ لباس ، لباس هست . بله در اسلام رنگ مشکی برای لباس مکروه هست و توصیه شده از رنگی استفاده بشه اما در مورد حجاب بانوان قراره رنگی باشه که در عرف مردم نظر مردها به اون زن جلب نشه نه اینکه بدتر با چادر رنگی نظرها به سمت اون جلب بشه . در مورد حجاب زن رنگ مشکی توصیه شده به دلایلی یکی اینکه نظر سو رو از زن ها بر می داره اثر چشم زخم به رنگی مشکی که بخوره خنثی می شه دیگه اینکه به زن وقار و مصونیت می ده و دلایل دیگه ... 
پس متوجه شدیم که در اسلام به لباسهای رنگی توصیه شده ولی رنگ حجاب رو مشکی توصیه کردن به دلایلی که بعضی از اونا رو گفتم . یه وقت هست که عرف یه شهر اینه که 99 درصد زنها چادر رنگی سر می کنن و دیگه کاملا عادی شده و کمتر جلب توجه می کنه شاید در این صورت اشکال نداشته باشه بازم باید از مراجع استعلام بشه . اما کلا نظر مراجع اینه که لباسی که در رنگ یا دوخت یا طرح به گونه ای باشه که نظر نامحرم رو به خودش جلب کنه اشکال داره . 
سلام
بنده در بحث چند همسری تحقیقی داشتم:

تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام؛ یعنی برای برخی که مشکلاتی پیش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده ، چنان که برای آن شرطی گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که می‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند، اما اگر مردانی باشند که بدون توجه به این شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پی ازدواج مجدد باشند ازدواج دوم روا نیست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمی‏دهد.

همیشه حلالها عناوین اولیه و بدون رعایت تبعات منفی کارها است. تبعات منفی می تواند عنوان اولیه را از بین ببرد. مثلا کسی که زندگی خوبی دارد و با ازدواج موقت سبب ستم و بی عدالتی نسبت به خانواده خود می شود قطعا این ازدواج موقت کار حرامی است.

 

اولا اگر اسلام ازدواج مجدد را صراحتا نفی نکرد (چون چند همسری قبل از ظهور اسلام به طور نا محدود مرسوم بود و هر مردی می توانست به تعداد دلخواهش همسر برگزیند) دلایل خاصی دارد.

ثانیا اصل در دین مقدس اسلام تک همسری است و اگر اذن به چند همسری داده شده در شرایط خاص و ویژه این اذن را داده اند ، به تعبیر شهید مطهری چند همسری به رسمیت شناختن حقوق زنان است از چند جهت :

الف: چون تلفات مردان چه در جبهه های جنگ و چه در موارد دیگر بیشتر از زنان می باشد لذا همیشه اینطور بوده که تعداد زنان بیشتر از مردان است لذا با توجه به اینکه هر زنی حق تأهل دارد این حکم الهی به نفع برخی از زنان است .

ب: زنان بیوه ای که شوهرانشان در جنگ شهید شده اند ،و هزاران زن بیوه در جامعه وجود دارد تکلیف این ها چه خواهد بود؟ آیا این زنان حق تأهل و زندگی متأهلی را ندارند ؟(نظام حقوق زن در اسلام ص 323)


«در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست.تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی،یعنی اینکه جسم و روح هر یک از زوجین از آن یکدیگر باشد.بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کاملتر پیدا می شود.آن دو راهی که بشر بر سر آن قرار گرفته این نیست که از میان تک همسری و چندهمسری کدامیک را انتخاب کند.مساله ای که از این لحاظ برای بشر مطرح است این است که به واسطه ضرورت های اجتماعی،مخصوصا فزونی نسبی عده زنان نیازمند به ازدواج بر مردان نیازمند،تک همسری مطلق عملا در خطر افتاده است.تک همسری مطلق که شامل تمام خانواده ها بشود افسانه ای بیش نیست.یکی از دو راه در پیش است:یا رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازی;به عبارت دیگر یا چند همسر شدن معدودی از مردان متاهل-که حتما از 10 درصد تجاوز نخواهد کرد-و سر و سامان یافتن و خانه و زندگی پیدا کردن زنان بی شوهر،و یا باز گذاشتن راه معشوقه بازی;و چون در صورت دوم هر معشوقه ای می تواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد، اکثریت قریب به اتفاق مردان متاهل عملا چند همسر خواهند بود(نظام حقوق زن در اسلام ص 331).

شهید بزرگوار در ادامه می فرمایند:

«آری،این است صورت صحیح طرح مساله چندهمسری.اما مبلغان شیوه های غربی حاضر نیستند صورت صحیح مساله را طرح کنند;حاضر نیستند حقیقت را آشکارا بگویند.آنها واقعا مدافع مترس بازی و معشوقه گیری هستند،زن شرعی و قانونی را سربار و مزاحم می دانند و یکی اش را هم زیاد می دانند چه رسد به دو زن و سه زن و چهار زن،لذت را در آزادی از قیود ازدواج می شناسند،اما در گفته های خود برای ساده دلان چنین وانمود می کنند که ما مدافع تک همسری هستیم;با لحنی معصومانه می گویند ما طرفدار آنیم که مرد تک همسر و باوفا باشد نه چند همسر و بی وف!»(همان ص 332)

به نظر شهید رحمه الله علیه:« تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد» لذا اینکه برخی افراد می گویند مرد تنوع طلب هست و ... مبنای عقلی و نقلی ندارد و مردود است .


ضمنا برای مساله عدالت بین زنان فقط رعایت 2 مورد واجب شرعی است یکی نفقه یکی هم مساوی بودن همخوابی بازنان.

عدالت در محبت و... برای مرد واجب شرعی نیست و حالت اخلاقی پیدا می کند.

تشکر


پاسخ:
مساله عدالت معنا و مفهوم کاملا وسیعی دارد و شامل عدالت در محبت هم می شود و فقط جنبه اخلاقی ندارد . لذا می بینیم که در سیره رسول الله پیامبر به رعایت آن توجه می نمود ولی در کنارش همواره خدیجه سلام الله را تکریم می نمود و از او به نیکی یاد می کرد . 
در ثانی چند همسری در صورتی مورد تایید است که بنیان و اساس و زیربنای خانواده را به عنوان اصلی ترین شاکله مورد تهاجم قرار ندهد و آنرا تخریب نکند .
امیدوارم این کامنت پایان پرداختن به این موضوع باشد . هدف از این پست پرداختن به موضوعی مهم تر است .
صحبت های شما رو درمورد همسر دوم قبول دارم اما
همهی این شرایط به مرد بستگی داره و زن تنها باید گردن به حکم خدا بذاره و اعتراض نکنه. بقیه ی ماجرا به اون مرد و به خدای اون مرد مربوطه.
پاسخ:
خدا رو شکر که پاسخم براتون قانع کننده بود.
نه اتفاقا اصلا این طور نیست هر کدام وظایف مربوط به خودشان را دارند . هیچ وقت اینطور نیست که خداوند بار مسئولیت را به طور کامل به دوش یکنفر بگذارد و از مابقی سلب مسئولیت کند .
اسلام در برابر مسئولیتهایی که در این مورد به دوش مرد گذاشته مسئولیتهای همزمانی را هم به دوش دختران و زنان گذاشته که اولین و مهمترین آنها حفظ عفت است . توصیه قرآن به زنانی و دختران صبر و بعد حفظ عفت است . خانمی که با پوشش نامتعارف در انظار مردم حضور بهم میرساند چشم و دل از مرد مجرد که هیچ از مرد متاهل می دزد و به خودش اجازه می دهد پا به حریم زن دیگر که بی خبر از همه جاست ، بگذارد مسئولتی ندارد ؟؟!! مگه داریم ؟ مگه می شه؟! 
خانمی که در محل کار با یک مرد متاهل به هر شکل و به هرصورت آرام آرام دوست می شود و کم کم این دوستی و همکاری تبدیل به صمیمیت می شود و بعد بدون کوچکترین توجهی که این مرد متاهل هست صاحب فرزند هست وارد زندگی او می شود باید بگوید به من ربطی ندارد این وظیفه مرد است که رضایت همسرش را جلب کند به تحمل کردن من ؟ یعنی هیچ مسئولیتی ندارد؟ این آیا همان برداشتی است که می شود از عدالت در منظر اسلام کرد؟
کجا اسلام گفته زن فقط وظیفه دارد به عنوان یک موجود ضعیف و زیر دست فقط تحمل کند؟ تازه اعتراض هم نکند؟ اسلام به زن هویت داده شخصیت داده زن یک موجود نسل پرور و انسان ساز است . موجودی که قرار است نسلی پرورش دهد که به واسطه ی آن نسل سرنوشت بشریت به قیام امام زمان منتهی شود . آنوقت این موجود که پیامبر ریحانه نامیده اش و اهل بیت مرد را موظف و مکلف به حفظ احترام رعایت ادب ابراز عشق و علاقه به او دانسته فقط باید گردن بگذارد و تحمل کند ؟ خیر این طور نیست . اسلام هیچ کجا به زن نفرموده وظیفه تو سوختن و ساختن است زن حق دارد هم به لحاظ شرعی و هم قانونی که تمام حقوقش را مطالبه کرده و از آن زندگی بیرون بیاید. اینجاست که مسئولیت پاشیده شدن شیرازه ی آن زندگی به همان اندازه که به گردن شوهر آن زن است به گردن آن خانمی که با علم به تاهل مرد ورود به زندگی او پیدا کرده هم هست . 
بدیهی است که اگر این میان زن اول با رضایت قبلی مردش را در این مسئله همراهی کرده و به زن دیگری پناه دهد و او را به حریم زندگی اش راه دهد و برای رضای خدا با او به نیکویی کنار بیاید و به وظایف همسری و مادری اش برسد و در این مسیر صبوری کند اجرش محفوظ خواهد بود
ضمن اینکه تمام تلاش امثال ما بر این است که زنان سرزمینمان به نیکویی به وظایف همسری خویش آگاه شوند از کدورتها کنارگیری کنند تا هر چه بیشتر مردشان را به زندگی با خود حریص تر نمایند و عرصه زندگی شان را از سودجویی افراد فرصت طلب پاکسازی کنند. مسلم است که نرسیدن زن به زندگی اش و عدم توجه به شوهرش عواقب جبران ناپذیری دارد که در درجه اول گریبان خودش را می گیرد . مردها آستانه تحمل بسیار پایینی دارد تا مدتی تحمل می کنند و به یکباره می برند و زیر همه چیز می زنند و شاید با توجه به عدم تمایلشان اما به دنبال آرامش به جای دیگری می روند . اگر زنی هنر زن بودن و آرامشگر بودنش خدشه داشته باشد و زندگی اش را ترمیم نکند باید اول از همه خودش را سرزنش کند. موید باشید.
سلام !
خیلی زیبا  و بسیار عمیق بود طهورا.ممنونم
شما گفتی افراد اینچنینی در اطرافتون زیاده !
ایا واقعا همینطوره؟
این زن با این صبر با این وسعت ظرف ! که حقا این وسعت رو کسی غیر اهل نمیفهمن واقعا زیادن؟؟
پاسخ:
سلام 
نیمه پر لیوان را ببینم .. هست ان شاالله
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۶ زهرا شیرازی

چه امتحان سختی :(

کاش ما هم میتونستیم ذره ای در برابر امتحان ها صبور باشیم


جوابتون به شخص ناشناس عالی بود.

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۱ دختر حضرت مادر(هم پر)
سلام طهورا سادات بانوی عزیز و بزرگوار!
الهی که خیر ببینید بحق حضرت زینب سلام الله علیها
چه روزیِ خوبی بود این پستتان برای اینروزهای من!
انگار همه ی ما خوانندگان شما هم رزق داشتیم از رزق های آن بانو
خدا ایشون و شما و همه را حفظ کند برای جان دادن برای حجتش ان شا الله
پاسخ:
علیک سلام دختر حضرت مادر 
فقط گریه...
سلام عزیزم ، واقعا چه امتحان بزرگی داشته اند این بانو، و چه خوب سربلند بیرون آمده اند از امتحان
من که در کوچکترین مشکلات زندگی کم میارم، همینه که یکی میشه بانو و یکی میشه مثل من
راستی عزیزم خیلی دوست دارم اگه پیشنهادی در زمینه خودسازی و اخلاق داشتید برام بگید ، مثلا کتابی یا سخنرانی یا نکاتی که خودتون رعایت میکنید... میدونم وقت ندارید ولی خیلی مشتاقم، البته من مجردم
التماس دعا
عاقبت به خیر باشید
پاسخ:
سلام عزیزم
سخنرانی ها زیادند مثل مجموعه سخنرانی های آقایان پناهیان اما کتابی هست که به تازگی بهم معرفی شده بنام مراتب طهارت از رساله وحدت علامه حسن زاده آملی که 2 جلد هست .
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱ سیده ای که شفا گرفت
وای بانو دستتان درد نکند
اول بگم که از جواب زیبایتان به ناشناس بسی لذت بردم واقعا سوال های منم جواب دادید و اینکه من کم آوردم با خواندن این سطور خیلی کم آوردم و کلی سوال دارم که بعدا می آیم و می پرسم

پاسخ:
جدا که گاهی در برابر شما باید زانوی ادب زد . تواضع شما مثال زدنی است استاد.
سلام ...مو به تنم سیخ شد...خیلی روم تاثیر گذاشت...ولی یه سوال اینجوری ک ادم باید درس و کار رو زندگیش رو یزاره کنار فقط سختی بکشه ...نمیدونم ...ولی امتحان این خانم از همه امتحانا سخت تره...خیلی سخته خییییلی اصلا نمیتونم فکرش رو هم بکنم...میدونید قبل از این که این متن  رو بخونم اصلا فکر نمیکردم راه رسیدن به کمالش این بوده باشه ...همش تو ذهنم این بود که حتما خودش که حوزوی هس یه شوهر حوزوی داره که کمکش کرده راه رسیدن به کمال و تقرب وبندگی رو طی کنه .(این جور زندگی خیلی شیرینه)
جوابتون به ناشناس هم از هرجوابی کامل تر بود اصلا هرکی هم یخواهست جواب بده هررکی به این کاملی و زیبایی بلد نبود...
واینکه من کم کم دارم راه میفتم برا درس...
و ان شالله یه روزی برای سرزمینم مفید باشم...من امسال رو برا کنکور فقط درس بخونم قول میدم بعد کنکور برنامه ریزی برای این کار ها داشته باشم
خیلی این جملتون رو دوس دارم:::
((حتما دعات میکنم))
پاسخ:
سلام .. نه کی گفته باید کار و زندگی را کنار گذاشت و فقط سختی کشید ؟! اصلا فرق عرفان اسلامی با عرفانهای نوظهور و کاذب در همین است . عرفان در اسلام یعنی تکاپو یعنی پویایی یعنی جریان داشتن . اسلام عرفان نشستن و سختی کشیدن و مرارت کشیدن و ریاضت کشیدن را رد می کند این عرفان یعنی سکون باتلاق یعنی گندیدن آب زلال. یعنی عرفان هندو. عرفان بودا. عرفانی که سروته ندارد . عرفان اسلامی سراسر پویایی و زندگی است . برای همین است که علمای ما بزرگان اخلاق ما همه در مراتب عالی هوشی و زندگی بودند . همه چیز را در حد کمال رعایت می کردند . به زندگی مرحوم بهجت نگاهی کنید همه اش سختی بود؟ یا زندگی ؟ البته بستگی دارد تعریف شما از سختی چه باشد. خداوند تمام انسانها را در رنج افریده است و مگر غیر از این هست که خلق الانسان فی کبد؟! همه باید امتحان پس بدهیم . حالا یکی از این فرصت برای خودش این داستان را می سازد یکی داستانی دیگر . این دیگر به خود انسان بستگی داره.
اینکه کسی از این شرایط بانو بشود قطعا اجرش با کسی که با شرایط عالی که همه چی آرومه من چقدر خوشبختم بانو بشود تفاوت از زمین تا آسمان دارد .
afarin waghan afarin tosari khordan wa hemaghato moghadas jelwe bede. key mikhan khejalat bekeshin shoma awaziyaakhe.
پاسخ:
هلن خانوم باید در درجه اول به شما آفرین گفت با این همه ادب و متانت و وقاری که در نهاد شما نهادینه شده است . قطعا با شخصیت فرهیخته و اندیشمندی که از خود به نمایش همگانی گذاشته اید شیواتر و رساتر و مودبانه تر و خانومانه تر نمی توانستید انتقاد کنید .
اما جدای از بی ادبی و زشتی کلام تان : اگر این بانو به جای درست کردن و پرداختن به روح خود و سلامت نگه داشتن جسم خود و تربیت یک فرزند شایسته تمام زندگی زناشویی اش را صرف اره دادن و تیشه گرفتن و لجبازی می کرد چه سرنوشتی برایش رقم می خورد . من از روی تجربه می گویم : مدتی دوام می آورد و بعد با یک بچه به عنوان یک زن مطلقه به خانه پدرش برمی گشت . احتمال داشت مرد دیگری او را با یک پسربچه که فرزند طلاق است بپذیرد اما اینکه با آن مرد هم می توانست خوشبخت شود یا نه ؟ بانو با تحمل شرایط سخت در نهایت زندگی خودش را ساخت ، ساختی که البته در حد درک و تشخیص شما قطعا نیست . این واقعیت است که اصولا ذهن های کوچک قدرت درک چیزهای بزرگ را ندارند و در دنیای شان تنها چیزهایی را می فهمند و درک می کنند که در حد و اندازه و مقیاس فهم اندکشان باشد.
اینکه ما کی می خواهیم خجالت بکشیم بستگی مستقیمی دارد به اینکه شما کی می خواهید یاد بگیرید گاهی به جای باز کردن دهان اندکی ذهن های خموده و افسرده تان را باز کنید و دنیا را فقط از دریچه کوچک و حقیر ذهن خود نبینید .
درود خدا برشما ...چه صبر جمیلی!دور برم پر هستن از این افراد...ببخشید من انگار خوب متوجه نشدم درپست قبل فرمودید بعد از سالها نذرو نیاز خدا فرزند بهشون داده اما در این پست گفتن" 2سال به همین منوال گذشت حالا فرزندی هم داشتم"...
پاسخ:
فرح عزیزم  ازاونجاییکه نمی خواستم باز پست ادامه دار شود یکسری مطالب رو اصلا فاکتور گرفتم از کنار بعضی چیزها هم سریع رد شدم . گویا شوهر ایشون تمایل زیادی به بچه دار شدن داشتند ولی بانو به دلایلی نمی تواست صاحب فرزند شود این مدت گمان کنم نزدیک سه یا سه سال و نیم طول کشید تا با نذر و نیاز صاحب فرزند شدند . این مدت از نظر من که بیرون از ماجرا بودم طولانی نیست اما از نظر زن اون خونه که وسط معرکه هست ماجرا فرق می کنه و ممکنه طولانی به نظر بیاد.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ** ***
**** ***** ** ***** ********
***** *** ** ****** ******* **** *** ** **** ***** **** ** *** * ** **** ** **** ****
***** **** *** ** ****** ******* ** *** ******* *** ***** **** ** ******* ***** **** *** ****** ** **** **** ** **** ****** **** * **** ****** *** 
** ******  ** *** ** **** **** *** ** ****** ** *** **** **** **** ** ***** ****** **** 
***** ** **** ** **** **** ***** ******
******** ** *** ** ***** *** ***** *** *** ***
**** ***** *** *** **** *****

پاسخ:
سلام عزیزم
من گمان کنم دست نگه دارید برای شما بهتر باشه . این مسائل نیاز به دقت و موشکافی داره . انجام این کارها در فضای مجازی اصلا به صلاح شما نیست . هر چند بهتره با مادرتون هم مشورت کنید . بنده با وجود ایشون نمی تونم جسارت کنم و براتون خدایی نکرده تکلیفی مشخص کنم . صرفا بعنوان یه مشورت اینو گفتم
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۵ فاطمه بانو
سلام
الله اکبــــــــــــــــــر ...

مدتی است سخت امتحان میشوم! شاید برای خیلیها بلاهایم پیش پا افتاده باشد، ولی برای من خیلی سخت است خیلی زیاد!
گاهی شکر کرده ام، گاهی صبر کرده ام و متاسفانه گاهی از کوره در رفته ام!! گاهی بداخلاق شده ام ... بدرفتاری کرده ام و ... و دوباره توبه و دوباره بخشش خدا ...
اینکه بعضی ها مثل این بانو میتوانند بر سختی و فشار صبر ممتد کنند برایم خیلی غیر قابل باور است چون هنوز به آن مراحل نرسیده ام! هنوز خیلی راه دارم تا به خدا برسم ... من زود از کوره در میروم و در مقابل مشکلات به زانو می افتم. برایم دعا کنید خیلی محتاج دعایتان هستم ...
راه میخواهم ... رشد میخواهم ... تحول میخواهم و بالا رفتن از جایی که مدتهاست درجا میزنم!
یاعلی
پاسخ:
سلام عزیزم . ان شاالله که خدا به همه ما این وسعت نظر رو بده .
اما در شرایط شما این زود از کوره در رفتن ها خیلی هم غیرقابل پیش بینی و عجیب نیست با به دنیا اومدن کوچولو شرایط بهتر می شه ان شاالله
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۹ ُسجاد زاهد
بسیار مایه عبرت است

پاسخ:
باسلام . امید آنکه در پرتو عنایت امام زمان باشید . سپاس از محبت شما.
در پاسخ به خصوصی تان عرض کنم : خیر ایشون وبلاگ ندارن . اصلا فرصت این کار رو ندارن . اما در صورتیکه تمایل به خواندن وبلاگ برادران فعال در این عرصه هستید خصوصا طلبه های بزرگوار من می توانم شما را به وبلاگ آقای عبدالزهرا وثوقی صاحب وبلاگ طلبگی و هزار و یک معرفی کنم ان شاالله که موید باشید
سلام مجدد
یعنی اینکه ممکنه کسی سختی نکشه و بر اثر مراقبه و شب زنده داری به اینجا برسه؟
بعد اینکه  آیا اشکال داره انسان به همین نیت که به این کرامات برسه مراقب اعمالش باشه و تهجد و شب زنده داری کنه؟ 
و اینکه انسان از کجا میتونه تشخیص بده؟
راستش من خودم چند وقت پیش با همسرم یه بحثی پیش اومد و منجر به دعوای لفظی شد .هرچقدر همسرم میخواست تمومش کنه من کوتاه نمیومدم .بعد همسرم تو اتاق بودن و من روی مبل نشسته بودم.همسرم میخواستن که من شیطون رو لعنت کنم.ولی من لجبازی کردم و میگفتم نه.چه ربطی داره که من اونو لعنت کنم.تو مقصری و منم کوتاه نمیام.
بعد همسرم گفتن که هر موقع دعوایی پیش میاد باید حتما شیطون رو لعنت کنی تا دلت نرم بشه و دعوا تموم بشه.ولی من کوتاه بیا نبودم.شب بود.همسرم گفت پس حالا که کوتاه نمیای مجبورم بهت بگم.همین الان یک فرد کاملا سیاه پوش رو دیدم که ااز اینجا رد شد.و من همون لحظه وحشت کردم و ترسیدم.به روی خودم نیاوردم.ولی فهمیدم که شیطان حضور داره.سریع رفتم و لعنتش کردم و وضو گرفتم.بعد حس کردم کم کم داره میره.همسرم داشت به شدت گریه میکرد.دلم خیلی نرم شد و رفتم ازش دلجویی و معذرت خواهی کردم.
حالا به نظرتون اینا توهماته یا واقعا اون شیطان بوده؟!! از کجا تشخیص بدیم؟

پاسخ:
سلام
ببینید من تعریف شما رو از سختی نمی دونم اما اصولا نابرده رنج گنج میسر نمی شود . اصلا و ابدا
بله اشکال داره در طول مسیر به مشکل می خوره . کسانی که این مسیر رو شروع کردند دنبال مراقبه بر خودشان بودند نه رسیدن به کرامات منتهی به دلیل این مراقبه ها کراماتی هم بهشون شد. اما اگر صرفا قصد معامله و بده بستان باشد یعنی من چنین می کنم و خدایا تو در برابرش چنان کن اولا اصلا ممکن هست اتفاق نیفته ثانیا اگر بیفته ممکنه چون اصل مسئله مشکل داشته فرد به مشکل جدی بخوره چون اصلا ظرف وجودی اش تکمیل نشده ثالثا این وسط شیطان بیکار نمی شینه و شما رو به طمع رسیدن به کرامات بیشتر به راهها و مسیرهای غیرمتعارف می کشونه که بعد خودش داستان اسفناکی رو به دنبال داره . رابعا شما می خوای به این کرامتها برسی که چی بشه ؟ چه فایده ای برای شما ممکنه داشته باشه؟ صرفا اینکه کنجکاوی شما تامین بشه ؟ ببینید چه خبره ؟ باید اول هدفتان را مشخص کنید . بعد هم ممکنه اگر ظرفش را نداشته باشید اصلا به شما امکان رسیدن را ندهند.
خب این دقیقا همان حرف استاد ماست که شیطان در خانه ها مستقر می شه تا بین اهل اون خانه رو نفاق و جدایی بندازه. تمام تلاشش رو هم می کنه که موفق بشه . در این مورد هم تلاشش این بوده که مسئله رو از خودش دور کنه و شما رو منحرف به این کنه که مقصر شیطان نیست مقصر فلانیه بیچاره شیطان که مظلوم واقع شده این وسط .
نه شیطان که نبوده . شیطان رو همه نمی تونن ببینن شیطان جن هست . شخصیت کمی هم نبوده برای خودش . هر کسی توانایی دیدنش رو نداره . در مورد اشخاص کوچک هم خودش دست به کار نمی شه یارانی داره . خانواده داره . اعوان و انصاری داره که بهش کمک می کنن که به مراتب در درجاتی پایینتر از خودش هستن احتمالا یکی از اونا بوده . من البته ایشون رو نمی شناسم مراتب وجودی و درکشون رو نمی دونم که بخوام قضاوت کنم.
اصلا شما وارد این مسائل نشوید زندگی تان را بکنید . 
یا حضرت زهراااااااااا
یعنی مو به تنم سیخ شد و رنگ از رخسارم پرید
سبحان الله
سبحان الله
خدا حفظشان کنه

سلام طهورا جان خداقوت..خیلی تاثیرگذار بود خیلی مخصوصا اون امتحان اخر که به اون یکی زن رحم کرد کاری که شاید کمتر کسی بتونه اونو انجام بده...

من همیشه از خدا میخوام که از من امتحان های سخت نگیره..ولی خیلی وقتها امتحانهای سختی از من گرفته..به نظر شما کار بدی میکنم این حرف رو میزنم؟

از اینکه میتونم با نوشته های شما ارتباط برقرار کنم همیشه خدا روشکر میکنم

 

پاسخ:
سلام
ممنون 
ان شاالله که همه ما از جمله صابران باشیم
نه حرف بدی نمی زنیم همه ما از خدا می خواهیم که به ما رحم کند این بد نیست این ابراز اوج حقارت ما در برابر قدرت اوست
مطمئن باش که خدا اول ظرف تحمل اون سختی رو می ده بعد خود سختی را.
من هم از اینکه می تونم این فرصت رو داشته باشم که در کنار شما باشم خوشحالم
سلام طهورا بانو
 یعنی این خانم چشم دلشون باز شده و چیزهایی میبینن و پرده از جلو چشمشون برداشته شده در اثر سختی هایی که کشیدند؟
آخه کسایی که به این مقامات میرسند خیلی کتوم هستند و از کراماتشون حرفی نمیزنن.

پاسخ:
مریم بانو سلام
بستگی داره منظور شما از باز شدن چشم دل چی باشه؟ یکی هست مثل مرحوم بهجت چشم دلش بازشده یکی هم هست مثل خیلی ها که نور وضوی شان را می بینند یا صدای شیطان را می شنوند یا یکسری الهامات جزیی به قلبشان می شود یا ... که از نظر بزرگان عرفان و اخلاق خیلی هم زیاد نیست و نشانه باز شدن چشم دل نیست یکی از اساتید گذشته که متاسفانه نامش رو به خاطر ندارم می فرمود آخوندی که چشم دلش باز نشده باشد اصلا آخوند نیست . یعنی باید آنقدر مراقبه داشته باشد که به آن مرحله برسد. در ثانی انسان تواناییهای زیادی دارد گاهی این توانایی را با عرفان الهی و طی طریق های روحانی به دست می آورد تا جاییکه حتی قدرت خلق کردن هم پیدا می کند گاهی هم این قدرت را با مراقبه های پوچ زمینی و با استعانت از شیطان یا لشکر اجنبه به دست می آورد که تاثیر هم ندارد .
نه در اینجا و نه در هیچ جای دیگر من نامی از این بانو نبرده و نخواهم برد . آنچه در این پست آمده بسیار کوتاه بود وگرنه مدت زیادی برای راضی شدن این بانو وقت صرف شد تا ایشان راضی شد . کاملا واضح است که بسیاری از مطالب را بانو اصلا باز نکردند بسیار کلی و بسیار پراکنده از آنچه به دست آورده بودند سخن به میان آمد . این مسائل هم بر اثر مراقبه ها و عبادات و تهجدها و شب زنده داری ها و صبوری ها و توکل ها و توسل ها به دست آمده بود نه بر اثر سختی ها. خیلی ها هستند که در زندگی سختی می کشند اما به هیچ جا هم نمی رسند
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۲ یار عبد فاطمه
سلام علیکم
چه امتحان سختی.خدایا صبری بهم بده که در برابر امتحانات شکسته نشم
اجرشون باخدا
التماس دعا
پاسخ:
سلام عزیزم
سلام بانو
یک چیزی بگم؟
خواستید خصوصی بدانیدش یا عمومی
اگر خواستید خصوصی بگویید، بگویید ایمیل بگذارم برایتان

چرا این قدر خانم های ما نسبت به همسر دوم حساسند؟
مگر حکم خدا نیست؟
مگر حلال نیست؟
شرط و شروطش را میدانم.
چرا انقدر عرفمان نگاهش بد است؟
اما چرا یک مرد که می تواند شرایط خداوند را هم اجرا کند انقدر نگاه بقیه بد است به موضوع؟
می دانم شاید علتش رفتار بد بعضی مردان است. اما خب ما مرد خوب هم داریم. مردی که همه ی شرایط را الهی را لحاظ کرده
این نگاه بد ظلم است به زنان و دخترانی که امکان ازدواج ندارند و تنها راه پیش رویشان این است برای این که همسر بشوند و حتی طعم مادری را بچشند.
حتی اگر نخواستید زیر این پست جواب ندهید. شاید فضای معنوی این مطلب را سوالم منحرف کند.
پاسخ:
علیک سلام. نه اتفاقا سوال بدی نیست . چرا باید بد باشد؟ 
بله ازدواج مجدد حکم خداست حلال است اما این مسئله دو وجه دارد. اول اینکه آیا حلال بودن هر چیز مجوز انجام دادن آن است ؟ مثلا طلاق هم حلال است حکم خداست پس آیا می توان این حلال خدا را انجام داد و از عمومیت آن ابراز ناراحتی و شرمساری نکرد؟ حال آنکه گفته می شود با هر طلاق عرش الهی به لرزه می افتد. دوم آنکه ازدواج مجدد شرایط سختی دارد . خداوند وقتی مجوز این امر را در قرآن می دهد در انتها به این شروط اشاره دارد و تاکید می کند که بسیاری از شما قادر به انجام این شروط نیستید . این خیلی سنگین است خیلی . اینکه مرد بتواند عدالت را در تمام زمینه ها رعایت کند . می دانید که عدالت معنای بسیار وسیعی دارد . منظور فقط عدالت در تقسیم مال و روزی نیست عدالت وجوه زیادی دارید یکی از آن عدالت در ابراز محبت است . یعنی اگر یک نگاه محبت آمیز به یکی می کند عدالت حکم می کند به آن دیگری هم داشته باشی . این است که در میان علمای ما و بزرگان علم اخلاق تعداد کسانی که این حلال خدا را عملی کرده باشند اصلا زیاد نیست چرا آنکه آنان به شدت از این تاکید قرآن بر خودشان می ترسیدند . فکر می کنید چند نفر از مردهای ما می توانند در جایگاهی یکی مثل مرحوم شاه آبادی استاد حضرت امام باشند؟ ایشان دو تا همسر داشتند . نمی دانم با ایشان آشنایی دارید فرصت اینکه از خاطرات همسران ایشان بدانید را داشته اید یا نه . در شناختن ایشان همین بس که شخصیتی مثل امام را تربیت کردند آنوقت چیزهایی از رعایت های ایشان می شنویم که مو به تن آدم راست می شود. آنوقت خود حضرت امام که شاگرد ایشان بودند هرگز ازدواج مجدد نداشتند و به نزدیکان خود در این رابطه گوشزد و هشدارهای زیادی می دادند. بااینکه یکبار به امام پیشنهاد هم  شده بود اما ایشان به شدت با مسئله برخورد کرده بود و فرموده بودند من اگر بتوانم حق محبت های همین خانوم را ادا کنم خدا را شکر می کنم . حضرت آقا هم به شدت روی این مسئله هشدار به مسئولین و وزرا داده اند .
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام فرموده اند اسلام تک همسری و حفظ بنیان زندگی را بسیار تکریم می کند.
اساسا دلیل حلال بودن این مسئله حفظ آرامش انسان و خصوصا خانواده است . حالا اگر در عرف یک جامعه این مسئله باعث گسستن زیربنای خانواده به عنوان اصلی ترین و بنیادی ترین مسئله در اسلام شود دیگر چه لزومی به انجامش هست؟ در عرف مردم این سرزمین از قدیم الایام اصولا تک همسری رواج داشته و چند همسری مذمت می شده مردم ما با این عرف زندگی می کنند و زنان ما تحمل این مسئله را ندارند در حالیکه مردم مثلا عربستان عراق و.. در عرفشان اصلا این مسئله مهم نیست خب برای آنها چه اشکالی دارد ؟ به تجربه ثابت شده که مرد ایرانی توان این مسئله را در رعایت عدالت ندارد . کم هستند کسانی که واقعا این توانایی را دارند اگر دارند بسم الله حرفی نیست مشروط بر اینکه این ازدواج مجدد بنیان خانواده را از هم نپاشد . خانواده اول را از بین نبرد . زن اول را افسرده و مایوس از زندگی نکند . فرزندان زن اول را گرفتار نکند. بهتر است مرد ایرانی در درجه اول در صورت چنین تمایلی همسر اول را به لحاظ روحی راضی کند بچه ها توجیه شود بینان زندگی حفظ شود و بعد مرد برای همسر بعدی اقدام کند و البته به تعهداتش پایبند باشد . حالا اگر واقعا چنین مردی بود چه اشکالی دارد ؟ هیچ هم مشکلی نیست .
یادمان هم باشد که شخصیتی مثل پیامبر و حضرت علی تازمانیکه حضرت خدیجه و حضرت زهرا در قید حیات بودند به احترام آنها هرگز ازدواج نکردند. آیا ازدواج مجدد حلال نبود؟ حکم خدا نبود؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">