فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

عمار نوجوان

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۰ ب.ظ

بچه ها خوب می دانند که من و پدرشان برای تحصیل آنها بسیار اهمیت قائل هستیم . می دانند که برایمان مهم است که خوب درس بخوانند و رفتار مناسبی در محیط های اجتماعی داشته باشند. بارها به بچه ها آن جمله معروف حضرت امام را گفته ام که : دانش آموزی که درس نخواند حرام است در مدرسه بماند. آنها می دانند که این موضوعی نیست که من یا پدرشان از آن کوتاه بیاییم . اما خیلی هم خوب می دانند که ملاک برای ما اصلا" و ابدا" نمره ی بیست نیست . برایشان گفته ام که ملاک برای ما این است که تلاش کنید و این تلاش همراه با انگیزه و هدف باشد. اینکه دولت امام زمان به سربازان متعهد و تحصیل کرده نیازمندتر است تا بتوانند اهداف قیام مهدوی حضرت را با دانش خود به اقصی نقاط جهان گسترش دهند.

اما صبورا ، امسال جور عجیبی درس می خواند . برایش آوردن نمره ی بیست بسیار اهمیت پیدا کرده بود. در طول سال تحصیلی ، با پشتکار مثال زدنی و خاصی درس می خواند . او همیشه شاگرد خوبی بود اما درس خواندن های امسالش آهسته آهسته نگرانم می کرد . کاملا" متوجه بودم که با هیچ کس از بچه های کلاس رقابت نمره ای ندارد اما ، برایش خیلی مهم است که حتما" بیست بیاورد . شبها تا دیروقت درس می خواند و روزها بلافاصله بعد از مدرسه و ناهار می نشست پای درس تا شب . دیگر آستانه ی تحملم تمام شده بود. کارم شده بود اینکه مرتب با لطایف الحیل متوجهش کنم که برای ما همین تلاش کردن هایش کافی است . لازم نیست اینقدر برای آوردن نمره بیست خودش را به آب و آتش بکشد. کم کم فهمیدم فقط پای نمره بیست وسط نیست . صبورا می خواند تا معدل کارنامه اش بیست شود.

 روزی که کارنامه اش را گرفتم ، معدل بیستش مثل ستاره می درخشید . 

مشتاقانه به سمتم دوید : مامان معدلم چند شد ؟ گفتمش : همان که می خواستی " بیست " . نفس راحتی کشید . کارنامه اش را مثل کسی که حاصل یک عمر تلاشش را شکوفا می بیند در آغوش کشید . توی اتاقش رفت و با یک نامه برگشت . گفت : مامان این نامه رو برای امام خامنه ای نوشته ام . این نامه را با این کارنامه برایشان بفرستید.

جا خوردم . تمام آن تلاشها برای همین بود . برای اینکه می خواست حاصل زحمتش را ، چیزی که بابتش زحمت زیادی کشیده بود به کسی بدهد که مولا و مقتدایش است .

تای کاغذ را باز کردم . انتهای نامه نوشته بود : آقا جان اگر دیگران با کارهایشان خون به دل شما می کنند غصه نخورید ، همان طور که سربازان امام خمینی در زمان شاه در گهواره ها بودند و در زمان جنگ در برابر تهاجم دشمن از انقلاب و کشور اسلامی ما دفاع کردند ، ما هم امروز در مدرسه و فردا در میدان جنگ نرم از انقلاب و کشورمان دفاع می کنیم .

************

همین الان نوشت : انگشت کوچکش را به سمت یکی از طرفهای مذاکرات هسته ای گرفت و با لهجه ی کودکانه اش گفت : مامان ، این آقاهه دشمن ماست . مادر گفت : بله دشمن ماست . دخترک متعجب گفت  : این یکی آقاهه ایرانیه ؟! مادر گفت : بله ، ایرانیه . کودک متعجب تر پرسید: پس چرا این ایرانیه داره با دشمن دست می ده و می خنده ؟! مادر عکس را از دخترک گرفت . نگاهی به پوستر غواصان شهید انداخت و گفت : چون این آقای ایرانی می خواد با دشمن مذاکره کنه . دخترک با چشمان گرد شده باز هم پرسید : چراااااا؟؟! مادر صورتش را برگرداند تا دخترش اشکهایش را نبیند.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۶
سیده طهورا آل طاها

نظرات  (۲۲)

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۵ خانوم میم
من که شب ُ روز دارم دعا میکنم در این مذاکرات به جای نرسیم و قضیه اش کلا منتفی بشه.. آخه بقول حاج آقا ماندگاری آمریکا به کدوم کشور دست رفاقت داده ٌ بهش وفا کرده.. تمام هدف آمریکا اینکه ایران ُ رهبر عزیزمان راسرنگون کنه و دوباره پسر شاه لعنتی رو بیاره بشه رهبر ایران.. 
پاسخ:
دعا کنید توافقی توام با عزت برایمان رقم بخورد توافقی که فرانسه و دیگر ایادی و هم پیمانان آمریکا به خاک مذلت بیفتند .
هرچند عاقبت اعتماد به گرگ ، پاره پاره شدن گله است . 
با نگاهی به تاریخ سیاه عراق می توانیم به آینده ی خود نگاهی بیندازیم . وقتی که آمریکا ، صدام حسین را بعد از حمله به کویت ، قدرت طلبی سیری ناپذیر دید به بهانه اینکه این کشور سلاح اتمی دارد . درست مشابه همین بساطی را که الان با ما دارد با عراق در پیش گرفت . مردم ساده لوح عراق مثل همیشه تاریخ شان خودشان را به خواب خرگوشی زدند و دولت وقت صدام حسین دستانش را در برابر آمریکا به نشانه تسلیم بالا برد . طی توافق صورت گرفته میان عراق و آمریکا ؛ صدام حسین اجازه بازدید از تمام مراکز نظامی و امنیتی و هسته ای و همین طور مصاحبه با دانشمندان و افراد برجسته را صادر کرد . بازدیدها و مصاحبه ها انجام شد ولی طرف غربی به پیمانش وفادار نماند و خاک عراق به بهانه ی واهی ظرف مدت کوتاهی به اشغال درآمد . همین اشغال منشا تشکیل گروه موسوم به داعش شد که اکنون نفت خیزترین منطقه عراق را تحت اشغال خود دارد و با فروش بشکه های نفت به ترکیه منابع مالی اش را تامین می کند. نکته قابل توجه این است که بلافاصله بعد از اشغال طرح ترور تمام دانشمندان و افراد نخبه عراق که در مصاحبه های قبلی شناخته شده بودند در دستور کار آمریکا قرار گرفت و شد آنچه نباید می شد .

خدا نکنه بانو , الهی دشمن نابود بشه .
درست میفرمائید , من اشتباه متوجه شدم و فکر میکردم شما با مذاکره مخالف هستین . 
امیدوارم ذره ای از این خاک و از این دست آورد های هسته ای به دولت و کشوری حراج نشه .
التماس دعا بانو
بسیار ممنون بانو از توضیحاتتون
درست میگید , اگر این شرایط اتفاق بیفتد سربلند میشویم .
اما من همش با خود میگویم باید صبر کنیم , نباید مخالفت کنیم و دو دسته شویم, دسته ای موافق و دسته ای مخالف .. دشمن منتظر نفاق هست ..
شاید از پس این همه مدارا و آهسته آهسته پیش رفتن مسئولان مذاکره حکمتی باشه و در نهایت نور رحمت خدا شامل ملت بشه  و بهترین نتیجه حاصل شود ..
مخالفین؟

پاسخ:
خواهش می کنم عزیزدلم.
بله تفرقه بدترین کار است . نباید دو دسته شویم . اما اگر دقت کرده باشید ما دو دسته نیستیم . فقط حساسیت های ما بیشتر است .ما مخالف مذاکره و توافق نیستیم کاملا موافقیم . اما توافقی که به شرطها و شروطها باشد. الان اگر می بینید طرفهای ایرانی آهسته کار می کنند برای این است که شخص رهبری و پشت سر ایشان مردم محکم پشت قضیه ایستاده اند وگرنه تا به حال صد بار قدرت هسته ای ما و تمام دستاورده های ما را در طبق اخلاص گذاشته بودند و به یاد عهدنامه های قجری همه را دو دستی تسلیم کرده بودند. در سینه ما رازها و دردهایی است که کاش اجازه برملا کردنش را داشتیم . تا عمق مسئله بر همگان آشکار شود . یک نمونه اش اینکه وقتی طرفهای اروپایی و امریکایی از طرف ایرانی خواستند تا از مراکز حساس نظامی و دانشمندان ما بازدید و مصاحبه کنند طرفهای ایرانی به جای آنکه محکم توی دهانشان بزنند و عزت ما را حفظ کنند گفتند : ما با این خواست شما هیچ مشکلی نداریم اما به ما د ر ایران این اجازه را نمی دهند.!!!!
یعنی خاک بر سر من ایرانی که بعد از این خفت هنوز زنده ام و نفس می کشم. آنها خوب می دانند که رهبری و مردم تا پای جان بر سر تمامیت ارضی و دستاوردهایمان ایستاده اند. 
بگذار خواهر جان این درد در این سینه بماند که اگر سر باز کند اول از همه خودم نابود می شوم و بس
سلام بانو
بسیار لذت میبرم از پست های شما . 
همیشه بهترین راهنما هستین برای منو امثال من .
اما بانو , پاراگراف آخر این پست احساس نمیکنین افراط گرایانه باشه ؟
آخر خود رهبری هم با مذاکرات موافقن اما احتیاط و چشم باز و گول نخوردن رو هم تاکید دارن .
پس چرا شما مخالفین ؟
پاسخ:
هانای عزیزم سلام سلامت باشید گلم شما لطف دارید.
نه افراط گرایانه نیست کاملا براساس منطق و یک ماجرای واقعی است . درسته حضرت آقا با مذاکره موافق هستند هر چند در طی این مدت بارها به شیوه های مختلف هشدار دادن که این مذاکرات خیلی ثمربخش نیست چون طرف مذاکره قابل اعتماد نیست و بارها تاکید کردن مراقب باشید به آمریکا نمی شود اعتماد کرد . من جدا به شما و سایر دوستان پیشنهاد می کنم شبکه افق را زیاد ببینید . این شبکه روشنگری های ظریف و زیبایی دارد . خیلی مسائل هست که ما نمی توانیم آشکارا بیان کنیم اما با تماشای برنامه های این شبکه به نکات خوبی می رسید .
برگردیم سر موضوع: حضرت آقا با یک توافق خوب موافقند توافقی که عزت و شوکت و اصالت ایرانی حفظ شود . توافقی که یک طرف برده و بنده نباشد و طرف دیگر آقا و سرور . توافقی که طرف مقابل آنقدر وقیح و جسور نباشد که وقتی در برابر کوتاه آمدن های طرف ایرانی مدعی شود که باید با تمام دانشمندان هسته ای شما ملاقات کنیم و تمام مراکز نظامی و حساس شما را بازرسی کنیم . توافقی که طرف ایرانی در برابر این ادعای ذلت بار محکم توی دهن آنها بکوبد نه اینکه بگوید ما حرفی نداریم اما به ما اجازه نمی دهند . توافقی که ما یک قدم عقب نرویم و طرف مقابل با سر توی خمره ی عسل فرو برود . توافقی که فردا شرمنده شهدا و امام نشویم . مگر طرف ایرانی ادعا نمی کند این توافقات و مذاکرات برای لغو تحریم هاست ؟ پس این توافق در صورتی مورد تایید است که تمام تحریم ها بی قید و شرط لغو شود پولهای بلوکه شده ی مردم در بانکهای خارجی آزاد شود . اسراییل از ترور دانشمندان هسته ای ما دست بردارد. داروهای حیاتی که از ما دریغ می شود وارد کشور شود . اسم ما از لیست کشورهای حامی تروریست خط بخورد . حقوق حقه ما احقاق شود جلوی ادامه کار ما در زمینه هسته ای گرفته نشود و خیلی چیزهای دیگر . اگر چنین توافقی حاصل شد من نامردم اگر همین جا رسما به عنوان یک ایرانی به این مذاکرات افتخار نکنم . 
< -- <
منتظر 
سلام سیده طهورا جان

خوش بحالتون با این بچه دختر تربیت کردنتون

واقعا شما موفقید

من که هیچ این حسو ندارم

هم ساداتید هم هر دو طلبه هم مقید ........

دخترم بیشتر پرخاشگری میکنه.....البته مقصرش منم

دوست دارم لطیف و مهربابانه باشه ولی نیست

وقی دوستانه مادرانه مهربانانه چیزی بهش میگم هیچ گوش نمی کنه مسخره هم بعضی وقتا چاشنیش می کنه

خیلی دوست دارم ترفندهایی که بکار بردید در مور تربیت بچه هاتون بهم بدیدمنم استفاده کنم

خیلی عوامل هستند که باید گفته بشه و مقصرش هم اخللاق بد خودم بوده بعضی وقتا

چون با همون تشری بزرگ شدم که الان دارم به دخترم تشر می زنم

دعاااااااااا کنید

اصلا حس خوب مادر خوب بودن رو ندارم
پاسخ:
سلام خواهرم . سلامت باشید . کاش شما از رفتارهای دخترتان مصداقی مطالبی را می فرمودیدضمنا می فرمودید که چند ساله هستند تا ان شاالله بتوانم کمکتان کنم ضمن اینکه پیشنهاد می کنم بخش تربیت فرزند این وبلاگ را مطالعه بفرمایید 
۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۳ خانم لورا
وقتی خود رهبر حمایت میکنه از تیم مذاکره کننده هسته ای ما نباید کاسه داغتر از آش بشیم.

پاسخ:
حضرت آقا بارها و بارها طی این مدت فرموده اند که به مذاکرات و طرف های غربی آن خوشبین نیستند بارها فرموده اند مردم روی این مذاکرات و نتایج و دستاوردها و آنچه از دست می دهیم و آنچه به دست می آوریم فکر کنند نظر بدهند جستجو کنند بارها فرموده اند طرفدار یک مذاکره خوب هستند مذاکره ای که در آن ایران در برابر کشورهای کودک کش و نسل کش و ضدبشریت منطقه خوار و ذلیل نشود مذاکره ای که در آن قدرت هسته ای ما متوقف نشود مذاکره ای که در آن طرفهای غربی از بالا به ما نگاه نکنند مذاکره ای که در آن تمام تحریم ها همان لحظه ای که توافق صورت می گیرد بی هیچ قید و شرطی حذف شود مذاکره ای که در آن ..... و نه مذاکره ای که عزت ایرانی زیر سوال برود نه مذاکره ای که همه چیز ما را بگیرد و در عوض مشتی وعده و وعید سرخرمن تحویل ما بدهد نه مذاکره ای که در آن مجاز باشند از تمام تسلیحات نظامی ما و تمام مراکز حساس ما دیدن کنند نه مذاکره ای که در آن با دانشمندان هسته ای ما مصاحبه شود نه مذاکره ای که ما را برده جلوه دهد .
شما را به خدا شما را به روح شهدا به روح امام قسم اینقدر سطحی نگر نباشید اجازه ندهید انقلاب و دستاوردهای آن به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.  
۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۵ همسفر بنده ی خدا
سلام..
:)
پاسخ:
سلام به روی ماهت عزیزم. 
در مورد کارت عروسی ، یکی از دوستای من به تازگی مزدوج شده بود یه طرح خیلی قشنگ و کاملا ابتکاری درست کرده بود. وقتی رفته بود مسجد جمکران حلقه اش را بیرون آورده بود و جوری گرفته بود که نمای مناره های مسجد توی حلقه دیده بشه بعد هم عکس گرفته بود و همون عکس شده بود طرح کارت عروسی اش. شما هم می تونی از اینکار استفاده کنی می تونی بدی داخل عکس حلقه ات نمای گنبد مثلا حرم امام رضا را بیندازند بعد داخل کارتت بنویس : می خواهیم جشن کوچک عروسی مان را به شکلی برگزار کنیم که امام رضا به مراسم مان قدم بگذارد . امام هرگز به مجلس گناه نمی آیند. این جمله کاملا گویاست . می تونی یه دخل و تصرفاتی هم توش بدی.
در مورد مراسم : عزیزم من واقعا پیشنهاد می کنم یه مقدار فکر کنی مطمئن باش می تونی ابتکارات زیادی داشته باشی مثلا در مورد آتلیه می تونی از وبلاگ somayye73.mihanblog.com استفاده کنی . دوست خوب ما هم در شرایط مشابه شما بوده به جای آتلیه از باغ یکی از اقوام استفاده کرده و هزینه باغ نداده شما هم می تونی اینکار بکنی ضمن اینکه شما از یه طبیعت خدادادی هم برخورداری که با صرف یه کم وقت می تونی در جاهای خلوت از جنگل و حتی کنار دریا برخوردار بشی . در مورد آرایشگاه هم بهتره یه کم بگردی من مطمئن هستم می تونی یه جای خوب با هزینه مناسب پیدا کنی اما اون آرایشگاهی که ششصد و .. می گیره هم خوبه . از مادرت بخواه وسایلی که فعلا اول زندگی واجب نیست تهیه نکنه این طوری کمتر به پدرت فشار میاد در کنارش من باهات موافقم که مراسم عروسی باید خاطره انگیز باشه اما یادت باشه جوری نباشه که تامدتها شوهرت قسط و بدهی اونو بده و به خودتون فشار بیاد. بعضی جاها هم سعی کن احساسی برخورد نکنی مثلا فرش رو قبول کن اما یکسال دیگه با دوتا شش متری و رنگ دلخواه خودت عوض کن . این طوری دل اونا هم بدست اومده . من بازم می گم اگه یه مقدار فکر کنی ابتکارات قشنگی پیدا می کنه که هزینه بر هم نباشه یا هزینه اش کم باشه .یه سر هم به وبلاگ شمیلی بزن که توی لیست پیوندهای من هست ایشون هم تازه عروسه و ابتکارات قشنگی داشته می تونی بگی از طرف من اومدی و ازش بخواه ابتکارهای کم هزینه اش و در اختیارت بگذاره . ان شاالله که همه چیز به خیر و خوشی می گذره عزیزم
۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۱ ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
بیام براتون؟
:))
یعنی منظورم اینه بیام کمکتون کنم؟
منتها الان ماه رمضونه مجبورم قصد ده روزه کنم به قول ادبیات کف خیابونی ده روز خونتون دنده شیم:))))
خیالی نیس آبجی؟ بیاااااام؟
پاسخ:
ای جانم . سلامت باشید . هستم در خدمتتون تشریف بیارید نه برای کمک برای اینکه بنده در خدمت شما باشم. قدمتون روی چشم . 
۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۹ نایب بیان
بله، این بار دست نصرت خدا، با دست های بسته غواصان شهید ظاهر شد. 

به بینش صبورای عزیز و فهم شکورای نازنین شما آفرین میگم و براشون دعا میکنم. کاش بعضی دانش آموختگان آمریکا و انگلیس هم این نوشته را بخوانند!!


پاسخ:
افرین بر مادرانی که با تربیت این عزیزان ایران اسلامی مان را بیمه کردند. من دست بوس همه انها هستم
الحمدلله بخاطر وجود چنین خانواده‌ها و فرزندانی. همین بشارتهاست که انسان را به آینده، امیدوار میکند. دوران سخت لبخندزدن به روی دشمن هم خواهد گذشت و سیاهی آن میماند برای غرب پرستان ذلیل النفس که بجای خدا کدخدا را قبله‌ی آمال خود قرار دادند.
پاسخ:
کاش زمان بسرعت طی شود... طی شود تا لحظه ظهور....
۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۰ همسفر بنده ی خدا
سلام. نزدیک عروسیمه. به شدت به مشورتتون احتیاج دارم. رو خیلی چیزا تردید دارم.. نمیدونم شیطونه یا نه!!!
 امکان داره بتونم یجوری بهتون میل بزنم یا چت کنیم؟
لطفا کمکم کنید
پاسخ:
علیک سلام به میمنت ومبارکی ان شاالله.من از همین جا اماده خدمت به شما هستم. می تونید کامنتتون رو خصوصی بفرستید حقیر برای پاسخ میام وب شما.اگر وبلاگ ندارید من متن کامنت شما رو منتشر نمی کنم فقط پاسخ شما رو میدم
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰ ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
سلام خوبین؟
طاعات قبول
خیلی دلمون براتون تنگ شده
پاسخ:
سلام عزیزم.ممنون. اسباب کشی تموم شده منتظر وصل شدن اینترنتم
سلام بانو طهورا سادات 
خدا حفظشون کنه ان شالله 
پاسخ:
علیک سلام عزیزم. سپاس بیکران
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۶ طلبه آینده
سلام طهورا بانو
وبلاگ جدیدی ساختم دوست داشتید تشریف بیارید
پاسخ:
سلام خانومی. به روی چشم ان شاالله
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۰ سیده ای که شفا گرفت
آفرین بر دختر پاک و نجیب شما

دست راستش روی سر دخترک بازیگوش ما

التماس دعا بانو
پاسخ:
به به سلام حضرت استاد.اختیار دارید شرمنده نکنید
۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۳ سیدمحمدباقر سرافراز
امام گفته بود مراقب باسید انقلاب دست نا اهلان نیافتد.
پاسخ:
کجاست گوشهای شنوا و دلهای بیدار
سلام.خوش بسعادتتان.خوش بحال صبورا وشما.خوش بحال حضرت آقا بااین سربازا....
ان شاالله دررکاب امام زمان ارواحنافداه سربازی کنند.....
برای ما وبچه هایمان هم دعاکنید....خییییلییییی 
پاسخ:
سلام گل بانو جان .خوبی . ان شاالله عاقبت به خیر بشن
۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۹ طلبه آینده
سلام طهورا خانم جان
آقای شاهین فرهنگ رو.میشناسید
صحبتای  این آقا درباره ی خواستگاری هاچطوره شما چطور میبینین
پاسخ:
نه من فقط اسم ایشون رو شنیدم.هیچ شناختی ازشون ندارم
۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۲ عاشق ولایت
من طلبه درمقابل صبورا احساس کوچکی میکنم واورا استاد خود میدانم
استاد ایثار مقاومت ایستادگی جهادبانفس به راستی او شایسته استتادی من جوجه طلبه است
پاسخ:
خدایا!!!!نگید عزیزم شما بزرگوارید
۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۹ ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
دیشب داشتم این پست را میخوندم گریه ام گرفت
بعد همسرم پرسید چرا گریه میکنی؟ نامه ی دخترتونا خوندم اصلا مونده بودن
گفتن: وای باورم نمیشه تو این دوره هم اینطور خانواده هایی پیدا میشن؛ چه بصیرت و فهم و درکی, بخاطر مادرخانواده است

اینم برای اون پارگراف آخر:
http://www.aparat.com/v/Gdis4
پاسخ:
خانواده و فرزندان زیادی هستن که ما شاگردشون هستیم. دعا کنید که ثابت قدم باشه
۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۲ فاطمه بانو
سلام
خوش بسعادتتان با این فرزندان صالح ...
خدا حفظشان کند. از صمیم قلبم میگویم که غبطه خوردم!
و البته مدیریت تربیتی شما بانوی سیده بزرگوار و پدرشان آنها را به اینجا رسانده است. ان شاالله یک روز لبخند رضایت امام زمان را به رویشان ببینید

خیلی التماس دعا
پاسخ:
علیک سلام فاطمه بانوی عزیزم
سللامت باشید گلم . واقعیت این است که اینها کار من نیست . لقمه ی حلالی که به برکت شاگردی امام صادق همسرم به خانه می آورد و دعای امام  زمان و خیلی عوامل دیگر موثر است در تربیت بچه ها.
دعا کنید که رشد کنند . دعا کنید که درجا نزنند. دعا کنید که در ایمانشان سیر صعودی داشته باشند نه دَوَرانی . دعا کنید که اجتماع آلوده ، آلوده شان نکند. دعا کنید ... خیلی دعا کنید . 
ان شاالله...
۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۲ بانوی گمنام
سلام طهورای عزیز استاد خوبم
احسنت بر شما و همسر گرامی شما
ان شالله صبورا و شکورای عزیز سرباز امام زمان
ببخشید نمیدونم چی بگم ! هم به خاطر ایمان قوی دخترتون و هم دل پاک و هم اراده قوی ایشون هم احساس تکلیف در برابر مولامون من رو به گریه انداخت !
نمیدونم چی بگم ...
من دانشجو غبطه خوردم , من دانشجو خجالت کشیدم , من دانشجو آب شدم
فقط میدونم میتونم از این مسیر دور بوسه بر دست شما بزنم و مرحبا بگم به تربیت شما ... خوش به سعادتتون
در مورد قسمت پایانی ! تنها مادر نبود که اشک ریخت , بارها با دیدن تصاویر زار زدیم


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">