فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

دو بانوی فاطمی

دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ق.ظ

از تمام دنیا فقط یک برادر داشت و یک برادر زاده . اینکه این خواهر چقدر برادرش را دوست داشت ، بماند . آنچه این وسط خودنمایی می کرد عشق و علاقه اش به برادر زاده اش بود .

خانواده برای تولد برادرزاده در تدارک یک جشن بودند . هر وقت اسم جشن می آمد ، زنگ خطر هم به صدا در می آمد . جشن یعنی موسیقی های آنچنانی ، یعنی به قول امروزی ها ، حرکت موزون. این آن چیزی نبود که با اصول و عقایدش سازگار باشد . 

این بار اما ، مانده بود سر یک دو راهی . برادرش را دوست می داشت و برادرزاده اش را هم . آنقدر در روزها و هفته های گذشته مشکل داشت که واقعا" دلش یک شادی می خواست . یک جشن . یک بگو و بخند حسابی . همه اینها اما ، با باورهایش تضاد داشت . امان از این تضاد ها . 

گوشی تلفن را برداشت . شرایطش را برای همسر برادرش شرح داد . از اصولش گفت . از اعتقادش . از علاقه اش . از محبتش . از اینکه دوست دارد توی جشن شان باشد . از اینکه چقدر دلش یک جشن می خواهد . اما گفت که نمی تواند دست از عقایدش بردارد . جشن را و برادرش را و برادرزاده اش را دوست دارد لاکن عقایدش را دوست تر می دارد . همسر برادرش مطمئنش کرد : جشن آن طوری می شود که شما می خواهید . همان شکلی . بدون موسیقی . بدون حرکات موزون .


دست دخترش را گرفت . روز جشن بود . تمام خانه ، کاغذ کشی شده بود . با بادبادکها و بادکنک های رنگی رنگی . چشمان دخترش برق می زد . دخترش تازه مکلف شده بود . در آن لباس سفید پف دار و کفش های به قول خودش پاشنه تق تقی عین فرشته ها شده بود . 

ساعتی گذشت . شاید هم بیشتر . صدای موسیقی بلند شد . 

زن خودش را جمع و جور کرد . 

ساعتی گذشت . شاید هم بیشتر . بچه ها آمدند وسط ، بزرگترها هم ..

زن از جایش جست . 

مجلس را بهم نزد . هیچ کلامی نگفت . حتی اخم هم نکرد . نق هم نزد . خودش را به اتاق خواب قشنگ و رنگی رنگی برادرزاده اش رساند . دستانش را به هم گره کرد و اندکی در خودش تامل کرد. به خودش گفت : من گفته بودم . از عقایدم . از اینکه دوست دارم در کنارشان باشم اما نمی توانم از اصولم دست بکشم ... او به من قول داده بود . شاید می خواست مرا در عمل انجام شده بگذارد.

مهم نبود چه گفته بود و چه شنیده بود . مهم حالا بود که وسط این معرکه مانده بود . باید تصمیم می گرفت.

می نشست و سکوت می کرد.

می نشست و سکوت نمی کرد و ناراحتی اش را نشان می داد .

مجلس را ترک می کرد . ترک کردنی که بلندترین فریاد بود . فریاد دفاع از حقانیت اعتقادش . فریاد صلابتش در اصولی که داشت . فریاد اعتراض به بدقولی و بدعهدی اما ...

راه تا منزلشان دور بود . آنها ساعتی بیشتر نبود که رسیده بودند شاید هم اندکی بیشتر.

با دخترش چه کند . دخترش با آن لباس سفید پف دار و کفش های پاشنه تق تقی .

آرام گرفت . نفس کشید . به ساعتش نگاه کرد . عقربه ها تکان نخورده بودند. انگار زمان متوقف شده بود برایش . تا تصمیم بگیرد...

تصمیم گرفت . دخترش را صدا زد : عزیزم ، یادت هست برایت گفته بودم خانه ای که ازآن صدای موسیقی بیاید ، فرشته ها آنجا نمی آیند. یادت هست برایت گفته بودم که خدا موسیقی را که با آن برقصند دوست ندارد . یادت هست که برایت گفته بودم امام زمان به خانه ای که در آن رقص و موسیقی باشد نمی آید . 

دخترک چشمهایش را تنگ کرد و یکهو گفت : آره یادمه . یادمه که گفتی اولین بار شیطان بود که موسیقی را به فرزندان آدم یاد داد . یادم هست که گفته بودی وقتی حضرت آدم از دنیا رفت ، شیطان و قابیل و فرزندانشان از شادی موسیقی نواختند. یادم هست که گفته بودی یکی از امامان اهل خانه ای که در آن موسیقی می نواختند و می رقصیدند را "آزاد" صدا می کرد و نه "بنده " . همه اش را خوب یادم هست . 

مادر خنده اش را نشان دخترش داد و آغوش گرمش را ...

بعد روی پاهایش نشست و خودش را هم قد دخترش کرد و گفت : حالا به همه ی اون دلایلی که بهت گفتم من باید از اینجا برم . جایی که امام زمان به آن ورود نکند و فرشته ها هم ، جای من نیست . من به خانه بر می گردم . تو می توانی اگر دوست داری اینجا بمانی . هیچ اجباری نداری که با من به خانه برگردی . خودت بزرگ شده ای و باید خودت ، برای خودت تصمیم بگیری . می توانی اگر دوست داری اینجا کنار بچه ها بمانی . من از دایی خواهش می کنم تا بعد از تمام شدن مجلس تو را برگرداند به خانه .

زن آماده می شد . دخترش از اتاق بیرون رفت . اشک در چشمان زن مهمان شد . اگر دخترم نیاید . اگر اینجا بماند ؟ من چگونه او را اینجا رها کنم و بروم ؟ به خودش گفت اگر همراهم نیامد . آنقدر توی خیابان می مانم تا مجلسشان تمام شود و بعد با دخترم بر می گردم . به خودش گفت من نمی توانم او را اینجا بگذارم و بدون او برگردم. به یادش آمد . دیگران همیشه به طعنه به او می گفتند : دخترت از ترس توست که چادر می پوشد و اهل آرایش و موسیقی و رقص نیست . یکبار او را به حال خودش و به اختیار خودش رها کن تا ببینی او هم همرنگ جماعت می شود .

حالا زن ترسیده بود . آیا دخترش می رفت تا همرنگ جماعت شود . سرش را به آسمان گرفت و نالید : خدایا دخترم را به تو می سپارم .

زن به عقربه های ساعت نگاه کرد . عقربه ها تکان نمی خورند . زمان انگار برایش متوقف شده بود.

چادرش را به سر کشید . آخرین بوسه ی عاشقانه را از گونه ی سفید برادرزاده اش گرفت . دستان کوچکش را بوسید و روی قلبش گذاشت . در گوشش خواند " امیرعباس عزیزم ، عزیز دل عمه ، دوستت دارم . قد یه دنیا" .

از اتاق بیرون آمد . آرام و بی صدا . 

دستگیره ی در را پایین داد . داشت از در بیرون می رفت . منتظر بود کسی پیدا شود و بگوید : نرو ما هم به عقاید تو احترام می گذاریم و این بساط را جمع می کنیم . اما هیچ صدایی جز صدای بلند موسیقی به گوشش نرسید . 

در را بست . 

در اما بسته نمی شد .

بیشتر تلاش کرد اما در باز هم بسته نشد .

صدای ظریف و دخترانه ای از آن سوی در شنیده می شد . 

در را باز کرد . قامت دخترش در چادر چقدر زیباتر شده بود .

" کجا مامان ؟ منم می آیم " 

زن مهربانانه گفت : من همین پایین منتظرت هستم . بدون تو به خانه نمی روم . خیالت راحت باشد . اگر دوست داری بمان .

دخترک انگار به رگ غیرتش برخورد . چهره اش را در هم کشید که " جایی که امام زمان نیاید ، من برای چی آنجا بمانم . " من هم با تو می آیم . 

قامت رشیده ی دو بانوی فاطمی ، در هیاهوی شهر خود نمایی می کرد .

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۳
سیده طهورا آل طاها

موسیقی

نظرات  (۴۴)

من رقصیدن رو دوست دارم...حتی تنها هم برقصم مشکلی داره؟؟بدون اهنگ؟؟
پاسخ:
عزیز دلم فقط رقص زن برای همسرش بدون آهنگ اشکال نداره. این رقص زمینه خطاهای دیگه هست.

سلام خدمت شما طهورا خانوم

از  زمان این پست خیلی گذشته ولی میشه جواب منو بدید؟

تصمیم داریم عروسی های غیر ضروری رو نریم البته دخترم علاقه ی خیلی زیادی به عروسی رفتن داره هفته ی دیگه یه عروسی در پیشه که نمیخواهیم بریم ولی دخترم رو نمی دونم چطوری باید قانع کنم این بخش از پستتون خیلی نطرم رو جلب کرد

"

تصمیم گرفت . دخترش را صدا زد : عزیزم ، یادت هست برایت گفته بودم خانه ای که ازآن صدای موسیقی بیاید ، فرشته ها آنجا نمی آیند. یادت هست برایت گفته بودم که خدا موسیقی را که با آن برقصند دوست ندارد . یادت هست که برایت گفته بودم امام زمان به خانه ای که در آن رقص و موسیقی باشد نمی آید . 

دخترک چشمهایش را تنگ کرد و یکهو گفت : آره یادمه . یادمه که گفتی اولین بار شیطان بود که موسیقی را به فرزندان آدم یاد داد . یادم هست که گفته بودی وقتی حضرت آدم از دنیا رفت ، شیطان و قابیل و فرزندانشان از شادی موسیقی نواختند. یادم هست که گفته بودی یکی از امامان اهل خانه ای که در آن موسیقی می نواختند و می رقصیدند را "آزاد" صدا می کرد و نه "بنده " . همه اش را خوب یادم هست . "

میشه برام توضیح بدید و این روایت ها و حکایت هایی که این مادر برای دخترش آورده رو از اول از زمان حضرت آدم بهم بگید کجا باید بخونمشون.کلا در مورد موسیقی حرام کجا می تونم اطلاعات بدست بیارم.من از موسیقی بدم میاد چون اصلا کاملا فطری ازش هیچ لذتی نمی برم.و درونم رو آشفته می کنه حالا هر نوعیش باشه .ولی برای دخترم نمی دونم باید چی کار کنم.میشه کمکم کنید ؟ممنون میشم.

پاسخ:
سلام خواهر عزیزم عذر می خواهم که پاسخ شما طول کشید.
عزیزم شما می توانید به کتابهای تربیتی که بخشی از آن را در این وبلاگ به شما معرفی کردم استفاده کنید. می توانید از پست های مربوط به تربیت فرزند اینجا استفاده کنید. بهره گیری از کلاسهای تربیت فرزند هم زیر نظر اساتید مجرب و مطمئن قطعا کارساز هست. 
اما یه نکته رو فراموش نکنید فرایند تربیت دینی بچه ها چیزی نیست که یک شبه حاصل بشه و باید براش وقت و انرژے و حوصله داشت. کودک شما در سنین مختلف شیوه های تربیتی متفاوتی رو می طلبه و شما بایستے متناسب با سن اون رفتار کنید. روزی حلال ، نوع برخورد مناسب و دینی ، بوجود آوردن فضای سالم برای تربیت و رشد و نمو همه در تربیت صحیح موثره در کنارش زیاد براش دعا کنید. بخشی از اون هم به ذات بچه بر می گرده. علی ایحال براتون آرزوی موفقیت دارم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
****** **** ***** *** ** **** ** *** **** *****
* ***** **** ** **** ** **** ** *** ***** ***** ***** *** *** **** *** ****** **** * **** *** * *** ****** * **** **** **** ***
*** ***** ***** *** *** *** **** ** ****
**** ** **** *** ***** **** ******* ** **** ***** ***** *****
* **** ** ****** ****** **** ** * ***** ** **** ***** ***** **** * ***** *** **** ** ** **** ******* * *** ****** ****** * ** ***** ** **** * *** **** ***** *** ** ** *** **** ****** ***** ** ****

**** *** **** **** **** **** ** ** *** ***** *** ** **** **** **** ** **** *******
***** ***** **** **** *** ** ***** **** ****** * ** ** **** ******* *** ** *** **** *** ******* *** *** *** **** ****
پاسخ:
بله ضعف بینایی یکی از موارد این عادت هست . البته خیلی ها هستن که ضعف بینایی دارن بدون اینکه به چنین مساله ای دچار باشن.عرض کردم شما دیگه در این مورد خاص ایشون وارد نشوید برای خودتون هم ایجاد مساله میشه عزیزم. 
اون موار دیگه رو ول کنید به درد شما نمی خوره به کار دوستتون هم نمیاد . چیز خاصی هم نیست.شما برو به درست برس و به دوستت هم بگو که بره و زندگی اش رو از نو بسازه. بهش بگو آینده داره بهش لبخند میزنه اونم سعی کنه این آینده رو درست بسازه. بهش بگو اگر می خواهد شوهر خوب و سالم و فرزندان سالم و صالح داشته باشه باید این کار رو ترک کنه. 
۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۴:۱۴ فاطمه خانوم
یعنی اسم وبلاگتونو باید بگم؟
پاسخ:
عزیزم اگر برای انتقال به کانال ها یا گروه های تلگرام استفاده می کنید یا برای انتقال به وبلاگ یا سایت دیگری می خواهید لطفا  آدرس وبلاگ رو ذکر کنیید. متشکرم
۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۹ فاطمه خانوم
سلام عزیز.میتونم این مطلبو کپی کنم؟
پاسخ:
سلام. با ذکر منبع بلامانع است
۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۹ ... یک بسیجی ...

امام زمان (عج) فرموده اند:

ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌نمودند. (بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7)


التماس دعا
سلام
ببخشید من اصلا وقتم برکت نداره
صب تا شب کتاب دستمه بعد میبینم ۴ساعت فقط خوندم
زود خسته میشم از درس
شما راهکاری یا ذکری سراغ ندارین
اخه شهید احمدی روشن چجور اونطور جهادی کار کرد
که من ...
پاسخ:
سلام . اول که از نظر پزشکی مثل کمبود آهن یا چیزایی از این دست خودتون رو چک کنید ممکنه دلیلش پزشکی باشه.دوم تا چهل روز ، هر روز تسبیحات حضرت زهرا رو بگید و بعد عز آخرین ذکر تسبیحتون یه لااله الا الله اضافه کنید . 
۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۰ یادداشت های طلبگی
آدرس کانال 

https://telegram.me/caffetalabegi
پاسخ:
متشکرم. انعکاس مطالب مشکلی ندارد شما صاحب اختیارید. موفق باشید
۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۹ یه مامان نگران
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** ** ********* ** ***** ***** **
**** ** **** *** ***** *** ****** ****
***** ***** **** ****** ****** * **** ** **** **** ** ***** ***** ** ****** ***** ** *** ***** * **** **** **** ***** *  **** ** *** ** ****** * *** ***** * **** ******** ** ******* ******* *********** *** ***** ****** ********
***** **** ** ***** *** **** ***** **** ****** ***** ***** * *** ******  **** * ********

پاسخ:
سلام عزیزم. نگران نباشید احتمالا اگر فرزندتون رو دکتر ببرید به شما می گه که این حالت نوعی خودارضاییه که ممکنه تا سنین بالا تر ادامه داشته باشه .اما باید عرض کنم معمولا تا سنین ۷یا۸سالگی بچه ها مشکل جنسی پیدا نمی کنند مگر اینکه بچه در محیط یا شرایط نامناسب باشه مثلا شاهد روابط خاص والدین باشه. آنها این کار رو نه بخاطر لذت که بخاطر آرامشی که بهشون میده انجام میدن. اما ممکنه این حالت دلایلی داشته باشه مثل فشار روحی . حالا نه فشارروحی عجیب مثلا وقتی خوابش نمیاد به زور قصد خواباندنش رو دارید.یا اینکه موقع عوض کردن پوشک یا پودر زدن به پاهاش اون فهمیده که با این دستکاری به حالتی از آرامش برسن لذا مراقب بشه که موقع شست و شوی پا یا پودر زدن چطور این کار انجام میشه. ممکن هم هست پاش در ناحیه ادراری ، دچار سوختگی و التهاب شده باشه و این کارش به همین دلیل باشه. بهترین راه حل اینه که اولا محیط تربیتی اش سلامت باشه بعد هم تا زمانیکه کاملا خسته نشده به رختخواب نفرستینش جوری که به محض رفتن به رخت خواب خوابش ببره و فرصت این کار رو نداشته باشه.از امر ونهی زیاد خودداری کنید. کنارش بخوابید اما تنگ درآغوش نگیریدش .نوازشش کنید و براش شعر وقصه بخونید. لباس تنگ به تنش نکنید. این حالت ها تا حدی طبیعیه اما اگر خصوصا تا سن ۶سالگی یا ۷سالگی ادامه داشت باید به طور کاملا جدی پیگیری بشه
سلام طهورا جان
یه پیشنهاد داشتم. با توجه به اینکه دو هفته تا اربعین مونده و فکر میکنم تعداد قابل ملاحظه ای از خواننده هاتون (یا اقوام نزدیکشون) پیاده روی میرن؛ میخواستم پیشنهاد بدم یه پست بگذارید تا کسانی که قبلا رفتن برای بقیه از تجارب کاربردی شون بگن.  
پاسخ:
سلام . خواهش می کنم. کار خوبیه اما فکر نکنم در غالب یک پست بشه ، به اون پرداخت . یا حداقل من نتونستم منظور شما رو بفهمم . به هر حال دوستانی که تجربه دارن بفرمایند تا بقیه هم استفاده کنن.
سلام علیکم
واقعا عالی و دلنشین و پر نکته بود..

دوست دارم بدونم این مادر فهیم، چگونه این مطالب مهم و کلیدی رو به فرزندش یاد داده؟
یعنی با چه روش و در چه زمانهایی..

و یک مسئله دیگه، نکاتی که مطرح شد، نکات کلیدی و اصلی ای بود، اینکه جایی که امام زمان عج تشریف نیارن، من هم نمیمانم،
این معیار خیلی دقیقی بود...چه راهکاری پیشنهاد میدید که شبیه این مادر بشم؟ از جهت نگاه و طرز تفکر

یه نکته ای رو دوست دارم از زبان شما بدونم،
اینکه مادر مراقب عبادات و دعاهای روزانه و ارتباطش با خدا باشه، خداوند هم راه را برای او باز میکند و هم تاثیر را در کلام او میگذارد، تا بتواند درتربیت نسل موفق شود. یعنی مراقبات مادر، اثر مستقیم روی تربیت الهی فرزند دارد. درسته؟
پاسخ:
علیک سلام. سپاسگزارم . انجام وظیفه می کنم.سوال شما کوتاهه اما پاسختون بسیار طولانی و حاصل یک عمره . من توصیه می کنم اگه ممکنه لطف کنید و پست های تربیت فرزند این وبلاگ رو بخونید. اما در این حد عرض کنم برای تربیت یک فرزند مهدوی اول باید روابط بین زوجین یک رابطه درست باشه. برای تربیت فرزند باید از قبل از تولدش اقدام کرد.روش هفت سال اول فقط تشویقه چون بچه ها تقلید می کنن. ۷سال دوم شرایط فرق می کنه و همین طور دوره های بعدی.
برای اینکه همه ما بتونیم مادر خوبی باشیم باید اول بنده خوبی باشیم بعد همسر خوبی باشیم و بعد مادر ... 
آفرین بر اینهمه استعداد شما . استدلال شما کاملا درسته . توصیه می کنم بر خواندن هزارویک تستغفار در روز مداومت کنید تا نفوذ کلامتان برای تربیت فرزندتون بالا بره
دخترم  سه سالشه
با .نیت عاقبت بخیریش روز عاشورا مثل حضرت رقیه چادرمشکی پوشیدم براش
برام جالبه
دیگه بی چادر بیرون نمیاد
چون مردم هم تشویقش میکنن
پیرمردها بهش پول میدن 
پیرزنها شکلات
خانومها براش دست تکون میدن
خیلی ها تو خیابون وفتی میبینن چادر پوشیده و میدوه مکث میکنن و بهش میخندن
عده ی کثیری مدام میگن بهش به به چه چادر خوشگلی!
مردم همه فهمیدن از کودکی باید کار کرد 
چون دشمن هم از کودکی داره کار میکنه

خیلیها فهمیدن دیگه.....بچه است ولش کن ......اشتباه محضه!
پاسخ:
ان شاالله که عاقبت بخیر بشن . اما اگر چند روز دیگه یا چند ماه دیگه خسته شد و دیگه دوست نداشت چادر سر کنه اصلا مجبورش نکنید . حجاب رو برای زیر سن تکلیف فقط فرهنگ سازی و تشویق کنید.
۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۶:۲۳ یادداشت های طلبگی
سلام..خوب هستید؟
ایا اجازه می دید از مطالب زندگی شما تو کانال استفاده بشه؟؟

@caffetalabegi 

لازم دونستم که ازتون اجازه بگیرم 

قصدمون آشنا کردن دیگران با زندگی طلاب است 
پاسخ:
علیک سلام .سلامت باشید. 
لطفا آدرس کانال رو محبت کنید.
ممنونم از شما 
با حرفاتون به خودم میام
پاسخ:
سلامت باشید عزیزم 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

****

** ***** *** ****** **** ***** ***** **** ***** ***** *** ******

** ** *** ** ****** **** ****** **** **** ****** **** ******  **** **** **** **** ** **** *** **** *** **** ** **** **** ****** ** ** ******* ***** ***  **** ******* ******* ** * ****  *** *** **** ***** ****** ***** **** ***  ** **** **** *** **** ****** **** **** ***** ** ** ** **** ***** ****** *** **** **** *

** ** ***** *** ***** ***** *** ******* *** ** ** ***** ****  ****** **** ***** **** ** *** ***** **** **** ******  *** **** *** ** ** **** * ** *** **** **** ********  ***** ** **** ****** ****  *** *** ***** *** **** ** *** *** ****** *** *****

****** ******* ** ***** ****** * ****** ** ***** ** **** ***** ***** ** *** ** ***** ** ** ******  *** *** *** *** ***** **** **** ** ******** **** *** **** *****  ** **** *** *** *** *** ******

*** **** ** ***** **** ***** ** ** ***** *** ***** ** *** **** ****** ** **** ******** **** **** ***** *** ******  ******* **** ****** ** ** **** ***** ***** *** *** ***** ***** ******

****** ***** ****** **  **** **** **** ** ** *** ****

پاسخ:
البته که یادمه. اصلاهم فکرتون بچگانه نیست . کاملا طبیعیه که گرفتار این افکار بشوید.
اما باید بگم ، عزیزم درسته که فرد مورد نظر در مشکلاتی که برای شما پیش آمد مقصره و قطعا ویقینا باید هم بابتش مجازات بشه که میشه و هم عاقبت تلخی رو در آخرت به دنبال داره اگه توبه نکنه . اما حقیقت اینه که خود ما هم در بروز خطاهامون مقصر هستیم . خوبیش اینه که شما جلوی ضرر رو گرفتید و محکم جلوی آن ایستادید. از اول هم بهتون گفتم فکر نکنید به محض تصمیم بر ترک گناه یکباره درهای نعمت به روتون باز میشه . هم امتحان های خدا در راه هست که میزان خلوص شما سنجیده بشه و هم شیطان بیکار نمی شینه تا تو از دستش بری و مرتب به شیوه های مختلف ولوبا افسردگی القای حس ناامیدی سراغت میاد. آنچه مهمه اینه که الان وقتشه که برادری ات را ثابت کنی. ثابت کنی که الان که در شرایط سخت هستی پای قول وقرارت با خدا هستی. اتفاقی هم که در مورد ازدواجت افتاد ممکنه برای هرکسی پیش بیاد . چیزی نیست که فقط برای تو پیش آمده باشه. در ثانی قبلا هم بهت گفتم حتما خیر شما در این بوده که این وصلت سر نگیره. در مورد اون خانم هم شما فقط بخشی از زندگی اش را می دانی که خودش برای همه آشکار کرده شما نمی تونی با اطمینان بگی واقعا در زندگی حال و آینده اش خوشبخت هست یا می شود. چه بسا مشکلات پیچیده ای داشته باشه و شما بی خبر باشی. حتی دو تا خواهر هم نمی تونن ادعا کنن خبر از تمام زوایای زندگی هم دارن. شاید هم اصلا توبه کرده باشه یا بعدا توبه کنه در اونصورت شرایط تغییر میکنه. در ثانی شما از کجا می دونی که خواستگارش خوب و کامل و از نظر اخلاقی سالمه. از کجا یقین داری در زندگی زناشویی اش عاقبت بخیر میشه از کجا یقین داری صاحب فرزندان سالم و صالح میشه. می بینی شما در واقع از چیزی مطمئن نیستے و نمی تونی در مورد خوشبخت بودن یا خوشبخت شدنش حکم قطعے بدی این در اختیار خداست . پس جایی برای حسادت نمی مونه. الان بهتره شما اصلا بهش فکر نکنی فقط به خودت و زندگی ات فکر کن . تلاش کن تا برای زندگی ات هدف و انگیزه پیدا کنی. تو هنوز اول راهی . فرصت خوشبخت شدن داری. ببین آیا راهی هست که دوباره وارد دانشگاه بشی. اصلا همه راه علم که به دانشگاه ختم نمیشه. راههای دیگه هم هست . اصلا دنبال علاقه هات برو آشپزی عکاسی بافتنی خیاطی و... خیلی کارها هست که می تونی شروع کنی. 
چیزی که مهمه به اون خانم فکر نکن اصلا... گاهی خدا به گناهکاران با دادن نعمتها و موفقیت های ظاهری و دنیایی فرصت میده تا خودشون رو هر چه بیشتر غرق کنن و وای بحال آنها...
زندگی کن فقط همین...
سلام  منو فراموش نکنید تو دعاهاتون
پاسخ:
سلام عزیزم اتفاقا همین دیشب یادت بودم . به خودم می گفتم خبری ازشون نیست . ان شاالله خوب باشید
۰۹ آبان ۹۵ ، ۰۹:۲۱ همسر سید علی
جدا ؟
ممنونم ...خیلی خیلی ممنونم :)
پاسخ:
سلامت باشید البته محتاج دعای شما هستیم
سلام دوست بزرگوارم می خوام براتون از زندگیم بنویسم.لطفا برام دعا کنیدمن 5ساله ککه ازدواج کردم رابطه من و همسرم بد شده ما تقریبا نمی تونیم با هم حرف بزنیم شوهرم زود عصبانی میشه و منو تهدید می کنه طوری با من حرف میزنه که من بترسم.وقتی بهش زیاد محبت میکنم انگار بدتر میشه و خودش رو اونقدر بالا میدونه که دیگه نباید بهش حرفی بزنم.نمیدونم باید چی کار کنم یه مدت جوابشو میدادم وبااینکه بعدش شاید احساس سبکی میکردم اما بعد پشیمان میشدم مدتی است که جوابش را نمی دهم اما از درون بسیار عذاب میکشم که مجبورم مقابل توهین ساکت باشم وقتی آرام می شود به سمتم می آید که همه چیز تمام شود و آشتی کنیم ولی من که هنوز ذهنم پر از حرفهایش است زود آشتی نمی کنم و او دوباره توهین میکند در واقع طلب آشتی اش هم با تهدید است وقتی با اوصحبت می کنم و می گویم که خانه را با محل کشتی اشتباه گرفته ای و این رفتارت آزارم میدهد برایاینکه آشتی کنیم ولی باز هم تکرار می کند.تهدید به شکستن و...حتی وقتی من به اتاق دیگری می روم که خودم و اوآرام شویم دنبالم می آید.چطور به او بفهمانم که زندگی جای قلدوری و تهدید نیست خسته شده ام بانو زبان نیش داری دارد و با حرف هایش بسیار تحقیرم می کند و انتظار دارد زود ببخشمش اعتماد به نفسم کم شده.
پاسخ:
علیک سلام عزیزم محتاجیم بانو جان.
اینکه می فرمایید رابطه ی شما بد شده یعنی از اول بد نبوده . پس باید ببینید چی شده که رابطه شما از شرایط خوب بیرون اومده . آیا فشار کاری روی همسرتون زیاد شده ؟ آیا شما شاغل هستید؟ آیا وقتی با هم بحثتون می شه شما هم مرتب جوابش رو می دید؟ 
من فکر می کنم وقتی با هم مشاجره دارید شما هم به اصطلاح کم نمی آورید برای همین هست که اون احساس می کنه در مردانگی اش و صلابتش خدشه وارد شده لذا برای اثبات توانایی مردانه اش و برای اینکه غرورش رو حفظ کنه با شما جوری رفتار می کنه که بترسید و تهدیدتون می کنه . برای جلوگیری از این مساله بهترین کار اینه که در موقع مشاجره به جای یکی شنیدن و دو تا جواب دادن بهشون بگید من و تو الان عصبانی هستیم و اگه من هم مثل شما بهتون جواب پس بدم فقط اوضاع خرابتر می شه و احترام شما شکسته می شه پس من سکوت می کنم . و بعدش هم واقعا سکوت کنید. اصلا هم از درون عذاب نکشید . من می فهمم که واقعا سخته اما کاملا مشخصه که شما نگران زندگی تون هستید و کاملا هم مشخصه همسرتون دلش یک زندگی آروم می خواد برای همینه که بلافاصله پشیمان می شه و معذرت می خواد لذا برای حصول نتیجه مطلوب و رسیدن به یک زندگی پر دوام جواب پس ندید و سکوت کنید . بگذارید خودش رو خالی کنه تا سبک بشه . شما باید علت عصبانیت ایشون رو بفهمید . باید ببینید آیا علت پزشکی مثل کم خونی کمبود آهن مشکل تیروئید و.. داره آیا علتش مشغله های کاری یا بیکاری یا گرفتاری های بیرون خونه هست که شدیدا اونو عصبی و زود رنج کرده . آیا رفتاری از شما سر می زنه که روش حساسه هر چی هست شما باید از سرچشمه جلوش رو بگیرید . اینکه ایشون بلافاصله پشیمان می شن نشون می ده از وضع موجود ناراحته و به شما حق می ده و دوست نداره اینطور بشه اما شدت مشکلات یا هر چیزی که ناراحتش می کنه اونو مجبور به این واکنش می کنه این طور مواقع سریع عذرخواهی اش رو بپذیرید این باعث می شه اوضاع سریع به حالت اولیه برگرده در ضمن کم کم ایشون از وضعیت خودش عقب نشینی می کنه . باهم صحبت کنید و تلاش کنید مشکل رو حل کنید . در یک فضای دوستانه و بدور از انتقاد و تنش. من جدا احساس می کنم ایشون شما رو و زندگی اش رو دوست داره اما یک چیزی این وسط هست که من ازش بی خبرم و شما بهتر می دونید یا می تونید بفهمید . این موضوع احتیاج به بررسی بیشتر داره و در یک کامنت ساده و چند خطه قابل رسیدگی اساسی نیست اما در همین حد که فرمودید من پاسخ دادم ان شاالله مشکل رفع می شه اما یادتون باشه یکی از پایه های اساسی زندگی مداراست . سعی کنید مدارا کنید و مشکل رو حل کنید
عزیزم من اصلا نخواستم رفتار خودم رو توجیه کنم ، فقط خواستم بگم همه کسانی که ظواهر رو به خوبی رعایت می کنند دلیل بر این نیست که حتما باطنشان به زیبایی ظاهرشان هست ، منظورم این هست که ظاهر لازم هست اما کافی نیست.
پاسخ:
آفرین به شما . حدس من درسته شما زهره خانم باهوشی هستید. شما درست می فرمایید.ظاهر خوب دلیل بر باطن خوب نیست.برای همین هم هست که می فر مایند مومن باید زیرک باشه و از روی ظاهر آدمها قضاوت نکنیم. 
البته عکسش هم صادقه یعنی دلیل نمیشه تمام کسانیکه ظاهر نامناسبی دارن حتما باطن بدی هم دارند . 
در ضمن در کامنت قبلی بنده منظورم این نبود که نعوذبالله در مجلس عروسی بانو فاطمه زهرا(س) مطربان حضور داشته اند بلکه گفتم که مجلس شادی برگزار شده و مردم دعوت بودند و.......
بنده به شادی اعتقاد دارم ولی شما مجالس شادی را ولو اینکه گناهی در آن اتفاق نیفتد را هم نفی کردید
پاسخ:
دقیقا کجای پستی که حقیر نوشتم یا کجای کامنتها به این اشاره کردم که کلا با هر چه مجلس شادی است ، مشکل دارم و آن را نفی می کنم؟ 
محض رضای خدا یکبار دیگر پست را بخوانید شاید به برکت امام رضا دریابید که در پست مذکور نوشته ام " دلم شادی می خواست ، بگو و بخند درست و حسابی می خواست اما چون این مجلس شادی ، مجلسی همراه با موسیقی مطرب و رقص بود در ان شرکت نکردم". 
آخر کدام آدم عاقلیست که کلا شادی را نفی کند. مگر ما افسردگی داریم که از مجلس شادی گریزان باشیم. 
وااای خدایاااا از این قضاوتهای عجولانه... 
من خودم چادری هستم از روز اول که به سن تکلیف رسیدم واجباتم را کامل انجام دادم مخالف بدحجابی و مجالس مختلط میباشم اما هیچگاه بدنبال پرونده سازی برای دیگران نیستم و به همین دلیل ما را مومن نمیدانند هیچگاه به یک نامحرم فکر نمیکنم تا چه رسد به اینکه رقص و ساز و آواز مختلط مرتکب شوم
اما شما این رفتار را نمیپذیرید دلیلش را نمیدانم بهرحال آنچه برایم مهم است این است که خدا از دستم راضی باشد و بس
پاسخ:
صد آفرین و مرحبا به شما خواهر مومنه . ان شاالله که دست ما را هم بگیرید و در دعاهایتان ما را هم یاد کنید.
یه کم درست متوجه مطالبی که فرمودید نشدم . چون اهل پرونده سازی نیستید شما را مومن نمی دانند؟!!
اشتباه می کنند که در مورد شما چنین تصوری را دارند. شما الحمدلله اهل ایمان هستید و مومن به تکالیف الهی. 
الان باز متوجه نشدم که من کدام رفتار را نمی پذیرم. اما هر چه هست کار شما درست است . دنبال رضایت خالق باشید و بس
باسلام
از پاسخی که به زهره خانم دادید یک سئوال مطرح میشود
خانمی با حجاب کامل دائما بدنبال ایجاد دردسر برای همکارانش است
خانم دیگری با حجاب معمولی آسیبی به هیچکس نمیزند
کدامین اینان در نزد خدا محبوبتر هستند
خانمی با حجاب و دنبال پرونده سازی بیدلیل برای دیگران یا خانمی با حجاب معمولی ولی بی آزار؟
پاسخ صریح شما تکلیف ما را روشن میکند
ضمنا بنده اعتقاد و علاقه ای به رقص و مهمانی مختلط و....ندارم  ولی شادی را نه تنها نفی نمیکنم بلکه به آن اصرار دارم
پاسخ:
علیک سلام
شما گمانم خیلی با دقت مطالعه نفرمودید. بنده به هیچ وجه عمل آن بانویی که ظاهر مناسب دارد اما در باطن به همکارانش ضربه می زند را تایید نمی کنم. این افراد مصداق مشخص منافق هستند . کسانیکه ظاهر و باطنشان با هم فرق دارد. 
قطعا بهترین بندگان نزد خدا باتقواترین آنهاست . تقوا هم مفهوم وسیعی دارد. خانمی که حجابش کامل است اما به همنوع و همکارش صدمه میزند قطعا حق الناس به گردنش هست و از زمره ی متقیان نیست و در محشر باید پاسخگو باشد .
خانمی هم که با پرونده سازی برای همکارش مشکل درست نمی کند ، اما حجابش نابهنجار است هم از زمره ی متقیان نیست . درست است که از بابت همکارش حق الناس به گردن ندارد اما به دلیل زیر پا گذاشتن حدود مسلم الهی باید در محضر خداوند پاسخگوی حق الهی باشد که ضایع کرده و همین طور از آنجاییکه کار او علاوه بر حق الله ، به دلیل آشفته کردن ذهن جوانان و به طبع آن بر هم زدن آرامش روانی و اعتقادی جامعه و سست کردن بنیاد خانواده ها حق الناس هم هست و باید پاسخگو باشد. در کنار تمام اینها کار هر دو قشر مذکور خلاف قانون شرع و جامعه و مخل نظم است .

امیدوارم تکلیفتان روشن شده باشد.
آفرین به شما گل دختر که اعتقادهای اینچنینی ندارید. در ضمن کار خوب و عاقلانه ای می کنید که شادی را دوست دارید و به آن اصرار می کنید. فقط مواظب باشید شادی مرز دارد . خط قرمز شادی هم چهارچوبی است که اسلام برای آن ترسیم کرده . شادی حرام.... ممنوع

بانوی عزیز ممنونم از حرفهایی که به خاطر من و شاید خودت و خیلی افراد دیگر گفتی ، من هیچگاه در زندگیم کاری نمی کنم که به کسی آسیبی برسد چه آسیب روانی و چه مالی و چه جسمی ، هیچگاه در زندگی به خاطر ندارم که به عمد کسی را رنجانده باشم و در صورت امکان و حد توانم اگر کاری از دستم بر بیاد برای کسی که به کمک نیاز دارد انجام می دهم اینها را نگفتم که بگویم آدم خوبی هستم چون این ویژگیهای ذاتی من است و غیر از این نمی توانم باشم و اینگونه خودم را می پذیرم ، باور کنید در محل کارم اکثر خانمهایی که بیشتر حجاب می گیرند ، همیشه مراسم روضه دارند و همیشه تسبیح به دست در حال ذکر و صلوات هستند خیلی بیشتر دیگران را آزار می دهند کسی از دست زبانشان در امان نیست و همینها کسانی هستند که بقیه همکاران از ترس زبانشان به اجبار بیشترین احترام را به آنها می ذارن ، به نظرت خدا این رو می خواد ؟نه فکر نمی کنم خدایی که اینقدر بنده هاش رو دوست داره به تار موی پوشیده من بیشتر از آبروی بنده هاش اهمیت بده ، چه ارزشی داره اگه من حجابم کامل باشه ولی آبروی اطرافیانم رو بی دلیل بریزم ، من به شخصه این ایمان رو نمی پذیرم
پاسخ:
عزیزم من شما را در مورد توجیهی که برای رفتارتان می آورید، به خودتان ارجاع می دهم .همین امشب خودتان با خودتان و وجدانتان خلوت کنید. به آنچه خداوند برای شما تکلیف کرده فکر کنید. به آیات قرآن که صراحتا حفظ حجاب را به شما واجب کرده فکر کنید. به روایات و احادیثی که در این زمینه هست فکر کنید. به آنچه پیامبر در شب معراج دیدند و سرنوشت زنانی که واجب شرعی شان را مراعات نکردند فکر کنید. خواهید دید که وجدان بیدار شما ، به شما می گوید اینها همه واقعیات غیر قابل انکاری هستند که شما تلاش می کنید برای رعایت نکردنشان ، توجیهاتی بیاورید که حتی خودتان هم در خلوتهایتان نمی توانید آن را قبول کنید. 
مگر شما دینتان را از همکاران اداره تان گرفته اید که چون آنها اشتباه می کنند برای شما هم توجیه اشتباهتان شود؟ حدیث داریم که دین تان را از روش پیامبر و قرآن کسب کنید نه از علما. چرا که اگر علما اشتباه کنند شما نیز از دین دور می شوید. آنوقت شما به محض دیدن چهار تا خطا از فلان همکار اداره تان ، مجوز گرفته اید که خطا کنید و حرام الهی را برای خودتان حلال کنید؟ 
دختر خوب و باهوش ، ایمانت را جوری محکم کن که اگر تمام دنیا در صف یزیدیان ایستاد ، تو سر  عهد و پیمانت با امام حسین بمانی و ذره ای از اصولت کوتاه نیایی.
در میان لشکریان انبوه و هزاران نفری یزید خیلی ها جای مهر به پیشانی داشتند از فرط عبادت دستانشان پینه بسته بود. آنها قربه الی الله یعنی به نیت رضایت خدا امام ما را سنگ می زدند ، سر بریدند، سرش را به نیزه کردند، نوامیسش را کوچه به کوچه گرداندند و... حالا اسلام یزیدی آنها مجوز برای بی دینی لشکر ۷۲نفری امام ما می شد؟
زهره ی عزیزم ، مراقب باش . تاریخ به شکل غریبی تکرار می شود . دلم شور می زند برای خودمان نکند در صف کشی دیگری میان حق و باطل ، همین توجیهات ساده لوحانه ما را در صف یزیدیان قرار دهد. آنوقت ما هم بشویم ملعونان همیشه تاریخ
نه باور نمی کنم. باور نمی کنم شما اینقدر ساده لوح باشید. شما شریف تر و منطقی تراز این حرفها هستید. لااقل اگر قرار است خلاف دستور صریح خدا و پیامبرش و امامان معصوم رفتار کنید بگردید و یک توجیه محکم تر پیدا کنید.
سلام. التماس دعا دارم. به یاد من هم باشید هر روز ;)
پاسخ:
علیک سلام . محتاجیم به دعا. اختیار دارید به روی چشم. همچنین شما
سلام طهورا سادات عزیزم(:
خیلی خیلی مطلب خوبی بود.
گاهی واقعا استرس می گیرم که نکنه بچه هام همرنگ جماعت بشن ):
برام دعا کنید که اشتباه نکنم و بچه هامو از دست ندم
پاسخ:
علیک سلام اصلا خودتون رو اذیت نکنید. به خدا توکل کنید زیاد دعاکنید. 
خدا براتون نگهش داره
۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۱ مامان گلها
ببخشید اگر صلاح نمیدونید که مطلب تبلیغی گذاشتم هم میتونید پیامم رو حذف کنید. آخه من خودم خیلی استفاده میکنم از مطالبشون گفتم شاید مخاطبین شما و یا شما هم دوست داشته باشید . 
التماس دعا عزیزم
پاسخ:
علیک سلام . خواهش می کنم اشکالی نداره
۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۸ مامان گلها
سلام حالتون خوبه الحمدلله؟
ببخشید میخواستم اگر مشکلی نداره آدرس چند تا کانال رو بذارم تو تلگرام که خیلی خیلی موثر و مفید بوده برای خودم من تمام گروه ها و کانال هایی که عضو بودم رو حذف کردم و فقط اینو گذاشتم چون خیلی مفید و با برنامه هست. توصیه میکنم سری بزنند دوستان . این هم مطلب تبلیغیش👇

#قوانین_و_اهداف_گروه

سلام
به گروه خودتون خوش آمدید💐

 گروه تنها مسیر آرامش

با هدف بررسی ریشه های یه زندگی خوب ایجاد شده و در این گروه از مطالب استاد پناهیان استفاده میشه.

🗳مدیر گروه توضیحاتی رو در مورد کلام استاد تقدیم مخاطبان خواهد کرد.

این گروه به صورت کلاسی و کارگاهی هست و بنا به شرایط بحث میشه

واز دیدگاه های اعضا استفاده خواهد شد.

🔸🌺🔸✅

👈در شرایط معمولی فقط مدیر مطلب میزاره و سایر دوستان فقط استفاده بفرمایند.
👈پیام وعکس نوشته ابدا نزارید
👈گروه چون مختلط هست عکس پروفایل مناسب انتخاب کنید
👈در گروه چت دونفره نباشه لطف وفقط وفقط  کارشناس گروه (تنها مسیر) پاسخگوی سوال دوستان هستن
👈با ادمین های گروه همکاری بفرمایید 🌺

یه توضیحی میدم که از روند کار ما مطلع بشید😊

ما سه مبحث بسیار شیرین در گروه وکانال ها داریم

 😋👆🌺

✍خانواده موفق من ؛
در این کانال ارتباط بین اعضای خانواده کم کم ،خیلی زیبا وبه طور موثر اصلاح میشه....و یک خانواده متعالی وموفق خواهیم داشت ...چیزی که همه دنبالش هستیم 👌

✍تنها مسیر در تربیت دینی ؛

بحث مبارزه با نفس ورشد معنوی افراد برای نزدیک شدن بیشتر به سمت خدا وآمادگی برای ظهور حضرت

✍وکانال نماز خوب ؛

نگاه ما رو به نماز صحیح کرده وبه مرور با خواندن این مطالب برای خواندن نماز اشتیاق بیشتری پیدا میکنیم ....اینجا مطالب تکراری نداریم ....همه ی مطالب کمک میکنه نمازهای با ادب جلوی خدا خونده بشه


💠اما جهت شرکت در این سه کانال لینک میدم خدمتتون 😊👇

✅هر سه رو شرکت کنید تا ان شالله با هم به شکوفایی ونشاط معنوی برسیم 


💯هدف ما اصلاح دین ورسیدن به مطلوب جامعه ی مهدوی هست 

✳️پس حتما سه کانال رو برید .. .چون مطالب تفکیک شده اونجاست 

اینجا واین گروه هم به جهت ارتباط مستقیم داشتن با محتوای کانال ودسترسی آسون به کارشناس طلبه (تنها مسیر) تدارک دیده شده  

مدیر اصلی ما ؛آقای سید محمد حسینی ،طلبه واز اصفهان هستن...ایشون مدیریت اصلی مطالب ارائه شده رو به عهده دارن  

💕کانال خانواده موفق من 👇

https://telegram.me/joinchat/Br54GTvyu5nUqki-go2zCA


💚کانال تنهامسیر آرامش👇

https://telegram.me/joinchat/Br54GT8WrAIOT8D23K2plw

💙کانال یه نماز خوب 👇

https://telegram.me/joinchat/Br54GT__uLM2vtV0Y5LTug

تمامی فایل های صوتی که بر اساس اون مطلب میزاریم در کانال آرشیو صوتی قرار دادیم  👇
https://telegram.me/joinchat/C5E3RkC5I8ZysTPrPxrewA

به دوستان ...فامیل و....این کانال ها رو معرفی کنید
🎁💠✅


در کانال ها منتظرتونیم ✨💕😊💕✨
ببخشید که طولانی شد.
ملاک و معیار سنجش ایمان افراد به باورهای قلبی آنان است نه به رفتارهای ظاهری
قصه موسی وشبان در شعر مولانا یک درس ارزشمند است
بخصوص بیت آخرش
هیچ آداب و ترتیبی مجوی
هرچه میخواهد دل تنگت بگوی

پاسخ:
با احترام باید عرض کنم : آنچه شما می فرمایید با نص قرآن و فرمایشات پیامبر مغایرت کامل دارد. اگر هماهنگ کردن ظاهر با اعتقادات قلبی از اهمیت ناچیزی برخوردار بود چرا نبی مکرم اسلام از اینکه مسلمانان خودشان را به کفار شبیه کنند ، نهی کرده است ؟چرا پیامیر تاکید دارند که مسلمانان نباید حتی مدل موی شان را شبیه کفار درست کنند؟ از تمام آداب اسلامی چنین بر می آید که حفظ ظاهر مطابق فرامین اسلامی اگر پر اهمیت تر از حفظ باطن نباشد، کم اهمیت تر هم نیست . اگر غیر از این است چرا خداوند بر حفظ ظاهر و پوشش صحیح به مسلمین تاکید و سفارش دارد؟
اتفاقا این شعر مولانا غلط است و با منابع روایی ما تضاد دارد. متاسفانه کتب درسی ما حاوی برخی مطالب بدون منبع و اشتباه است که باید اصلاح شود. قرار هم نیست هر چه جناب مولا نوشته اند وحی منزل و درست باشد.
نهایتا اینکه ملاک و معیار سنجش ایمان افراد هم به باورهای قلبی اوست و هم به حفظ ظاهرش مطابق احکام اسلامی.
شادی و غم هردو جزئی از زندگی انسان هستند
باید در غمها گریست و در شادیها خندید
ترک کردن مجلس شادی دیگران کار پسندیده ای نیست
اگر قرار باشد که وقتی برخلاف میل ما عمل میشود مجلس را ترک کنیم دیگر قادر به زندگی نخواهیم بود چون در سطح جامعه هم زنانی با حجاب بسیار زننده حضور دارند حال آیا بخاطر بدحجابی اینان باید جامعه را ترک کرده و خانه نشین شویم
ضمنا مجلس شادی در زمان پیامبر عظیم الشان (ص) هم وجود داشته و آن حضرت  در ازدواج مبارک حضرت امیر(ع) و بانو فاطمه زهرا(س)مجلسی ترتیب داده و مردم را دعوت نموده و ولیمه دادند
اگر ما از بزرگان دین تبعیت کنیم مشکلی ایجاد نمیشود
باید در مجلس شادی حاضر شد و کادو داد و تبریک گفت و در مجلس غم نیز حاضر شد و تسلیت گفت و دلداری داد
خواهش میکنم مردم را به چشم افراد لاابالی نگاه نکنید همه به خدا و بزرگان دین و روز جزا اعتقاد دارند والسلام
پاسخ:
ثریا بانوی عزیز، ترک مجلس شادی که در آن حرام الهی با آغوش باز پذیرفته می شود و اجرا می شود و به دنبالش غصه دار شدن امام زمان را به دنبال دارد ، نه تنها کار پسندیده ای است که بلکه انجامش بر هر مسلمان واجب است .با مراجعه به احکام شرعی تان و مراجعه به مرجع تقلیدتان به این نکته میرسید.
 من و شما هم یا مسلمان هستیم یا نیستیم اگر مسلمان نیستیم و اهل بندگی خدا هم نیستیم که هیچ اما اگر مسلمانیم و بنده خدا باید تابع خواست و قوانین الهی باشیم .
ثریای عزیزم به فضل خدا و با الگو گرفتن از شهید کربلا ، تا پای از دست رفتن زندگی مان ، 
پای عقایدمان می ایستیم . ما با شش ماهه ی کربلا عهد کرده ایم همرنگ جماعت نشویم حتی اگر این ناهماهنگی به قیمت زندگی مان تمام شود. اصلا زندگی بدون رعایت کردن اصول عقاید اسلامی ، زندگی کردن نیست عین مردگی است.
درست می فرمایید پوشش زننده ی عده ای همان طور که خون به دل امام زمان می کند، آتش به جگر ما هم می زند اما حضور محکم و قوی ما در تمام عرصه ها ثابت کرده است که مشتی اباطیل کوچکتر از آنند که در سد آهنین ما خللی ایجاد کنند. همان طور که وقتی تمامیت باطل در برابر تمامیت حق صف آرایی کرد ، باز هم این فریاد حق طلبان بود که تمام ارض  خاکی را ، ولوبه قیمت اربا اربا شدن و زیر سم ستوران له شدن ،  فرا گرفت . ما اقتدا به امیر قافله سالار حسین می کنیم و محکم و استوار می ایستیم ان شاالله.
سبحان الله ... این وصله های گناه آلود به ساحت مقدس آل الله نمی چسبد . البته که آل پیامبر و خود پیامبر مجلس شادی داشتند اما شما به استناد کدام سند تاریخی و روایی ثابت می کنید که در مجالس شادی خاندان وحی ، موسیقی مطرب و مجلس رقص و آواز و پایکوبی زن و مرد برقرار بود؟!! منابع تاریخی ما شهادت می دهند که  در جشن عروسی حضرت زهرا ولیمه ای به عنوان شام عروسی داده شد . اصحاب و خانواده پیامبر ، عروس را با ندای تکبیر و تهلیل به خانه بخت روانه کردند .
شما را بخدا ، برای اثبات حرفتان به هر ریسمانی چنگ نزنید و به ساحت هر کسی تهمت نزنید. لااقل کمی مطالعه کنید و استدلال هایتان را قوی تر کنید.
حقیر کمترین هرگز به مردم چنین تهمت سنگین، لاابالی بودن نزدم. 
من اصلا هیچکدام از این حرفهای شما عزیزان رو قبول ندارم و عمل هم نمی کنم ولی برای همه شما و اعتقادتان احترام قائلم ، اگر جشنی داشته باشم بر اساس عقاید خودم برگزار می کنم ولی اگر کسی به خاطر اعتقادش به جشن من نیاد ناراحت نمی شم
پاسخ:
زهره عزیزم متشکرم بابت ادب و احترام شما.
این حرفها ، ساخته و پرداخته ما نیست . هیچ کدام حاصل تراوشات ذهنی و شخصی ما نیست ، بلکه همه اش برگرفته از نص و دستور صریح خدایی است که من و شما بنده اش هستیم. همان خدایی که شادی هایمان را رقم می زند. همان خدایی که وقت رنج و اندوه تنها تکیه گاه و امیدمان است . همان خدایی که بند بند وجودمان را آفرید . همان خدایی که عاشقانه ما را دوست دارد و از رگ گردن به ما نزدیک تر است . همانی که در تمام خلوت هایمان در کنار ما و با ماست و شاهد لحظه لحظه ی آنهاست . همان خدایی که رحمان و رحیم و بخشنده است و بسیار توبه پذیر .
حتما خدا را خیلی بهتر از حقیری مثل من می شناسی. اینها را که نوشتم بیشتر برای یادآوری به خودم بود و نه به شما. راستش از خدا نوشتن آدم را به حال قشنگی می اندازد. 
حالا هم همین خدای بخشنده ی مهربان توبه پذیر ، دستوراتی دارد که باید تابع آنها بود. این بی انصافی و بی ادبی است ، در برابر همه ی داده ها و محبت های چنین خدایی ، سرکشی کنیم و متکبرانه و مغرورانه آن چیزی باشیم که خودمان دلمان می خواهد و نه آنی بشویم که او می خواهد.
فرض کنیم کسی باشد که به ما زندگی بخشیده ..کسی که بارها و بارها جانمان را نجات داده . کسی که وقت گرفتاری انیس ما بوده . کسی که وقت بیچارگی ، چاره و پناه بوده ، چنین فردی وقتی از ما چیزی بخواهد در برابر خواسته اش چه می کنیم. بی تفاوت و سرخوش کنار میرویم و محل نمی دهیم یا نه به پاس تمام مهربانی هایش ، خواسته هایش را روی چشم می گذاریم و اطاعت می کنیم؟
حالا هم از دو حال خارج نیست یا باید بنده ی چنین خدایی باشیم و دستواتش  را به چشم بگذاریم و اطاعت کنیم یا باید بنده تکبر و غرور باشیم و آزاد زندگی کنیم. زهره جانم ، اگر زندگی ات را صرف بندگی کردی که هیچ اما اگر خواستی که آزاد باشی و آزادانه زندگی کنی یادت باشد ، قیمتی زندگی کنی ولی نه به هر قیمتی. یادت باشد خیــــــــــــــــــــــــــلی زودتــــــــــــر از انچـــــــــــــــه فکر کنــــــــــــــــی دیر می شــــــــــــــــــود.جوری زندگی کن که اگر یک وقت چشمت را باز کردی و دیدی دیر شده حرفی برای گفتن و عملی برای پیش کش کردن داشته باشی. 
یک توصیه ...... در هر شرایطی و در هر موقعیتی ، نمازت را ترک نکن. می دانم که نمی کنی . خواستم یادآوری کنم . فقط...
سلام بر سیده بانوی جان...
خوبین انشاءالله رفیق؟
مطلبتون خیلی خوب و مفید بود...تو کانال انقلابیست که پستهای خوب وبلاگ رو منتشر می کنه گاها،پستتون رو نشر دادم:)
مادر شدن تو این زمانه،مجاهدت بزرگیه...خداقوت به همه ی مادران زهرایی...فدای زحمت هاشون...

https://telegram.me/enghelabist
پاسخ:
سلام. بله دیدم.کانال جالبی بود. متشکرم
۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۳:۰۳ همسر سید علی
سلام بانو
چه اتفاق آشنایی، فکر کنم از آن دسته اتفاقات بود که در اکثر خانواده هایی که یک دست نیستند می افتد ...
ان شالله که همه دخترکانم وطنم با بینشی عالی رشد کنند ...
ببخشید در نظرات در مورد داستانهایی برای کودکان خواندم ، سه تا فایل صوتی با صدای حاج آقا عباسی ولدی  دارم که حاج آقا خیلی زیبا در اونها قصه گویی کردند، با اجازه اتون لینکهاشون رو در اینجا بزارم ...

http://s9.picofile.com/file/8272229992/f01_shakhsiate_mehvari10.mp3.html
 داستان جنگ خندق

http://s8.picofile.com/file/8272230300/f01_shakhsiate_mehvari11.mp3.html
داستان جنگ خیبر

http://s8.picofile.com/file/8272230526/f01_shakhsiate_mehvari13.mp3.html
داستان میلاد امیرالمونین

کلا مباحث و نکات  و کتابهای کودک حاج آقا خیلی کاربردی و مفیدند ...
ببخشید که جسارت می کنم




پاسخ:
سلام خانوم. خوبید؟ با امروز سی و سه روزه که به یادتون هستم.
صاحب اختیارید 
سلام طهورای عزیز
دعا کنید خدا توفیق بده ما هم بتونیم دخترمون را این قدر خوب تربیت کنیم.
پاسخ:
علیک سلام. شما که خودتون استادید. ما در محضر شما چیزای زیادی یاد می گیریم
سلام سادات عزیزم 
خیلی عالی بود 
منم ان شاء الله تصمیم دارم ازدواج کردم جشن عروسیم رو به کمک خدا بدون آهنگ و موزیک حرام برگزار کنم... حتی الان که حرفش رو میزنم بعضی از اطرافیان سرزنشم میکنن تازه بعضی وقتها محکوم میشیم به خشک مقدس بودن... اما عیب نداره خدا و امام زمان علیه السلام راضی باشند کافیه 
التماس دعا عزیز 
پاسخ:
سلام. عزیز دلم ان شاالله عاقبت بخیر شوید
سلام دوست عزیز
چند روزه که با وبلاگتون آشنا شدم و همه پست هاتون رو خوندم.
خدا بهتون توان بده
الآن که این پست رو خوندم یاد مامان افتادم. طفلک همه این حرفا رو می شنید که بچه هات رو مجبور کردی و اینا و متاسفانه هییییچ دوست یا فامیلی  هم اون موقع نبود که بتونه همراهش باشه و دلگرمش کنه که یکی دیگه هم هست.
مامان من شاید خیلی باهامون حرف نمی زد یا برامون توصیح نمی داد ولی خودش میگه که خیلی برامون دعا می کرده
الآن دارم به این فکر می کنم که این قصه ای که تعریف کردید نشون دهنده این بود که این مادر چقددددر با دخترش حرف می زنه و چقددددر مستدل و قشنگ براش توضیح میده مسائل رو. می خواستم ببینم اگر بخوایم این روش رو یاد بگیریم و این قصه های قرآنی و ائمه رو چه منابعی می تونن به ما کمک کنند.
و مشکل اینه که آدم گاهی حس می کنه بچه ها سنشون کمه و بعضی مفاهیم رو نمی فهمند. از کجا میشه فهمید که در چه سنی چه مفاهیمی قابل درکه براشون؟
من هنوز بچه ندارم ولی از خدا می خوایم که فرزندی به ما عطا کنه
برای ما هم دعا کنید
پاسخ:
علیک سلام عزیزم. شما محبت دارید. ان شاالله خداوند به شما فرزندانی سالم و صالح عطا کنه. برای داشتن نسل طاهر باید از قبل از بارداری شروع کنید. مراقب هوای نفس و مراقب وسوسه شیطان باشیدـ. رابطه تون رو با خدا خوب کنید و توسل تون رو زیاد کنید. ارتباط تون رو و محبتتون رو به همسرتون زیاد کنید . در طی بارداری هم مراقبت هایی هست که باید انجام بدید هم به لحاظ خوراک و هم مسایل اعتقادی و اخلاقی. 
اگر براتون مقدوره پستهای مربوط به تربیت فرزند این وبلاگ رو بخونید ان شاالله جوتب سوالاتتون رو می گیرید. اجمالا عرض کنم که بچه ها ۷سال اول ،به نقل از پیامبر ، سن امیری شون هست . یعنی باید فقط بازی کنن . امر و نهی نشوند. تربیت مربوط به این دوران نیست و تا زمانیکه رفتارشان به خودشان یا اطرافیان آسیب نزند نباید مورد امر و نهی قرار بگیرند. در این دوران بچه ها به شدت تقلیدی هستند لذا نوع رفتار والدین روی بچه ها تاثیر مستقیم داره . در این سن نباید به بچه ها آموزشی داده بشه که جلوی بازی اونا رو بگیره. قصه گفتن شیوه خیلی خوبیه اما فقط باید براشون از محبت های اهل بیت گفت .ان شاالله اگهزنده بودم به زودی یه سری کتاب رو عرض می کنم خدمتتون.
بچه ها سنشون کم هست اما کم سن بودنشان نباید باعث بشه اونا رو دست کم بگیریم.زیر ۷سال بجای القا کردن مفاهیم باید خودمان الگوی خوبی براش باشیم بچه ها در این سن الگو برداری می کنن
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۶:۵۰ زهرا سادات
سلام
طهورا جان من پسرم رو با قصه های ایمه و قران میخوابونم
خیلی موثر بوده
خواستم بگم دوستان استفاده کنن
تقریبا همه داستانهای قرانی رو براش گفتم و زندگی ایمه رو هم همینطور
یه سوال داشتم
پسرم دوماه دیگه6 سالش تموم میشه
این که فرمودین زیر 7 سال جزییات شهادت رو برااشون نگین
پسرم مختارنامه رو دوست داره و با دقت تماشا میکنه
بعد یه سوالاتی مثل اینکه چرا امام بچه کوچیکشو بالا گرفت تا بکشنش
و اینکه چرا امام و بچه‌هاش جنگیدن و خودشون و کشتن
میپرسه
من یه جوابایی دادم ولی نمیدونم ایا اشتباه کردم اجازه دادم ببینه؟
شرمنده یه سوال دیگه اینکه شما مطالعه تاریخ اسلام رو چطور پیشنهاد میکنین
پاسخ:
سلام. قصه گفتن بسیار بسیار خوبه . در غالب قصه میشه بسیاری از مفاهیم اعتقادی و اخلاقی رو مطرح کرد و به بچه آموزش داد. کار شما عالیه.
نباید اجازه می دادید فرزند شما این سریال رو ببینه براش زود بوده . این سوال ها هم طبیعیه که براش پیش بیاد. 
مطالعه تاریخ اسلام خیلی خوبه . خصوصا اگر با یک استاد خوب همرا باشین
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۷ مامان گلها
سلام
خیلی زیبا بود. دستتون درد نکنه. واقعا لازم داشتم این مطالب رو
از چه سنی میشه به دختر بگی که نرقصه یا آهنگ گوش نده و این چیزایی که این مادر عزیز به دخترش گفته اینکه چقد محبت امام زمان تو دلش جا بشه که بتونه این چیزا رو درک کنه.اصلا چطور اینقدر عمیق محبت به خدا و امام زمان رو در دل بچه جا بندازیم.
 دختر بزرگم پنج سالش داره تموم میشه میدونم که نباید  تو محیطی که رقص و آهنگ هست ببریمش ولی اگر ناخواسته توی همچین محیطی قرار گرفت چطور باید بهش فهماند که نباید اونجا بمونه. منظورم اقتضای سنیش هست. 
یک بار تو ایام فاطمیه بعد از مراسم رفتیم خونه یکی از فامیلای نزدیک و اونا لباس سیاه دخترمو (دختر کوچیکم که اون وقت یک سالش بود)که دیدن یه مقدار تمسخر کردن و حرفایی زدن که چرا بچه کوچیک رو لباس سیاه پوشوندی تنش بعدش یه آهنگ روی گوشی براش گذاشتن ببینن میرقصه براشون یا نه دخترم دست میزد و میخندید و یه کم خودش رو تکون میداد. ناراحت شدم و بهشون تذکر دادم که آهنگشون رو خاموش کنن. و اونا هم یه کم بهشون برخورد که این که بچه س چه عیبی داره و ...
حالا میگم چطور باید این اعتقاد رو عمیقا در قلبشون بذاریم که خودشون بزرگتر که شدن بفهمن که خوب نیست تو همچین مجالسی برن ...
خیلی ممنون دوست عزیز. خیلی از مطالبتون همیشه استفاده کردم. 
اجرکم عندالله 
پاسخ:
سلام. بچه های شما در این سن کاملا تقلید می کنند. لذا مراقب رفتارتان باشید. چون شما اولین کسانی هستید که کودکانتان از آنها الگو می گیرند. اصلا و ابدا در این سن آنها را وادار به حجاب نکنید.بلکه تشویق شان کنید. وقتی روسری سر می کنند آنها را تحسین کنید. بعد از آنکه نماز خواندند به آنها بگویید تو مرا با نماز خواندنت خوشحال کردی من هم می خواهم تو را خوشحال کنم آنوقت یک هدیه کوچک به او بدهید . گاهی لای جانماز و چادر نمازشان یک شکلات یا هدیه کوچک بگذارید موقع نماز یا حجاب گرفتن شان از آنها عکس بگیرید آن عکس را بزرگ کنید و توی اتاق بزنید تا بفهمند این مساله برای شما مهمه. تلاش کنید به اماکن زیارتی شهرتان زیاد بروید. هر بارهم که میروید در کنارش بچه ها را یک جای تفریحی ببرید ولو شده دو تا تاب بخورند و یک سرسره. این طوری همیشه برای زیارت رفتن آماده اند. اگر نمی توانید حتما بعد از زیارت یک بستنی یا چیزی که دوست دارند برایشان بخرید. تا تصویر قشنگی از زیارت در ذهن شان بماند. گاهی یک هدیه کوچک برایشان بخرید و وقتی زیارت رفتید بدون آنکه متوجه شوند ، هدیه را به دست خادم امامزاده یا امام بدهید تا به اوبدهد. مرتب از مهربانی های اهل بیت و اینکه چقدر بچه ها را دوست دا ند برایشان قصه بگویید. تمام اینها روشهایی است که می شود با آنها اعتقاد بچه ها را محکم کرد. در مورد موسیقی در سن بچه های شما اول از همه اصلا نباید بچه ها را در موقعیت نامناسب ببرید. و در برابر دیگران هم قاطع باشید در سن بچه های شما همینکه در موقعیت موسیقی یا رقص قرار نگیرن کافیه . تلاش کنید حتی ناخواسته هم در تین محبط ها نباشه اما اگر این اتفاق افتاد تنها کاری که می توانید بکنید این است که حواسش رو پرت کنید.
سلام خیلی عالی بود .... من هم خیلی وقته سعی کردم تو مراسم های گناه شرکت نکنم ... اما چند وقته که تصمیم گرفته بودم برم باشگاه ... دیروز کل این شهرستان کوچیک رو گشتم همه باشگاه ها از بسم الله اول صبح با اهنگ شروع میشد ...از دیروز همش دارم فکر میکنم برم یا نه.... امروز صب با اینگه دلم رضا نبود رفتم اسم نوشتم ...به خودم گفتم تو گوش نکن ... به خودم گفتم اهنگ خارجیه و فقط برا ورزش ... به خ.دم گفتم ...اصلا انگار این من نبودم که داشتم میگفتم ... شیطان بود داشت قدم قدم برام عادی جلوه میداد .)خطوات شیطان).. دیدن این پست یهویی هم تیر خلاص....حالا باید تصمیم بگیرم ... ورزش با اهنگ یا ... .  ?
پاسخ:
سلام . بله کلاسهای ورزشی که برای خودش معظلی شده . پیگیری کنید شاید در مساجد شهرتون کلاس ورزش داشته باشن. اونا دیگه چنین مشکلی رو ندارن
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۲:۲۱ زهرا سادات
چقدر زیبا
چقدر عالی
خدایا به من هم این یقین رو عطا کن
سلام ضمن احترام به این بانو باید عارض شوم که اسلام دین شادی هم هست بنابراین جشن تولد را نباید ترک کرد
پاسخ:
سلام . بله شما درست می فرمایید اسلام دین شادی هست اما در همین اسلام ، بحکم خدا و پیامبرش موسیقی مطرب و رقص حرام است و اگر شما در مجلسی بودید که از این فرمان خدا تخطی شده بود ، ترک مجلس بر شما واجب است و شرکت شما در آن مجلس حرام . خواه تولد باشد خواه چیز دیگر. 

خوشا به سعادت این مادر که توانسته دختر به این خوبی تربیت کند خدا حافظشان باشد 
ممنون بانو از بیان نکات ظریف و زیبایت 
پاسخ:
سلامت باشید
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۰ ܓ✿ سامره ܓ✿
سلام
متاسفانه ما هم همین مشکل رو با بعضی از اقوام داریم و متاسفانه تر اینکه از عدم حضور ما در مجالس اینچنینی یا ترک آن، بسیار ناراحت و طلبکار می شوند!

متن زیبا و تامل برانگیزی بود

یاحق
پاسخ:
سلام. بله متاسفانه اغلب همه با این مشکل روبروهستیم . 
طلبکارمی شوند؟ خب بشوند .... امروز بدهکار اینها بشویم بهتر از آن است که فردا بدهکار امام زمان بشویم.
مقاومت کنید. خبرش را دارم که بانوی مورد اشاره در این پست ، به دلیل استقامتش بساط این سبک تولد را برچید
سلام علیکم
واقعا که چقدر در جامعه عادی شده
اتفاقی در عقدمان افتاد که آمدن امام زمان را در مجلس بدون موسیقی باور کردم


هرچند مفهوم عالی بود ولی احساس کردم متنتون مثل نوشته های قبلی روان نیست
موید باشید
پاسخ:
علیک سلام. بله خیلی چیزها عادی شده. کاش محبت می کردید و خاطره تان را نقل می فرمودید.
بابت روان نبودن متن شرمنده ام
سلام بانو
چقدر به این دلایل نیاز دارم این روزهتا
برای دخترکم که الان 11 ساله شده
چادر به سر و فاطمی نام
اما این روزها سوالاتش و عجز من در مقابل پاسخ دارد ویرانم میکند
از من دلیل چادر سر کردن را میخواهد
اینکه من بدون چادر هم میتوانم با حجاب باشم ،چرا باید چادر سر کنم .
من به او پاسخ میدهم اما میدانم که قانعش نمیکند
شاید جوابهایم قوی نیست .
کمکم کنید
حکمت نماز و چادر را میخواهد
اگر امروز نتوانم با ادله قوی جوابگویش باشم
فردا با سوالاتی سخت تر ...
نمیدانم
کمکم کنید .
پاسخ:
سلام عزیزم . سوالات فرزند شما در این سن کاملا طبیعیه. فرزند شما سن تقلید رو پشت سر گذاشته و الان درسنی هست که مرتب سوال می پرسه و شما باید براش استدلال داشته باشی. به زودی اگر زنده باشم تعدادی کتاب در مورد تربیت فرزند اینجا معرفی می کنم تا ازشون استفاده کنید. روابط صمیمانه شما وابراز علاقه تون بهش کمک زیادی در بهبود روابط شما و به طبع آن حرف شنوی ایشون از شما رو می کنه . با هم به گردش برید و روابط دخترتون با پدرش را محکم کنید. 
تربیت مقوله مهمی هست که قبل از تولد بچه آغاز میشه. در سن ۷تا۱۴سالگی باید مرتب نماز رو به بچه ها یاددآوری کنید. گفتن از راز نماز ، خوبی های نماز ، عزتی که در نماز خواندن به دست می آورند همه باعث میشود بچه ها به نماز تشویق شوند. به فرزندتان اصرارنکنید حتما نمازش را اول وقت بخواند اماوقتی نمازش را اول وقت خواند خوشحالی تان را تبراز کنید و تحسینش کنید. گاهی او را جلو بفرستید و بهش اقتدا کنید. خوبیها و محاسنش رو مرتب بهش بگید. خودتان زیاد استغفار کنید تا نفوذ کلامتان پیش او افزایش پیدا کند. به اوبگویید اگر کسی در حقش محبتی کند چکار می کند ؟ قطعا مرتب قدردان اوست و تلاش می کند تا از او سپاسگزاری کند. حالا چطور می شود در برابر نعمات خدا از اوسپاسگزاری نکرد. نماز سپاسگزاری از خداست. بهترین شیوه درباره نهادینه شدن مسایل اعتقادی در بچه ها داشتن ارتباط خوب با اونهاست . حتما این کا رو بکنید. در مورد حجاب به دخترتون در مورد احکام حجاب توضیح بدید اینکه حجتب باید اندام و برجستگی ها رو بپوشه و این پوشش با چادر بهتر انجام میشه. وقتی با چادر هست زیاد اکرامش کنید و تحسینش کنید . عکس العمل خودتون هم مهمه. مثلا وقتی توی گرمای تابستان از بیرون می آیید چادر تان را با احترام جلوی دخترتان تا کنید ببوسید و کنار بگذارید . جوری که نشان دهید برای ان اهمیت قایل هستید .به ا بگویید که برای هر چیزی تکاملی هست و تکامل حجاب در چادره. همانطور که اون تلاش می کنه تا لباسش یا هر چیز دیگ رو نسبت به  سال قبل کامل تر کنه و بهتر کنه باید اعتقاداتش رو هم ارتقا بده و تکمیل تر کنه . وسایل نمازش مثل چادر و جانمازش رو زیبا براش تهیه کنید . از چادرهای سبک و زیبا براش استفاده کنید. بهش مسوولیت بدید و در قبالش تشویقش کنید مجموع تمام اینها به شما کمک می کنه . در کنارش براش زیاد دعا کنید. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">