فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

کفن خالی ...!!

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ب.ظ

فرزندش را خیلی دوست داشت . 

خیلی ، شاید واژه ی کاملی برای بیان میزان علاقه اش به فرزندش نبود . اما چه می شود کرد که گاهی قدرت واژگان ، در همین حد است و بیش از این توقع داشتن از حروف و کلمات ساده لوحانه است . 

این علاقه باعث شده بود تا تمام هم و تلاش خود را برای تربیت مهدوی او بکند . از زمانی که کودکش چیزی بیشتر از یک نقطه ، در وجودش نبود تا حالا که برای خودش قد کشیده بود ، بزرگ شده بود و از آب و گل در آمده بود . 

هر چه فرزندش بزرگتر می شد ، دست و پا زدن های مادر هم بیشتر می شد . هر چه فرزندش برومندتر می شد ، هر چه زیباتر می شد ، هر چه هوش سرشارش بیشتر خودنمایی می کرد مادر بی تاب تر می شد . 

همسرش قصد سفر به کربلا داشت. زن تا جلوی در خانه بدرقه اش کرد . مرد پرسیده بود سوغات چه می خواهید ؟ زن گفته بود : کفن . مرد به خیالش زن ، کفن را برای خودش می خواهد ، ایستاد که : این چه حرفیست بانو ، صد سال زنده باشید ان شاالله . زن خندیده بود که : ان شاالله . خیالتان راحت آقا من شما را به دست کسی نمی سپارم . حالا حالاها باید تحملم کنید و با من بسازید . مرد خندید . زن هم ...

زن گفت : برای خودم نمی خواهم ، برای کسی است . 

زن به مردش نگفت این کفن را برای فرزندش می خواهد .

زن امیدوار بود . اطمینان داشت . مادر بود . می خواست فرزندش را  ، فرزند همه چیز تمامش را تقدیم آقایش کند . یقین داشت که امام زمانش ، این کمترین را از او خواهد پذیرفت . این پذیرش همه امید زن ، همه امید مادر بود . 

تا آن روز ...

دکترها می گفتند : فرزندتان به بیماری بدخیمی مبتلاست . بیماری که او را چهل بهار بیشتر زنده نمی گذارد . بیماری که ریه هایش را می پوساند . بیماری که ....

چه اهمیتی داشت که این بیماری چه بود . نامش چه بود . آنچه برای مادر رنج آور بود این بود که دیگر فرزندش را نمی تواند به امام زمانش تقدیم کند . آنچه مهم بود این بود که درد این بیماری ، فرزندش را به مرور و ذره ذره آب خواهد کرد و نه مثل گلوله ای که زود او را به خدایش برساند .

او دیگر خودش را مادر وهب نمی دید که رزم آوری فرزندش را در میدان مبارزه به تماشا بنشیند و قد و بالایش را قربان  ، صدقه برود . آنچه می دید مادری بود که فرزندش ، در مبارزه با بیماری روی تخت سرد بیمارستان است. از این بیمارستان به آن بیمارستان..

تمام غصه اش شده بود اینکه فرزندش به مرگی جز شهادت از دنیا برود . 

رنج بیماری وجودش را ، حس مادری اش را نشانه رفته بود . احساسش را شعله ور کرده بود ولی غصه این اندوه ، جگرش را آب می کرد .

دست به دامن باب الحوائج شده بود . دست به ریسمان علمدار کربلا آویخته بود . هر چه بیشتر می خواست اما ... کمتر می گرفت ... 

دلش شکست . دلش گرفت . خواست به رسم عرب های بادیه ، که هر بار به حاجت خواهی در خانه ی عباسِ علی (ع) می روند انگشت اشاره را به سمت ضریح مقدسش نشانه می روند و تهدید می کنند که اگر حاجتشان را ندهد به شکایت پیش پدرش ، علیِ مرتضی می روند ؛ عمل کند . دیده بود که اعراب بادیه با این کار چطور حاجت می گیرند . 

دهان باز کرده بود به شکایت . شکایت به عباس . عباسِ حسین ...

اما .... مگر می شد . او عباس بود . عباسِ علی ، عباسِ زهرا ، عباسِ حسین ، عباسِ زینب .....

مادر در خودش مچاله شد . زن در خودش آتش گرفت . همسرِمرد در شعله های خودش می سوخت .صدای خودش را می شنید ... فدای سرت .. فدای سرت عباسِ علی ، عباسِ زهرا ، عباسِ حسین ، عباسِ زینب ... فدای سرت اگر فرزندم خوب نشد . مرا چه به شکایت . شکایت از چون تویی ؟! هیهات ... که هستم مگر من ؟! 

زن لب فرو بست . مادرلب فرو بست و راضی شد . همسر لب فرو بست و برای احساسش فاتحه خواند ...


موافقین ۴ مخالفین ۱ ۹۵/۰۷/۱۴
سیده طهورا آل طاها

عاشق

نظرات  (۳۹)

ان شاالله آقا زودتر از چهل بهار دیگر میاید و شفایش میدهد و سربازی که بخاطر این رنج روی تخت بیمارستان همه ی گناهان خودش و پدر مادرش پاک شده را از جا بلند میکند و میگوید: به پاخیز برای یاریم
سلام
دکتر قنبری کجا تدریس میکنند؟ غیر طلبه ها هم میتونند از کلاس هاشون استفاده کنند؟
صوت هایی که از تاریخ اسلام ایشون تو اینترنت هست، کامله؟ برای کسایی که امحان حضور ندارند، کفایت از کلاس میکنه؟ 
پاسخ:
سلام. تا جایبکه من می دونم دو جا تدریس دارن ۱.سرچشمه۲.خ ایران. بله سرچشمه که کلا غیر طلبه ان. خ ایران هم عیر طلبه ها هم هستن
من نمی دونم شما از کدوم سایت و از چه مبحثی استفاده می کنید اما مسلم هست که کلاس رفتن بهتره .
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۵۰ طلبه آینده
فکر کنم  یه چیزی رو اشتباه منظورمو رسوندم منظورم از مختلط خود دانشگاه بود وگرنه بسیج و انجمن اسلامیش خانم ها و آقایون جدا هستن
ممنونم از پاسختون 
همین کاری که شما گرفتید می کنم همون اول ثبت نام نمی کنم 
التماس دعا دارم
یا علی


پاسخ:
بله متوجه شدم عزیزم . مگه میشه بسیج و یا انجمن در یک اتاق مشترک با خانمها و آقایان کار کنند. اما لازمه فعالیت ، به شکل گروهی شما رو ناچار به ارتباط می کنه . مراقب شکل این ارتباط ها باشید
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۲:۲۴ زهرا سادات
اتفاقا من با سخنرانی های دکتر قنبری خیلی خوب ارتباط برقرار میکنم
کتاب دارن
معرفی میکنین
کاش بشه دانلود کرد
پاسخ:
کتاب های ایشون موضوعی هست . شما یه کتاب در مورد تاریخ اسلام بطور جامع خواستین. چنین چیزی رو ندارن .من چون از محضر خودشون استفاده می کنم کتابی از ایشون سراغ ندارم
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۱ طلبه آینده
بله متاسفانه مختلطه خودشون گفتن خط قرمز ما رهبری و ولایت فقیهه
هم انجمن اسلامی هم بسیج
اینم گفتن که تو دوره ها و اردو هایی که تشکیل میدن آقا و خانم ها جدا کلاس دارن با هم نیستن
پاسخ:
در این صورت اول یه مدت با هر دو در ارتباط باش . تو دختر عاقلی هستی و اگر این وسط در شکل ارتباطشون با هم یا در نوع تفکر و نگرش سیاسی شان مشکلی دیدی بیرون بیا. اگر هم مشکلی نبود به شرط لطمه ندیدن درست باهاشون همکاری کن . اما تا زمانیکه صحت عمل یا گفتارشون بهت ثابت نشده عضو رسمی هیچ کدام نشو و صرفا باهاشون رفت و آمد وفعالیت های معمولی داشته باش. خصوصا در مورد انجمن اسلامی در هر حرکتی که از نظرت مشکوک بود و خط سیاسی مشخص نداشت دوری کن. در مورد بسیج مراقب باش به اسم و عنوان فعالیت فرهنگی بیش از حد لزوم دچار اختلاط با نامحرم نشوید. خبرش را دارم که متاسفانه بسیج در بعضی جاها با این مشکل مواجه هست. پس خودت باید مراقب خودت باشی. 
سلام طهورا جان
در خصوص جوابتون به مامان گلها درباره اربعین رفتن خانم ها، میخواستم بگم من خودم چهار بار پیاده روی اربعین رفتم. این حرف که روز اربعین شهر کربلا بسیار شلوغه و مناسب اینکه خانم ه بخوان برن زیارت با وجود اون همه آقا رو کاملا قبول دارم. متاسفانه بعضی از خانم ها هم تو اون ازدحام خیابون های اصلی که یک جاهایی کم از طواف خونه خدا تو شلوغی حج نداره، راه میفتن برن زیارت. 
ولی کاری که من کردم در این چهار سال، بجای اینکه کلا نرم تو کربلا؛ این بوده که از عصر روز قبل از اربعین که رسیدم به شهر تا فردا اواخر شبش از محل اسکان خارج نشدم. از بعد از اون، خیابون های اصلی خلوت تره و میشه بدون برخورد با نامحرم به حرم ها رفت. البته توی حرم ها هم چنان شلوغه، ولی اونا دیگه خانم هستن.
راستی این که گفتید بهتره اگر والدین میخوان بدون بچه ها برن مسافرت، بهتره بالای 7 سال باشن. میخواستم بگم من و خواهرم 5-6 ساله بودیم که ما رو گذاشتن پیش مادر بزرگم و یک هفته رفتند سوریه. تو این مدت هر شب خونه یکی از بچه دارهای فامیل مهمون بودیم و انققققققدر به من و خواهرم خوش گذشت، که مامانم میگه ناراحت بودید چرا برگشتیم. D: منظورم اینه اگر هم قرار شد بچه های کوچیک بدون والدین بمونند، بسپرید یک جور سرگرمشون کنند که برای اونها هم از این سفر زیارتی شما خاطره خوشی بمونه.
پاسخ:
سلام عزیزم. ممنون
خیلی خیلی ممنون که جواب دادید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
سادات خانم می خواستم یه مشورتی باهاتون بکنم
********* ** ** ** *** *** ***** *** ****** **** *** ******* **** ** ** *** ** *** ***** ***** * *** ** ** ***** ***
**** ***** ****** ** **** ** *** ** *** **  * *** ******* ***** *** ** ***** **** ** *** ***** *** ** *** ** **** *** ***** *****
** *** *** *** ** *** ** *** ****** ** **** *****
** ***** ** **** ****
*** *** *** ****** 
******
** ****** *** *** ********* ****
*** *** ****** ** ****** ***** *** **** **** ***** ***** ** ***** *** ****
****** ** **** ****
پاسخ:
سلام عزیزم . احساسی برخورد نکن . من این کار رو به صلاح نمی دونم .این البته نظر من هست .و تصمیم گیری با شماست . 
۰۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۳۸ طلبه آینده
سلام ظهور خانم عزیزم
خوبید ان شاءالله؟
خداروشکر دانشگاه واقعا خوبه راضی هستم 
راستی یه مشورت باهاتون بکنم
به نظرتون تشکل هایی مثل انجمن اسلامی شرکت کنم یا فقط بسیج دانشجویی برم؟

پاسخ:
سلام عزیزم . الحمدلله .
خدا رو شکر که خوبه و راضی هستید
بستگی داره انجمن اسلامی دانشگاه شما در چه گروه سیاسی باشن. باید این رو بدونید . همین طور فکر نکنید که بسیج هم مدینه فاضله است . در مورد هر دو بررسی کنید . هم انجمن اسلامی رو به لحاظ انگیزه و اهداف سیاسی اش و هم بسیج را به لحاظ طرز تفکری که دارند . خصوصا و خصوصا و خصوصا و خصوصا اگر دانشگاه شما مختلط هست و بسیج و انجمن فعالیت مختلط دارند . مراقبت کن . شیطان همه جا هست . هم توی بسیج هم توی انجمن اسلامی و .... 
۰۲ آبان ۹۵ ، ۱۷:۳۹ مامان گلها
سلام عزیزم 
منم دقیقا همین نظر رو دارم مخصوصا که تا حالا زیارت کربلا نرفتم . ولی راستش بیشتر به خاطر این بودم که بدون همسرم بخوام برم و همچنین بچه هام. گفتم شاید درست نباشه یک زن بدون همسر و بچه هاش بخواد جای دور بره. 
خود همسرم بیشتر اصرار داره که برم خودشون پارسال رفته بودن میگن دوست دارن منم این سفر رو تجربه کنم. 
در مورد تنه زدن کسانی بودن که سالای پیش رفتن میگن اگر تعدادی زن با هم باشین که بین زنا راه برین دیگه کسی تنه نمیزنه . 
تا حالا که خودم به این نتیجه رسیدم که نرم.  دیگه ببینم خدا چه میخواد .
خیلی ممنونم از راهنماییتون . التماس دعا
پاسخ:
سلام گلم. در کل که اساتید ما زیاد توصیه می کنن زن وشوهر بدون هم مسافرت نرن . هم زمان طولانیه . هم شرایط اونجا چندان برای خانمها در این زمان مناسب نیست . هم بچه هاتون کوچیک هستن . اما در نهایت تصمیم با شماست. 
۰۲ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۹ مامان گلها
سلام بانوی عزیز
ممنون از اینکه که خالصانه  وقت میذارن و جواب سوالات رو میدن. ببخشید همسر من پارسال پیاده روی اربعین رفتن و من تا حالا کربلا نرفتم دوتا بچه کوچیک هم داریم امسال ایشون نمیتونن به خاطر شرایط کاریشون برن و من خییلی دوست دارم با بچه ها بریم میگن که خودشون که نمیتونن برن و بچه ها هم اذیت میشن به من گفتن که خودم تنها همراه کاروان برم.البته کاروان هم تعدادی آشنا و دوستان هستن .خودشون این پیشنهاد رو به من دادن منم خیلی دوست دارم ولی  دودل شدم که نکنه کار درستی نباشه بچه ها رو بذارم پیشش و بدون همسر بخوام برم کربلا. البته مادرم هم هست که وقتی همسرم نیست از بچه ها نگه داری کنه.
این خودخواهی نیست؟ میترسم زیارتم مشکل داشته باشه. نمیدونم یه راهنمایی میخواستم . چون بچه هام هم ممکنه در نبودم یه مقدار ناراحتی کنن. از طرفی ارزومه برای اولین بار که میرم کربلا پیاده اونم برای اربعین برم از طرفی میگم به نظر شما اشکال نداره بدون همسرم و بچه هام بخوام برم؟
پاسخ:
سلام عزیزم . پیش بدکسی برای مشورت در این زمینه آمدید چون من اساسا با رفتن دختر خانمها و خانمها برای پیاده روی اربعین مخالفم . مگر اینکه وارد شهر کربلا نشن و همون دروازه کربلا زیارتنامه بخونن و برگردند.
فکر نکنید در اربعین می تونید زیارت امام حسین یا حضرت عباس برید،حجم جمعیت به شما این اجازه رو نمیده . اگه به نیت زیارت میروید تجدید نظر کنید چون اصلا امکانش نیست. خصوصا با وجود جمعیت زیاد مردان عربی که متاسفانه اغلب اهل رعایت نیستند و همین طور تنه می زنند و بی خیال اینکه شما نامحرم هستید می شوند. اما اگر برای شرکت در راه پیمایی اربعین میروید بحثش جداست. نجف و کاظمین و سامرا (اگه راهش باز باشه)مبشه زیارت کرد البته. این مهمترین بخش هست حالا اینکه بچه هاتون درسته بدون شما بمونن یا نه.اگه همسرتون هستن و می تونن خلا شما رو جبران کنن مشکلی نیست . مشکل وقتی هست که پدرشون و شما بخواهید بروید و بچه ها تنها باشن .(برای زیر ۷سال) اما بالای هفت سال اگه فرد کاملا قابل اطمینانی سراغ دارید از هر لحاظ اشکال نداره . خیلی هم خوبه که پدر و مادو۲یا۳ روز با هم برن سفر. بشرط اینکه بچه ها بالای ۷سال باشن و پیش افراد خوبی باشن
۰۱ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۹ زهرا سادات
سلام طهورا جان
خوبین انشاا... 
عزاداری هاتون قبول باشه
یه کتاب تاریخ اسلام به من معرفی میکنین که جامع و کامل باشه
پاسخ:
سلام عزیزم . سلامت باشید. کتاب تاربخ اسلام جامع ؟منظورتون اینه که کتابی باشه که از ولادت پیامبر نوشته باشه تا..... عیبت کبرای امام زمان؟! من چنین کتابی رو سراغ ندارم . شایدم باشه اما من نمی شناسم.
من تاریخ اسلام را در محضر استاد مسلم ، دکتر قنبری می خوانم . 
سلام
به نظرم اگه یه بخش درست کنید که به سوالات متداول اونجا جواب داده شده باشه، اینجوری خواننده ها کمتر سوالات تکراری می پرسن. مثلا من یه سوال دارم و نمی دونم تکراریه یا نه؟
من خیلی از شکست خوردن می ترسم، مثلا یه امتحان که دارم انقدر بهم می ریزم و حالم بد میشه که می خوام خودمو بکشم، حالم خیلی بده، اصلا نمی تونم با شرایط موجود کنار بیام و خودمو اروم کنم. ترس از شکست داده دیوونه ام می کنه، چی کار کنم؟ تروخدا بگید چه جوری با این ترس مقابله کنم.
پاسخ:
سلام عزیزم . ممنون از محبت و پیشنهاد شما . من از سوالات تکراری ناراحت نمی شم . سوال شما تکراری نیست و اولین بتره که مطرح میشه و سوال خوبی هم هست. 
شما از بچگی این خصوصیت رو داشتین ؟ آیا خواهر یا برادر دیگری بجز خودتون دارید و اگر دارید خودتون و اطرافیانتون آیا باعث می شدن که شما مرتب خودت رو با اونا قیاس کنید؟ چندپست قبل ، پستی هست که در رابطه با درونگرایی یا برونگرایی افراد و خصوصیاتشون صحبت می کنه .لطفا اون پست رو مطالعه کنید و ببینید شما درونگرا هستیدیا خیر. 
پاسخ به این سوالات می تونه کمک بیشتری به شما بکنه . لطفا بعد از بررسی و پاسخ به سوالای بالا مجدد تشریف بیاورید تا در خدمتتون باشم
۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۵ مامان گلها
خیلی ممنون . خیلی لطف کردین. 
منم سعی میکنم که همینطور عمل کنم و بیشتر از مهربونی ها و زیبایی ها براشون بگم. ولی فکر میکردم یه مقدار هم خوبه که بدونن دشمنای اهل بیت دشمن ما هم هستن و باید ازشون بیزار باشیم. 
اجرکم عندالله
التماس دعا

پاسخ:
خواهش می کنم. موفق باشید
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۲ مامان گلها
سلام وقت به خیر
عزاداریهاتون مقبول حق ان شاالله
به نظر شما تو چه سنی میشه وقایع عاشورا و مظلومیتهای ائمه را برای بچه ها بیان کرد . مثلا دختر من نزدیک به پنج سالشه قبلا که کوچکتر بود از گریه من تو روضه ناراحت میشد و گریه میکرد ولی حالا به خاطر روضه ای که خوانده میشه گریه میکنه و تحت تاثیر اون روضه قرار میگیره بعدشم دیگه سوالای زیادی ازم میپرسه.  شهید میشه یعنی چی ؟پیش خدا میره یعنی چی کجا میره؟برای چی دشمنا اذیتشون کردن. ؟اون دفعه از حصرت رقیه براش گفتم ناراحت شد و گریه کرد گفت کاش میومدن خونه خودمون تا بهشون آب میدادم. 
در کل میخوام بدونم چقدر باید از مصیبتهای اهل بیت بگیم برای بچه ها و چطور بگیم و از چه سنی بگیم؟که حب و بغض در اونا شکل بگیره. خیلی ممنون . التماس دعا
پاسخ:
سلام عزیزم. سلامت باشید.قبلا هم عرض کردم که بچه های زیر ۷ سال و خصوصا زیر۶ سال رو در جریان مظلومیت ها و رنج هاو شهادت و نحوه شهادت اهل بیت اصلا قرار ندید. تا جایی اونا رو در مراسم عزاداری ببریدکه شیون ها و گریه های شدید شروع نشده .به محض شروع بچه ها رو بیرون بیاورید. اگر از تاریکی می ترسند اونها رو در تاریکی مجالس نگه ندارید. فقط ازمحبت ها و مهربونی های اهل بیت بگید . اصلا از جزییات شهادت اونها نگید. شما کار اشتباهی کرید که نحوه شهادت حضرت رقیه رو بهش گفتید. علاوه بر اینکه روحیه بچه ها لطیفه و بشدت می ترسن و متاثر میشن ، مهمترین اتفاق این میشه که به شدت از جنگیدن ، به جنگ رفتن پدرشون و شهادت واهمه پیدا می کنن. ترسی عمیق و ابدی نسبت به دشمن در وجودشون لونه می کنه . این ترس ممکنه تا مدتهای بسیار طولانی همراهشون باشه و اونها رو تبدیل به افرادی بکنه که همیشه دشمن رو بسیار قوی تر و زرنگ تر می دونه و طرف حق رو افرادی ضعیف و همیشه شکست خورده بدونه . الان متاسفانه یکی از مشکلات بزرگ ما اینه که با والدینی مواجه شدیم که می ترسن به فرزندانشون بگن که پدرشون به سوریه رفته.
گریه کردن شما جلوی بچه تون در این سن اشکالی نداره به شرط اونکه شکل بی قراری و شیون نداشته باشه اگه دلیل گریه شما رو پرسید در حد خودش بهش جواب بدید مثلا بگید دلم برای امام حسین تنگ شده آخه خیلی مهربونه من دوستش دارم .  با اینکه حضرت رقیه خودشون در واقعه کربلا بودن و سر به نیزه شده پدرشون جلوی چشمای کوچیک این بچه بود اما باز وقتی از عمه شون سراغ پدر رو می گرفتن به شهادت مورخین و نقل معصومین بهشون گفته میشد پدرت مسافرته . حضرت رقیه با این گفته با وجود آزارهای بی حد و تلاش در کشتار اسرای کربلا خصوصا پسر بچه ها و دختر بچه ها ، تا شام دوام آورند . شهادت ایشون وقتی اتفاق افتاد که با واقعیت شهادت پدر و سر مبارک ایشون مواجه شدن . در واقع حضرت رقیه بعد از مشاهده ، دچار سکته آنی یا به زبان عامیانه دق کردند. لذا با استناد به این شواهد و  شواهد دیگه  باید در مورد بچه های زیر ۷ سال دقت کرد.
در سن کودک شما تا همین حد حضور در مجالس اهل بیت و ذکر داستان هایی در مورد مهربانی آنها و اینکه به اسم آنها برای کودکتون هدیه تهیه کنید در ایجاد حب کافیه . 
سلام طهورا جان
ممنون از جوابت
خود حوزه چجوری اون محل های از قبل مشخص شده رو انتخاب میکنه؟ میشه اهالی روستایی رو به حوزه ها معرفی کنند؟
اگر بخواهیم یک زوج که هر دو طلبه هستند یه دهه بین و احکام برای خانم ها و آقایان بگن،  عرف حق الزحمه ای که بهشون پرداخت میشه چقدره؟ 
ممنون بخاطر جوابت
پاسخ:
سلام عزیزم. حقیقتش نمی دونم حوزه این کا رو بر چه مبنایی انجام میده . شاید درخواست خود مردم روستا باشه. شاید اگر مثلا نماینده شورای روستا به مدیریت حوزه شهر خودشون مراجعه کنن این کار رو انجام بدن . واقعیتش نمی دونم .به چه صورت هست. 
عرف حق الزحمه رو هم نمی دونم. شاید توافقی باشه. یه کاری می تونید انجام بدید ؟فکر کنم وبلاگ من او ، بتونن کمکتون کنن. می تونید از ایشون در مورد مبلغ عرف بپرسید
سلام طهورا جان
یه سوال خارج از موضوع پست داشتم. طلبه ها خودشون انتخاب میکنند کجا برن تبلیغ؟ چجوری میشه هماهنگ کرد که یه دهه روستای مشخصی بیان؟ هزینه هم باید از طرف اون روستا پرداخت بشه بهشون؟ تقریبا چقدر؟
غیر از ایام محرم و ماه رمضان - مثلا تابستون - اگر بخواهیم بیان یه روستایی یه دهه احکام اولیه مثل نماز رو بگن، قبول میکنن؟
با تشکر پیشاپیش بابت جوابتون
پاسخ:
سلام عزیزم. معمولا طلاب ثبت نام می کنن توی سایت حوزه ، بعد خود حوزه اونا رو به جاهای از قبل مشخص شده می فرستن . بعضی از روستاها ، خونه عالم دارن. یعنی خونه های خیلی کوچک معمولا با یک یا دو اتاق کوچک که طلبه با خانواده بتونه مدت تبلیغ رو اونجا باشه . هزینه هم با اهالی روستا نیست . بعضی روستاها هم این خونه رو ندارن لذا عموما اهالی روستا توی خودشون توافق می کنن که طلبه توی یه اتاق  خونشون ساکن بشه..اما اگر روستایی بخواد شخصا یه روحانی رو دعوت کنه طبعا هزینه و جای اسکانش به عهده خود اهالی روستاست.
بله طلبه هایی هم هستن که در غیر ماه رمضان و محرم میان برای تبلیغ. حتی اگر اهالی توافق کنن و شورای روستا مشکلی در پرداخت هرینه اون طلبه نداشته باشه ممکنه طلبه دایم اونجا ساکن بشه . در این صورت اسکان طلبه بعهده خودشه .
اگر احیانا قصد انجام این کار رو داشتین یه ندا به من بده احتمالا من کسی رو سراغ دارم
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۲:۲۳ بانوی شیعه
سلام
خیلی ممنونم به زحمت افتادین شرمنده!
خواهش میکنم چرا ناراحت بشم آخه، همینکه پاسخ میدین لطف میکنید..
التماس دعا
یاعلی
پاسخ:
سلام عزیزم
ممنوووووونم سیده جان
نه خواهر منظورم این بود که احتمالا از شما این سوالو هزار بار پرسیدن و من باز وقت شما رو باهاش میگیرم.
وگرنه نشده تا حالا شده جواب ندین 
ممنوووونم خدا خیرتون بده
پاسخ:
الحمدلله. هزار هزار بار هم که بپرسید و بپرسند حقیر موظف به پاسخگویی ام
سلامممم طهورای عزیزمممممممممممم
میدونید بعد چند وقت اومدم پیشتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشحالم ک هنوزم مینویسید عاشق نوشته هاتون بودم و هستم 
خوشحالم هستید
التماس دعا
پاسخ:
واای سلام خوبی . بچه ها خوبن . هستم در خدمتتون
بسم الله
سلام علیکم
ببخشید برای بار احتمالا هزارم میشه خواهش کنم اون نماز تربیت رو دوباره بفرمایید؟ من پیداش نمیکنم
ببخشید سیده جان
پاسخ:
سلام عزیزم . ای وااااای واقعا هزار بار ازم پرسیدین و من جواب ندادم؟ واقعا یادم نیست . معذرت میخوام.
دو رکعت هست بعد از نماز عشا رکعت اول بعد حمد سوره قدر و رکعت بعد ، بعد از حمد سوره نصر. این نماز از امام صادق به ما رسیده. حلال کنید
ممنون سادات جان..نظر مشترک هردومون هم فعلا ثبتنام هست..و اقدام برای بچه دار شدن
لطف کردین چقدر زود جواب دادین تشکررررر💖💖💖
پاسخ:
سلامت باشید
سلام سادات عزیز
مشورت ازتون میخوام امروز اخرین روز مهلت ثبتنام اموزش پرورش هست و من هنوز ثبتنام نکردم..شرایطش برای من فوق العادس هم رشته مورد نیاز هم شهرم هم سهمیه ای که دارم..اما تردید من به این خاطره که تصمیم به بچه دار شدن داریم 6 سال از ازدواجم میگذره والان 25سالمه ...همسرم بشدت مایل به بچه س هرچند اجبار و نارضایتی از معلم شدن من ندارن
بنظر شما بهترین راه برای من چیه؟ از طرفی تا این زمان اقدام نکردن برای نینی خطرناک شده و ازطرفی این فرصت استخدامی معلمی برام فرصت ویژه ایه ...سابقه شرکت در ازمون هم دارم
سردرگمی من ناشی از اینه که میخوام به نحو احسن مادر باشم یعنی اولویت داره حداقل تا 2 یا 3 سال اول زندگی فرزند  اهمیت زیادی داره  ولی معلمی هم شغلیه که خیلی مناسب خانوماس
یعنی هردو باهم انجامش میشه؟ پدرم و اکثر خانوادم فرهنگی هستن و اصرار به شرکت من در ازمون دارن...ولی همسرم مایل نیست من تو بارداری کار کنم و زیاد شوقی به این قضیه نشون نمیده
واز طرفی خیلیا رو میبینم بخاطر همسر و فرزند شاغل نشدن و الان بعد از گذشت چند سال دچار خمودگی و کسالت تو وظیفه مادری و همسری شدن
لطفااااا راهنماییم کنین خیلی سردر گمم
پاسخ:
سلام عزیزم. اول از همه عرض کنم که تصمیم گیرنده نهایی خود شما و همسرتون هستید و همان طور که خودتون هم فرمودید بنده فقط می تونم به شما عزیز مهربان مشورت بدم . اما بعد ... 
برای فرزنددار شدن دارید دیر اقدام می کنید و این مساله ممکنه آسیب هایی به سلامت خودتون و یا ساختار زندگی تون وارد کنه همین طور هر چقدر دیرتر اقدام کنید ممکنه فرزندآوری شما به سختی همراه بشه. جدای از همه اینها فاصله سنی ضما با فرزندتون زیاد میشه و این چندان مناسب نیست . به مرور زمان و با بالا رفتن سن شما حوصله تون هم کمتر میشه و برای بچه کمتر می تونید حوصله بخرج بدید . در کنار همه اینها همسرتون ترجیح می دهند سریعتر برای این مساله اقدام بشه لذا مشخصه که اولویت اول شما باید بحث بچه باشه حالا اگر در توان خودتون می بینید که در کنار بچه داری مسوولیت بیرون منزل رو داشته باشید چه مانعی داره اقدام کنید. اگر نه .... وقتی می بینید شغل پر استرس و وقت گیری مثل معلمی به شما وفرزندتون آسیب می زنه بهتره به اولویت بچه برسید. خصوصا اینکه همسرتون هم تمایل چندانی نداره.
اما، من فکر می کنم از زمانیکه شما برای بچه اقدام کنید تا حصول  نتیجه ممکنه یه مدت طول بکشه از طرفی اصلا معلوم نیست آیا واقعا توی آزمون پذیرفته می شوید یا نه . اگه الان آزمون رو ندید و از اون طرف به هر دلیل بچه داری تون با تاخیر مواجه بشه مرتب به خودتون می گید کاش آزمون رو داده بودم اگه داده بودم قبول میشدم و ... مرتب افسوس می خورید . من فکر کنم شما آزمون رو بده از اون طرف برای بچه اقدام کن ممکنه اصلا پذیرفته نشی در اون صورت بعدا افسوس نمی خوری و ممکنه به نتیجه رسیدن شما برای بچه یه مقدار طول بکشه که باز در اون صورت هم آزمون رو دادی و افسوس نمی خوری که به هر دو نرسیدی. اگر هم آزمون رو قبول شدی و در مورد بچه هم به نتیجه رسیدی تا زمانیکه آموزش و پرورش رسیدگی کنه و شرایط شما رو بررسی کنه و محل خدمت شما رو تعیین کنه و... حتما یه مقطع زمانی طول میکشه و این طوری شما بخشی از ایام بارداری و یا تمام اون رو پشت سر گذاشتی بعد از آن هم می تونید از امکانات بیمه و مرخصی قانونی مادران در این ایام استفاده کنید. آموزش و پرورش تا جاییکه من می دونم از این نظر همکاری خوبی داره . چون هم در خانواده و هم در دوستان معلم هستند اینو عرض می کنم.
با همه این اوصاف باز هم تاکــــــــــــــــــــــــــــــید می کنم اول از همـــــــــــــــــــــه بچـــــــــــــــــــــــه و رضایت همسرتون و سلامت روحی و جسمی خودتون بعد کار. خصوصا معلمی که خودتون خوب می دونید چه جور شغلی هست . 
منظورم رذیله در اون حد نبود
منظورم انتقاد بود
مثلا مردی دهن لقه یا یه اخلاق بد دیگه
زن باید بسازه یا تذکر بده
پاسخ:
در این صورت ، اجازه ی افشای آن را به اعضای خانواده یا دوستلن ، به بهانه درد دل یا راه حل گرفتن را ندارید. اگر می خواهید به خودش انتقاد کنید اول محاسنش را بهش یادآور بشید بابت آنها قدردانی کنید و بعد از آن به توصیه قرآن با بهترین روش و مودبانه تذکر بدهید و البته روی آن هم مرتب پیله نکنید تکرار مکرر انتقاد نتیجه عکس میده همین طور در مورد دهن لق بودن ،چون مردها پیچیدگی زنها رو ندارند و ممکن است بدون انگیزه خاص آنچه رو از شما شنیدن جای دیگه نقل می کنن راه حل ساده اش اینکه هر حرفی رو لازم نیست زن به شوهرش بگه . وقتی می بینید ایجاد مشکل میشه اصلا چرا نقل می کنید خصوصا ممکنه ایجاد تهمت و غیبت کنه.
در مورد بداخلاقی می توانید احادیث و روایات مناسب رو در مورد مردهای بداخلاق در خانه ، بنویسید و در جاهاییکه در معرض دیدشون هست بگذارید 
یک ایرادی که این روزها گرفته میشه به حجم انبوه حیف و میل غذاهای نذریه و به نذری دهندگان ایراد گرفته میشه که چرا این همه حجم غذا در یک روز پخته میشه. 
 امروز در بین عزادارها قدم میزدم و داخل هیچ صفی نمی رفتم و در احوال مردمان دقیق شده بودم. مردمانی را میدیدم که با نجابت در صف نذری می ایستند و بعد یک گوشه ای سهم خودشون را از این سفره حسینی می خورند و بعد دنبال زندگی خودشون می روند. کارگرهایی را دیدم که بعد از مدتها کار سخت و تخم مرغ و سیب زمینی آب پز خوردن، خورش قرمه سبزی قسمتشان شده است و حواسشان هست که حتی یک دانه برنج هم حرام نشود . 
زنی را هم دیدم فقیر و بیکس و شاید بیخانمان کنار نیمکتهای باغ فردوس نشسته بود و شاید شرم و حیایش یا شاید خجالتش اجازه نمی داد داخل صف غذا برود
و گروه عدیده حریصی را هم می دیدم که از این صف به ان صف لشکر کشی می کردند و صندوق ماشینهایشان پر نذری بود . 
ماشینم را در کوچه ای پارک کرده بودم . درب خانه ای ناگهان باز شد و دستی ظرفی غذا به من داد. بلافاصله صفی تشکیل شد. قسمت طماع ذهنم فعال شد که تا شلوغ نشده برو توی صف و یک ظرف دیگه بگیر. قسمت حسابگر هم می گفت ایرادی نداره برو توی صف ، تنهایی که نمی خواهی بخوری چهار نفرید سر ناهار. وجدانم نهیب زد بیخود ! قسمت تو از اینجا همین بوده ، دوستی هم زنگ زده برایت غذا کنار گذاشته ، آشی هم که عصری میگیری ، برای ناهار هم می دانی که از جای دیگری هم غذا رسیده ، بیشتر از این اسراف میشود . نشان به آن نشانی که قبل از اینکه سفره را پهن کنیم همسایه ای زنگ زد و قیمه دیگری آورد. غذا ها را که گرم کردم یک دیس بزرگ شد. همه خوردیم همه سیر شدیم یک دانه برنج هم زیاد نیامد و اسراف نشد 
این حیف و میلی که می گویند تقصیر نذری دهندگان نیست ، تقصیر نذری گیرندگانی است که هول می زنند و سهم بقیه را هم می گیرند، سهم همان زن بینوایی که شرم می کرد به صف نذری گیرندگان بپیوندد
پاسخ:
عزاداری هایتان قبول خواهر جان . سهم شما از سفره ی کریمانه ی اهل بیت نوش جانتان . ان شاالله که به برکت آل نبی سلامت همه تان بیمه شود تا محرم سال بعد .
از این دست حرفها زیاد است . وقتی که نوبت به تغییر دکوراسیون منزل می شود ، وقتی که نوبت به جدید کردن مبل خانه می شود وقتی که نوبت به تعویض فرش های منزل می شود وقتی که نوبت به هزینه های تجملاتی می شود هیچ جایی از ذهن هیچ کس درگیر فقرا نمی شود . وقتی در یک خانه 50 متری به زور یک دست مبل می چپانیم و داخل آشپزخانه ی یک وجبی اش میز ناهار خوری می گذاریم و تلوزیون چند اینچ به اندازه کل مساحت خانه می گذاریم وقتی که برای یک مهمانی ساده کلی بریز و بپاش می کنیم وقتی برای رفتن به یک عروسی تا خرخره پول لباس مجلسی وهزینه آرایشگاه و کادوی سر سفره عقد و هزار هزار تا هزینه دیگر می کنیم ابدا حواسمان به فقرا نیست انگار اصلا از ابتدا وجود نداشتند انگار دور از جانشان مرده اند . ورد زبانمان این توجیه می آید که یکبار است دیگر. یک شب که هزار شب نمی شود . حالا کو تا من دوباره مهمانی بدهم . حالا کو تا من دوباره عروسی بروم . حالا کو تا من دوباره فلان مبل و فلان وسیله را بخرم اما ... امان از روزی که قرار است چیزی برای اهل بیت نذر شود . فریاد وای فقرای شان گوش فلک را کر می کند . یادشان می رود که همین فقرا هستند که از نان شب شان می زنند برای نذری اهل بیت . همین فقرا هستند که تمام هستی شان را فدا می کنند برای آل الله . یادشان می رود که به وقت نیاز همین فقرا هستند که به فریاد هل من ناصر امامشان پاسخ می دهند .
یاد خاطره ای از استاد سرلک افتادم که می فرمود : ایامی که ضریح مقدس حضرت عشق ، امام حسین را شهر به شهر می چرخاندند تا به کربلا برسانند ، در یکی از شهرها پیرزنی با هزار مکافات خودش را جلو رساند و دو تا النگویش را در آورد و گفت پسرم این النگو ها را نذر امام حسین کرده ام . گفتم مادر جان ما اجازه نداریم از کسی پول یا طلا بگیریم . پیرزن اصرار کرد برای آنکه از سر بازش کنم گفتم : مادر جان من اینجا قبض ندارم تا در قبال گرفتن النگوهایتان به شما قبض بدهم . پیرزن نگاهی کرد و گفت : پسرم من وقتی دو تا پسرم را در راه امام حسین دادم از کسی قبض و رسید نگرفتم که حالا برای این دو تا النگو از شما قبض بگیرم ....
واقعیت این است ما حالا حالا ها باید بدویم تا به معرفت این فقرایی که بعضی ها برایشان یقه می درانند برسیم ...
سلام
اگر شوهر بدی یا رذیله اخلاقی دارد
با توجه به اینکه بر زن ولایت دارد و زن باید احترام و اقتدار مرد را حفظ کند و ...
چطور باعث اصلاح آن شود؟

پاسخ:
سلام
اگر این رذیله ی اخلاقی ، حرام یا خلاف شرع است باید در درجه اول امر به معروف و نهی از منکر کنید اگر نشد حتما با پدرهمسرتان در موردش صحبت کنید اگر نشد با پدر خودتان اگر نشد به دفتر مرجعتان نامه بنویسید و کسب تکلیف کنید . در زمینه ی کار حرام مرد هیچ ولایتی بر زن ندارد و زن هم اجازه تبعیت ندارد.
سلام عزیزم
چقدر دلخراش بود
چه امتحان سختی....
گاهی به خدا التماس می کنم منو با شوهر و بچه هام امتحان نکنه...
چقدر این روزها کم طاقت شدم
چقدر سخته...
پاسخ:
سلام عزیزم .
عاقبت به خیر شوید ان شاالله
۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۴:۴۴ بانوی شیعه
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
در مورد پستتون اصلا نمیدونم چی بگم! پس سکوت میکنم ..

* *** ***** **** *** ** ** **** ** **** ** ** **** ****** * **** * ** ** *** **** **** ***** **** ******* ** ** **** **** ****
*** **** ***** ****** **** **** ** * * **** ******* ***** *** ****** ** *** ***** ***** ** ******** ****** ******* ** ******* ******* *** ***** * ********** ****** ** ***** ** ***** **** *** *** *** *** **** *** ****** ** *** **** * ** *** **** ********** *** ** *********** *** ** **** ******* * ****** ******* **** *** ****** **** ** **** ***** *** ****** ** **** **** * **** ** ***** ****** **** ****** ****** ** * ******* **** ******** ******** *** ******** ******** **** ****** ******* ** *** ***** ***** ***** ***

**** **** ***** *** ***

پاسخ:
سلام . معذرت می خوام که جواب شما اینقدر طول کشید . حقیقتش از وقتی کامنت شما را خواندم با وجود مشغله های فراوان این روزهایم مرتب در حال جمع آوری مطالب کلی اما دقیق و منظم و حساب شده برای شما بودم . می خواستم مطالبم برایتان طولانی نشود و از طرفی به قول معروف اصل مطلب را هم بازگو کنم . اگر ترس از اینکه ممکن است شما از تاخیر در جوابگویی ناراحت شوید ، نبود ، مطمئن باشید بیشتر مطالعه می کردم و جواب کامل تری برایتان آماده می کردم اما چه کنم که نگران بودم نکند شما از تاخیر دلخور شوید .
اما بعد ...
در ابتدا عرض کنم اصولا تربیت مربوط به زیر 7 سال نیست . تربیت مربوط به دوران بعد از امیری و بعد از 7 سالگی است اما در این دوران یعنی زیر 7 سال بچه ها به شدت از ما الگو می گیرند حتی در شکل مسواک زدن و رفتار کردن لذا به جای تربیت بچه در این سن باید الگوی مناسبی برایش باشیم . بچه ها از 5 سالگی خود محور می شوند و می خواهند که هر کاری دوست دارند انجام دهند . اگر این کار به خودشان یا دیگران آسیب نمی رساند اشکال ندارد که انجام دهند در غیر این صورت باید به شیوه پرت کردن حواس یا بازی کردن با کودک ، او را از انجام کار بازبداریم . والدین باید ببینند اگر کار بچه خوب است و مشکلی ندارد انجامش بدهند در واقع این وظیفه والدین است که اندیشمندانه رفتار کنند. بچه زیر 7 سال را با امر و نهی نمی توان نگه داشت چون در نوجوانی سرکش می شود و در این سن دست به کارهایی می زند که شایسته یک کودک زیر 7 سال است . مثلا شیطنت ها و پرخاشگری می کند.
بچه های زیر 7 سالی که مرتب در خانه امرو نهی می شوند بکن نکن می شنوند و تحت فشار هستند و آزادی ندارند و یا حتی در سنین زیردوسال خصوصا در زیر یکسالگی از ترس بغلی شدن در آغوش کشیده نمی شدند ، وقتی از خانه بیرون می آیند و متوجه می شوند والدین نمی توانند آنجور که توی خانه او را کنترل می کنند و داد و بیداد می کنند یا احتمالا کتک می زنند ، بیرون انجام دهند . متوجه آزادی شان می شوند و تمام کارهایی که از آن منع می شدند را انجام می دهند. لذا اغلب در مهمانی ها شاهد بچه هایی هستیم که مرتب می دوند جیغ می کشند لج می کنند و ... چون همین بچه ها در خانه اجازه خیلی از این کارها را ندارند . والدین آنها کمتر با آنها بازی می کنند .
همین بچه وقتی به سن بالای 7 سال رسید تبدیل به یک بچه ی ناسازگار و لجباز می شود. عوامل این ناسازگار شدن را می توان موارد زیر دانست:
1- سختی های مادر در دوران بارداری
2- تغذیه نامناسب کودک
3- عدم توجه والدین به کودک و بازی نکردن با او مثلا مادر کمتر با او وقت می گذراند یا پدر کمتر به او محبت می کند
4- رابطه ی نامناسب والدین با هم . کودک شاهد مشاجرات میان والدین است
5- تغذیه نامناسب مادر در دوران بارداری
6- خواب نامناسب کودک
شما اگر این موارد رو رعایت کنید از بروز بخشی از مشکلات پیشگیری کردین اما بخش بسیار بزرگش به ذات بچه هم برمی گرده پس برای بچه تون زیاد دعا کنید . اون نماز تربیت رو هم که قبلا عرض کرده بودم براش بخونید . مسائل اعتقادی اش هم بخشی به شما برمی گرده بخشی به پدرش بخشی به لقمه حلال بخشی به مال خمس داده شده بخشی به محیطی که در آن زندگی می کنه بخشی به دوستانش و معلمش و بخش بزرگش باز به ذات خودش برمی گرده . بخشی از آن تحت اختیار شما نیست ممکنه والدین برای یه بچه خیلی تلاش کنن از هر نظر اما بخش مهمی از مسائل اعتقادی بچه به همان عهدی برمی گرده که در عالم زر با خدا بسته . کاری که همه ما کردیم . اون دیگه از حوزه اختیار والدین خارجه . بسیار بودند فرزندانی که در خانواده های بسیار مقید بودن اما متاسفانه مسیر اشتباه رفتن نمونه کامل و دقیق این ادعای من فرزندانی از اهل بیت بودند که کذاب یا مخالف سیره ی اهل بیت بودند . یا پسر نوح نبی الله ..یا فرزندان یعقوب ... یا ... ما در عوالمی که پشت سر گذاشتیم خیلی از چیزها را خودمان به اختیار خودمان انتخاب کرده ایم ..
۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۴ زهرا شیرازی

سلام بانو

راستی اون قضیه برادرم و کیس خواستگاری و ....

شدیدا دنبال مشاور خوب میگشتیم. که متوسل شدم به امام زمان گفتم یا صاحب الزمان اگه خیرش به این ازدواج نیست یه کاری کن که اونا خودشون جواب رد بدن. با وجود اینکه پدرش تو تلگرام به داداشم گفته بود خانواده من نظرشون کاملا مثبته ، در عین ناباوری خودشون زنگ زدن و گفتن پسر باید توی تهران از خودش یه خونه داشته باشه ودختر ما نمیتونه مستاجری زندگی کنه و جواب منفیه .

الحمدلله تموم شد

پاسخ:
سلام. خیر است ان شاالله
۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۱ زهرا شیرازی

خیلی غمناک بود

خیلی

خواهر جان من دقیق نمیدونم بیماری ایشون چیه.اما ایت الله تبریزیان با طب اسلامی دارن برای بهبود سرطان و ام اس و ... تلاش میکنن. نتیجه هایی هم بوده انگار. بهشون بگید یه تحقیق کنن ببینن میشه برا پسرشون کاری کنن یا خیر.

http://forum.tebeslami.net/

http://tebeslami.net/

مطب آیت الله تبریزیان در قم

نوبت دهی بصورت تلفنی شنبه تا چهارشنبه

تماس جهت نوبت گیری در ساعت 10 تا 12 صبح

شماره تلفن ها جهت نوبت گیری:

09901535927  ,   09901535928

برای قمی ها برای همان روز نوبت داده می شود.

برای شهرهای دیگر برای روز بعد نوبت داده می شود.

شماره داروخانه : 02538756609

شماره واحد آموزش: 02538756607

شماره تلفن رسیدگی به شکایات:

09332297362 آقای فریدونی


پاسخ:
ممنون عزیزم
سلام

یک کتاب خوب برای اخلاق در خانه نیاز دارم
کتابی که توش از دید عرفانی مباحث رو بحث کرده باشه، از دید توحیدی دیدن جهان و ... اینکه امام زمان ناظر هستند ...

یک جورهایی مقابله با تهمت از طرف همسر، داد کشیدن همسر، کمک نکردن در کار خانه، مقابله با عصبانیت در زمان خستگی و غیره.. رو شرح داده باشه

اگر چنین کتابی (یا سایت یا مقاله) می شناسید ممنون می شم راهنمایی کنید

با تشکر
پاسخ:
سلام عزیزم بهتون توصیه می کنم حتما توی کلاس های همسرداری و اخلاق شرکت کنید . کتاب چهل حدیث حضرت امام رو حتما مطالعه کنید این کتاب بی نظیر بسیار سازنده است
۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۸ طلبه آینده
سلام طهورا خانم عزیزم
میشه یکم راهنماییم کنید
هر توصیه ای که دارید چه خواهرانه چه مادرانه چه استادانه
خیلی دعامون کنید 
خیلی دوستتون دارم خیلی
پاسخ:
سلام عزیزم. با دانشگاه چطوری؟
این چیزها رو از اهلش بخواهید من اهلش نیستم. فقط .... در هر لباسی که بودی چه طلبه چه معلم چه حقوقدان ، یادت باشد به روزی می رسی که باید جواب خیلی ها را بدهی. جواب مادری که چشمش به در سفید شد تا پسرش برگردد، جواب بچه ای که در حسرت گفتن "بابا" سوخت و حسرت به دل ماند ، جواب نوعروسی که در حجله خون نشست.یادت باشد نشستن با آرامش امروزشما پشت نیمکت های دانشگاه به برکت مردان بی ادعایی بوده که تو را بر خودشان مقدم دانستند.به هر جا که رسیدی ، دستان زحمت کشیده پدرت و شب زنده داری ها و دعاهای مادرت را فراموش نکن.
در هر موقعیتی که بودی فراموش نکن در میان ما ایرانی ها رسم است که حق نمک را ارج می گذاریم ، یادت باشد عمری نمک امام زمان را خورده ای ، در مرام ما نمکدان شکستن عین ناجوانمردی است.
یادت باشد خدایی که همین نزدیکی است .....
محتاجیم به دعا به روی چشم
سلامت باشید محبت دارید
عزاداری هاتون قبول.
پاسخ:
سلامت باشید همچنین
سلام بانو
به رسم همیشه اومدم تازه ترین حرف هاتو بخونم
همینطور که جلو رفتم رسیدم به بدخیمی ،نفسم حبس شد، رسیدم به چهل بهار به پوسیدن ریه ها
چقدر این واژه ها برای من آشنان
سیستیک فیبروزیس
نمیدونم چرا این پست اینقدر اتفاقی شرح روزهاى منو داده
فرزند یک ساله من که مبتلا به این بیماریه
پسر یک ساله من به نیت سربازی امام زمان به دنیا اومد
من از امام زمانش خواستم قبل اینکه این بیماری از پا درش بیاره شهید بشه
همه ی امیدم به خداس..نگین کفن خالی..


پاسخ:
سلام عزیز دل ... 
چه اسم شومی دارد این بیماری ... 
ناامید نشوید خواهرم ... 
مرتب می نویسم برایتان و باز پاک می کنم همه اش را ... 
نوشتنم نمی آید ...

۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۲ نوکر غلام آقا(ع)
امتحان والدین با فرزند بستگی به میزان ایمان قلبی آنان دارد
سالها قبل بحث مالی یک فردتصادفی را در بیمارستان تقبل کردم
هرروز آنجا بودم و خانواده ایشان منزل ما
39 روز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فرد خیری به من معرفی کردند
تماس گرفتم آمد
باقیمانده حساب را تسویه کرد
رقم نسبتا سنگینی بود
پرسیدم: سید چطور شد توی این وادی قدم گذاشتی
گفت: از تمام دنیا فقط و فقط یک پسر داشتم توی جاده تصادف کرد
تا ایشان را برسانند بیمارستان دیر شده بود
پسرم از دست رفت
از آنروز تابحال هروقت میشنوم تصادفی آورده اند سریعا خودم را میرسانم مبادا دیر شود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این یعنی نهایت ایمان و راضی بودن به رضای حق
یعنی ساختن پلی از یک مصیبت برای رفتن بسوی خدا
موید و منصور باشید و در عبادت و بندگی خداوند کوشاتر
پاسخ:
مبادا دیر شود ... 
گاهی وقتها به خودت می آیی و می بینی دیر شد . خیلی زود دیر شد . فکر می کنی این دیر شدن فقط مال همسایه است اما این طور نیست دیر شدن در کمین است . از غفلت ما استفاده می کند و سر به زنگاه سر می رسد و گریبانمان را می گیرد . مراقب باشیم پیش از دیر شدن ، خودمان را و دیگران را دریابیم .
اما این پل ساختن از یک مصیبت به سوی خدا را شیرین بیان کردید . راستش را بخواهید خیلی سخت است این پل زدن خیلی ...
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۸ پژمرده نمی شود.
خدا هیچ پدر و مادری رو با اولاد امتحان نکنه که امتحان بسیار سختیه... خدا دخترای شما رو حفظ بکنه در پناه خودش، بانوی مهربان. 
پاسخ:
سلامت باشید
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۶ پژمرده نمی شود
در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.
اول: امام حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود. تا آخر می‌‌ایستد. خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌
دوم: یزید
 همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند. سرِ حرفش می‌‌ایستد. نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد. بی‌ آبرویی را به جان میخرد
 تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد
سوم: عمرِ سعد
 به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.! هم خدا را می‌خواهد هم خرما، هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را. هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را. نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.
هم آب می‌خواهد هم آبرو. دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که هر جنایتی توانست انجام داد و دست آخر به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواست نرسید ! نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی نه آب برایش ماند و نه آبرو ! 
ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! 
ما امام حسین نمی توانیم بشویم چون سخت است ، یزید هم نمی شویم چون نمی توانیم اما بیش از همه از عمر سعد شدن باید بترسیم!

۱۵ مهر ۹۵ ، ۰۷:۵۷ زهرا بانو
التماس دعا
خدایا به حق قمر بنی هاشم هیچ مادری رو با فرزندش امتحان مکن
جگر سوخت و قلبم آتش گرفت از غصه این مادر

پاسخ:
سلامت باشید
خدایا ......
سخت است به چنین آرزویی نرسیدن
اما درک مقام حضرات بیش از این می ارزد


بفرمایید روضه
پاسخ:
سخـــــــــــــــــــــــــت است ، خـــــــــــــــــــیلی سخــــــــــــــــــــــــت

سپاس که حقیر را به بهشت دعوت نمودید.قسمت همه مان شود بهشت . مرحوم آیت الله بهجت  می فرمودند اگر کسی از شما پرسید کجا می روید نگویید روضه می روم بگویید بهشت می روم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">