فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

سروکله زدن با بچه ها شیرینی خاص خودش را دارد . برخلاف تصور ما ، بچه ها عموما" تجزیه و تحلیل درستی از پیرامون خود دارند . مطالب را خیلی خوب درک می کنند و اغلب می توانند راه حل مناسبی برای سرکار گذاشتن بزرگترها پیدا کنند .

استاد ما آقای تراشیون بارها توصیه کرده اند که "پرت کردن حواس کودک " می تواند حربه ی خوبی در دست مادرها باشد . اما من خوب می دانم که حتی ایشان هم به این موضوع معترفند که بعضی از بچه ها هرگز "حواس شان" از" چیزی که دوست دارند " پرت نمی شود .

بعضی وقتها ، ما بزرگترها که اندکی هم دستی بر مطالعات مربوط به تربیت فرزند داریم ، تصور می کنیم که می توانیم بر افکار بچه ها مسلط شویم . راستش را بخواهید خیلی وقتها این طور نمی شود . به خودمان که می آییم می بینیم بچه ها ما را سوژه ی خنده ی خود کرده اند و ما ساده لوحانه قافیه را به آنها باخته ایم .

گاهی اوقات هم فکر می کنیم پشت هر حرکتی یا ورای هر نقاشی و صورتکی که از بچه ها می بینیم ، تفسیر خاص یا حتی عجیبی نهفته است اما واقعیت این است که بچه ها بعضی مواقع ساده تر و بی آلایش تر از آنی هستند که ما تصور می کنیم . 

می گویید نه ..؟ خب این هم یک نمونه اش :

یکی از اساتید تعریف می کرد : بنا به سفارش یکی از اقوام نزدیک ، برای تشخیص شرایط روحی دختر کوچولوی خانواده به منزلشون رفته بودم . این خانواده چهارنفره ، صاحب دو تا فرزند بودند یک دختر شیرین و البته حاضر جواب که چهارسالش بود و یک پسر هشت ساله که تازه وارد کلاس دوم شده بود . لازم به ذکر نیست که مثل تمام خواهر و برادرها چقدر با هم مشاجره داشتند .

القصه ... از دختر کوچک خانواده با هزار ترفند خواستم که برایم یک نقاشی از هر چیزی که دوست دارد بکشد . دخترک گمانم دلش به حالم سوخت و بعد از کلی آسمان و ریسمان بافتن مداد رنگی هایش را کف خانه پهن کرد و شروع به نقاشی کشیدن کرد.

نقاشی که تمام شد شوکه شدم . تا به حال همچین تصویری ندیده بودم . چند بار نقاشی را بالا و پایین کردم . زیر و رو کردم . اما چیزی دستگیرم نشد. راستش دلم شور افتاد . هزار و یک تفسیر به ذهنم رسید . نقاشی کاملا سیاه و سفید بود . تمام صفحه نقاشی پر از خطوط ساده یا کج و معوج بود.

دوباره نقاشی را با دقت بررسی کردم : یک دایره بزرگ کج و معوج وسط صفحه جاخوش کرده بود. اطراف دایره بزرگ ، دایره  های کوچک کشیده شده بود . کنار دایره های کوچک هم چند تا نقطه پررنگ سیاه بود . طاقت نیاوردم و نقاشی را پیش یکی از اساتید دانشگاه بردم تا با هم آنرا بررسی کنیم . او هم مثل من نقاشی را پایین و بالا کرد و دست آخر نظرش همان نظر من بود .

این کودک دچار آشفتگی روحی و بی نظمی روانی است و باید حتما" بررسی دقیق شود . دلم ریخت. هزار فکر و خیال به ذهنم هجوم آورد . بدتر از همه این بود که چطور این موضوع را به مادرش منتقل کنم. چطور او را که بین همه فامیل به داشتن روحیه حساس نسبت به فرزندانش معروف بود ، متقاعد کنم که ان شاالله چیز خاصی نیست و می شود موضوع را با آرامش و به زودی رفع و رجوع کرد؟

توی همین افکار بودم که خودم را جلوی خانه شان دیدم . مادر خانواده سینی چای را روی میز گذاشت و به دنبال آوردن وسایل پذیرایی به آشپزخانه رفت . فرصت را مناسب دیدم و دختر خانواده را صدا زدم.

دخترک از اینکه مجبور باشد از بازی دست بکشد دلخور بود اما هر چه بود راضی شد تا برای چند دقیقه ای کنارم بنشیند و به سوالاتم پاسخ بدهد .

صفحه نقاشی را جلویش پهن کردم : عزیزم یادت هست چند روز پیش این نقاشی قشنگ رو برام کشیدی؟ دخترک نگاهی به صفحه نقاشی اش انداخت و با جدیت گفت : این ؟ ! این کجاش قشنگه؟ آب دهانم را قورت دادم و بی خیال حرف دندان شکنش شدم .پرسیدم : بهم می گی اینایی که کشیدی چی هستن ؟ 

بعد انگشت اشاره ام را به سمت دایره بزرگ کج و معوج وسط صفحه گرفتم . بلافاصله انگشتم را به سمت دایره های کوچکتر اطراف دایره ی بزرگ و بعد نقطه های پررنگ سیاه بردم و منتظر ماندم.

دخترک نگاه عاقل اندر سفیهی انداخت و با بی حوصلگی برگه را از دستم گرفت و گفت :

این دایره بزرگه کالباس داداشمه ، این دایره های کوچیک کالباسهایی هست که داداشم برام ریز کرده این نقطه های پررنگ هم تُفه ؟ با چشمای از حدقه بیرون زده گفتم : تُفه ؟!! 

گفت : ای بابا .. خاله جون تُِِف . تُف نمی دونی چیه ؟

بعد هم رفت سراغ بازی ...

هاج و واج مانده بودم چکار کنم . یه ذره بچه منو سر کار گذاشته بود . مادرش با سینی پذیرایی برگشت . پرسید : وضعش چطوره ؟ خودم رو جمع و جور کردم و گفتم : چشمم کف پاش ، خیلی خوبه. خدا براتون نگهش داره ...

چی می گفتم خب ؟ ....

۵۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۰
سیده طهورا آل طاها

بچه ها تا 2/5 سالگی فقط خط خطی می کنند . از 2/5 سالگی تا 4 سالگی مرحلهپیش طراحی است . کودک می خواهد چیزی را بکشد اما نمی تواند . در این مواقع کار اشتباه والدین رخ می دهد . آنها در این مرحه برای آنکه نقاشی کشیدن را به او یاد بدهند خودشان نقاشی را می کشند .

این والدین به جای آموزش ، اعتماد به نفس کودک را می کشند . کم کم کودک دیگر خودش نقاشی نمی کشد . بلکه مداد را به دست والدین می دهد تا آنها برایش نقاشی بکشند و سپس تمایلش به نقاشی را از دست می دهد.

از 4 سالگی نقاشی او شکل می گیرد . یادتان باشد در این مراحل هرگز از نقاشی او ایراد نگیرید . در واقع نقاشی ابزاری برای بروز انتقاد ، نگرانی ، احساسات و هیجانات کودک است . نقاشی ترکیبی از رنگ و تصویر است . هنر یک مادر موفق این است که زبان نقاشی کودک رابفهمد .

یادتان باشد ، زبان کودک ، نقاشی است . اجازه بدهید کودکتان با این زبان احساسش را بیان کند . هرگز کودکتان را به کلاس آموزش نقاشی نگذارید . به او آموزش نقاشی ندهید تا با دیدن نقاشی او به مشکلات و احساسات او پی ببرید.

مثلا" خانه نماد خانواده است . خانه ای که در و پنجره و دودکش دارد نشان می دهد که کودک به خانواده اش علاقمند است . البته مشروط بر اینکه والدین کشیدن این خانه را به او آموزش نداده باشند و کودک خودش آنها را بکشد .

اگر خانه ای دو در داشت نشان از اختلاف میان مادر و پدر است . اگر خانه کوچک کشیده شده یعنی او محیط خانه را زندان می داند.

خورشید نماد پدر است . خورشید پشت ابر و خورشید در حال غروب همه نشان از وضعیت نابسامان رفتار پدر است . وجود دو تا خورشید نشان دهنده این است که مادر رفتار مردانه دارد یا اصطلاحا" در خانه اقتدار دارد . خصوصا" اگر دائما" خورشید سمت چپ تصویر باشد .


برگه نقاشی نباید کادر کشی شده باشد . چون ذهن کودک را محدود می کند . اگر بخش عمده ای از صفحه خالیست و سنگینی نقاشی در مثلا" گوشه راست یا چپ است یعنی اعتماد به نفس او پایین است اما اگر تمام صفحه پر است یعنی اعتماد به نفس او خوب است .

آدمک در صورتیکه کودک نگوید پدر و مادرم است نمادی از خود کودک است . آدمکی که دهان باز دارد یعنی کودک پرخاشگر است . آدمکی که گوش ندارد دو معنا دارد یا کودک خودش را حرف گوش کن نمی داند یا گوشی برای شنیدن حرفهایش نمی یابد.

رنگ سرد نماد آرامش ، رنگ گرم نماد هیجانات و حتی تنفر، نارنجی رنگ عشق و محبت و زرد و قرمز نشان تنفراست . سفید رنگ خنثی ، پاکی و سیاه نماد نیستی است . همین طور بنفش و خاکستری نشان ترس است .

اگر بچه ای نقاشی نمی کشد معمولا" یا خودمان با آموزش بی مورد اعتماد به نفس او را از بین برده ایم یا کاهش تمرکز و توجه دارد .

گاهی برای بچه ها رنگ انگشتی بخرید و از آنها بخواهید تا روی کاشی های حمام نقاشی کنند . از کتابهای رنگ آمیزی استفاده نکنید بلکه دفتر نقاشی به دستش بدهید تا خودش نقاشی بکشد.

در آخر با توجه به گستردگی مطالب در این خصوص تنها به نمونه هایی دیگر از نمادها در نقاشی کودکان می پردازیم:

اگر در نقاشی کودک خطوط کم رنگ باشد یعنی کودک دچار کاهش تمرکز است و اگر خطوط با فشار و محکمی خاصی همراه باشد نشان از وجود نوعی مشکل و درگیری ذهنی کودک است .

پشت بام نشان دهنده قلمروی فکری کودک است . پنجره کوچک و بسته نشان از درون گرایی و راز داری اوست . پنجره مزین به گل و پرده نشان از خوشبینی او به زندگی است . کوه منحنی نماد عشق و عاطفه و کوه نوک تیز نماد مشکلی در زندگی است .

۲۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۸:۵۸
سیده طهورا آل طاها