فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طلاق» ثبت شده است

مرد ٬ انگار به هیچ صراطی مستقیم نبود. هر چه دختر با او صحبت می کرد ٬ فایده نداشت .تازه شش ماه از عقدشان می گذشت . اصرار های مرد و تلاش های دختر بی ثمر مانده بود . کار به خانواده ها کشیده شده بود. پدر دختر٬ حق به جانب و عصبانی به دخترش می گفت : " فردا می ری بهش می گی تا وقتی که دختر توی خونه ی بابات هستی از این چیزها خبری نیست . اگر ناراحت است زودتر دست زنش را بگیرد و به خانه ی خودش ببرد. ما از این رسم ها نداریم که دختر زمان عقد منزل خانواده ی شوهرش بمونه ."

از آن طرف ٬ مادر داماد هم حق به جانب به پسرش می گفت :" فردا که زنت رو دیدی بهش بگو ٬ دختر از وقتی که عقد می کنه دیگه اختیارش دست پدرش نیست ٬ دست شوهرشه . به هر حال ما هم آبرو داریم . هفته ی دیگه عروسی دختر عموت هست و زنت باید توی عروسی باشه . بگو مسافرت نره . تا وقتی پدرومادرش بر می گردن بیاد خونه ی ما ."

کار بالا گرفته بود. نوعروس میان زمین و هوا دست و پا می زد . هیچ کس کوتاه نمی آمد . کار به مشاوره کشید. مرد شروع به صحبت کرد : خانم ببینید ٬ هفته ی دیگر عروسی دختر عموی من است ما پیش اقوام آبرو داریم . همه منتظرند تا همسر مرا ببینند. اما ایشان می خواهد هفته ی آینده به اتفاق پدر و مادرش عازم سوریه شود . من شوهرش هستم و باید از من اطاعت کند . من دوست ندارم ایشان برود .

زن ناراحت و کلافه گفت : من چکار کنم ؟ پدرم راضی نمی شود . می گوید تا وقتی دختر این خانه هستی هر جا ما رفتیم تو هم باید بیایی . اجازه نمی دهد که شب را منزل پدر ایشان بمانم آنهم یک هفته .!

خانم مشاور رو به آقای داماد که با چهره ای حق به جانب نشسته بود ٬ گفت : آقا شما از زمان عقد تا الان که شش ماه گذشته آیا به همسرتان نفقه پرداخت کرده اید ؟ مرد که جا خورده بود گفت : نه ! ایشون که هنوز خونه ی من نیومده . فعلا" منزل پدرشه . نفقه اش هم با پدرش هست .

خانم مشاور رو به عروس که انگار جان گرفته بود کرد و گفت : خانم زندگی زناشویی شما شروع شده ؟ زن درحالیکه سرخ و سفید می شد گفت : نه ٬ ما عروسی نکرده ایم !.

خانم مشاور رو به هر دو گفت : مسئله حل شد . شما هنوز زندگی مشترک تان را با تمام زوایایش شروع نکرده اید . مرد هنوز به زن نفقه نمی دهد و هنوز رابطه ی زناشویی شکل نگرفته است . پس دختر هنوز تحت ولایت پدرش است .

بعد رو به داماد کرد و ادامه داد: طولانی بودن مدت عقد که فقط در فرهنگ ایرانی هاست و به بهانه ی آشنایی طرفین یا تهیه جهیزیه برای دختر و فراهم شدن شرایط برای پسر ایجاد شده است ٬ جز اینکه آتش اختلاف را بین زوجین شعله ور کند و دخالت های پی در پی والدین را به دنبال داشته باشد هیچ ثمره ای ندارد. در آیین اسلام ما هیچ تعریفی از دوران عقد نداریم . متاسفانه دوران عقد ٬ معمولا" ٬ به یکی از تلخ ترین و پر تنش ترین ایام زندگی مشترک زوجین تبدیل می شود . ضمن اینکه هیچ شناخت صحیحی نیز حاصل نمی شود  . در واقع شناخت صحیح تنها زمانی شکل می گیرد که زوجین زیر یک سقف زندگی مشترکشان را آغاز کنند.  اگر نهایتا" مجبور به برقراری دوران عقد شدید آنرا به حداقل برسانید و تلاش کنید که برای جلوگیری از بحران در این مدت ٬ مسائل را به شکل توافقی حل کنید و قبلا" رسم ها و شرایط یکدیگر را جویا شوید تا از بروز هر گونه ناراحتی جلوگیری شود.

حرفهای خانم مشاور تمام شده بود . اما مرد به غایت عصبانی و دلخور بود.



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۴
سیده طهورا آل طاها