مادر،پسر،باران
باران به شدت می بارید . پسر خانواده هنوز بازنگشته بود .
چند دقیقه بعد صدای زنگ خانه خبر از آمدن پسر می دهد . پدر در حالیکه به لباسهای خیس پسرش نگاه می کند می گوید : چند بار بهت گفتم با خودت چتر ببر .
دختر خانواده پشت چشمهایش را نازک می کند و در دنباله ی حرف پدر می گوید : ولش کن بابا این همیشه همین طوریه . کلا" سر به هواست.
مادر در حالیکه با یک حوله از راه می رسد با نرمی و مهربانی می گوید : آخ ! الهی بمیرم . پسرم زیر بارون خیس شده . از دست این بارون که دلش اومد و لباسای پسرم رو خیس کرد.
پسر قند توی دلش آب می شود . حوله را از دست مادر می گیرد و با نگاه های سرشار از محبت او را از نظر می گذراند..
متنی که در بالا گفته شد دقیقا عین عباراتی بود که استاد ما در تعریف مادری کردن برای همسر می گفتند. منظور از مادری کردن برای همسر این است که : همان طور که مادر به سرعت از خطاهای فرزندش می گذرد و با هر شرایطی اعم از بیماری و یا ... خود را سازگار می کند و زبان خوش دارد ما هم باید سعی کنیم از خطاهای همسر بگذریم در شرایط های غیرقابل پیش بینی همراه و همگام او باشیم . زبان خوش داشته باشیم و در یک جمله سازگار باشیم . مردها اغلب به این نوع محبت نیاز دارند .