فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

لطف مکرر حق مسلم می شود..!

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ ب.ظ

مگر می شد زن را آرام کرد ؟ آنقدر بی تاب بود و پشت هم اشک می ریخت که  کم مانده بود مشاور هم پا به پای او اشک بریزد و گریه کند . زن افسرده به نظر می رسید و این برای او که تازه 26 ساله بود اتفاق خوشایندی نبود.

به هر ترتیبی بود زن آرام شد . " از ازدواجم دو سال می گذرد . " این اولین جمله ای بود که به زبان آورد . بغض آلود ادامه داد : اما الان احساس سرخوردگی و افسردگی شدید دارم . کاملا ناامید شده ام . واقعا" من هر کاری که از دستم برمی آمد برای تداوم زندگی ام کردم . همه کار کردم تا هر دوی ما خوشبخت باشیم . اما شوهرم مرد قدرناشناسی است . او قدر اینهمه عشق و محبت و گذشت مرا نفهمید . هر کاری برایش می کنم انگار هیچ فایده ای ندارد . باز هم کم است .. باز هم راضی نیست . زن پشت هم می گفت و مشاور با سکوتش تلاش می کرد تا از لابه لای کلمات و جملات او ریشه ی مشکل را بیابد. زن آهی کشید و گفت : هرکاری کردم تا عشق و علاقه ام را نشانش بدهم . بشقاب میوه اش را تمیز و مرتب آماده می کنم . بشقاب غذایش را آماده می کنم .

صحبت زن به اینجا که رسید مشاور با تعجب پرسید : ببخشید بشقاب غذا و میوه شان را آماده می کنید؟ یعنی چی ؟! زن مکث کوتاهی کرد و نفسی تازه کرد . توضیح داد که : هر وقت مهمانی می رویم بشقاب میوه ی همسرم را خودم درست می کنم . سیب را پوست می کنم . قطعه قطعه می کنم . پرتقالش را پوست می کنم . خیارش را قاچ می کنم و نمک می زنم . خلاصه که نمی گذارم آب توی دلش تکان بخورد . برای غذا هم همین طور . مرغ و ماهی را خودم برایش پاک می کنم و ...

زن از ادامه باز ایستاد و نگاهی مظلومانه به مشاور کرد . منتظر تایید ماند . وقتی خبری نشد آب دهانش را فرو داد و ادامه داد : وقتی از کار به خانه می آمد با یک لگن آب ولرم به استقبالش می رفتم . پاهایش را توی لگن ماساژ می دادم تا خستگی اش در برود . از همان اوایل ازدواج وقت خواب که می شد می رفتم کنارش می نشستم کف پایش را می بوسیدم و قربان صدقه اش می رفتم و می پرسیدم که : از من راضی هستی . روزها و هفته های اول نمی گذاشت که پایش را ببوسم . شرمنده می شد . تعجب می کرد . می گفت که البته که راضی ام . چرا نباشم . اما حالا...

صحبت که به اینجا رسید دوباره گریه را از سر گرفت . مشاور حالا گره کار را یافته بود اما می خواست که زن خالی شود از هر آنچه رنجش می دهد. زن  رشته کلام را به دست گرفت :

اما کم کم که گذشت وضع فرق کرد . دیگر در برابر اینهمه محبتم واکنش های مثبت نشان نمی داد . حالا اگر بشقاب میوه و غذا مرتب نبود قهر می کرد . اگر تصادفا وقتی به خانه می آمد من نبودم تا لگن آب گرم را برای پاهایش مهیا کنم دلخور می شد و غرولند می کرد . از همه بدتر شبها موقع خواب بود . توی تخت دراز می کشید و حق به جانب می گفت : نمی آیی ؟! خسته ام می خواهم بخوابم . نمی خواهی کف پایم را ببوسی . حلالیت نمی خواهی . هر وقت می پرسیدم از من راضی هستی ؟ این پهلو آن پهلو می شد و می گفت : حالا ببینم ...

همه اینها به شدت رنجم می داد اما اوضاع وقتی غیرقابل تحمل شد که از او خواستم تا برای اولین بار به دعوت عمویم پاسخ مثبت بدهد. عمویم ساکن شهرستان است و دوست داشت تا چند روزی را مهمان آنها باشیم . در کمال تعجب من و علیرغم اینهمه محبتی که به او کرده ام قبول نکرد . من جلوی عمویم سنگ روی یخ شدم . شرمنده شدم . این اولین بار بود که از همسرم خواهشی داشتم و او بی رحمانه قبول نکرده بود . همه اینها به کنار تازگی ها می گوید از دستت خسته شده ام . دیگر برایم جاذبه نداری .

زن نگاهی به مشاور انداخت و گفت : من چه گناهی کردم ؟! اینها جواب اینهمه محبتم بود ؟!

مشاور صدایش را صاف کرد : همه آنچه شما کردید چیزی جز افراط نبوده است . این افراط شما در محبت همسر شما را دلزده کرده است و ناخودآگاه او را به فردی متوقع تبدیل نموده است . بی رودربایستی این کار شما مصداق کامل شوهرذلیلی است . رفتار منفی همسر شما باعث آزردگی و افسردگی و ناامیدی شما شده است . چون احساس می کنید او قدردان شما نیست . شما باید بدانید که محبت کردن هم اندازه دارد . چهارچوب دارد. محبت بیش از اندازه اولش حکم لطف اضافه است و کم کم تبدیل به وظیفه می شود و این برای شما تبدیل به یک آسیب جدی روحی می شود. فراموش نکنید :  لطف مکرر حق مسلم می شود ...  

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۱
سیده طهورا آل طاها

محبت اضافه

نظرات  (۳۸)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ******** ******* **** ********* **** ** *** *********** ***** * *** ** ****** *** ***** *** **** *
*** ******* ***** ** ****** *** *** ** ***** **** *** *** **** *******
** **** ***** ******** *** **** ******* ***** *** ** ** **** *****
*** **** ** ** **** ** ****** ** ***** **** *** ***** *** ***** ** *** ***** *** *** *** ***** *********** ***** ** ********** ** ***** ****
**** ***** ***** ****** **** ** **** **** *** * *** ** *** **** * ******* ** **** ***** **** **** **** **** ***** **** *****
**** *** ***** ***** ******* ***** * ********** *** ** **** ******
**** ****** * **** ** **** *** **** **** ********** **** *** *********** **** ****** ***** ******* ** ***** ***** *** ***** *** *** ****** ***** ***** *** ****** * *** * ** ***** * ** ***** **** **** ****** ******** * **** ****** * **** *** ** ** ******

***** *** ********* ** ******* ***** **** **** *** *** ** *** * ******* ** ******* *** *** ** ******* ** **** *** ****** **** *** *** * **** *** ************ ********* ****** ***** ******* *****
***

پاسخ:
سلام . اگر شما با احترام با والدین تون صحبت کنید شرایط خوب پیش میره . لازم هم نیست که شما تعیین کننده همه چیز باشید و به قول خودتون مراسم رو دست بگیرید اجازه بدید که بزرگترها تصمیمات خودشون رو بگیرند و بعد شما نظرتون رو بدید . اصلا اول صبر کنید ببینید نظر پدرت در مورد مهریه چیه . شاید موافق شما باشه 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** *****************
******** **** ***** ***** *** ** ***************** ** * **** ***** * ** **** ***** ***** ***** ** **** *** ****** * ** **** *** * ** **** *** ***** * ** ** ******
*** ******* ** ****** ****** ** ***** **** **** * **** ****** ** *** ** ** ****** * **** *** *****
***** *** *** ** ***** *** ****** ****** **** ******* ***** ****** ***** **********
**** ** ***** * **** **** *****


***
پاسخ:
سلام. به سلامتی و مبارکی. درسته که گرفتن مراسم باید با رضایت شما و همسرتون باشه اما یاد بگیرید و مراقب باشید که حرمت و شان والدین تان نشکند. هر طور شده رضایت اونها رو جلب کنید. با زبان نرم و با ادب راضی شون کنید.
۰۶ مهر ۹۵ ، ۰۹:۲۳ ܓ✿ سامره ܓ✿
سلام
دقیقا همینطوره. گاهی ما خانم ها به جای همسر بودن مادر همسرمون میشیم و موجبات دلزدگی همسرجان رو فراهم میکنیم
اندازه نگه دار که اندازه نکوست، هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
سلام
گیج شدم!
از یه طرف میگن محبت به همسر بی حد و اندازه باشه و حرفای پررو میشه و ... بی معنی  و اساسه
از یه طرف هم باعث چنین مشکلاتیه!
میشه نتیجه گرفت که هرکس باید به جنبه طرف مقابلش دقت کنه و محبت به پاش بریزه! آخه همیشه نتایج یکی نیست!
حتما تو زندگی و رفتار این خانوم مشکلات دیگه ای هم بوده!



یه راه ساده بگید که همسر آدم عاشششششششششق آدم بشه!
آیا این درسته که هرچی همسر گفت آدم چشم بی چون و چرا بگه مثل داستان چند پست قبلتون؟!
در کل راهش چیه؟!
مچکرمممممممممممممممممم
پاسخ:
سلام عزیزم . خوبی ... مادرتون چطورن..
ببینید در هر چیزی باید حدودش رعایت بشه شما . باید چهارچوبش حفظ بشه . وقتی از حدودش خارج بشه دیگه از حالت لطف بیرون میاد و جنبه عادت و حتی وظیفه رو می گیره . اونوقت هست که برای کسی که داره محبت می کنه شرایط طاقت فرسامیشه.
این قاعده هم شامل همه میشه . اینکه این خانم مشکلات دیگه ای هم داشته یا نه رو من اطلاع ندارم چون مورد مشاوره بنده نبودن و مراجعه کننده استاد ما بودن . خیلی هم در اصل قضیه فرقی نداره .
راههای ساده و کم هزینه زیاده . در وهله اول شاید از فرط سادگی اصلا به چشم نیاد اما واقعیت اینه که جدا تاثیر دلره .
مثلا اینکه موقعی که همسرتون از سرکار میاد به استقبالش برید اون هم نه یه استقبال الکی . بلکه با روی باز باشه . همین طور وقتی همسرتون داره میره سرکار ، بدرقه اش کنید . انهم نه آبکی بلکه با صمیمیت .
همین طور وقتی از کار برمی گردن با اونها طوری رفتار کنید که گویا  با مهمانی طرف هستید که باهاش رودربایستی داری.
قدرشناس باشیم و نیمه پر لیوان رو هم ببینیم . و قدردان نیمه پر باشیم . با وجود همه کمبود ها از دیدن این نیمه پر نباید صرفه نظر کنیم . 
ببین وقتی همسرت به خانه میاد چه چیزی از شما میبینه نشاط یا بی حوصلگی یا .... همسرت رو تایید کن . مردها دوست دارند که همیشه مورد تایید همسرشون باشن .
حرف در این زمینه خیلی زیاده گمانم فعلا تا همین جا کافیه.
در این مورد قبلا صحبت شده تا جاییکه چشم گفتن خلاف شرع نباشه و آسیب رسان نباشه اشکالی ندعره.
حوفق باشید گلم...
lممنون عزیزم. میخواستم مطمئن بشم که درکم از تفاوت نگاهمون به دینداری درسته که شما هم تأیید کردید. دعا کنید خدای مهربون از فضلش فردی هم کفو روزیم کنه.

سلام حالتون خوبه؟

از اینکه دوباره می نویسید خیلی خوشحالم.ببخشید من یه اتفاقی برای پسرم افتاده و اصلا نمی دونم باید براش چی کار کنم میشه اگه میتونید کمکم کنید؟

پسرم سه سالشه و تقریبا حرف زدنش دیگه کامل شده بود و جملات بلند رو به راحتی می گفت.تا اینکه چند هفته ی پیش برای گردش به یه روستا رفتیم اونجا یه نیم ساعتی گم شد.آخه یه عادتی که داره اینه به محض اینکه از ماشین پیاده میشه گشت و گذارشو شروع میکنه من همیشه دنبالش بودم و بارها شده که با یه پارک رفتن پا درد گرفتم بس که دنبالش راه افتادم و هر جا که رفته دنبالش بودم .ولی اون روز یه لحظه حواسم پرت شد و دیدیم نیست شروع کردیم به گشتن که آخرای روستا دیدم با یه خانمی داره میاد خانمه میگفت که افتاده بوده بین خارها و گریه می کرده.خلاصه آوردمش خونه و به همسرم گفتم خوبه یه کم ترسیده شد ولی دوباره نیم ساعت بعد دیدم داره میره از دور نگاش می کردم که یهو یه سگ داشت بهش نزدیک میشد دیدم شروع کرد به سمت خونه دویدن و می گفت الان منو میخوره و سریع با همسرم رفتیم پیشش و همسرم با سگه یه کم بازی کرد سگ بی نهایت آرومی بود که پسرم ترسش بریزه .بعد دوباره یه ساعت بعد همراه باباش رفتن بیرون که ایندفعه یه سگی که پارس کرده بود رو می بینن و از کنارش رد میشن که دیگه این یکی یه سگ سیاه بود که دندوناش رو هم نشون داده بود.خلاصه این سه تا اتفاق در عرض یه روز باعث شد که پسرم از بعد از ظهر بخوابه و روز بعد که بیدار شد لکنت زبون گرفته بود.اصلا نمی دونم باید براش چی کار کنم ما توی یه شهر فاقد امکانات داریم زندگی میکنیم.میشه کمکم کنید؟

پاسخ:
سلام عزیزم . احتمالا ترس باعث این مشکل شده حتما باید ببریدش مشاوره و گفتار درمانی. متاسفانه من کمکی نمی تونم بکنم شرمنده
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ****** ***** **** *** ***** ** **** ****** ***** *** ***
** ** ***** ****** ***** * ***** *** **** **** * **** **** ** *** *** ****** ****** **** * *** ****** ***** ** ***** **** ** ******* ****
********* **** ** ***** ****** * ***** ******* **** *** **** * **** *** *** **** ***** ****** ** ***** ** ** **** **** ** ***** ***** ****** **** ****** **** **** ** ***** * **** *** ***** ***** * ***** ** *** ****** *** *** **** ** ***** **** ***** ** ** **** ** ** ****** ****** *** *** **** * ****** **** ****** ****** ***** **** **** **** **** ***** ***** *** **** *****
**** ** *** ** ***** **** ***** ***** ** *** ********* ***** ******* **** *** ***** **** **** ***** ** ***** * ***** ** ** ****** ** *** ***** ****** ** **** ***** **** ** ** ** **** * ** *** ***** ***** ******** *****
** *** ** *** ** ** ** **** ***** ** *** **** ** **** * ** *** *** ****** *** ***** * ** **** **** ** **** **** **** *** *** ** ****** ******

پاسخ:
سلام گلم. تفاوت دیدگاهتون زیاده. دیدگاه مڌهبی ایشون با اون چیزی که اسلام مطرح می کنه تفاوت فاحش داره .خودتون هم به این موضوع پی بردین. این تفاوت دیدگاه رو مد نظر بگیرید من نمی تونم به طور قطع نظر بدم این خود شما هستید که باید تصمیم نهایی رو بگیرید
سلام قبلا پیام دادم اما خصوصی. انگار خصوصیها را جواب نمیدید. دوباره ارسال کنم؟
پاسخ:
سلام . نه عزیزم کامنت شما خصوصی نبود من یه مقدار سرم شلوغ بود دید جواب دادم معڌرت زیاد...
مشکل این است که همه چیز را از زاویه سیاست میبینید

تا میگوییم اروپا میگویید دستشان به خون مسلمانان آلوده است

دانمارک - نروژ- سوئیس- فنلاند در کدام درگیری بطور مستقیم و غیر مستقیم بوده اند؟؟؟؟؟؟؟

ضمنا شرایط زنها در اروپا آن چیزی نیست که در تصور شماست

دیه زن و مرد برابر است
حقوق اجتماعی آنان برابر است

بخصوص انتصاب به پستهای رده بالای مملکتی

واقع بین باشید
پاسخ:
این طور نیست بنده همه چیز را از نقطه نظر سیاسی نمی بینم اما خیلی چیزها را از نقطه نظر سیاسی بررسی میکنم. این درسی است که تاریخ به من داده است. موضوع مورد بحث را اتفاقا هم از بعد سیاسی وهم اجتماعی و هم حقوقی و هم شرعی و هم عاطفی بررسی کرده ام .
وقتی ادعا می کنیم که اروپا دستش به خون ملتها در طول تاریخ آلوده است با ایمان می گوییم و بر سر این ادعا ثابت قدم هستیم.  وقتی می گوییم بخشی از پیشرفتهایشان را به لطف زیر پا گڌاشتن و چپاول و استعمار و استثمار ملتها کسب کرده اند با اعتقاد می گوییم شما هم اگر تاریخ خواند ه بودید همین اعتقاد را داشتید. وقتی سالهای طولانی به گوش یک ملت مکرر می خوانند که شما نمی توانید این ملت زمین می خورد . وقتی از آن سر دنیا می آیند و تمام ثروت و هویت یک ملت را غارت می کنند و اجازه کوچکترین دخالت در عرصه های علمی و سیاسی و اقتصادی را از آنها سلب می کنند این ملت چه میشود.. 
هر چند در مورد کشورهای نامبرده حرفهایی هست اما بنده هم نگفتم تمام کشورها و تمام پیشرفتها شامل این قاعده تلخ میشود. 
بله درست می فرمایید چون شرایط زنها در این کشورها اسفبارتر و رقت انگیزتر از آن چیزی است که شما می فرمایید .
آنچه شما از آن بعنوان مترقی بودن یک جامعه اروپایی و موفق بودن زنان آن  می گویید مخالف صریح اسلام است . برابری دیه زن و مرد تمام حجت شما برای خوشبختی یک زن اروپایی است ؟همان طور که گفتم از آنجاییکه این مطلب مخالف احکام اسلام است از دایره بحث خارج می شود.
چرا این قدر راه دور می روید و خود زنان و خودکشان با اینهمه افسوس و ناله و افغان حسرت اروپا و اروپایی رو می خورید . در همین ایران خودمان هم اگر زن باشید و هویت ایرانی و اسلامی تان را حفظ کنید و شرافت ایرانی بودنتان را به غاز همسایه نفروشید حقوق و جایگاه اجتماعی که چیزی نیست تمام ثریا را به زیر سلطه ی همت خود در خواهید آورد . 
اصیل باشید و خرد گرا....
سلام طهورا جان حالتون خوبه ؟ 
پاسخ:
سلام عزیزم الحمدلله.... متشکرم
این اتفاقات (شستن پای مرد در لگن) و....... در جوامع اروپایی مترقی دیده نمیشود

این رفتارها در کشورهای عقب مانده مسلمان بروز میکند و باعث بروز ناهنجاری میشود

کشور ما هم از این قاعده  مستثنی نیست متاسفانه
پاسخ:
افاضات حضرتعالی از نوع همان ضرب المثل ایرانیست که مــــــــــــــــــرغ همسایه غــــــــــــــاز است. البته معمولا افراد خردگــــــــــــــرا چنین تفکر سطح پایینی ندارد ، بدیهی است کسانیکه فقط تصور می کننــــــــــد در دایره خردورزان و خردگرایان راهی دارند از این قاعده مستثنی هستند.
جوامع به اصطلاح شما متـــــــــــــــرقی اروپــــــــــایی که دستشان تا آرنج بخون مسلمانان مظلوم و غیر مسلمانان بی دفاع آغشته است بخشی از پبشرفت خود را مرهون ضایع کردن حقوق کشورهای دیگر و زیر پا نهادن ساده ترین اصول اخلاقی و پیش پا افتاده ترین شرافت های انسانی می باشند. اگر متــــــــــرقی بودن این است که ننگ بر چه ترقی است . یقینا زندگی در یک کشور مسلمان به قول شما عقب مانده اما سربلند شرف دارد به زندگے در یک کشور به قول شما متـــــــرقی اما پست و فرومایه.
به طور قطع رفتار این خانم در جلب رضایت همسرش خالے از خطا نیست لاکن این شکل خطا کردن علیرغم اشتباه بودنش به مراتب شرفش از زندگی یک زن اروپایی بیشتر است وقتی که در خانه یک مرد متــــــرقی اروپایی سالها به تمام وظایف زناشویی وحتی مادری اش عمل می کند در حالیکه از پیش پا افتاده ترین حقوق انسانی که عقد رسمی و دایم وقانونی است ، محروم است. زنی که چیزی در حد یک خدمتکار ، در حد یک وسیله دفع شهوت ، در حد یک مدلینگ لباس و در حد یک کالاست.
خانمی که در این پست به آن اشاره شد می تواند با تغییر رفتار زندگے اش را از نو بسازد اما یک زن اروپایی که در میان توحش شهوت و مدرنیته تا گردن فرو رفته است چه خاکی باید به سر کند. 
بدون شک اشکال های اخلاقی و تنزل های رفتاری در تمام جوامع امروزی به وضوح دیده می شود و وجود دارد ،لاکن کاملا ساده لوحانه است که شما گمان کنید مـــــــــــــــــــــرغ همسایه غـــــــــــــــاز است. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
****
***** ** ***********
*** ***** **** *** ***** *** **** *** ** ****** ** ***** ** *** ***
*** *** ******** ** ***** ***** ** ***** ****** ** **** *** ** *** **** ** *** ** *** *** ****** **** **** ******* ****
***** ******* ** **** *** ***** * ** **** *** **** ***** ****** * ****** *** **** *** *** **** **** ***** **** **** **** * ** **** ** ****** ******* ** *** ** * **** ** **** * ** *** ** ****** **** **** *** *** ** **** *****
*** *** ***** ** **** **** ****
**** ***** ** ***********
*** ***** *** ***** ***** **** ** **** ****** ****
****** **** *** ***** ****** ***** ** *****
****** ** **** ***
پاسخ:
سلام.من همچنان تصور می کنم شما بهتره این سفر رو تنهایی برید تا حساسیتتون از بین بره .بهتره همین تصمیم رو قطعی بگیوید و بهش عمل کنید.

راهش رو بهتره خودتون پیدا کنید چون شرایط
فرهنگی و اخلاقی خانواده ها باهم فرق می کنه. مثلا می تونید خیلی عادی خداحافظی کنید عڌر خواهی کنید و بگید ان شاالله در سفرهای بعدی در خدمتتون هستیم. یا اینکه می تونید اصلا در مورد سفر چیزی نگیدبدون اینکه به کسی چیزی بگید بی سروصدا برید و برگردید.یا اینکه همسرتون شخصا براشون توضیح بدن وعڌرخواهی کنن و بگن چون شما بچه کوچیک دارین رفتن دسته جمعی براتون مشکله و...
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۴۸ سیده ای که شفا گرفت
سلام بانوی عزیز چقدر خوشحالم دوباره می نویسید 

عالی بود و کاربردی
پاسخ:
صد مامان خانوم . خوبید ؟ گل پسر چطوره ؟ فنون سربازی مولاش رو یاد گرفته یا نه ؟
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام طهورا جان
***** ** *****
***** ** ******** ***** ** ***** ***
**** **** ** ** ** ** *** **** ** ***** **** ***** **** **** ** ** ***** *** ** **** ****** **** ******
*** *** **** **** ** **** ***** ** *** **** ** **** *** *** ******
**** ***** *** ** ** ****** ** ** **** ** ***** ***** ***** **** ** *** ***** ****** **** *** * ** ***** **** **** **
**** ** ******** *** * ****** ****** ** **** **** * ******* **** ****
**** ** *** ****** **** **** ********* **** ****** ** ** **** 
** * **** ** *** * ******** ****** * *** ** ***** ** ** ****** **** * **** **** ***** **** ********* * ** **** **** * **** *** **** ****** ***** ****** ** **** ******* **** *
******* ** **** ***** * **** ***** ***** ******** ****
***** **** **** ** ** **** **** **** **** *** ******* * **** ** **** ** ***** **** ****** **** * **** ***** **** *** * ******* ***** * ** ** ** ***** **** ** **** *** **** * **** ***** ** ** ***** ****** ******** *** ** **** ******* * ** **** ****** ****** **** ***** ** ** **** 
***** ** ****** **** **** **** * ** ********** ** **** ****
**** **** ***** **** **
** ** **** ** ***** ******* ******** * **** ***** ****** ** ****** ****** **** **** * *** ***** **** ***** ***** **** ******
** ****
***** ***** **** **** ** **** * ** **** ** ***** **** *** **** *** * ***** **** * ** **** ******* ***** ** **** **** *****
** **** ***** **** *** **** **** *** ****** ***** **** ** ****** ** ****** * ** *** **** **** 
*** ***** **** ** ***** *** ***** 
**** **** **** **** ***** ** ** **** ***** *** 
**** ***** ** **** *** * **** ***** ***** *** *** **** ****** *** ***** **** ****** ****** ** ***** ****** **** ***** * *** ** **** ****** **** * ** ** **** **** ******* ****** ***
**** **** **** ** **** ***** **** **** ***** **** ** ******** * *** ******** ***** ***** **********
** ***** **** ****** * **** ** ** **** *** **** ***** **** **** ****
**** ***** ****** ** ** ******* ***** * ** ****** ***** *******
*** **** ***** * **** ******* ** ** ***** ***** ** ** ****** **** ****** ******* ** **** ** **** * ** **** ** ***** **** **** *** *******
***** **** **** **** ** *** *** *** **** **** *** **** ***** ***** ** **** ***
**** ***** ***
** **** ****** * ******
*** ***** ****** ***** *** *** ***

پاسخ:
سلام عزیزم . خواهش می کنم . بله یادم اومد اون کامنت رو . شما الان شرایط خاص بعد از زایمان رو می گذرونی از نظر جسمی و روحی نیاز به محبت و مراقبت داری . من نمی دونم و مطمئن نیستم اما شاید افسردگی بعد از زایمان هم داشته باشی که البته تقریبا عمومیت داره و جای نگرانی نیست و فقط توجه رو می طلبه ، با توجه به شرایطت اگه الان بهت بگم پات رو روی نفست بگذار و بهش غلبه کن ممکنه در ظرفیتت نباشه و کم بیاری . پس توصیه من منطقی نمی تونه باشه . شاید اگر کس دیگری در شرایطی جز شرایط شما بود توصیه ام متفاوت می شد اما تصور می کنم این بار رو تنها بروید بهتر باشه . دل رحمی شما یا بهتر بگم عذاب وجدان شما از نبردن والدین همسرتون ممکنه باعث بشه نظرتون رو تغییر بدید برای اینکه خیالتون راحت بشه این سوال رو می پرسم که : پدرشوهر شما از نظر اقتصادی چه شرایطی رو دارن ؟ یعنی توانایی مالی برای امرار معاششون رو دارن ؟ آیا توانایی سفر رفتن رو دارن یا نه ؟ اگر از نظر اقتصادی از تامین معاش خودشان ناتوان باشند شرعا" بر پسر خانواده تامین زندگی آنها واجبه هرچند باز هم تامین آسایش و زندگی همسر در اولویت اوله و بعد والدین . القصه که : اگر از نظر اقتصادی شرایط تامین خودشان را دارند به لحاظ شرعی تکلیفی به گردن شما نیست . 
من فکر می کنم اگر شما این سفر رو تنهایی برید براتون بهتر باشه . این طوری شما طعم یک سفر تنهایی رو می چشید ممکنه توی سفر دلتون بسوزه اما نهایتش اینه که سفر رو رفتید . همسرتون هم می فهمه و درک می کنه که این حق مسلم شماست که در بعد از 7 سال زندگی یه سفر تنهایی رو تجربه کنید . 
در مورد اختلاف فرهنگی به هر حال موضوعی بوده که شما با علم به اون پذیرفتید باید سعی کنید تا جایی که امکان داره برای تداوم زندگی تون خودتون رو با شرایط تطبیق بدید در کنارش سعی کن سطح فرهنگی زندگی خودتون رو ارتقا بدید این دیگه مهارت خودتون رو می طلبه تا بتونید توازن رو ایجاد کنید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** *** ***** ** **** ******* *** *** ** *** ****** ** **** ** **************** ** ****** *** *** ** *** **** ** *** *** *** **** ** **** ** ***** **** ******** ******* ** ****** * **** *** ** ** **** **** ** *** **** *** ** **** ************** *** *** *** ** ***** ** *** **** ****** *** ***** ****** *** ** *** *** *** ** ** ** *** ***** ********* ***** *** ***** **** *** **** **** ** **** **** ***** ***** *** **** *** **** ** *** ********** ****** **** *********** **** ************
پاسخ:
سلام گلم . انچه حضرت در حدیث فرموده اند در واقع همان تاکیدی است که بر بحث مطیع بودن زن است . این مساله با آنچه درپست امده مغایرت دارد. صاحب همین حدیث ضمن اینکه احادیث دیگری در باب همسرداری دارد ، هرگز به زنان مسلمان امر نکرده یا حتی مستحب ندانسته که زن هر شب کف پای همسرش رو ببوسه. اسلام همواره با هر افراط و تفریطی مخالف بوده .حتی افراط در انجام اعمال عبادی را هم برنمی تابد. برای همین است که روز را به چند قسمت تقسیم می کند و تنها یک بخش را به عبادت اختصاص می دهد. 
صرفنظر از این اقا اگر کسی مرتب همین اعمال رو با خودتون به طور مستمر انجام بدهد، با توجه به اینکه تازه شما ڌاتا احساسی تر هم هستید نسبت به یک آقا ، آیا کم کم برای شما جنبه تکرار مکررات پیدا نمی کند ... خسته کننده و از حد بیرون زده نمی شود...واقعیت این است که می شود. حالا در نظر بگیرید در مواجه با مردی که احساساتش به مراتب کمتر از یک زن است و نسبت به امور کلی نگر تر هست  چه اتفاقی خواهد افتاد. 
حتی رعایت اعتدال رو ما در تربیت فرزند هم داریم.
باز هم یاداوری میکنم که اطاعت کردن و مطیع بودن با اف اط در محبت متفاوته
۰۵ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۰ پژمرده نمی شود
سلام دوباره بانوی مهربان
خیلی ممنونم که پاسخ دادید. واقعا حرفاتون برام تاثیرگذار بودن. البته من خودم هم چندوقتی میشه که دارم راجع به این مشکلم مطالعه میکنم و حتی از مشاوران مذهبی هم کمک گرفتم و همه به اتفاق نظرشون فقط و فقط احترام گذاشتن بود. 
باور بفرماییید طهورا خانم بنده پدرم رو خیلی دوست دارم و اگه اغراق نباشه حتی ایشون رو میپرستم. به خدا سری قبل که گفتم ایشون با من حرف نمیزدن من جلوی همه خانوادمون حتی همسرم هم بودن خودم رو به پاشون انداختم و دستا و صورتشون رو بوسیدم اتفاقا همسرم مدام به من میگفتن که بهترین کار رو انجام دادی. حتی همسرم یه بار به من گفتن که آدمی که پدر و مادر ازش راضی نباشن خوشبخت نمیشه. 
پدر من هم ذاتا آدم بداخلاقی نیستن و خیلی هم حامی هستن. یعنی ما هر کاری هم بکنیم آخرش به بابا پناه میبریم چون پناهمون هستن ولی وقتی عصبانی میشن کاااملا کنترل خودشون رو از دست میدن و حرف های مناسبی نمیزنن. البته من چند وقتی میشه خیلی بررسی کردم و یه سری پرس و جو از مادربزرگم ( مادر پدرم ) به طور غیرمستقیم کردم که آیا پدر من از اول اینجوری بودن؟( ایشون خودشون هم گاهی که خونه ما هستن از عصبانیت پدرم نسبت به ما ناراحت میشن) ایشون میگفتن اصلا پدرت اینجوری نبوده و بعد از یه دوره که جنگ بوده اینطوری شدن. پدر من هشت سال رو همیشه جبهه بودن و کلا از خونواده دور و اغلب تنها. ماموریت های خطرناک و سخت. شغلشون هم شغل حساسی بوده و بعد از جنگ باز هم در حیطه نظامی بودن و اغلب خونه نبودن. به خدا من قصد بدگویی از پدرم رو نداشتم (از دیشب همش میگم کاش نمیگفتم اون حرفا رو به شما) ولی خب باید یه  کم قلبم رو سبک میکردم. پدر من مرد باغیرت و باتعصبی هستن. یه عمر نون حلال آوردن سر سفره. یه عمر خدمت خالصانه کردن به این کشور. باور بفرمایید بعضی صبحا بلند میشدیم از خواب و بابا نبود...  
حتی طهورا خانوم پدربزرگ من فوت کردن و یکی دو بار که به خوابمون اومدن همیشه از بابا گفتن و گفتن که خدا از پسرم راضی باشه منو تو این دنیا راحت میکنه چون پدرم خیلی هوای مادرشونو دارن و همیشه در خدمتشونن. 
ولی خب این مسیله  عصبانیتشون بعد از ازدواج واسم حساس شده قبل ازدواج خودم بودم و اصلا واسم مهم نبود و میگفتم عب نداره و ناراحت نمی شدم ولی الان از همسرم خجالت میکشم. 
الان خیلی بهترم و سعی میکنم که بعضی حرفا رو نشنیده بگیرم و فقط بگذرم تا پدرم ازم راضی باشن. دعامون کنین. خدا پشت و پناهتون باشه.
پاسخ:
سلام عزیزم. بدون شک داشتن پــــــــــــدری به این اندازه مرد ، که تمام جوانی اش را نذر صلابت و اقتدار کشورش کرده موهبت بزرگیه . همه ما ، عزت و شرف امروزمان را مــــــــــــــــــــــدیون مردان بزرگی هستیم که از خودشان گذشتند تا ناموس یک ملت ، شبها را به اسودگی به روزهای با امنیت گره بزند . در این صورت  حضور دختری تا این اندازه فهیم و با محبت که یقینا ملبس به لباس عفاف و حیاست در خانه چنین مردی ابدا جای تعجب ندارد . خواهر خوبم ، طهورا به دعای قنوت های شما سخت محتاج است او را در عبادتهای خالصانه تان به دعایی ساده یاد کنید. 🌞💝
اغلب انسانها با تمام محاسن غیرقابل انکاری که دارند به دلایلی دارای نقصان در رفتار و اعمال خود هستند . هیچ شکی نیست که فرد در رفع آن نقصان وظیفه هایی دارد و مهر تاییدی به پای این نقص زده نمی شود. لاکن عزیز دلبندم ، این اشکال در رفتار به هر دلیلی که باشد از شما صبر در آن را می طلبد. به پدرتـــــــــــــــــــان زیاد محبت کتید دستش را زیاد ببوسید . خواهید دید گره های زیادی از زندگی شما باز خواهد شد. خداوند گاهی به واسطه این سختی ها ما را محک میزند تا مرد از نامرد و رجال از اشباح الرجال مشخص شود. به عنایت خدا امیدوار باشید. بزرگترین آزمون این دنیا صبر بر سختی هاست . صبر داشته باش تا از جمله صابران محشور شوی. تحت ولایت حضرت علی نسلی حسینی را تربیت کن. من ایمان دارم که می توانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی....💑👪
خیلی شرم آور است.
ولآ از این مدل کار ها زمان برده داری هم در حق خانم ها روا نمی داشتند.
عجب زن های ساده و عجب مردهای نامردی توی این دوره زمونه پیدا میشن.

آبرو ریزی است برای مرد ها. خدا هدایتمون کنه
پاسخ:
بله کاملا درسته.  متاسفانه گاهی در تشخیص مسیر درست دچار اشتباه میشویم.
۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۴۷ پژمرده نمی شود
سلام  بانو. بنده ی مشکلی دارم و میخواستم راهنمایی بگیرم از شما. بنده مذهبی نیستم ولی به یه سری مسایل اعتقاد قلبی دارم و سعی میکنم که اونها رو رعایت کنم مثل مال حلال و احترام به پدر و مادر و حقوق مردم و بدگویی نکردن از بقیه . یک مشکلی که از قبل هم داشتمو الان با توجه به اینکه ازدواج کردم خیلی بحرانی شده ، اخلاق پدرم هست. واقعا دیگه تحمل کننده نیست. پدرم آدم بد دهن و بداخلاقی هست و این مشکل بعد از ازدواج برای من خیلی سخت تر شده. باور کنید گاهی وقتها جلوی همسرم حرف هایی رو به من میزنن که من خجالت میکشم . البته خدا رو شکر همخسرم مرد فوق العاده فهمیده ای هسیتن و مرتب من رو دعوت به سکوت و نشنیدن میکنن و هیچ وقت حرف های پدرم رو به رو نمیارن و برعکس همیشه از خوبیهاشون میگن. اما باور کنین من دیگه خسته شدم . همین چن وقت پیش ی اتفاقی افتاد و پدرم خواست منو بزنه ، منم خیلی  شدم و فوری زنگ زدم به همسرم( ما نامزدیم) که بیان دنبالم و من رو ببرن و ایشون اومدن و حتی از پدرم اجازه گرفتن ک منو ببرن و از اون موقع ب بعد پدرم با من حرف نمیزدن تا اینکه من دست و روشون رو بوسیدم و مشکل حل شد . مشکل دیگه ای هم که همین امشب واسم پیش اومد این بود که پدرم از من لیوان خواستن و من هم یراشون اوردم و وقتی آب خوردن متوحه شدن که داخل لیوان کف بوده و عصبی شدن . من گفتم ک لیوان رو از رو سینک ورداشتم ک شسته شده بود و مامانم گفتن ک من شسته بودم و شاید خوب نشستم. پدرم هم لیوان رو به طرف من پرت کردن ک من خیلی عصبی شدم و گفتم چرا اینجوری میکنی و اومدم اتاقم . چون خیلی عصبی بودم ترک مکان کردم . ب خدا بعضی وقتا با خودم میگم من برم خونه خودم اینجا نیام. ب خدا دیگه نمی تونم تحمل کنم. من که صبر ایوب ندارم. مورد دیگه ای هم که هست رفتار ایشون با همسر ینده هست. همسر من تو سن کم ( بیست و یک سالگی ) ازدواج کردن. ما هردومون سنمون کم بود و دانشجو بودیم و هر طور بود این مدت گذشت با حمایتهای مالی پدر شوهرم و همسرم هم خیلی عالی دانشگاه رو تموم کرد و الان شاغل هستن و خدا رو صد هزار بار شکر که زندگیه خیلی خوب و در امد خوبی داریم و کم کم داریم خودمونو واسه جشن عروسیمون اماده میکنیم ولی باور بکنین اروزای من به تلخی میگذرن. پدرم گاهی وقتا طعنه های بدی ب همسرم میزنن. البته الان خیلس کمتر شده ولی اویل همش ایشون رو از لحاظ مالی تحقیر میکردن با وجودی ک خدا شاهده همسر من در دوران دانشجویی هم کار میکرد ولی کار دانشجویی بود. همسر من هیچ حرفی نمیزنن ولی من میدونم ک واقعا از درون زجر میکشن. البته الان کمتر شده این طعنه ها ولی تموم نشده. خیلی مستاصلم . خیلی. اگه پدرم نبووودن.... دوست داشتم با تمام عصبانیتی ک این مدت تو دلم جمع شده همه حرفامو بزنمممم ولی چ کنم اخه .... در مورد همسرم هم ، همسر من خط قرمز منه ، دوست ندارم بهش اهانت بشه. ما فردا که بچه دار بشیم بیاییم اینجا پدرم جلو بچه بعضی حرفا رو به همسرم بزنن پس اقتدار همسرم چی میشه. البته از انصاف هم نباید بگذریم ک پدر من تو این مدت به خیلی کمک کردن و همیشه هم اخلاقشون بد نبوده ولی با بعضی از کاراهاشون واقعا همه این زحماتشون حیف میشه. من چه کنم ب نظرتون؟ 
تا

















 
حل شد. اما باز هم همین امشب ی اتفاقی افتاد و جریان از این قرار بود که مادرم لیوان شسته بود و ی مقدار کف داخلش مونده بود پدرم لیوان خواستن و من آوردم .همین ک متوجه شدن ب من گفتن منم گفتم لیوان رو از رو سینک برداشتم و مامانم گفت من شسته بودم و لیوان رو به سمت من پرت کرد و خورد ب پام و خیلی اذیتم کرد. منم گفتم چرا اینجوری میکنی اخه و اومدم تو اتاقم و در واقع چون عصبی بودم ترک محل کزدم و باور بفرمایید چیزی نگفتم. به خدا قسم دیگه دارم کم میارم. همیشه تو فکرمه بعد از اینکه رفتم خونه خودم دیگه نیام اینجا. هر دفعه یه ماجرایی پیش میاد. 
پاسخ:
خواهر عزیزم سلام. احترام شما به پدرتون با وجود بدخلقی هایی که داره و عشق توام با قدرشناسی شما نسبت به همسرتون و تلاشتوت برای فروخوردن خشمتون و در نهایت محبت و علاقه نهفته در وجودتون نسبت پدرتون که در انتهای کامنتتون آمده همه و همه نشلن می دهد که شما بانویی هستید که مقید به اخلاق اسلامی هستید . شما برای من قابل احترامید و بهتون افتخار میکنم. شک نکنید پدرتون بی نهایت شما رو دوست داره . فقط روش ابراز اون رو بلد نیست . برای اینکه ادعام ثابت بشه کافیه شب عروسی به چشمهای پدرتون نگاه کنید تا غصه دوری و جدایی از شما رو در نگاهش ببینید. 👪
خوشبختی فردای شما و داشتن فرزندان صالح و عاقبت بخیر در گرو احتران شنا به پدر و مــــــــــــــادرتونه. من میدونم که گاهی بد اخلاقی والدین دل رو میرنجونه و ناراحت کننده هست اما توصیه قرآن به ما صبر و سعه صدر و احترام به والدینه. حتی کفر والدین هم دلیل بی احترامی به انها نیست. عزیزم صبور باش تحملت رو بالا ببر یقین داشته باش کاری که برای رضای خدا باشه خدا هم پاداشش رو می دهد. نهایتا اگر دیدید بعد از ازدواج شرایط خوب نیست و ممکنه زندگی ات تحت الشعاع قرار بگیره می تونید رفت وآمدتون رو کمتر کنید در کنارش با همسرتون صحبت کنید .💖
کاش اینطوری بود که شما میگید منم اوایل دیدم مثبت بود ولی مادرش خیلی اذیتم کرده که میگم و شوهرم طرف مادرشه ،الان 8ماهه عقدم دیگه میشناسمشون مثلا نمیذاره شوهرم زیاد بیاد خونمون یا با فامیل من بیاد بیرون یا بیاد مهمونی خونه فامیلام همش بهونه میاره راستی طهورا جان شوهرم زیاد بهم دروغ میگه چیکار کنم؟هر موقع هم بهش میگم زود بهش برمیخوره و ناراحت میشه و دعوامون میشه انتقاد پذیر نیس
پاسخ:
رفتار مادرشوهرتون قابل بررسی هست . اما در مورد دروغگویی همسرتون . باید ببینیم ریشه و دلیل دروغگویی ایشون چیه. ممکنه وقتی ایشون می دونن شما مثلا از دیر آمدن ایشون ناراحت و عصبانی می شویـــــــــــــــــــــد ترجیح می دهند دروغ بگویند تا مشکل درست نشه. فکر نمی کنید این طور باشه
سلام طهورا بانو💐💌💝
حالایعنی چون"خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند" نباید بگیم" تو نیکی میکن و در دجله انداز" ؟؟؟؟😕😱
پاسخ:
سلام عزیــــــــــــــــــزم.
اینا که فرمودین همه در حد یه ضرب المثله. در جای خودش و با توجه به افراد مختلف و تفاوتهای رفتاری انسانها با هم هر کدام جداگانه باید مورد بحث قرار بگیره. 
ممنون از توصیحتون
راستش اینطور نیست که کارت اصلا در اختیارم نباشه
وقتی میخوام برم خرید و تا موقعی که شاغل بودم دست خودم بود ولی کلا اصلا حقوق من و حقوق تو نداریم تقریبا همش خرج قسطامون میشه ...
خوب من نخواستم غرورش و زیر پا بذارم اخه حقوق من یه کم بیشتره
شوهرم خیلی زحمت میکشه ... کارش از من سخت تره و کلا خیلی محتاطه تو خرج کردن..
اگه چیزی بخوام بخرم یا بخرم و بعد بگم اصلا چیزی نمیگه ...
خوب نمیدونم چی بگم چون خونه بودم کارتو دادم به ایشون و گفتم این مدتی که مرخصی زایمانم ازشون پول دستی بگیرم
این که گفتم زیاد راضی نیست بهم پول دستی بده منظورم و راستش نمیدونم چطور برسونم
بهونه میاره و یه کم سخت میده میگه پول توی کارت باشه بهتره
یا میگه بذار بریزم به یه حسابی . تو کیف پولت پول زیاد نگه ندار...
راستش من اونقدر به خاطر اقساط زیاد قناعت کردم که دیگه عادت کردن ایشون ...
حالا طهورا جان توصیح میدین از چه جنبه هایی کارم اشتباهه؟
و راهکار هم بهم بدین لطفا
ببخشید دیگه ماوقتتون رو میگیریم مشاور خوب الان غنیمته...
ممنونم ازتون
پاسخ:
خواهش میکنم. ببینید متاسفانه اکثر مردهایی که زن شاغل دارن بعد مدتی یه حساب ویژه روی حقوق همسر باز میکنن این مساله تا جایی تقویت میشه که کم کم اگر زن هم بخواد از محل کارش به هر دلیل استعفا بده واکنش منفی نشون میدن . در حقیقت نقش خودشون رو بعنوان مسوول مالی و اقتصادی کمرنگ می کنن عادت می کنن به نوعی راحتی خیال و فراق بال. برای همین هست که اگر مردهایی که زن شاغل دارن به هر دلیل مثل تعدیل نیرو از محل کار بیرون بیان و کارشون رو از دست بدن با اتکای به درآمد زن ، کمتر به شکل جدی دنبال کار می رن. 
حالا اگر مرد علاوه بر تمام این اسودگی ها از باب مخارج ، کارت حقوقی همسرش رو هم داشته باشه گاهی ممکنه اصلا زن رو در تنگنا قرار بده و اونوقت هست که به مرور زمان زن شاغلی که به نیت استقلال مالی سر کار رفته ، ضربه می خوره. هرچند بنده اصلا این طرز تفکر رو نمی پسندم اما این در جامعه امروز یه حقیقته که زنها معمولا به این نیت اشتغال رو انتخاب می کنن.نکته بعدی که من استنباط کردم از حرفهای شما و در بعضی از مردهایی که در شرایط مشابه بودن دیدم اینه که .. مردهایی که به هر دلیل به سختی کسب درامد دارن برای خرج کردن ان با احتیاط عمل می کنن و گمانشون اینه که ممکنه زن منطقی هزینه نکنه پس پولی که در اختیارشون قرار میدن سخت یا اصطلاحا قطره چکانی میشه حالا اگر این میان کارت حقوقی هم دستشون باشه اوضاع برای زنی که قصد استقلال و راحت خرج کردن رو داره کمی بحرانی میشه. 
اما شما الان مدتیه کارت رو دادی اگر احیانا قصد پس گرفتنش رو داری مراقب نوع برخور خودت در بازپس گیری کارت باش تا در پیشگیری از یه مشکل یه بحران گریبانگیرت نشه.
حالا ممکنه شما و همسرتون حقیقتا اینطور نباشین اما از اونجاییکه ما کلیت رو در نظر میگیریم وظیفه ایجاب می کنه که اینطور عنوان کنیم. نهایتا تصمیم با شماست.
سلام
خوب هستید؟نبودید چند وقت دلم تنگ شده بود...هر وقت چند روز نیستید نگران میشم:/
هفته آینده امتحان علوم پایه دارم،حوصله ی درس هم ندارم😁برام دعا کنید لطفا..
آدم بعضی از کامنت ها رو میبینه تو دلش خالی میشه😕یعنی واقعا مرد ها اینقدر قدر نشناس هستن؟؟البته من بعضی ها رو اطرافم میبینم که از خانمشون چقدر توقع دارن و خودشون هم هیچ زحمتی برای بهبود وضعشون نمیکشن و طلبکارن،ولی امیدوار بودم تو أقلیت باشن😞
راستش این چیزا رو که میبینم خیلی نگران ازدواج میشم.....خیلی....التماس دعا😔
پاسخ:
سلام. الحمدلله. شما محبت داری عزیزم.
وااای درسته گاهی اصلا حس امتحان دادن نیست.😈
نگران نباشید دنیا همیشه پـــــــــــر از این تفاوتهاست.
ان شاالله که موفق باشید.
سلام طهورا خانوم
با اجازتون یه چیز به زهرا سادات بگم
خوواهر عزیز مورد داشتیم طرف کارت بانکیش رو داده دست شوهرش بعد که میخواسته بگیره(بعد چند سال)شوهر میگفته نههه حرومش میکنی حالا نمیگه این حق خود خانومه با زحمت تو مدرسه این حقوق رو میگیره حالا این خانم خانه داریش حرررف نداره همیشه خونه ش و خودش تمیز ترین و نسبت به وضعیت مالیشون شیک هس
ولی اقا یه لامپ هم باید هزار بار بهش بگی تا عوض کنه با اینکه نزدیک 50سالشه  ولی هنوز موقع دعوا میگه کاش تو رو نگرفته بودم 
یعنی خییییلی قدر نشناااسه خیلی....
طهورا جون برای دل اون خانم دعا کنید

سلام 
پیام بنده نیومد براتون
پاسخ:
سلام خانوم باهوش👏
بله اومده. ببخشید دیر شد دیروز بینهایت خسته بودم
سلام طهورا بانو جان،درباره ی چشم گفتن به شوهر چقدر باید باشه که افراط نشه؟
پاسخ:
سلام بحث این مطلب شما با محبت افراطی فرق داره. تا جایی که خلاف شرع از شما نخوان.ضمت اینکه میشه در کنارش انتقاد داشت . که البته شیوه خودش رو داره
یه دفعه براش تیشرت خریدم سه تیکه رنگ داشت سفید مشکی سبز تیره خیلی بهش میومد هم من هم خودش خیلی دوسش داشتیم مادرش بهش گفته بود سفید سبز قرمز میخرید تا بشه پرچم هدیمو سبک شمرده بود و بی ارزش برداشته بود به بهونه شستن نمیدونم چه بلایی سرش آورده بود که رنگ سبزش به سفید رنگ داده بود و قابل پوشیدن نبود خیلی دلم شکست
پاسخ:
شاسد مادر شوهرتون منظور بدی نداشته. مثلا فقط قصد یه شوخی مادرانه رو د اشته. فکر کنید اگر این حرف رو مادر خودتون میگفت عکس العمل و برداشت شما چی بود. آیا برداشت شما از حرف مادرتون یه شوخی ساده و بی متظور نبود؟گاهی باید از کنار مسایل ساده گڌشت . نشنید. ندید. خواهید دید که روزها بهتر و راحتتر میگڌرد.💑 💝
منم توی دوران عقدم و در محبت کردن به همسرم زیاده روی کردم ولی نه به اندازه این خانم الان خیلی متوقع شده همش دعوا میکنیم خودمم خسته شدم از رفتاراش همش قهر میکنه دوستان از اول راه مواظب باشید هیچئ وقت نه قدر محبتامو میدونه نه قدر هدیه هایی که براش میخرم البته بیشتر مقصر مادرشو میدونم که ذهنشو نسبت به هدایای من خراب میکنه منم خیلی خسنه ام 
سلام طهورا خانم،
خیلی کارتون عالیه، صحبتهاتون خیلی مفید و راهگشاست.
خدا خیر کثیر بهتون عنایت کنه انشالله. 
اون مطلبتون درمورد انسانهای درونگرا، توجهم رو خیلی جلب کرد،
اگه امکان داره، ادامه میدید، یا لینک میدیدکه چجوری باید با این افراد برخورد کرد؟ ممنون میشم.

درمورد شغل که زهراسادات گفتن، مگه اینطور نیست که زن باید تابع همسر باشه، میخوام بگم اگه رضایت شوهر نباشه که امکانش نیست زن شاغل باشه، غیر از اینه؟
ممنون از راهنماییهای مفیدتون.
التماس دعا.
پاسخ:
سلام عزیزم.سلامت باشید در خدمتم.
برخورد خاصی نداره. خصلت ادمها با هم متفاوته فقط کافیه در موردش شناخت داشته باشید تا فکر نکنید چون با شما متفاوت هستند لابد مشکلی دارن. همانطور که دیگران در مورد افراد برونگرا چنین فکری نباید بکنن.
متوجه منظورتون نشدم در مورد شغل. لطفا سوالتون رو واضح تر بپرسید.
سلاام سیده جان
خوب هستید؟؟

پاسخ:
علیکـ سلام عزیزم. الحمدلله... شکر..
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** ***
*** *****
*** **** *** *** ** **** **** ***** * **** ****** *** **** ** **** *** ** *** ** *** **** **** ***
**** ***** *** *** ***** ******* ****** *** **** ******* **** **** ** ****** ***** **** ****
***************************************************************************************
**** ****** *** **** *****
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** ***
*** *****
*** **** *** *** ** **** **** ***** * **** ****** *** **** ** **** *** ** *** ** *** **** **** ***
**** ***** *** *** ***** ******* ****** *** **** ******* **** **** ** ****** ***** **** ****
***************************************************************************************

پاسخ:
سلام عزیزم از محبت و اعتمادت متشکرم گلم. منو از نتیجه باخبر کن. به امید روزهای سرشار از موفقیت
سلام طهورا جان
چه خوب که پست جدید گذاشتین
مرزی داره این لطف بیش از اندازه؟ از کجا بفهمیم کدوم یک از محبتهامون بیش از اندازه است
مثلا من که شاغلم و کارتم رو کلا دادم دست همسرم افراط کردم؟ اخه جدیدا که مرخصی زایمانم ازش خواستم ماهانه پولی رو دستی بهم بده انگار خیلی راضی نیست!!!

پاسخ:
علیک سلام گلم. سلامت باشید. بله اصولا برای هر کاری مرزی وجود داره. حتی برای محبت کردن. ببینید مثلا مادرانی که دختر نوجوان دارند نباید به بهانه محبت کردن از دادن مسوولیت های خانه به آنها خودداری کنند. گفتن این عبارت به آنها که تو فقط به درست رسیدگی کن محبت نیست اشتباه محضه. یا مادرانی که پسر نوجوان دارن نباید تحت عنوان محبت کردن مرتب انها را در اغوش بگیرند و محبت های علنی را ابراز کنند اگر پسرشان از عدم ابراز محبت معلمش گلایه کرد مادر به جای شکایت به معلم تلاش کند تا پسرش یاد بگیرد محبت را در قلب معلمش نسبت به خودش ایجاد کند به این صورت وقتی پسر صاحب همسر شد به جای آنکه مرتب دنبال گلایه از همسرش باشد که چرا به او محبت ندارد خودش این محبت را در قلب همسرش ایجاد کند و برای جلب محبت به هر راهی کشیده نشود.در مورد سایرین هم همین ظرایف در برخورد وجود دارد.
کارت حقوقتون رو دادید؟ ‌البته که اشتباه کردید. کار شما از جنبه های مختلف اشتباهه.یعنی از چی راضی نیستن؟‌
بله متاسفانه در جایی که جنبه اش نیست زیاد دیده ایم
پاسخ:
شاید همیشه هم بحث جنبه نداشتن یا داشتن مطرح نباشه. اصلا انجام بعضی کارها آنهم به کرات محلی از اعراب نداره. مثلا کجا اسلام گفته زن مستحبه هر شب کف پای شوهرش رو ببوسه و حلالیت بطلبه؟ اگر یکی این کار رو بکنه علاوه بر حس انزجار یک جور خود بزرگ بینی برای فرد رخ میده.
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۲ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام بانو :)

خدا خیر کثیر بهتون بده. ممنون از صحبت های مفیدتون. 
پاسخ:
علیک سلام . خواهش میکنم. انجام وظیفه میکنم
سلام
واقعا نباید زیادی محبت کرد؟ ولی تا بحال چیزای دیگه ای میشنیدیم! گیج شدم!!
پاسخ:
سلام. محبت رو باید داشت. بی منت هم باید محبت کرد. اما شکل این محبت کردن مهمه. بعضی کارها محبت نیست ظلمه. ما حتی داریم پدرها به دخترانشان زیاد محبت کنند بهشون بگن دوستشون دارن اما به اندازه مرتب و مداوم گفتنش کم کم شکل عادت میگیره. محبت نباید شکل عادت بگیره چون از حالت عادت به وظیفه تبدیل میشه
سلام ،چه خوب که اومدید،نگرانتون شده بودم.طهورا بانو جان متنتونو که خوندم تنم لرزید ،از بس دوررو برم مردای زن ذلیل دیده بودم و همیشه فکر میکردم ایراد از خانماشونه که تصور نمیکردم یه همچین کارایی از زن بتونه بد باشه.یعنی این اقاهه بی جنبه بوده یا همه ی مردا همینن؟یه سوال دیگه که نمیدونید تقیدات مذهبی این اقا در چه حد بوده؟خیلللللی دلم واسه دختره میسوزه،دوس دارم براش گریه کنم.
پاسخ:
سلام. همه ما در این طور مواقع ممکنه عکس العمل مشابه این اقا رو نشون بدیم. این شکل محبت کردن کلافه کننده است.
نه نمی دونم. این مشاوره مربوط به استاد ما بوده. اما یادمون باشه افراط و تفریط هر دوش بده
سلام ... 
چه بد....
حالا باید چکار کنه بنده خدا. راهکارش چیه؟
پاسخ:
سلام. باید شکل محبت کردن رو تغییر بده. هرچند باید منتظر پس لرزه هایی هم باشه.
کارهایی که این خانوم انجام داد تو یه کتاب قدیمی که اسمش روش شوهر داری در اسلام نوشته شهید دکتر رضا پاک نژاد ماله ساله 67 خونده بودم...درسته ادم باید متعادل باشه اما بعضی از ادما هم بی ظرفیتن...لیاقته محبت ندارن...قبول دارین؟
پاسخ:
جدا..؟!شهید پاکنژاد رو میشناسم پایان نامه دکتراش رو خوندم. اما این کتاب رو نه.نه حقیقتش صرفنظر از یه استثناهایی اگر برای محبت از راهش وارد شویم همه ادمها پڌیرش محبت رو دارن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">