فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

عروس و مادرشوهر و جنگ نرم(همسرداری)

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۶ ب.ظ

زن جوان ظاهرا" 25 ساله به نظر می آمد . این پا و آن پا شد و شروع به صحبت کرد : از وقتی ازدواج کردیم رابطه ی من با مادرشوهرم تعریفی نداشت . همیشه احساس می کردم که مادرشوهرم مثل یک رقیب قصد ربودن همسرم را دارد . ماه های اول وقتی می دیدم که مادرشوهرم چطور مثل پروانه دور همسرم می چرخد کفرم درمی آمد . برخلاف مادرشوهرم پدر شوهرم مرد مهربانی است . خیلی زیاد هوای مرا دارد . از من تعریف می کند . خصوصا از دست پخت و خانه داری ام . اوایل سعی می کردم به رفتار گرم پدرشوهرم قانع باشم و مرتب دلم را به همین خوش می کردم . اما به وضوح می دیدم که رفتار مادر شوهرم بدتر می شود. کم کم تصمیم گرفتم تا در برابر رفتارهای مادرشوهرم عکس العمل نشان بدهم . هر بار که منزلشان می رفتیم یا آنها به منزل ما می آمدند درست مثل پروانه دور شوهرم می چرخیدم. زیادی تحویلش می گرفتم. مرتب می نشستم کنارش و با او صحبت و شوخی می کردم . تمام تلاشم این بود که مادرشوهرم کمتر فرصت کند تا با همسرم خلوتی داشته باشد و قربان صدقه اش برود . احساس می کردم این طوری دلم خنک می شود . اما راستش را بخواهید دیگر از این وضعیت خسته شده ام . تمام زندگی ام شده جنگ میان من و مادرشوهرم . بدون رد و بدل شدن هیچ حرف خاصی که نشان دهنده ی مشکلی میان ما باشد با هم در نبردی نرم به سر می بریم و این مرا رنج می دهد . اینکه مرتب باید مراقب همسرم و مادرش باشم کلافه ام می کنم . از طرفی دلم برای اینهمه مظلومیت خودم می سوزد. 

کلام زن که به اینجا رسید استاد لبخند کمرنگی زد و رشته ی کلام را به دست گرفت : پس شما خودتان را مظلوم هم می دانید . زن حق به جانب سرتکان داد. استاد ادامه داد: اما شما مقصرید . هم شما و هم پدرهمسرتان. زن که چشمش گرد شده بود پرسید : پدرشوهرم چرا؟! استاد گفت : پدر شوهر شما احتمالا به دلیل مشکلات قدیمی که با همسرش داشته به شما توجه خاصی دارد و این رفتار او مادرشوهر شما را نسبت به شما تحریک می کند. هروقت که دیدید پدرشوهرتان زیادی به شما توجه دارد احساس خطر کنید. همین طور شما با توجه های بی موردتان به همسرتان احساسات مادرش را تحریک می کنید . چه اشکالی دارد اگر اجازه بدهید مادرشوهرتان در مقام یک مادر به فرزندش محبت کند . قربان صدقه اش برود . دوستش داشته باشد . درست است که مادرشوهرها هم باید مرز این رفتارشان را بدانند اما شما هم با حس حسادتتان بیشتر او را تحریک کردید.یادتان باشد که نباید زیاد به مادرشوهرتان و خانواده ی همسرتان پیله کنید این رفتار باعث خستگی همسرتان می شود و از اینکه مرتب باید بین شما و آنها باشد کلافه می شود . به جای این پیله کردن ها به خدا اعتمادکنید و او را باور داشته باشید . خواسته های خودتان را بزرگ کنید و اینقدر کوچک فکر نکنید . مردها بچه های بزرگی هستند که فقط قد کشیده اند. آنها هر چقدر هم که بزرگ شده باشند به محبت مادر نیازمندند . آنها را از داشتن این محبت محروم نکنید.  

زن قصد خروج داشت که استاد صدایش زد : یک نکته ی دیگر - " یادت باشد جلوی مادرشوهرت لباس های تنگ که اندام مرتب و منظمت را نشان می دهد نپوشی ."! تا زن آمد دلیلش را بپرسد استاد ادامه داد : مادر شوهرها اغلب پا به سن گذاشته اند و از اینکه شما با این اندام و لباسهای تنگ و کوتاه جلوی آنها و خصوصا" پدرشوهرتان راه بروید عصبی و ناراحت می شوند و این مسئله آرام آرام شرایط را برای شما سخت می کند. 

زن به نشانه ی قدردانی سری تکان داد و از در بیرون رفت . شاید می رفت که طرحی نو در اندازد...



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۶
سیده طهورا آل طاها

همسرداری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">