فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

آرزوهایتان را دریابید...

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۵ ب.ظ

سرم به دوران افتاده بود. اتفاق رخ داده را به سختی هضم می کردم. صدای التماس های مادر و گریه های خواهرش گوشم را پر کرده بود. دخترک به سختی به هفده سال میرسید. 

مات و مبهوت به پیشآمد های دوماه گذشته فکر می کردم.

تا همین دو ماه پیش , آرزو دختر درسخوان و شاد مدرسه بود . قرار بود در المپیاد شرکت کند . مسوولین مدرسه رویش حساب باز کرده بودند. می توانست بورسیه شود.

اما حالا رنجور و زخم خورده روی تخت بیمارستان افتاده بود. با آینده ای مبهم ....

قصه از آنجایی شروع شد که دخترک درسخوان ما که همیشه به دوستانش مشورت می داد و آنها را از خطرات احتمالی و خطاهایشان آگاه می کرد , هیچ وقت فکرش را هم نمی کرد روزی گرفتار خطایی حتی بزرگتر از خطای دوستانش شود . مرگ را برای همسایه می دانست و می پنداشت اینها هیچ وقت برای من اتفاق نمی افتد , من می دانم چکار کنم , این مشکلات هیچ وقت برای من پیش نخواهد آمد.

قصه نه فقط از اینجا , که از آنجایی شروع شد که پدرخانواده , با وجود مرد خوب بودن , هیچ وقت نتوانسته بود دوست و رفیق دخترش باشد . نمی دانست دخترها در سن نوجوانی طبیعتا به جنس مخالف گرایش دارند و اینجاست که وجود پدر در کنار دختر , نیاز عاطفی او را برآورده می کند . نمی دانست که فقدان او , راه را برای دیگران باز می کند.

قصه از آنجایی پررنگ شد که مادر خانواده , نمی دانست قرار نیست دخترش همان جوری بار بیاید که او بار آمده . نمی دانست که نوجوان ها به آزادی های مشروع نیاز دارند , نصیحت پذیر نیستند , اگر محبت و شوخ طبعی و صمیمیت را از مادرشان دریافت نکنند , از دوستانی می گیرند که شاید فرسنگها با فرهنگ آنها فاصله دارند.

قصه از یک دعوای ساده شروع شد. بعد آنقدر ادامه دار شد که دخترک قصه ما , برای به کرسی نشاندن حرفش , برای اثبات خودش , برای تهدید دیگران از طبقه دوم منزل خودش را به پایین پرت کرد. 

قصه از پسرکی شروع شد که این میان از آب گل آلود ماهی گرفت و پایش را به زندگی دخترک باز کرد و در عالم بی خودی از خود , گرفتار در دام نفس , اسیر در دست شیطان بی غیرت در گود مستی , دست به کاری زد که از آرزوی داستان ما هیچ نماند...

حالا مادر خانواده مانده است با یک دختر افسرده , با جنینی که باید نیست و نابود شود با خودزنی ها و تیغ زنی های مکرر پاره تنش .... ومن.... منی که باید مادر ی را آرام کنم. خواهری را دلداری دهم . دختری را از چنگ شوم یک نامرد بیرون بکشم. افسردگی اش را درمان کنم. به آینده امیدوارش کنم و.....

هیچ کس نمی داند خلوت های من چقدر دردناک است....


شما را بخدا , آرزوهایتان را دریابید...


الان نوشت.. صبای عزیزم , کامنت شما به من رسید . پاسخ هم دادم اما خیلی اتفاقی و بر اثر اشتباه کامنت شما حذف شد. ضمن عذرخواهی , خواهش می کنم یه بار دیگه برام کامنتتون رو بگذارید تا در خدمتتون باشم. سپاس

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۲
سیده طهورا آل طاها

تجاوز

نظرات  (۸۰)

سلام
زندگی با یک طلبه ی در حال تحصیل در سطح ۳ که قم درس میخونن چقد از لحاظ مالی مشکله؟
یک همسر طلبه با این شرایط چطور باید زندگی رو مدیریت کنه؟
پاسخ:
سلام عزیزم. 
شرایط مالی طلبه هایی که فقط از را شهریه زندگی می کنن سخته . هر چند شهریه برکتش خیلی زیاده. 
معمولا طلبه ها در کنار درس و شهریه اندکی که می گیرن برای اقامه نماز صبح , ظهروعصر یا مغرب وعشا به مساجد یا مدارس یا ادارات یا خوابگاههای دانشجویی میرن. منبر میرن که البته بابتش هیچ وقت مبلغی تعیین نمی کنن و صاحب منبر هر هزینه ای که در توانش باشه پرداخت می کنه. معمولا از این راه ها امرار معاش دارن اگه حرفه دیگری نداشته باشن
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام بانوجان
ببخشید همش مزاحمتون میشم
**** ****** *** ***** ** ***********
شرمنده از مزاحمتم
پاسخ:
سلام عزیزم
چشم
همین؟؟؟
من خیلی منتظر جوابتون بودم،بارها وب چک کردم ولی...
ممنون
پاسخ:
عزیزم آخه مطلب یه مقدار طولانیه . واقعا امکان تایپ شون نیست. اگه دوست دارین شماره تون رو بگذارید من بهتون پیامک میدم و وقت میدم. تلفنی خدمتتون عرض می کنم. کاملا هم رایگانه
سلام بانو جان . ممنون که جوابم را دادید
خب این ریزبینی هایی که به خانواده پسر توصیه میکنید را بگید اینجا
اخه هرچی فکر میکنم این حجم از نخواستن طبیعی نیست
پاسخ:
سلام عزیزم. خدمت دوستمون هم عرض کردم مطلب طولانیه. بنده میگرن دارم نمی تونم خیلی به صفحه نورانی مثل موبایل یا تلوزیون یا صفحه کامپیوتر خیره بشم.برام سخته. اگه تمایل دارین شماره بگذارین من بهتون پیامک بدم تماس بگیرین تلفنی عرض کنم خدمتتون. مشاوره هم رایگانه
سلام طهورا بانوجان . وقت بخیر
یه سوال داشتم ازتون
 آقا پسرها و خانواده شون معمولا برای ازدواج چ ملاکی هایی دارند؟ اینو پرسیدم چون هرکی میاد خاستگاری میره و دیگه پیداش نمیشه یا نهایتا خیلی لطف کنن زنگ میزنن میگن پسرمون گفت تفاهم نداشتیم . اخه تو این ۶-۷ سالی که برام خاستگار میاد شاید ۲_۳ مورد بوده که اونا پسندیدن . بقیه اش دیگه میرن و هیچ خبری نمیشه . گاهی فکر میکنم برای پسرا شاید یه چیزایی مهمه که من ازشون خبر ندارم . شما که تو کار مشاوره اید میدونید پسرا اکثرا چی براشون مهمه؟

پاسخ:
سلام عزیزم . اونقدر این سوال برام توسط خیلی از دخترهای خوب تکرار شد تا بالاخره رفتم دنبالش برای تحقیق . برام جالب بود . به مساله از نگاه پسر و مادرش نگاه کردم و تحقیقات رو شروع کردم. از خانواده هایی شروع کردم که یا دنبال دختر می گردند یا به تازگی صاحب عروس شدن. 
واقعیت اینه که همان طور که بنده بعنوان مشاور به دخترها یاد میدم نکته سنج باشن به پسرها و خانواده هاشون هم همین رو می گم. حاصل این میشه که همان طور که دخترخانوم ها با دقت روی رفتار , دست به انتخاب میزنن پسرها هم همین کار رو می کنن. گاهی نکات ریز رفتاری , باعث عدم پیشرفت مساله میشه. این یعنی باید با دقت بیشتری بهش نگاه کرد. هر چند عوامل عدم پیشرفت یک خواستگاری که نهایتا به ازدواج ختم بشه , زیاده اما ریز بینی ها و نکته سنجی های طرفین هم بی علت نیست. هر چند اعتراف می کنم بعضی از این نکته سنجی ها منطقی نیست.
ی چیز دیکم بکم
من چندسال پیش مدتی درگیر ی اشتباه و گناه بزرک بودم،در رابطه با جنس مخالف نبودا ولی گناه خیلی بزرگی بود ک همون مرقعم پشیمون بودم و خداروشکر ماجراش تموم شد،هیجکسم جز خودم و خدا خبر نداره 
کریه و توبه و اینام زیاد کردم بخاطرش،حالا اینکه عمق این توبه و ..حقد بود نمیدونم
الان فک میکنم نکنه عقوبت اون گناهه ک دامن گیرم شده،بالاخره خدا کفته زنان پاک برای مردان پاک و...


پاسخ:
نه جان دل. شما از زمره ی توابین هستی و پیش خدا از عزت بالایی برخورداری. موضوع این نیست. 
عوامل زیاده واقعا...
سلام خانم
والا نمیدونم جی بکم،خسته شدم 
من ی دختر٣٤ساله مجردم،تو فک و فامیل و دوست و مسجد و همه جا فقط و فقط تعریفه ک از من و خانوادم میکنن،ینی میخوام بگم مقبولیتم خیلی بالاس،همه دوستم دارن،از ته دل برام ارزوی ازدواج میکنن و دلشون خوشبختیم میخواد
خانواده خوبی دارم تحصیل کردم اهل دیانتم حفظ قران و...میکنم ظاهرم خوبه(زیباترین نیستم ولی بدم نیستم)خونه خوبی تو جای خوب شهر داریم
ولی من نمیدونم ماجرا چیه ک هرکی میاد خواستگاری(یا لااقل خیلیاشون)وقتی میان میرن و دیکه ن خبری ن زنکی
کسایی ک واقعا شرایط خاصیم ندارن،تازه خیلیاشون ادعای دیانت و ولایت و...دارن،من تو جلسه خواستکاری ن حرفی از حقوق میزنم ن خونه ن...بیشتر حرفم ایمان و صداقت و ایناس،واقعنم برام اینا مهمن
ن ادعایی ن خواسته عجیبیی ن هیجی،ولی میرن ک میرن

من از مجرد بودن ناراحت نیستم،چشمم دنبال هیجکدوم از این خاستکارایی ک اومدن نمونده،زندکی خوب و فعالی دارم خداروشکر
ولی پس زده شدن از سمت این ادما اذیتم میکنه،هی ب دخترایی ک ازدواج کردن یا میکنن نکاه میکنم میکم مکه من چ مشکلی دارم یا چیم کمتره ک ی نفرم تا حالا نخواسته منو واقعا
بعد ازونور میبینم زن ازدواج کرده چقد عاشق و دلخسته داره،جقد همه ارزوی اونو دارن و بهش ابراز هلاقه میکنن و...
واقعا مشکل من چیه بانو؟چقد سرشکسته بشم جلوی خودم و خانوادم؟اونا ب روی من نمیارن ذره ای ولی لابد اونام با خودشون میکن دختر ما چشه ک اینجوری میشه هربار
همین اخری ی اقایی اومدن خانواده شهید و خیلی ولایتی و شرایط خوب
موقع حرف زدنم همه جی خوب بود،فکرا بهم مزدیک بود و...ولی رفتن ک رفتن
چقد ادم کرجیک بشه اخه،هربار تلفن زنک میخوره حس میکنم مامانم منتظر زنک اوناس ولی...
چقد دعا و...لابد ی ایرادی دارم ک باید برطرف کنم،ولی خودم نمیدونم خیه شما راهنماییم کنین

پاسخ:
سلام عزیزم. لطفا محبت بفرمایید کامنت دوست خوبمون رو که حقیر پاسخ دادم ببینید.دوستمون با نام عاشق خدا کامنت گذاشتن. هر چند اضافه می کنم , مطلبی که عرض کردم فقط یکی از دلایل بسیار به نتیجه نرسیدن فرایند خواستگاری میشه .
سلام
خداقوت
مطلب جدید نمیذارید؟؟
پاسخ:
سلام. بله قصدش رو دارم. ان شاالله
سلام طهورابانو
خاله م به مشکلی با خانواده ی شوهرش برخورده که واقعا حیرون موندیم چی کار کنیم.خاله ی من همون اولی که ازدواج کردن مادرشوهرش یه شدت با این ازدواج مخالف بود حتی اولین باری هم به خونه ی بابا بزرگم اومدن نیومدن خواستگاری اومده بودن به بابا بزرگم بگن ماراضی به این ازدواج نیستیم.مادرشوهرش خاله ی منو دختر پاکی نمی دونست البته خاله ی منم اشتباهاتی توی زندگیش داشت و مادرشوهرش اینا رو می دونست در حد حرف زدن با پسراتوی دوره ی نوجوونیش.خلاصه پسره هرجور بود خانواده رو راضی کرد و اونا ازدواج کردن و صاحب یه پسر ناز شدن که مادرشوهره برای این پسر میمیره الان پیش دبستانیه.ما فکر میکردیم همه چی خوبه و همه چی درست شده که اینا تصادف میکنن و خاله م پاش میشکنه و پسرش لگنش که توی دوران نقاهت بودن ک اتفاقی افتاد که هممونو شوکه کرد مادرشوهره برای خاله م حرف درآورد که حامد شوهر خواهر شوهر خاله م که میاد عیادت با تو سرو سری داره.که خاله م با پای شکسته قهر میکنه و خلاصه بعد یه مدت با اصرار شوهر خاله م و تهدید کردن مادرش میان دلجویی و آشتی میکنن.حالا دوباره بعد از چند سال دوباره مادرشوهره یه شخص جدید رو معرفی کرده که تو یعنی خاله م باهاش رابطه داره.خاله م حامله است پسرخاله ی شوهرش می بینش سوارش میکنه می رسوندش و خاله م هم به شوهرش میگه که فلانی منو رسونده خونه و لی مادرشوهره همینو علم میکنه که آره شماها با همین.الان هم مشکل خاله اینه که یه چند ماهیه به خاطر بی پولی مجبورشدن برن خونه ی مادرشوهرش و به خاطر این تهمت خودشو تو اتاقش حبس کرده و با یه وضع بدی داره زندگی میکنه که من بهش گفتم تو بیا بیرون از اون خونه از اینا دور شو بیا یک ماهی خونه ی من خودم پول  جور میکنم براتون یه خونه رهن میکنم.قراره همین کار رو بکنه ولی دیگه رفتار شوهرشو نمی تونه درک بکنه اصلا حرف نمی زنه با مادرش اصلا در این مورد حرف نزده و توقع داره خاله م از خونه ی مادرش نره و تحمل بکنه و زندگیش ادامه بده .که خاله م به شوهرش گفته یا من یا مادرت.که من بهش گفتم تو میتونی دیگه با مادرشوهرت رفت و آمد نکنی ولی جلوی شوهرتو نمی تونی بگیری.خلاصه شوهره مثل اینکه خسته است از مبارزه یا نمی دونم دلیلش چیه ولی هیچی از خاله م با وجود اینکه موضوع رو میدونه دفاع نکرده ازش.اینم بگم با هم هیچ مشکلی ندارن فقط این مادرشوهره است که آرزوشه اینا از هم جداشن.متاسفانه اهل نماز و روزه  و حجاب هم هست ولی هیچ ابایی نداره از اینکه هر حرفی برای بدنام کردن عروسش در بیاره.یعنی کارها و حرف هایی میزنه که به بیماری روانی بیشتر شباهت میده.
الان خاله م از شوهرش و زندگیش ناامیده و میگه من با وجود این حرف ها اونم از طرف یه زن موجه و چادری چطوری میتونم توی خانواده ی شوهرم سرم و بلند کنم و میگه زندگی من سرانجامی نداره.میگه پسرم که جون مادرشوهرمه قراره این حرف ها به گوشش بخورن من دیگه چی ازم باقی میمونه.و حتی اسم خودکشی رو میاره.نمی دونم چطوری میتونم بهش کمک کنم واینکه بهش گفتم خودم برات خونه میگیرم کار درستی بوده یا نه که یه بار گفت به شوهرم گفتم یا بیا یا تنهایی میرم که من بهش گفتم من بدون شوهرت کاری برات نمی کنم.الان باید به جای گریه و زاری و مدام به شوهرت بگی بی غیرت چرا حرف نمیزنی.الان باید بیشتر هوای شوهرتو داشته باشی و بهش فرصت بدی که تصمیم بگیره ولی خاله م به خاطر شرایطش تحمل یک ثانیه رو نداره و داره دیوونه میشه.واقعا عذر میخوام طولانی شد.اگه میشه راهنماییمون کنید ممنونم
پاسخ:
سلام عزیزم. مادرشوهرشون بیشتر از هر کسی به مشاوره احتیاج داره . حرفا و رفتارتون کاملا درست بوده. الان خاله تون باید عاقل باشه و همسرش رو سمت خودش بکشه. ولی حتما خسته تر از این حرفاست. شما ببین می تونی با شوهرخاله ات صحبت کنی. چون شرایط خاله تون خوب نیست و ممکنه بعد زایمان وخیم تر هم بشه
پس دوباره پیام هارو میگذارم

به دوست عزیز «بدبخت» که من دوست ندارم با این نام صداشون کنم

توی نظرات این دو سه لینکی که میگذارم در مورد سؤالات و مشکلاتی که شما و افراد شبیه شما دارن مباحثی مطرح شده که احتمالا می تونه به شما کمک کنه

http://womanart-2.blogfa.com/post/1162

http://womanart-2.blogfa.com/post/1153

http://womanart-2.blogfa.com/post/1071

نظراتی که در این مطالب ذکر شدن متفاوت هست از چیزایی که تا الان شنیدید و احتمالا قانع نشدید.
 
سلام طهورا خانم عزیز
من یه طلبه تازه وارد به حوزه هستم از وقتی که من وارد حوزه شدم خانواده وکلا هرکسی که میفهمه من طلبه هستم از قشر روحانی بد میگن اینکه مملکت رو میخورن و میچاپن به گفته هاشون عمل نمیکنن وکلی حرفای دیگه.من واقعا نمیدونم چه جوابی بهشون بدم.واین که با وضع پیش اومده تو جامعه به رهبر ونظام بدبین شدن میگن رهبر اقتدار نداره فساد و راندخواری هارو میبینه ولی کاری نمیکنه میگه قوه قضاییه تحت کنترل من نیست .ازمن سوال میکنن که پس رهبر چه وظیفه ای داره
پاسخ:
سلام. به سلامتی ان شاالله.
هیچ اهمیتی ندید. به هیچ وجه جوابشون رو ندید. کاملا ندیده بگیرید. اونا دنبال پاسخ نیستند شما هر پاسخی بدید براشون اهمیت نداره
Salam tahoora jan
Man nemitonam ba horoof farsi benevisam. Eshkal nadare soalam ro finglish benevisam baraye shoma?
In ro emtehani mifrestam ta bad javab ke dadid soale aslim ro befrestam. 
پاسخ:
سلام گلم . اشکال نداره
۱۷ تیر ۹۷ ، ۰۸:۴۴ دخترک مژده دهنده
سلام
من الان تنهامشکلم اینکه خواستگاری ندارم ونمیدونم چیکارکنم؟!
سربزنید
پاسخ:
سلام عزیزم. استاد ما یه مطلب جالب می گفتن... دخترهایی که به فکر ازدواج کردن نیستند زودتر ازدواج می کنن. چرا؟چون راضی هستن
سلام

چرا پیام های من که یکی دو تا لینک از جمع آسمانی رو برای دوست عزیز «بدبخت» گذاشته بودم رو تأیید نکردید؟
پاسخ:
سلام عزیزم. کدوم پیامها چیزی اینجا نیست!

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
******** ** **** ** ****** ****** ** ** ** *** ** **** ***** * **** ** *** ****** *** ***** *** ***
*** *** ****** ** **** ***** ***** ** ********* ****** ** ****** * ***** **** ** ********* **** ** **** ***** *****
********* ** ** **** ***** **** ** * ****** ********
******* ** ** *** *** ** **** **** *** ***** **** ***** *** ** **** ****** ** *** ****** ***** ** ****** ***** **** *** ** * *** ** *** ******* ** ** **** **** **** ****** **** ******
*** ********** ** **** **** **** **** ***
***** ***** ** ***** ** **** ** **** **** ****** ***** *** ** *** * ** ******* **** **** ** *** ****** ** *****
** **** ** **** ******** ** ** *** ***** ***** ** ** *** ***** *** *****
***** ****** ** **** *****

پاسخ:
سلام عزیزم.فعالیت روزمره می تونه یکی از راههای مبارزه با این مساله باشه . اما ممکنه به تنهایی هرگز راه حل نباشه بلکه مجموعه ای از راهها باید وجود داشته باشه. یکی از دلایل بروز این مشکل اضطراب هست. لذا یکی از راههای درمان , درمان اضطرابه. هرچند شرایط زندگی شما بی تاثیر نبوده
ااااا
فک کنم منظورتون از "صبا" که اخر مطلب نوشتید اصلا من نبودم
منم کامنت خودم و پاسخش رو پیدا کردم
ممنونم بانو
سلام سیده بانو
مطلبی در وبلاگ خودم نوشته بودم که یکی از دغدغه هام شده بود
از شما خواهش کردم که مطالعه ش کنید و نظرتون رو بفرمایید
یکی دوبار به کامنتهای این پست مراجعه کردم ولی چون اثری از کامنتم ندیدم فکر کردم که به درستی ثبتش نکردم
بهرحال چالشی درونی بود که به لطف خدا تا حدی حل شده
از لطف شما ممنونم که در بین اینهمه خواننده حواستون به من هم بود
پاسخ:
سلام به روی ماه شما
سلام دوباره
خب میشه بگید چجوری میشه شادی کرد و دینداری هم کرد؟
هم تو عروسی هم کلا زندگی روزمره 
چرا همه شادیا ختم‌میشه به مخالفت با دین؟
پاسخ:
سلام. نه ابدا . کی گفته تموم شادی ها ختم میشه به مخالفت با دین؟اگر اینطور بود الان تمام علما از صدر اسلام تا حالا باید افسردگی می گرفتن. مظاهر گناه رو شناسایی و ازش دوری کنید مشکل حل میشه. سخت نیست
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
ببخشید من کامنت خصوصی دادم بهتون ولی احتمال دادم نرسیده باشه بهتون و بلاگ خورده باشتش.
بله من خانمم و این شماره ای که میدم شماره مامانمه چون من خودم همراه ندارم. البته ایمیلم رو هم میذارم که اگه امری داشتین در خدمت باشم. اگه بخواینمن شماره دوستم رو بعد از در میون گذاشتن باهاش براتون میذارم.
**** ***** ****** **********2
پاسخ:
سلام. پیامک میدم عزیزم
۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۹:۴۸ دخترک مژده دهنده
سلام
این فرد،برادر زنداداشم هست وهمش توی دست وپام هس.
خودم تقریبا راه حلش رو پیداکردم:خودمو مجبور کردم که براش بگردم دنبال تالار و خونه.الان این مشکل حل شد ولی مشکل اساسی اینه:
مادرم هم راضی شده به ازدواج ولی خواستگارنیست
اون موقع که مادرمن مخالف بود،همش میزنگیدند ولی حالاکو؟؟؟؟؟؟!!!!!
سربزنید


پاسخ:
سلام. دیگه الان کاری جز فراموشی نمیشه کرد. کاش خیلی زودتر بهم می گفتی
سلام. من هیچوقت فکر نکردم که شما همه ابعاد زندگی منو درک نمی کنید و الا باهاتون صحبت نمی کردم. خدا نکنه شما به خاطر من غصه بخورید، درد بکشید، گریه کنید. منو ببخشید اگه باعث ناراحتی شما شدم. خواهش می کنم ببخشید و غصه هم نخورید. همون که دعا کنید کافیه. سپاسگزارم.
پاسخ:
سلااااام
سلام طهورا بانو
ی سوال دارم ازتون
آیا مجالس عروسی که موسیقی و رقص داره واقعا حرامه؟
من با اینجور مراسمات مخالفم و وقتی تو همچین مجلسی قرار میگیرم انگار روحم درد میگیره ، ی جوره بدی دلم میگیره . اما هیچکس درک نمیکنه حرام بودنش را و یه جورایی مسخره میکنن . گاهی حس میکنم من زیادی سخت میگیرم.
اگه حرامه چرا اکثر مردم همینجوری مراسم میگیرن؟
پاسخ:
سلام عزیزم. تبعیت اکثر مردم از یک کار دلیل درستی رفتارشون نیست. امام حسین و اصحابش ۷۲نفر بودن و لشکر عمر سعد ....

شرکت در این مجالس حرامه
به خانم بدبخت
زندگی فقط ازدواج نیست این وبلاگ را نگاه کن مال خانمی هست که حدود ۵۰ سالشه و مجرده ولی ناراحت نیست و در عوض از مجرد بودنش لذت (حلال) میبره
gistela.blogsky.com/ کافیه بخوای راهش پیدا میشه
به دوست عزیزم با اسم مستعار"بدبخت"
یه سریال بود به نام ...خانه ما...چند سال پیش تو برنامه خانواده هر روز میذاشت
مهرانه مهین ترابی شخصیت اصلیش بود...یه خانم مجرد۴۰ ساله و استاد دانشگاه
من عاششششق شخصیتش بودم..‌.چقدددد فهمیده بود....از صدتا متاهل بیشتر چیز حالیش بود...کمپوت انرژی...الگوی  همه بود..سنگ صبور...عالی بود
میشه ببینیدش؟بهش میگفتن چرا ازدواج نمیکنی؟با حیا و لبخند خاصی میگفت دیگه کی میاد منو بگیره...عاشق این خضوع و صداقتش بودم...معلوم بود گاهی غصه مجرد بودنشو میخوره ولی شاد بود،خوش بود،احساس لذت و مفید بودن داشت
شما خیلی خوب حرف میزنید..مشخصه که اهل مطالعه و منطق هستید...این سریال رو ببینید...خونه این خانم مامن همه فامیل بود
سلام و عرض ادب خدمت مشاور عزیز
من هم مشکل سمیر رو دارم..با این تفاوت که ده سال از ازدواجم میگذره و دو فرزند دارم...چ راهکاری برای من دارید؟می خوام زندگیمو حفظ کنم...ولی این افکار شده خوره روحم...کمکم کنید لطفا
پاسخ:
سلام. ببخشید دوباره به زحمتتون انداختم.
عزیزم یه اصطلاحی بین مشاورین هست که می گن قبل از ازدواج چشماتون رو خوب باز کنید و منطقی تصمیم بگیرید چون بعد از ازدواج باید چشماتون رو ببندید , صبور باشید و از زندگی تون محافظت کنید. این توصیه برای شما هم هست. عزیزم به محاسن همسرتون و به داشته هاش توجه کنید . شیطان رو لعنت کنید. بالای سر زندگی تون و بچه هاتون بمونید. داشته های شما آرزوی خیلی هاست. یه نگاه به کامنت ها بندازید
ممنونم از جوابتون.
من ساکن تهران نیستم ،اگر هم بودم روم نمیشد برم تو چشمای یه نفر نگاه کنم بگم من این کار رو انجام میدم :/ اولین باره دارم در موردش با شما حرف میزنم...
کارهایی ک گفتید رو تلاش میکنم انجام بدم. ایشالا ک جواب بده... اگر راه حل دیگه ای هم ب ذهنتون رسید ممنون میشم بگید ، من همش میام اینجا و میخونم.
ممنون ک سرزنش ام نکردید، هر چند مستحقش بودم
پاسخ:
سرزنش چرا؟خدا نکنه اون روزی بیاد که خدا پرده از اعمال ما برداره اونوقت معلوم میشه که کدوممون رو سیاه تریم
البته انصاف نیست اگر من بگم خدا چیزی به من نداده ولی چیزهایی داده که خواسته من در دعاهام نبوده. داشتن و نداشتنش برام فرقی نداشته حتی اون موقع ها که نداشتمشون. بعدم هیچکدومشون ایده آل نبودن. مثلا ما امسال خیلی راحت خونه پیدا کردیم خدا رو شکر. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که آبرومون پیش جمیع فامیل نرفت اما ما می شد تو این وضعیت نباشیم اصلا. مثلا من به سادگی رفتم سر کار. خیلی راحت. ولی اولا کارم یه کار بی خود بی درآمده. ثانیا من هیچوقت در آرزوهام خودم رو شاغل نمی دیدم. ولی یه کاری دارم که خوب با فوت پدرم در 19 سالگیم و ورشکستی برادرم چند سال بعدش که ما رم به خاک سیاه نشوند و به طبقه فقرا وصل کرد اگه این کارم خدا به من نداده بود که الان باید می رفتم گدایی. در عوض دوستی دارم که شغل نداره اما شوهر مومن تحصیل کرده پولدار با شغل عالی پر درآمد با پدر و پدر شوهر حی و حاضر داره. حالا سر کار نره. بهتر. تن و جونش در آرامشه. خوابیده تو خونه. ماشین 200 میلیونی سوار می شه... با اینکه من و اون سالی که رفتیم دانشگاه موقعیت خانوادگی مشابه داشتیم ولی خدا از من پدر و پولو گرفت بهم همسر هم نداد ولی برای اون همه داشته هاش رو نگه داشت و روز به روز هم بهش افزود.
من به زندگیش حسادت نمی کنم. به عزیزیش برای خدا حسادت می کنم. البته حسادت حسادته ولی پدر و مادر هم اگه انقدر بین بچه هاشون فرق بذارن به هر دلیل موجهی، بچه حسود می شه دیگه. من به این نتیجه رسیدم که واقعا تلاش هام اصلا باعث تقربم نشده، اصلا باعث نظر رحمت الهی بهم نشده. حتما مشکل از منه. قبول. ولی من دیگه وسعم بیشتر از این نیست. تحملم هم بیشتر از این نیست. دلیلی نمی بینم که سعی بی حاصل بکنم. حاصل نباید لزوما شوهر باشه. متوجهم اما حاصل باید یه آرامش قلبی بیاره.
مدیر کلی داریم همیشه می گه بهشتی و جهنمی بودن آدما تو همین دنیاشون معلومه. جهنمیا این دنیا هم تو جهنمند. خوب من الان تو جهنمم. تکلیف آخرتم هم معلومه چرا باید به خودم سختی بیشتر از این بدم؟ یا مثلا تذکره الاولیا گفته هر چقدر تو از حق تعالی راضی ای اونم از تو راضیه. خوب وقتی تکلیف من معلومه دیگه بیشتر از این چرا خودمو بکشم؟
پاسخ:
می دونم ناراحت و خسته ای. اما. .. خدا نکنه که خدا داشته هات رو ازت بگیره. اونوقت معنی نداشتن رو می فهمی.
سلام. چون پرسیدین، به خاطر لطفتون و ... جواب می دم. امیدوارم بعضی جواب ها رو بهم ندین.
البته یه نکته ای درباره قوانین عالم تو جوابتون نهفته است که من ازش متنفرم. یه نکته ای که دینداران هر وقت با سوالای اینچنینی روبرو می شن، می گن. قانون خداوند برای این عالم: همینه که هست. می خوای بخواه نمی خوای نخواه. بمیری هم چیزی عوض نمی شه. باید قبول کنی و تن به بدبختی بدی و وانمود کنی که از سرتم زیاده.
چرا باید برنامه ریزی خاصی کنم وقتی حضرت علی ع فرموده: عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و نقض الهتم؟ وقتی این یکی از آشکارترین چیزاییه که دیدم. وقتی خودم دیدم که هر بار برنامه ریختم تو زمینه های دلخواهم نشده که نشده. برنامه ای ندارم. آرزو دارم. آرزوی مرگ. از خدا می خوام که حالا که من لیاقت همسر ندارم اقلا من رو لایق مرگ بدونه. اقلا راضی به خفت و سر شکستگی بیشتر من نشه. اقلا نخواد که من این عذابو 10 سال دیگه هم بکشم. اقلا نخواد که من بین آرزوی تجربه یه زندگی مشترک و تنفر از خودم به خاطر کارای نفرت انگیز مدام گرفتار باشم. فکر نکنم این دیگه خواسته زیادی باشه و از سهم بندگان محبوب در دنیا کم کنه.
البته دوست دارم قبلش تغییر کنم. من دوست دارم تغییر کنم. البته برنامه ای براش ندارم چون خجالت می کشم همه مسخرم کنن که تو 38 سالگی فهمیدم من زیادتر از وسعم و شرایطم به خودم تکلیف بار کردم و الان که هیچ نتیجه ای نداشته بریدم ولی دلم می خواد تغییر کنم. دلم می خواد بتونم یه روز سرمو بگیرم بالا و به اطرافیانم بگم شما درست می گفتین. من اشتباه کردم. امیدوارم نگین خوب بکن. خدا ضرری نمی کنه. می دونم خدا ضرر نمی کنه. می دونم اینکه من چطور باشم اصلا فرقی نمی کنه ولی من دلم می خواد به اشتباهم اعتراف کنم. دقیقا هم نمی دونم چرا. اینطور نیست که دلم فقط نافرمانی خدا بخواد ولی دلم می خواد همه روزای 13-14 سالگیم رو که مثلا به خاطر روسری جلوی شوهر خاله همه مسخره ام می کردن و جلوی شوهر خاله ام که اون موقع جوون بود می گفتن فکر می کنن تو نیگاش می کنی رو جبران کنم. دلم می خواد شبیه همه خانوم های توی خیابون، تو فامیلمون  باشم که خوشگلن. دلم می خواد اقلا اون جاهایی که دست خودمه راحت زندگی کنم. دلم می خواد سختی های خود ساخته جوونیم رو جبران کنم ولی الان جراتش رو ندارم. دارم تمرین می کنم نم نمک ولی دلم انقلاب می خواد و اعتراف. دلم می خواد به خاله ام بگم حق با شما بود. مدل زندگی دینی هیچ تاثیری در بهتر شدن زندگی نداره... فعلا برنامه ام اینه.

پاسخ:
سلام. روزهای سختی رو می گذرونید ومن شما رو درک می کنم. احساستون. رنجی که می کشید. اینکه حرف هاتون چقدر از سر درد و استیصال هست و قلبا حرف دلتون نیست . برخلاف تصور شما و خیلی های دیگه , من درکتون می کنم. پا به پاتون غصه می خورم. گریه می کنم. درد می کشم.
آروم کردن , راهکار دادن و دعا کردن کارهایی هست که از من برمیاد. 
بازم می گم صبور باشید. تقوا داشته باشید. آروم باشید. به خودتون مسلط باشید. سعی کنید برای خودتون و دیگران مفید باشید. می تونید کارهای خیریه بکنید خیلی ها هستند که به محبت شما و آغوشتون نیاز دارن. حداقل برای یه مدت کوتاه هم که شده این کار رو بکنید. بهم اطمینان کنید. خواهش می کنم
سلام.
در مورد خود ارضایی گفتن. من اولین باره ک دارم در موردش حرف میزنم یا به کسی میگم. من یه دختر مذهبی از یه خانواده مذهبی هستم. از بعد از بلوغ ب این مشکل دچار بودم. و فقط حس میکردم کار درستی نیست وگرنه هیچ اطلاعاتی از غلط بودن این کار نداشتم. البته من مشکلات هورمونی هم داشتم و دارو مصرف میکردم ک فکر میکنم شاید بی اثر نبوده..وقتی رفتم دانشگاه تازه متوجه شدم اسم این کار چیه و من با خودم چکار کردم. یه احساس سرخوردگی و گناه خیلی وحشتناک منو گرفت.خیلی شدید... و متاسفانه وضعم رو بدتر کرد. الان تحت هر شرایطی استرس زایی ب سمت این کار کشیده میشم. راستش ورزش نمیکنم، اما تجربه داشتم ک حتی وقتی خیلی خسته بودم ب سمت این کار کشیده شدم. اخبار تجاوز و آسیب ب زنان رو ک میشنوم یا میخونم ، باز وضعم بد میشه. یا گاهی ک کار اشتباهی میکنم، انگار میخوام خودمو مجازات کنم باز دست ب این کار میزنم.
تا اخیرا در مورد تجربه ی یه نفر از این کار خوندم و اینکه گفته بود تا سی سالگی ب این کار مبتلا بوده، و الان علاوه بر ضعف جسمانی شدید، قادر ب برقراری ارتباط جنسی واقعی نیست و جز با این کار نمیتونه ارضا بشه...علاوه بر این ،مغز آروم آروم ب این روش اعتیاد پیدا میکنه و کاملا مشابه اعتیاد به مواد مخدر ،هر بار میزان بیشتری از این کار رو میخواد تا احساس آرامش کنه....
خلاصه ک خوندن این موارد کمی ذهن منو از انجام این کار منصرف کرده، اما واقعا سخته. مث ترک مواد مخدره. و من روزای سیاهی رو سپری میکنم. حالم از خودم به هم میخوره. از اینکه لذت میبرم ب هم میخوره. از اینکه استرس میگیرم و از پسش بر نمیام داغونم. همش میگم کاش شرایط ازدواج برام فراهم شه، یا کاش یه راه حل عملی و خوب برای ترکش وجود داشت.. من این راههایی ک گفتید رو تلاش میکنم انجام بدم اما انگار وضعم خرابتر از این حرفاس...
پاسخ:
سلام. یکی از دلایل بروز این مشکل اضطراب و استرس هست . اگه مضطرب هستید باید این حالت رو در خودتون از بین ببرید.روی تغذیه تون مراقبت کنید . من از مزاج شما اطلاعی ندارم اما توصیه می کنم حتما پیش یک پزشک خوب طب سنتی برید و مشکل رو بگید . اگه ساکن تهرانید بفرمایید تا من ادرس استاد خودم رو براتون بگذارم. خواب شما باید کافی باشه. از فضای مجازی کمتر استفاده کنید . ورزش روزانه رو حتما داشته باشید . به کارهای هنری مورد علاقه تون برسید. این کارها اضطرابتون رو کم می کنه.
بله خودارضایی شما رو با مشکلات جسمی سختی مواجه می کنه.خودارضایی یک وابستگی و نوعی اعتیاد هست . ترک اون کار بسیار سخیه مثل تمام عادتهای دیگه اما غیر ممکن نیست. کسانیکه خودارضایی دارن بعد ازدواج به مشکل می خورن. 
شما چهل روز این کارها رو مو به مو انجام بدید پیش پزشک هم برید و در مورد اضطرابتون بگید اما اگه بعد دوماه نتیجه نداد یا کمتر نشد بیایین تا مشاوره حضوری بهتون معرفی کنم
خب میخوام بدونم چجوری به شوهرم بگم و چی بگم که قانع بشه و در ضمن اگه نشد من چی کار کنم
پاسخ:
با همسرتون در یک جو آروم , با احترام صحبت کنید . مشاجره نکنید. صحبت کنید . از شرایط دخترتون بگید. از اینکه حیاش کم میشه. از اینکه دچار بلوغ زودتر از موعد میشه. آسیب می بینه. اینا رو بگید.
ببخشید من بهشون در مورد شما گفتم ولی چون نت نداشتن گفتن نمیشه و اینکه من شماره شمارو ندارم و بعدتر اینکه ایشون نمیدونن من در مورد شرایط مالی با شما صحبت کردم چون میدونم ناراحت میشن. بازم ممنون از راهنماییتون
پاسخ:
نت نمی خواد. شما خانوم هستین؟اگه خانوم هستید شماره تون رو بگذارید من به شماره تون پیامک میدم.,شما , شماره منو به ایشون بدید تا تماس بگیرن و وقت مشاوره بهشون بدم. مشاوره ها هم رایگانه
۱۱ تیر ۹۷ ، ۲۰:۳۹ دخترک مژده دهنده
اینم پستم:
بسم رب العشاق
صدبار دلم گفت بگو میخواهیش
ای بر پدر شرم و حیایم صلوات!

دیروز،در جشن تولد برادرزاده ام،پسری پا به خانه مان گذاشت که حسابی دوستش داشتم ودارم!  امانه! نباید بگویم: دارم!
زیرا دیگر نمیشود که او برای من باشد....!
چندوقتی است که بادختری سبزه عقد کرده است....
دیروز اولین باری بودکه هردویشان را باهم میدیدم!!!!!....
دیروز درتمام مدت جشن تولد سرم در لاک خودم بود یا میرفتم زیرزمین وهاهای گریه میکردم!...
مجتبی(برادرزاده ام)هم که هی پشت سرهم دایی محمد دایی محمد میگه و دل من رو میبره!...  میادخاطراتم جلوی چشام...
ولی به هرحال از وقتی که جشن تمام شد،دارم باخودم کلنجار میروم که فراموشش کنم...
باید باید باید باید فراموشش کنم چون حالادیگر او سهم دیگریست!...
دعاکنید فراموشش کنم!...
پاسخ:
این قصه شماست؟
اگه قصه شماست کاش زودتر بهم گفته بودید تا راهکارش را می دادم. اما الان دیگه راهکارش فقط فراموشیه.
خوشبختی با تعریفی معادل سعادت به معنای واقعیش ممکنه لزوما در ازدواج نباشه اما ازدواج خیلی چیزها به آدم می ده که تجرد نمی ده. مثلا غیر از برطرف شدن نیازها یه چیز مهم دیگه که ازدواج اقلا تو جامعه فعلی ما می ده، سربلندیه. من الان دیگه نمی تونم دوره های دوستانه با دوستامو برم چون اونا خانومهای صاحب فرزندان مدرسه برو اند که دارن راجع به مدرسه خوب و تربیت فرزند و مدل شوهرهای امروزی و فرش جدید و اشتغال های تفننی و ... حرف می زنن و من فقط باید لبخند بزنم. 20 سالم که بود وارد مذاکراتشون می شدیم اما اون موقع چند نفر مجرد بودیم، اون موقع هنوز اینطوری نبود که وسط هر دو تا جمله بهت بگن خوب تو نمی دونی تو زندگی چه خبره، خوب تو نمی دونی خوب تو نمی فهمی خوب تو راحتی خوب تو با ما فرق داری خوب تو با یه مرد زندگی نکردی خوب تو شناختی نداری خوب تو یه جذامی هستی که باید بری تو خونه تون بمیری... من دیگه تو مهمونی های خانوادگی هم نمی تونم با راحتی و خوشی برم چون خاله و عمه ام با دخترهای 15 سال کوچیکتر از من محترمانه رفتار می کنن چون اون ازدواج کرده، چون اون شوهرش اونجا نشسته، چون اون الان یه خانوم صاحب زندگیه ولی با من همون مدلی رفتار می کنند که تو بچگیم رفتار می کردن. به قول دوستی، دختر تو جامعه ما شانش از جامعه عرب جاهلی بالاتره و الا شانی نداره. متاهل که می شه شان شوهرش بهش اضافه می شه و صاحب احترام می شه. من تو محل کار اگه بخوام بگم آقای آبدارچی طبقه بیاد اتاقمو تمیز کنه باید نگران باشم. همه حواسشون هست که من دارم چی کار می کنم. من اگه بنا به ضرورت بخوام بگم فلان آقای مجرد همکار بیاد کاری که وظیفه اداریشه رو برای من انجام بده مثلا قطعی اینترنت اتاق رو درست کنه همه حواسشون به منه. انگار می خوام شوهرشون یا پسرشون رو بدزدم. خیلی برام جالبه که بخیلی خانوم های متاهل تو دوران ما از کجا میاد. دوست دارم تو اداره داد بزنم عزیزان من، من با این آقا کاری ندارم. صداش کردم وظیفه قانونیش رو انجام بده. به فرض هم کاری داشتم ایشون یه آقای مجرده. شما چه مشکلی دارین. بعدشم میان فیگور دلسوزی می گیرن که می دونی، آقای فلانی سه سال از تو کوچیکتره. خوب هست که هست. چی کار کنم. خدا به شما ببخشدش.
من تقصیر خودم در ازدواج نکردنم چقدره نمی دونم ولی می دونم که شاید نباید تو هیچ مشکلی خودمون رو بی تقصیر بدونیم. تقصیر خانواده ام چقدره رو شاید بهتر بدونم به همون دلیل که ما معمولا تقصیرای دیگران رو بهتر می بینم ولی می دونم که مادرم نا آگاه بودند. از سر ناآگاهی و بلد نبودن اشتباهاتی کردند نه از سر بدجنسی یا زیاده خواهی یا... من می گم اصلا همه ما مقصر. گناهکار. اثر توبه و دعا کجاست؟ اگر قراره ما به خاطر ندانم کاری تمام عمر مجازات بشیم فلسفه دعا چیه؟ فلسفه طلب مغفرت از خدا چیه؟ فلسفه درخواست از خدا برای بخشیدن گناهان چیه؟ فلسفه درخواست از خدا برای کمک به جبران چیه؟ امداد و توفیق خدا کجاست؟ من هیچوقت روزای جوونی ام که همش در رنج گذشته جبران نخواهد شد ولی سوالام دوست دارم جواب داده بشه.
بله منم زیاد می شنوم که امتاحانا برای صعودن ولی وقتی مشاهدات عینی دارن نشون می دن که امتحان داره باعث سقوط می شه چی؟ وقتی آدمای سقوط کرده پس از امتحان رو می بینیم چی؟ وقتی اصلا گفته شده که ممکنه کسی بعد عمری بندگی دم آخر سقوط کنه چی؟ امتحانه واسه صعود بوده؟ خدا چرا بیشتر از وسع بهش تحمیل کرده؟ اصلا شما بگو اندازه وسع، من نوعی اگه وسعم زیاده گناه کردم؟ چون خوب بار می برم باید بار بیشتر رو دوشم گذاشته شه اون ناز نازی ای که طاقت نداره خدا دو دستی بچسبدش که هم پدر داشته باشه هم شوهر هم بچه هم عزت هم آبرو هم ابهت هم اقتدار هم عشق هم خانواده هم همه چی؟ الان خدا به یکی اونا رو داده به من نداده، اونو اون دنیا می بره جهنم منو جبران شه؟ که مثلا به من نوعی گفته می شه نگران نباش خدا به جاش می بره بهشت؟
پاسخ:
خواهر عزیزتر از جانم.. اگه کسی به هر دلیل شرایط ازدواج براش فراهم نشد باید چکار کنه؟احساس بدبختی کنه؟یه گوشه بشینه کز کنه به عالم و ادم بدبین بشه؟خودش رو فنا شده بدونه؟تجویز شما چیه؟راه حل شما چیه؟
شما خودت حضورت در جمعشون برات سخته چرا؟دلیلش این نیست که حرفی برای گفتن نداری؟بخدا من مجردهای سن بالایی رو سراغ دارم که دوستاشون حتی نوه دارن اما تو جمعشون هستن . حرف دارن برا گفتن. حلال خیلی از مشکلای دوستاشون هستن. 
من می پذیرم که متاسفانه رفتار بعضی ها خلاف ادب هست . واقعا غصه می خورم که چرا بعضیامون اینطوری باهم رفتار نی کنیم اما دلیل نمیشه اگه رفتار بقیه زشته من احساس بیچارگی و بدبختی کنم.
فکر نمی کنی شاید یه مقدار حساس هم شده باشی؟رفتارها رو زیر ذره بین گرفته باشی؟
حرف من اینه الان شرایط شما اینه , خب برنامه ات برای آینده چیه؟اینکه تا اخر عمرت خودت رو با این حرف ها رنج بدی و دنبال مقصر بگردی . اینکه تمام مدت بگی من توبه کردم من خوب بودم من بنده خوبی بودم , خدا در حقم ظلم می کنه. خدا حقم رو به من نمیده , خدا خدایی بلد نیست . به یکی همه چی میده به من نمیده .....
الان می خوای چکار کنی؟ اگه حرف های من برای شما بی معنیه و نمی خوای بهش عمل کنی برنامه خودت چیه
۱۱ تیر ۹۷ ، ۱۹:۱۵ زهرا شیرازی
طهورا بانوی عزیز
بنده اگه نسخه ای به کسی میدم کلی روی بحث خودارضایی گشتم و خوندم تا اینها را توش سوا کردم. مطالعاتم توی طب سنتی و اسلامی هم خیلی زیاده.
یه زحمت میکشیدی لینکو باز میکردی و توضیح جامع ترشو میخوندی :)
درسته شما کارتون مشاوره اس. اما خیلی از این مشکلات مال خلط زائد و طبع ادمی هس. باید همزمان با هم رفت جلو. تنهاییش بلکه به نتیجه نرسه

پاسخ:
خواهر جان من به شما جسارتی کردم؟در کلام بنده به شما توهینی دیدید؟شما استاد بنده هستید . اینکه بنده یه توصیه کوچک رو اول به خودم بگم بعد به شما خلاف ادب یا خلاف شرع هست؟
قطعا اطلاعات علمی شما از حقیر بیشتره اما با توجه به تنوع مزاج افراد , بدون معاینه نسخه دادن فقط ممکنه شرایط رو خطرآفرین کنه. من نمونه های زیادی رو داشتم. سعه صدر داشته باشیم. حرف من اصلا انتقاد نبود فقط یه توصیه بود که نوک پیکانش بیشتر از شما به سمت خودم بود
سلام سید بزرگوار
ببخشید یکی از دوستان من در زندگی زناشویی به مشکل برخورده و همسرش میخواد طلاق بگیره. این دوستم دسترسی به نت نداره و من واقعاً نگرانشم چون اطرافیانش پیشنهاد طلاق میدن در حالیکه طلاق واقعاً راه حل نیست اونم با وجود یه بچه. میتونم ازتون خواهش کنم یه مشاور خانواده که تو قم باشه معرفی کنید تا بهش بگم. البته این دوستمون با توجه به اینکه همسرش از خونه بیرونش کرده و نفقه نمیده شرایط مالی خوبی نداره ممنون میشم اگه راهنمایی کنید. خدا خیرتون بده
پاسخ:
سلام. مرکز مشاوره صدرا۴۵متری صدوق ک۱۸تلفن۰۲۵۳۲۹۲۲۲۴۴

اگر مشکل مالی داره تلفن منو بهش بدید تا تماس بگیره
سلام طهورا جان
من فوق لیسانس مهندسی از یک دانشگاه خوب دارم و شاغل هستم. خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که خواستگارهای دیپلمه رو پذیرا نباشیم. چون دیدم مردها بعدا تو زندگی سر یه موضوعی اختلاف نظر داشته باشی، میگن فکر کردی دانشگاه رفتی بیشتر میفهمی. و این حد اختلاف سطح تحصیلی رو برای خودشان یک ضعف میدونن. من هم آدم برون گرایی هستم. و تو زندگی نظرم رو راجع به موضوعات مختلف بیان میکنم. آدم ساکتی نیستم که کلا خیلی اظهار نظر نکنم، فقط همسرم تصمیم گیرنده باشه.
نظر شما چیه؟
پاسخ:
سلام عزیزم. در کلیت امر , حرفتون منطقیه . اما چند سالتون هست؟اگه می بینید سنتون داره بالا میره با دقت بیشتری رد کنید. عجله نکنید اجازه بدین طرف بیاد حرفهاش رو بشنوید شاید نظرتون فرق کرد. یادتون باشه همیشه استثنا هست
۰۹ تیر ۹۷ ، ۱۰:۱۷ دخترک مژده دهنده
سلام خوبید؟خسته نباشید
لطفا وخواهشا بهم سربزنید و آخرین پستم روبخونید! به کمک شما بعنوان یه مشاور نیاز دارم!
نوبت من که نشد ازدواج کنم ولی...
پاسخ:
سلام عزیزم. سلامت باشید. معذرت می خوام سه چهار بار سعی کردم اما مطلبتون برام باز نشد که بخونم
سلام
شوهر من خیلی گرمایی برای همین تابستونها بعضی مواقع بلوز توی خونه نمی پوشه و یا از حمام که میاد یه حوله به کمرش میگیره تا لباس بپوشه یه دختر ۵ ساله دارم نگرانم که این پوشش اثر بدی روش بذاره الان دخترم از دستشویی میاد چندین بار باید بگم تا شورت بپوشه هر چی می گم زشته یا خصوصیه بازم حواسش نیست  میخواستم ببینم چی کار کنم به دخترم گفتم اگه کسی لباس نپوشیده نباید نگاه کنه لجبازی میکنه تا امروز که بهش گفتم اگه این کار را بکنه برفک ها(یه چیزی معادل شیطون به زبان دخترم) میان اونوقت چشمت درد میگیره در ضمن شوهرم هم میگه گرممه میخوام راحت باشم یا میگه نمیخوام اسیر بچه باشم من موندم چه برخوردی کنم لطفا راهنماییم کنین
پاسخ:
سلام عزیزم. دلیل نمیشه خب. باید مراعات کنند. آسیب رفتارشون رو شرح بدید.
وقتی خدا می بینه که ما دیگه حریف امتاحانا نیستیم چرا ادامشون می ده؟ جز اینکه بخواد ما سقوط کنیم چه دلیل دیگه ای می تونه داشته باشه؟ چرا بیشتر از وسعمون بهمون تکلیف می کنه با اینکه گفته نمی کنم؟
پاسخ:
شاید قصدش صعود شما باشه
همیشه فکر می کنم ای کاش مامانم انقدر به من وابسته نبود. ای کاش من انقدر باعث سرشکستگیش نبودم. بچه که بودم چادر سرم می کردم، الان عکسای اون موقمو می بینم با چادر کش دار حالم از خودم بهم می خوره. انقدر همه دوست و آشنا و فامیل مامانم رو اذیت می کردن و بهش زخم زبون می زدن به خاطر ریخت من. الانم همه مسخره اش می کنن به خاطر من که رو دستش موندم. بهترین کار همینیه که این دختر تو پست شما کرده. ای کاش اقلا اون باعث دق مادر آدم نمی شد یهو همه رو خلاص می کردی باهاش.
پاسخ:
من می دونم شما الان ناراحتین. این حرفتونم از روی ناراحتیه وگرنه شما اهلش نیستید
ببخشید منم نمی خوام پرده دری کرده باشم فقط می خوام شرایطی رو بگم که شاید کمک کنه به دوستانی که مشکل مشابه * دارن بهتر کمک کنید چون من همه راهکارهایی که تا به حال خوندم تقریبا بی فایده بوده برام.
من طبعم بسیار سرده. دکتر تب سنتی بهم گفته. بنابراین خوردن خنکی ها برام مقدور نیست ضمن اینکه با همون میزان سردی هم چنین مشکلی دارم. من کار می کنم. بسیار خسته به رختخواب می رم ولی اصلا تو رختخواب چنین کاری نمی کنم.
من امکان بودن در جای شلوغ رو ندارم. پدرم از دنیا رفته و فقط من و مادرم تو خونه هستیم. اونم از یه ساعتی به بعد می ره بخوابه، غروب ها که من خونه ام می ره مسجد، امام زاده، پاساژ ، پیاده روی... نمی شه که بگم نرو.
من از وقتی از دفتر رهبری استفتا کردم و گفتن فیلم بد دیدن اشکال داره دیگه ندیدم. قبلش فکر می کردم دیدنش اگه کاری نکنی اشکالی نداره. ولی گاهی پیش میاد که مثلا دارم سرچی انجام می دم مثلا درباره محارم بعد نوشته شده محارم کسانی هستند که رابطه جنسی با آنها حرام است بعد رو رابطه جنسی لینک هست من اشتباهی موسم از روش رد می شه و تصویری باز می شه و من آرزو می کنم که ای کاش فقط برای یه بار در عمرم یه همچین چیزی رو تجربه می کردم بعدش می مردم. فکر می کنم واقعا به چه گناهی به چه جرمی من باید از چنین چیزی محروم باشم؟ بعد عامدانه می رم روی لینک و تصویره رو نگاه می کنم و از خدا متنفر می شم که من رو از همه چی محروم کرده. از دوست داشته شدن. از لذت بردن. از همسر داشتن. از بچه داشتن. بعد فکر می کنم خدا اگه خیلی دلش می خواست من آدم خوبی باشم و چنین گناهی نکنم حتما به اینهمه التماسم جواب می داد.
من به تجربه دریافتم که موقعی مرتکب این عمل می شم که خیلی نا امیدم. مثل الان. مثل اینکه فکر می کنم اینهمه استغاثه و التماس و زاری من به درگاه خدا کی جواب می ده؟ چرا جواب نمی ده؟ چرا من هر چی تلاش می کنم برای ترک گناه موفق نمی شم؟ هر بار که صاب خونه جوابمون می کنه و می ریم خونه جدید، خوشحالم که تو این خونه گند نزدم. معمولا هم یه مدت خیلی خوبم. به قول معتادا پاک پاک. این کارو نمی کنم. موسیقی گوش نمی دم. بعد خبر بچه دار شدن دیگران که بهم می رسه از غصه و حسادت می خوام بمیرم. بعد آهنگ گوش می دم و می رقصم که شاد بشم چون فکر می کنم مراعات هام هیچ نتیجه ای نداده. بعد دیگه برای نماز صبح پا نمی شم چون می بینم اینهمه زجری که من به خودم می دم هیچ اثری نداره و ابدا ذره ای رحم خدا رو به من بیشتر نمی کنه بعد یهو شرایط این کار هم پیش میاد. شاید بعدش پشیمون شم. گریه کنم. متاسف شم که این خونه رم به گند کشیدم ولی جدیدا کمتر حس پشیمونی دارم. فکر می کنم من 38 سالمه. از اول که این کاره نبودم. یادمه اون سالایی که می خوندم میل جنسی در 20 سالگی به اوج می رسه و تنم می لرزید که مبادا من 20 سالم بشه و یه وقت خطا کنم و به خودم امید می دادم که امکان نداره خدا حتما مواظب توئه. راستش من از یه خانواده نسبتا غیر مذهبی بودم. اعضای خانواده ام کافر نیستن ولی اهل حجاب و روزه و اینا هم نیستن. من وقتی تصمیم گرفتم که دستورات دینی رو رعایت کنم خیلی فکر می کردم که خدا کمکم می کنه ولی نکرد. البته الان که کامنتا رو دیدم دیدم دیگرانی هم مثل من هستند اما من دیگه دلم نمی خواد روزه بگیرم که خودمو کنترل کنم. مگه 30 روز نگرفتم همین یه ماه پیش الان چی شده؟ یه ذره هم حسم کم نشده به علاوه این انصافه که یکی هم از لذت خوردن بهره مند باشه هم لذت همسر من از هر دوش محروم... می دونم حرفم شما رو عصبانی می کنه ببخشید تو رو خدا ولی به نظرم هیچ درکی از حال آدم های شبیه ما ندارین وقتی راهکار می دین. مصداق بارز نفس از جای گرم. تقصیر شما نیست البته که من نوعی مورد غضب الهی ام تقصیر خودمه ولی منم شاید اگه خدا اینهمه رنج بهم نداده بود نبریده بودم یه جایی از همه چی

پاسخ:
سلام عزیزم. شما مورد غضب نیستید. دقیقا و برخلاف تصورتون شما مورد عنایت و توجه هستید. چرا شرایط ازدواج براتون فراهم نشده رو من نمی دونم. شاید مقصر شما باشید. شاید خانواده تون باشن شاید مصلحت شما و خیر شما در ازدواج نباشه شاید ..... مساله هر چی که باشه همه عزیزانی که در شرایط شما هستند توصیه شده اند به رعایت تقوا و صبر.قصه وقتی خراب میشه که ما تصور می کنیم قراره معامله کنیم. نماز بخوانیم , روزه بگیریم روی نفس مان محاسبه کنیم در عوضش دنیا همانی شود که ما می خواهیم. ولی اینطور نیست چیزهایی در جریان است در عالم , که ما از آن بی خبریم. برای خدا نسخه می پیچیم و خط,ونشان می کشیم که اگر فلان چیز نشود , فلان کار را می کنم. مخاطب این حرفهایم , اول از همه خودم هستم. خودم بیشتر از شما مستحق شنیدن این عبارتها هستم. ولی واقعیت اینه که امتحانها و پستی ها و بلندیها برای همه هست . فقط شکلش متفاوته. اگر بنا بر این بود که بابت خوب بودن و گناه نکردن , حقی مطالبه شود و سختی ها از گردن برداشته شود , آیا اهل بیت و اصحابشان و مریدانشان و علما و شهدا مستحق تر نبودند؟حال آنکه زندگی دنیایی اینها جز رنج و درد چیزی نبوده. اگر قرار به سهم خواهی از این دنیا باشد پس سهم آنها چه میشود.
مقایسه آدمها با هم اصلا درست نیست. من متاهل هستم و از نعمت داشتن همسر و فرزند برخوردارم اما کدوم یک از شما از مشکلات من باخبرید؟چه ضمانتی دارید که اگر جای من بودید دوام می آوردید؟
من واقعا نمی دونم که چه کسی این فکر رو توی ذهن مجردها انداخته که خوشبختی در تاهله درست مثل نوجوانی که فکر می کنه خوشبختی در ورود به دانشگاهه. این طور نیست بخدا.
خواهرم , عزیزم من دلم آتیش میگیره که دارم وقت میذارم و سرتون رو با حرفام درد میارم . شما رو بخدا برین زندگی کنید. برای زندگی تون برنامه ریزی داشته باشید . ورزش کنید. مطالعه کنید. وارد کارهای خیریه بشید. برنامه سفر داشته باشید. 
به خدا قسم از هر ده نفر مراجعه کننده من هشت نفر متاهل هستند یادشون رفته چقدر نذر می مردن غر میزدن ناله می کردن برای ازدواج .به دختره می گم شما مگه همونی نبودی که کلی دعا می کردی برای ازدواج حالا که نامزد کردی چرا به کچلی طرف پیله می کنی؟میگه بله راست می گین غلط کردم. اصلا همون ازدواح نکنم بهتره. چی بگم من بخدا حرف زیاده

۰۸ تیر ۹۷ ، ۰۰:۱۴ عاشق ولایت
سلام خواهر
پاسخ:
به به سلام به روی ماهتون
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۲:۴۸ زهرا شیرازی

یه چیز یادم اومد

نگم سر دلم میمونه :) خخخخخخخ

نظر آیت الله مکارم رو گفتید یهو یاد نظر ایشون  در مورد برجام افتادم.خیلی قابل توجهه.

یا خیلی از علمایی که اون موقع درموردش اظهر نظر کردند .

اما الان خروجی این قرارداد چی بود؟!!

پس توصیه من به همه بزرگواران اینه

نظر تخصصی هر فرد را در حوزه تخصصی خودش جویا بشیم و لاغیر

و اینکه حضرت آقا به وزیر اسبق بهداشت اقای طریقت منفرد  فرمودند که دغدغه قلبی امروز  من طب اسلامی ایرانی است ، به آن بپردازید !! 

و ما برای این دغدغه چه کردیم؟!!

۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۲:۴۰ زهرا شیرازی

طهورای بانوی گرامی

بحث طب اسلامی که فرمودید خیلی بحث دقیقی هست که نباید به این سادگی فقط تیتر روزنامه ها رو عنوان کرد. شیطنت وزیر بهداشت برای گرفتن فتوا از آقای مکارم رو حتما مد نظر قرار بدید. که رفته و گفته عده ای دارن سواستفاده میکننو آقای مکارم هم اون مطالبو ذکر کردن و جواب اقای مکارم بدون سوال وزیر بهداشت شد تیتر رسانه ها

اقای فاطمی نیا هم که  :|

گرچه این دو بزرگوار توی حوزه تخصصی خودشون ( علم ادیان نه علم ابدان ) بسیار نظرات قابل توجهی دارن و خودمون هم بهشون رجوع میکنیم اما صحبتهاشون بد ضربه ای زد و خروجی اش شد نعطیلی کرسی تدریس و طبابت اقای تبریزیان توی قم .

چرا اون حضراتی که مرتب دارن تایید میکنن را نمیبینیم هیچوقت؟؟

چرا وزیر بهداشت رفت پیش آقای نوری همدانی ایشون تیز بین بودن و نذاشتن اون به مقصدش برسه؟؟ وگفتن که من خودم عمر نود و خورده ای ساله دارم و با اصول طب اسلامی تا الان زندگی کردم؟؟

چرا صحبتهای اقای جوادی آملی را نمیبینیم؟؟

اصلا همه چیز را بذاریم کنار

یه بابای کافر خارجی میگه فلان چیز برای فلان بیماری خوبه!! درجا میشه تیتر رسانه و تجویز میشه

اما اینها دارن خودشونو خفه میکنن که بابا ما ایدز و ام اس و سرطان را داریم درمان میکنیم . مدارک هم هست. مستندات هم هست. اینایی که خوب شدن هم حی و حاضر !! چرا هیچکس نمیره روشهای درمانی اینها رو تجزیه و تحلیل کنه؟؟ واقعا چرا؟!!

به قول آقای پناهیان ، حذف طب از حوزه ، نوعی سکولاریزم دینی است.

خیلی باید احتیاط کنیم. چون شیعه از صدر اسلام از بزرگانی که در مواقع لزوم فتواهای نادرست دادن کــــــــــــم ضربه نخورده!

من خودم به شخصه دارم داروها رو استفاده میکنم و الحمدلله نتیجه های خوبی هم دارم میبینم

خداوند توی این آخر الزمان کمکمون کنه که راه درست را تشخیص بدیم و به ناحق قلم نرانیم یا حرف نزنیم

روده درازی کردم. ببخشید :)


۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۲:۲۶ زهرا شیرازی به سمیر

دوست عزیز

یه توصیه خواهرانه

میدونم داشتن قیافه قابل پسند هم جزئی از ادواجه

اما خواهر من ، مردی دیدی که اهل زندگیه و مهربونه و خیانت نمیکنه و اهل دین و دیانته دو دستی بچسب بهش که در گرانمایه اس !! خخ


جایی شنیدم که همین اتفاق برای اقایی میفته و میره پیش یه عالمی و میگه قیافه زنم برام خیلی زشت و کریه شده. اصلا نمیتونم ریختشو ببینم. زنهای مردمو میبینم میگم اگه اینا زنن پس زن من چیه !!!

اون عالم میدونی چه توصیه ای بهش میکنه؟؟ میگه برو روزانه فلان تعداد بگو الحمدلله. مرتب شکر خدا رو بکن. این جوون میره و بعد یه مدت میاد و میگه حاج اقا الان به نظرم زنم قشنگترین زن دنیاست. اون عالم هم بهش میگه که ببین جوون این دام شیطان بود که برات پهن شده بود. وقتی تو شکر خدا رو کردی خدا هم نعمت هاشو برات بیشتر کرد و شیطون دید که از این در نمیتونه تو رو گول بزنه.

پس خیلی مراقب باش خواهر من ، جفت پا برو تو صورت شیطون و نذار که زندگیتو به هم بزنه. چون تنها کسی که اونور میدون نشسته و میخواد که زندگی بپاشه که آهنگ سرمستی بخونه همین جناب شیطانه.

پاسخ:
عزیزم مهربان بانو اینجوری به کسی مشاوره نده بزرگوار. 
این حرفها فقط یه مسکن موقت هست. البته به شما حق میدم. حرفتون هم غیرواقع و غیر منطقی نیست فقط نسخه درمان نیست. نسخه تسکین هست اونم به شدت موقت. دلیلش اینه که شما از منظر خودت به مساله نگاه می کنی.
همیشه این طور مواقع به طرفت توصیه کن که حتما تقوا و سلامت روح و جسم و اخلاق دختر یا پسر قطعا در اولویته به اونا توجه کنه و یادش باشه ممکنه نفر بعد خیلی خوش هیکل و خوش پوش و خوش قیافه باشه اما ملاک های اصلی رو نداشته باشه اما در نهایت بگو اگه روی همه اینا فکر کردی و دیدی بازم طرف به دلت نمی نشینه جون مادرت بهش بله نگو.
این رو منی می گم که با دخترهایی مواجهم که با حرفهایی از جنس حرفهای شما وارد زندگی شدن عقد کردن یا عروسی کردن یا حتی بچه دارن اما هنوز می گن شوهرم خوبه اما دوستش ندارم ازاینکه کنارم راه بره خجالت می کشم حالم بهم می خوره دارم به گناه می افتم با دیدن هر مردی که تیپ خوبی داره خودم رو در اغوشش فرض می کنم.,شما از اینا بی خبری عزیزم
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۱ از زهرا به *

ببینید راهکارهای طهورا بانو همه اش عالی

اما در کنارش این مطلبو هم انجام بدید

شستن محل با سرکه یک روز در میان و بذارید که سرکه خشک بشه. یعنی بعدش آب نزنید.

و اینکه برای کاهش شهوت هر وقت فکرش امد سمتتون گودی کمرتونو توی دسشویی با آب سرد بشورید

کاهو و سرکه خیلی زیاد بخورید

وداروی سرد کننده که طب اسلامی داره رو بگیرید و استفاده کنید

این لینک را هم بخونید

درمان خودارضایی در طب اسلامی

http://www.eslamteb.com/4320/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C/


پاسخ:
قربون سرت عزیزم تا وقتی از مزاج طرف مقابلت مطلع نیستی براش هیچ نسخه ای نپیچ. اینو اول به خودم میگم بعد شما عزیزم
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۰ ریحانه مامان دوقلوها
سلام خوب هستید؟
خدا خیرتان دهد تو اینستا در مورد عکس ها توضیح گذاشتید 
وایی منم از اون پست قبلی تون کلی فکرم درگیر بود که آخه اینهمه حیا با اون عکس ها اصلا جور در نمیاد و می خواستم ازتون بخوام از این عکس ها نذارید 
حالا خیالم راحت تر شد 

پاسخ:
سلام عزیزم. خب زودتر می پرسیدید. من فکر می کردم کاملا واضحه که عکس من نیست.از اون به بعد هر عکسی حتی تو استوری میذارم ناخوداگاه می خوام زیرش بنویسم عکس تزیینی است.
اما نکته فقهی اش را هم می گم براتون برای اطلاعات بد نیست. در حدود حجاب گردی صورت اگر بدون ارایش باشه و دستها از مچ تا انگشتان اگه بدون زینت باشه مثلا ناخن بلند یا انگشتری که خاص باشه و جلب نظر می کنه, نداشته باشه بیرون بودنش اشکال نداره. 
سلام
شرمندم این سوالو ازتون میپرسم اما
من به خود ارضایی مبتلا هستم و بارها تصمیم به ترک گرفتم اما نمیشه.اما الان دنبال این هستم که بدونم چطوری احساس لذت نسبت به این کاارو تو خودم از بین ببرم؟می دونم تا وقتی که با دیدن این تصاویر  یا یادآوری این تصاویر حس لذت در من بوجود میاد توبه کردن یا استغفار گفتن من هیچ فایده ای نداره.
من سر کار میرم به هیچ وجه امکان ازدواج ندارم و نمازمم سر وقت میخونم.
پاسخ:
سلام. اولین کاری که باید بکنید این هست که عوامل محرک رو از خودتون دور کنید اگر به دیدن عکس یا فیلم های نامناسب عادت دارین از همین امروز , اراده کنید و همه رو از خودتون دور کنید. این عادت بد , رفته رفته سلامتی جسمی و روحی شما رو به صفر می رسونه. علت اصلی این عادت , بیکاریه. شما نباید بیکار باشید خانم هستید یا آقا , فرقی نمی کنه باید اوقاتتون رو با فعالیت پر کنید . حتما و حتما ورزش کنید اونهم ورزش روزانه و مستمر. حتما در طول هفته , استخر برین. اونقدر باید در طول روز خسته بشید که شب به محض ورود به رختخواب , بخواب برید. تا مدتی تنها نخوابید , اصلا تنها نمونید . سعی کنید همواره در جمع باشید. رختخوابتون رو بردارید و وسط پذیرایی بخوابید. رپش تغذیه تون رو درست کنید از غذاهای با طبع گرم و تند استفاده نکنید. البته بهتر پیش یه پزشک طب سنتی برید. برنامه عبادی روزانه داشته باشید. زیاد روزه بگیرید. اضطراب و استرستون رو کنترل کنید. و نکته آخر اینکه ... هر بار خواستید به این عمل مشغول بشید به روبروی خودتون نگاه کنید.... امام زمان آنجا ایستاده و ناظر بر عمل شماست.
سلام طهورا بانوی عزیزم (:
چقدددر وحشتناک
حالا اون بچه چی میشه؟ 
این مسائل رو که میشنوم با تمام وجودم نگران بچه هام میشم. 
من تو دوران نوجوانی خودم به سخت ترین شکل تو خونه تنهایی و افسردگی رو تجربه می کردم. خدا رو شکر که با عنایت اهل بیت علیهم السلام تونستم نجات پیدا کنم اما هرچی فکر میکنم ده دوازده سال پیش شرایط خیلی با الان فرق می کرد. 
تو تمام دعاهام فقط عاقبت بخیری بچه هامو می خوام اما همچنان نگرانم از آینده...
میشه لطفا زیاد دعام کنید؟
پاسخ:
سلام. فضای مجازی , تلگرام و اینستا فرزندانمون و خودمون رو داره به مرز فروپاشی میرسونه
۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۶ از طرف فاطیما
بله من دیدم. وجود خارجی داره. من دیدم که طرف ته ته ته مشکلش این بوده که شوهرش قدش کوتاهه. همین. خیلی دارم نا امید می شم. همش می خوام فکر کنم مثلا مشکلات من یا همین فردی که حرفش رو زدم کفاره گناهانمونه بعد فکر می کنم رحمت و مغفرت و لطف و رحم خدا چی می شه. فکر می کنم امداد و توفیق خدا کجاست. من قطعا خیلی گناه کردم معصوم نیستم اما همیشه سعی کردم عاصیان نکنم همیشه سعی کردم علنی مخالفت خدا نکنم با این نیت که پررویی و گردن کشی نکرده باشم اما خدا در عوضش من رو با مشکلاتم شهره عام کرده. تو فامیل همه به متلک بهم می گن به خدات بگو بهت کمک کنه
پاسخ:
شما با دقت ندیدید. شما از خیلی چیزها بی خبرید. اجازه ندید حجم مشکلات شما رو به یه مقایسه غیرواقعی بکشونه.

سلام بانو
میشه ی کم از اوضاع امروز جامعه بنویسین؟
از گرونیا،ناارومیا،استرسا
واقعا ارامش کم شده
جیکار کنیم ما؟؟ب چی چنک بزنیم تا اروم بمونیم؟
جی قراره ب سرمون بیاد؟؟
پاسخ:
سلام عزیزم. چی بگم؟شرح درد چی رو بدم؟چقدر گفتیم و گوش ندادند. سرنوشت ملتها تغییر نمی کنه مگر اینکه خودشون بخوان. خودکرده را تدبیر نیست
. چاره ای بجز صبر و سکوت نداریم. توکل کنید. توسل کنید. از امام زمان کمک بگیرید. زیاد صدقه بدید. 
برای سلامتی رهبر دعا کنید. 
سلام مجدد  ببخشید یه سوال دیگه هم داشتم
من از کلمه هایی که نامزدم برای ابراز محبت به من استفاده میکنه خوشم نمیاد  و وقتی هم میخواد حرف بزنه باهام صداشو نازک و بچگانه میکنه  که خیلی غیرقابل تحمل شده واسم  چه جوری بهش بگم تو ذوقش نخوره و ناراحت نشه   سر این مسئله هم خیلی اذیت میشم
پاسخ:
سلام.بهش بگید مردونه حرف زدنش رو بیشتر دوست دارید. 
۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۶:۳۷ از طرف فاطیما
من همیشه برای خودم سواله، اونی که ایمانش خوبه، پدر و مادر خوب داشته، تو خانواده خوب بزرگ شده، ازدواج خوب کرده، بچه داره، گرفتاری مالی و معنوی و علمی و ایمانی نداره، سلامت تن و روان داره، خواهر و برادر خوب داره و... مشکلش دقیقا چیه؟ مثلا الان نگین شاید مادرشوهرش دوسش نداره. حد مشکل مادرشوهر با مشکل از دست دادن پدر و نداشتن خانواده با ایمان و دیر ازدواج کردن یا نکردن و نازا بودن و طلاق داده شدن به خاطر نازایی و مشکل مالی و... یکیه؟ واقعا اینکه می گین سختی برای همه هست، آدم دلش می خواد بره خودشو بکشه که مثلا سختی یکی اینه که دوست داشته دکتری تهران قبول شه حالا بهشتی قبول شده یکی کل بار دنیا رو دوششه.
پاسخ:
عزیزم اینایی که شما می گی با این شرایط عالی وجود خارجی هم دارن؟هم ایمانش عالی باشه هم تمام امکانات رو داشته باشه, هم .... واقعیت این نیست. واقعیت اینه که شما اون بخش از زندگی مردم رو می بینید که خودشون دلشون می خواد شما بدونید. شما از عمق زندگی شون و زوایای پنهان زندگی شون بی خبرید. هیچ وقت نباید از ظاهر زندگی مردم , باطن زندگی شون رو قضاوت کنید. حکایت من و شما , حکایت کسی هست که روی زمین ایستاده و اشرافش فقط به محدوده دید خودش ختم میشه و حکایت بنده , حکایت کسی هست که روی بام یک برج ایستاده و از بالا به محیط اشراف کامل داره. 
۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۳ خواننده خاموش... به "سوگل"
سوگل خانم:
سلام و وقت بخیر،فقط همین قدربهت بگم که شماهمین که داداشهات بچه های همسن یانزدیک به سن شما ندارن که الان همون کارهایی که برای شما گناه کبیره بود رو انجام بدن و حتی پا رو در خیلی از موارد فراتربذارن و...پدریامادرشون(همون برادریاخواهرشما)رگ گردنشون باد نکنه وانگارنه انگار که تاهمین چندسال پیش انجام این کارا برای شما حرام اندرحرام بود(البته از نظراونها نه ازلحاظ حکم شرعی) برو کلاهت روبنداز هوا وازخدا هم ممنون باش ،چون علاوه بر اثرات سوءاون برخوردها وتحقیرشدن ها و..... که کمترینش اعتمادبه نفس پائینه (به نظرمن البته) یه آینه ی دق هم برابرت هست که مدام توش خودت رو میبینی وپیش پاافتاده ترین نیازهات که برآورده نشد وکلی هم بابتش تحقیرشدی،حرف شنیدی،دعوات کردن و.......
اینا اگه اسمش دل شکستن وحق الناس نیست پس چیه؟


پاسخ:
سلام. قبول دارم حرفاتون رو
سلام ممنون میشم راهنمایی کنید
من یک سال نامزد بودم و الان دوماهه عقد کردم  . ازدواجم سنتی بود و اولین بار که همسرمو دیدم  ازش بدم نیومد  اما الان اصلا نمیتونم چهره ش رو تحمل کنم    اوایل اصلا به نظرم زشت نمی یومد  ولی الان نگاهش هم نمیتونم کنم   روم نمیشه عکسشو به دوستام نشون بدم.  حس میکنم افسرده شدم و هیچ شوقی ندارم دیگه
پاسخ:
سلام . باید زودتر و همان زمان نامزدی بهش فکر می کردین و اگه قابل تحمل نبود بهم می زدید. الان هم با منطق تصمیم بگیرین. یادتون باشه هیچ کس کامل نیست . ممکنه نفر بعدی قیافه خوبی داشته باشه اما چیزای دیگه نداشته باشه. حسابی فکر کنین به همه جنبه هاش اما اگه تهش نتونستین تحمل کنید , ضمن پذیرفتن تمام عواقبش , تصمیم جدی بگیر
خطاب به مریم
مریم عزیز این مدل شما به خاطر طبع تون هست
حتما به یک طبیب حاذق طب اسلامی مراجعه کنید و طبع تون رو متعادل کنید
قطع به یقین بدونین درست میشه این وضعیت و راحت میشید
فقط حواس تون باشه سراغ طب سنتی نرید و حتما طبیب تون طب اسلامی رو وارد باشه
پاسخ:
طب سنتی بد نیست . نمیشه کلا اونو منکر شد. ضمن اینکه بزرگان زیادی هستند که معتقدند چیزی بنام طب اسلامی نداریم. مثل اقای فاطمی نیا. اقای مکارم و..
۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۹ از طرف فاطیما
با سلام

یکی از اقوام ما که بسیار مومن و متدین هستند و الان نزدیک 45 سالشونه، به دلیل ازدواج ناموفقی که داشتن، خیلی ناراحتن.

نگرانی من از بابت ناراحتی ایشون نیست، نکته مهمتر اعتقادات ایشونه که داره کم رنگ و کم رنگترررررررررررر میشه.

راستش ایشون به عدالت خدا شک کرده و میگه خیلی دخترای بی اعتقادی در زمان من بودند که ازدواجهای موفق و همسران مومن قسمتشون شد اما من که همیشه مطیع دستورات دین بودم، این همسر(که مشکل روانی هم داره) نصیبم شده. مگه خدا نمی گه هر نعمتی به شما رسیده از لطف خداست و هر بدی که می رسه از بدیهای خودتونه. چرا خوبیهای من به من برنگشت و چرا بدیها اون دخترا باعث عاقبتشون نشده!

پاسخ:
سلام . ایشون اشتباه می کنه چون فقط وسط یک دایره ایستاده و مرکز دایره ای شده که جز حدود اون دایره چیز دیگه ای رو نمی بینه. مشکلات برای همه هست . فقط شکلش برای هر کس فرق می کنه. ایشون از اعماق زندگی هیچ کس خبر نداره در این صورت چشمهاش مشکلاتی بسیار بزرگتر از مشکلات خودش رو هم می دید. خدا هم بهمون وعده نداده که در دنیا بی هیچ مشکل و امتحانی سر کنیم . امتحان ها هستند و حریف می طلبن.
واخرین حرفمم اینه الان نزدیک کنکوره من یکی از بهترین دوران زندگیمو حتی اون تجربه تلخ که کلی درس و عبرت برام داشت زمان دانشگاه بود..خاطرات خییلی خوبی اونحا داشتم با دوستام هنوز یتداوری میکنیم و کلی سرحال میشیم اصولا جمعیت خییبلی خییلی زیادی کمترین کاری که توی دانسگاه میکنن درس خوندنه!!پژوهش و نمیدونم اینا رو که دیگه هیچی..۴سال دوره کارشناسی تقریبا فقط خوشی..!و خیلی ها و خیلیها حرفه و شغل و مسولیتی که بعدش دارن هییییییچ ربطی به رشته شون نداره..یکی از دلایلش اینه که هیچ ادمی مثل دیگری فکر نمیکنه علایق و استعداد ها و گرایش هر ادمی با دیگری متفاوته هیییچ ۲تا ادمی از یه مسیر پیشرفت نمیکنن خدا از خلق هرکدوم از ما یا هدف داشته و هرکدوم ازما یه جای این دنیا رو بتید بگیریم و یه کمالی برامون تعریف شده و ی
مشیر خاص خودمون رو داربم(طخورا بانو اگه اشتباه میگم تصحیحش کنین لطفا)مشکل اینجااس که خونواده ها بچه هاشون باید دکتر بشن کم کمش مهندس بشن خونواده های مذهبی دختراشون حوزه برن..همه ی ادمهای متفاوت دارن مسیر مشابه رو میرن و شکست میخورن همه بچه هاشون باید برن دانشگاه اگه بشه اون رسته ای که پدر و مادر مناسب میدونن اگه نه هررشته ای فقط برن دانشگاه..بعدش فارغ التحصیل میشن عاطل  و باطل اصلا طرف تکلیفش با خودش معلوم نیست درسب خونده که هیچ ربطی به ایت
ستعداد و علاقه ش نداره..چقققققدر این ادم سرگردان میشه تا بعد از کلی شکست و بلند سدن بالا و پایین کردن بحت باهاش یار باشه بتونه راهشو پیدا کنه..یکی از عاکتود های رضایت از زندگی خوب انجام اون کار یا مهارت یا فعالیتیه که ازش لذت ببری و در راستای استعداد و علاقه ت باشه اگه نه که هیچی دیگه چققدر این فرد تو زندگیس تعارض پیدا میکنه..ادما اصلااااا قرار نیست یه مسیر مسابه دو برن بچه هاتون رو اینطور بار نیارین که قرار باسه حتمااا برن دانشگاه یا یه مسیر تکراری رو برن یا مجبورشو کنین..خلاق بارشون بیارین بتونن خودسون راه خودشونو پیدا کنن شما فقط میتونبن به عنوان راهنمد کنارشون بتشین کمکشون کنین مسیر رو پیدا کنن ببرینشون پیش متخصص این کارها منابع و راهها رو بهشون نشون بدیم نه اینکه یه مسیر نسخه پیچیده سده تکراری که همه رفتن و اکثریت به شکست خوردن رو به خوردشون بدین..شاید بچه شما نخواسنه باشه بره دانشگاه اصلا...کمکش کنین ولی بذارین تصمیم نهایی رو خودش بگیره اون یخ ادم مستقله در ۱۷
۱۸سالگب مینونه تصمیم گیری کنه و عواقبشو برعهده بگیره  شما لطفا فقط تو این مسیر راهنما باشین
والا من خودم یکی از عذاب وجدانایی که دارم به باد دادن بین المالی که در دانشگاه دولتی به عنوان بودجه به مت یگی اختصاص پیدا میکنه...بماند که فضای اموزشی  مدرسه و دانشگاه و شاید حوزه (نمیدونم..)خودش کلی پخته و پوسیده س..دیگه واقعا حرفی نداارم ببخشبد از پرحرفی هام ...
خواهش میکنم بانو.همه این حرفها فقط تو دلم هستن هیچ جا نگفتم ولی یه جاهایی ادم باید تجربیاتشو بگه تا عبرت شه برای بقیه..پدر و مادرا سما نمیتونین بچه هاتونو کاملا کنترل کنین و بفهمین دارن چیکار میکنن مطمئن باشین هوشمندانه تر از شما عمل میکنن مطمئن باشین بخوان بپیچونن راااااحت میتونن..شما دیگه نمیتونن تو مدرسه باهاش باشین نمیتونین کلاس زبان برین گنارش بشینین نمیتونین تو دانشگاه پا به پاش برین حتی اگه تا دم در هم برسونینش امکان نداره اگه نخواد بگه شما بتونین بفهمین دوستاش چه شکلین و کی ان.. من بچه مثبت بودم خووب ولی من خودم هم قششنگ یه جایی تو دانشگاه داشتم منخرف میشدم تحت ناثیر دوستی که اتفاقا دختر خخیلی خوبی هست و هنوز دوست صمیمی منه  با یکی از پسرای فامیلشون که اون هم نوی همون دانشگاه بود با هم حرف میزدن و همو دوست داشتن و بعدم با هم ازدواج کردن از اون جایی که من شخصیتم طوریه که بیشتر از اینکه محیط تحت تاثیر من باشه من تحت تاثیر محیط قرار میگیرم منم عاشق شدم ازین عشقایی که کف هر خیابونی جلو ی هر سوپری پیدا میشه البته یک طرفه بودکمترین فاصله ای که من با طرف داشتم ۳متر بود..ولی خوب ادم قشنگ متوجه میشه که یکی همش بهش توجه داره..من خدا خییلی بهم کمک کرد اول مسیر بودم و برگشتم ولی منی که حتی یک باار نمیذاشتن با اتوبوس برم دانسگاه که چچقققدر من دوست داشتم خودم با اتوبوس برم (اینو بگم شهر ما کوچک بود و مسیرم تا دانشگاه یه ربع ۲۰دقیقه بود)چققدر الکی میگقتم کلاس دارم و زودتر میرفتم دانشگاه و دیرتر میومدم خونه...من حتی ۱کلمه با اون پسر حرف هم نزدم ولی تجربه خیییلی بزرگی شد برام فهمیدم من باید مستقل باشم قرار نیست مثل بقیه شم من فرق دارم من یاد نگرفته بودم اون موقع که دوستم با شوهرش که اون موقع هنوز دوست بودن دل میدن و قلوه میگیرن من یه نه بززرگ به خودم بگم و یگم و جوگیر نشم و رو اوا برا خودم عااشق نششم!!!پسره فهمید و یا خوشس نیومد یا عاقل بود..خلاصه محل نذاشت اتفاقی که برای من افتاد فقط این بود که ضایع شدم که خودم به احساس خودم گند زدم که یه برهه ای اعصاب و روان خودمو داغون کردم من وقتی عقل به کله ام برگشت و توبه کردم دیگه از مسافت خیلی زیادی که اون پسره رو احتمال میدادم هست رد نیمشدم ..چون خودم خودمو سبک کرده بودم شان خودمو اینقققدر پایین اورده بودم خدا خییییلی به من کمک کرد خیییییلی.بچه هاتون رو طوری تربیت کنین که خودشون بتونن تسخیص بدن مسبر درست و غلط رو اگه غلط رفتن تا یه جایی ش رو برن تربیتی که درشون نهادبنه شده اعتقاداتشون باورهاشون جلوشون رو بگیره برشون گردونه من فهمبدم این دوست من ۹۹تا خصوصیت خوب اگه داره ۱ خصوصیت بد داره من خوب هاشو بگیرم تربیت و فرهنگ اون با من فرق میکنه قرار نیست اصلا اون چیزی که هست هر اشتباهی که اون کرد رو منم مرتکب شم ..میدونم سرتون رو بدرد میارم ولی حداقل اگه۱نفر اینجا براش این حرفا مفید بشن واقعا یه دنیااس..اتفاقا یکی از دوستان یه کامنت دادن بودن اسمشون رو ۰۰۰نوشتن.بگم اتفاقا درصد زیااادی از این معضلاتی که دیده میشه ریشه شو باید بگردین توی خونواده پیدا کنین...پدرا و مادرا اصلا و ابدا فکر نکنین با محدود کردن بچه تون با سختگیری های بیجا الان شما دارین یه دختر یا حتی پسر عاالی تربیت میکنین اصلااا اینطور نیست ...اینقدر دور بچه تون حصار محکم و سفت و سخت نکشین بنا به سنش موقعیت شهرو اجتماع تون آزادش بذارین که حالا طهورا بانو خودشون خیلی بهتر توضیح دادن و میدن..بذارین بچه هاتون برن کشف کنن..برن بزرگ شن..هویت حودشونو پیدا کنن
.مسیر زندگیشونو پیدا کنن..بچه ی ۱۵ساله شما دیگه اون بچه ۹
۱۰ساله نیست کللللی عوض شده..همراه با رشد سنی و عقلی بچه هاتون تغییر کنین.هر فصلی از زندگی خانوادگی نیازها و قوانبن خاص خودشو میطلبه قوانین رو تغییر بدین...بچه هاتون رو با یه روش دیگه واکسینه کنین اییینقدر پایه تربیتی و  بچه رو قوی کنین اعتقاد و دین  و بایدها و نباید ها رو درست با استدلال در عمل به بچه منتقل کنین که بتونه در مقابل این اجتماعی که توش بی اعتقادی مده..بی بند و باری روشنفکریه ارزشها ضد ارزش شدن جامعه ای که تشخیص درست و غلط توش اییینقدر سخت شده بتونه محکم رو پای حودش وایسته محکم بگه نه..محکم پای ارزشهاش تربیتش اعتقاداتش وایسته...به حای اینکه ۳تا مانتو داسته باشین ۲ تا داشته باشین به جای اینکه فلان لباس جدید رو برای فلان مهمونی بخرین پولشو بدین به یک روانشناس یا مشاور که ارزشهای شما رو درک میکنه ورویکردش متناسب با فرهنگ خانوادگی سما هست و دغده های شما رو میفهمه به حرفش اعتماد کنین در مورد تربیت بچه تون باهاش مشورت کنین..در مورد چالشها درست ها و غلط ها..ماشاا... این روزا کتاب و منبع مطالعاتی به وفووور همه حا پیدا میشن وقت بذارین خوبهاش بگردین پیدا کنین بخونین و دانش و سوادتون رو در مورد طرز تربیت و برخورد با بچه نیازها و مشکلاتی که در این زمینه پیدا میکنین بخونین..بچه های این زمونه  تربیت و بزرگ کردنشون پیچیدگی زیادی داره..به هیچ عنوان مثل ما نیستن...بخواین به روش ۲۰سال پیش عمل کنین باختین...

سلام بانو.ازادی های مشروع رو خییلی خووب گفتین.من الان ۲۶سالمه ازدواج کردم و خداروشکر راضیم..متاسفانه رسم خانواده ما پسران آزادی های زیادی داشتن و دختراان هیچی!من ۲تا برادر داشتم و خواهر نداشتم ولی نسبت به برادراااام هییییچ ازادی نداشتم...این خییلی بده..بده که دخترتون رو مستقل ندونین بده که درک نکنین بنا به سنش میتونه تا یه جایی یه ازادی هایی داشته باسه و از خودش مراقبت کنه..والا اعتماد بنفسش میره بالا..مستقل بار میاد..میتونه ۲کلام حرف بزنه نظر بده...در خانواده ما دختر به واسطه ازدواج یهو کللللی ازادی بدست میاورد و میتونست مسنقل شه..اینطوری اصلا خووب نیست..من الان که ازدواج کردم فکز میکنم اگه اون موقع این فضا به من داده میشد چقدر شاید من رشد فکریم بیشتر بود..برادرای بزرگتر..برادرای بزرگتر..الکی غیرتی نشین واسه خوهراتون الکی محدودش نکنین..خواهر شما باید با شما دوست باشه نه اینکه مثل چی بالا سرش وایستین اینور نره اونور نره...اینو بپوشه اونو نپوشه...به وفور دیدم تو اطرافیانم دختری که قبل از ازدواج چادری بود بعدش با یه چرخش سریع مانتویی میشه!!در مورد خود من هم اینطور بود من دوست نداشتم چادر بپوشم به اجبار خانواده و برادر بزرگم می پوشیدم چند ساله ازدواج کردم حالا هی فشار فشار چادرتو بردار!!میگم شماها همونایی هستین کلی به من زور گفتین!ولی حالا که ازدواج کردم با محبت همسرم منطقیه ویه روشنفکر واقعی من به چاادر علاقمند شدم و در حداکثر موارد چادر میپوشم تعصب اگه با منطق همراه نباشه غیرت اگه با نیاز زمانه همراه نباشه اگه فقط زور گویی باشه اگه با محبت و عشق و دوستی همراه نباسه بدرد جرز لای دیوار هم نمیخوره...شوهر من غیرت داره برادر منم غیرت داشت شوهرم با عشق محبت منطق درست برخورد میکنه شوهرم منو هیییییچ وقت مجبور نمیکنه و بهم میگه بهتره..من دوست دارم...ولی برادرم اصلا...مادزمم همینطور طهورا بانو نمیدونم جاش هست بگم یا نه ولی اینا برای یه دختر ۱۷.۱۸ ساله.۲۰ساله مهمه واقعا...هیییبچ کدوم از دوستای همکلاسی های من سبیل نداشتن..ولی من داشتم...شاید زمان مادر من که۳۰سال با من اختلاف سنی دارن اره این کارا بد بود ولی نیاز زمانه الان اینو میگه این پشت لب انچنان اعتماد بنفس منو گرفته بود که خدا میدونه...نمیدونم اینو میخواین حذف کنین یا نه من تا۲۱سالگی که ازدواج کردم موهای دست و پاهامو مامانم اجازه نمیداد شیو کنم..اینا بده اینا کوچیکن..ولی تو یه سنی خیلی مههم میشن باااور کنین خیییلی برای بچه هاتون توی یه سنی مهم میشن میشینه خودشو مقایسه میکنه..خجالت میکشه..اعتماد بنفسش میاد پایین..من به سن بلوغ رسیدم لباس زیر میخواستم همکلاسی و دوستای من داشتن من ندااشتم..و روم نمیشد به مامانم بگم..تا یه بار یه لباس زیر خریدیم تا مدتها من همون یه دونه رو داشتم...یه بار یه مهمونی عصرونه داشتیم با خانوما توی خونمون منلباس زیر رو  پوشیدم چون عادت نداشتم حالا اومدم مثلا با مامانم صمیمی بشم..گفتم واای چقدر تنگه..مامانم برگشت گفت خوب دبگه همینه خبرمرگتون بزرگ میشین نمیدونم یه چیزی این خبرمرگتون تو ذهن من موند هنوز بعد از۱۳.۱۴ساال یادم نرفتهه که چققققدر تو ذوقم خورد..من یه دختر ۲۰ساله شدم چه اشکالی داشت مثلا از راه دانشگاه برم با دوستام بیرون بستنی بخورم...تو خیابوون من مرررردم از استرس که اگه داداشم ببینه فکر میکنه من الان دانشگاهم اومدم بیرون یهووو نیاد جلو دوستام ابرو ریزی کنه..یهوو ببینه اصلا کله مو میکنه و فلان...من نه دوست پسر داشتم نه دختر بدی بودم...ولی بچه هاتونو محدود نکنین..داغونشون میکنین بخدا.یه چیزایی فقط توی سن خاص خودشون لذت بخشن..
...سوم دبیرستان بودم ۳۳نفر توی کلاس بودیم میخواستن ببرن مشهد همهههه رفتن فقط ۴نفر موندیم همههه دوستای من رفتن چقققققدر من گریه و التماس کردم..اومدن به جاش برا من موبایل خریدن.برادر یکی از دوستام زنگ زد مزاحم شد به من اصلاااا ربطی نداشت اون مزاحمم شده بود اون بیشعور بود..اولا که من جرات نداشتم به کسی بگم بعدم یادم نیست چی شد برادرم فهمید موبایلو ازم گرفت!!!حالا اصلا به من ربطی نداشت یگی دیگه بیشعوره این وسط!با این حال من پدر و مادزمو خییلی دوست دارم..برادرامو خیلی دوست دارم همییشه احترام برادر بزرگم که ایییینقدر برام سختگیری کرد رو داشتم و دارم..اونم خوب خییلی دوستم داشت ولی ایین روشش نبود اصلاااا..
ولی فقط میخوام بگم یه چیزایی فقط مال یه سن های خاصی هست بچه هاتونو دریابین همیشه اویزه گوشتون باشه سخن امام علی که بچه هاتونو متناسب بازمانه خودشون تربیت کنین..قدرت داشته باشین حد و مرز داشته باشن بچه هاتون تا شما بالا سرشون هستین حق نداره یکی که اتفاقا معمولا بزرگه هست هی به اونای دیگه دستور بده  و زور بگه پس شما اینحا چکاره این..
پاسخ:
سلام دوست عزیزم. سپاسگزارم که اجازه دادین منتشر کنم. 
مادرها , پدرها... لطفا لطفا لطفا با دقت کامنت بالا رو بخونید. 
من خیلی معذرت می خوام که مجبور به انتشار بعضی از عبارات این کامنت شدم اما واقعا چاره ای نبود. لازم بود یه سری مطالب گفته بشه. بازم پوزش می خوام. اما درک کنید که گفتن بعضی موارد واقعا لازمه.
سلام خانم
من خیلی زودرنجم وخیلی زود هم عصبانی میشم و واکنش نشون میدم.مادرمم اینجوریه واقعا دیگه خسته شدم .نمیخوام تو جمع باشم.خانواده ما پر جمعیته هر با میرم تو جمعشون ناراحت بیرون میام.البته اطرافیان اذیت میکنن ولی بقیه میگن ول کن یه حرفی زد دیگه ولی من اصلا نمیتونم راحت بمونم باید جواب بدم
پاسخ:
سلام عزیزم . شما چند ساله هستید؟من احتمال میدم شما درون گرا هستین البته مطمین نیستم چون اطلاعاتی که از خودتون دادین همینه. اگر تمایل دارین ببشتر بدونین شماره تون رو بگذارید بهتون پیامک میدم , تماس بگیرید . در خدمتتون هستم اگه هزینه مشاوره هم رایگانه
تعرض خودخواسته دیگه چیه؟!
خب میگفتین رابطه ی غیرشرعی دیگه. دختره خودش با علاقه و تمایل خودش این کارو کرده.
من نمیدونم الان چرا اکثریت معتقدن دختره باید خیلی بهش توجه بشه و پسره مجازات! یه رابطه ی ۵۰ ۵۰ رو دو نفر به صودگرت ۵۰ ۵۰ انجام دادن!
اگر قرار به مجازاته باید هر دو مجازات شن. از نظر اشلام هم تا جایی که نیدونم مجازات واسه هردو هست وقتی با تمایل طرف انجام شده.


پاسخ:
بله هر دو مقصر هستند و هر دو مجازات باید بشن. صحبت من این نبود که فقط پسر مقصر بوده. نوک یپکان حمله ام اول متوجه خانواده دختر بوده 
امروز شنیدم که به ۴۱ دختر تو ایرانشهر تجاوز گروهی شده ، خبرشو شنیدین؟ نباید ساکت باشیم. به جز سه چهار نفر بقیه شکایت نکردن، حتی با وجود اعتراف متهمان‌. هر چقدر ساکت باشیم ، بی غیرتها پر روتر میشن و در سکوت تجاوز میکنن. 
پاسخ:
دادستان تکذیب کرد. گفته تعداد سه تا چهار نفر بوده که باید بررسی کنیم ببینیم در چه حدی بوده. ولی خب همین سه چهار نفر هم زیاده
ای کاش شکایت کنن. بالاخره که پدر یک روز متوجه میشه. ماه همیشه پشت ابر نمیمونه. به نظر من این جزوی از قوانین طبیعته که همه رازها یک روز برملا میشن‌ . کاش شکایت کنن. تصور اینکه اون پسر راست راست داره میچرخه و ممکنه باز هم این بلا رو سر کس دیگه ای بیاره به شدت عصبانیم میکنه . و جدای از اون این کارش باید مجازات داشته باشه. 
پاسخ:
موافقم باهاتون
سلام چقدر دردناک😢از خبر تجاوز بدتر نداریم واقعا خدا بهشون صبر بده و برخورد درست رو به پدرش وقتی که بفهمه الهام کنه..ولی بنظر من دختری که این بلا سرش میاد تقصیر خودشه بیشتر..راستی مگه خودشو پرت نکرده پایین از طبقه دوم ؟خب جنین چطور سقط نشده؟؟؟
پاسخ:
سلام. حادثه پرت کردن خودش چند وقت قبل از حادثه تعرض خودخواسته بوده.

سلام

عید تون مبارک و طاعاتتون قبول

طهورا جان دختر دو ساله و پسر 8 ساله من با اهنگ شاد تلوزیون شروع به رقص می کنند من باید چطور از سرشون بندازم این حرکت رو ؟

 

پاسخ:
سلام عزیزم. ساده اش اینه که اولا موقعی که میرقصند کاملا بی تفاوت باشین و نگاه نکنین دوما کانال رو تغییر بدین. در کل بین بچه ها عادیه
این پسر باید مجازات بشه. ازش شکایت شده؟ یا به خاطر ملاحظه پدر ...؟؟؟ نمود بارز بی غیرتی هستن این جورپسرها. 
پاسخ:
من تلاش کردم که ازش شکایت کنن اما چون ولی دختر بی خبره خانواده می ترسن هم از واکنش پدر هم آبرو
۲۵ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۵ مامان س و ح
سلام بانو جان
خیلی میترسم آخه منم یه دختر دارم
دائم به باباش میگم محبت کن
اونم تلاششو میکنه اما مسائل اقتصادی داره کمرمونو میشکونه
بچاها هم تحت الشعاع قرار میگیرن
خدا رحم کنه بهمون
فقط صاحبمونو برسونه
راسی عیدتون مبارک
کاش فردا آقا بیاد و نماز عید رو به امامتش بخونیم ای کاش...
پاسخ:
سلام عیدتون مبارک. نگرانی که همیشه هست. برای دخترتون دعا کنید. بسپاریدش به شهید ابراهیم هادی. امانت دار خوبیه. مشکلات اقتصادی برای هممون هست. کمر همه مون دیگه خم شده زیر بار این مسایل. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
***** ***** ****** **** ************
**** *** ***** ** *** ***
** ***** ** **** *** ** ***** ***** *** ***** *** ******** *** ** ********* ***** ** ** **** *** ** **** **** ***** *** **** * ****** ** ** ******
**** ***** ** ** **** ******* * *** *** ** *** ******* **** ******* ** ***** ****** **** ** ** *** *** **** * ***** *** **** ** *** ** ******* *** *** ** *** **** ****** ** **** ** **** **** ** **** **** ***** **** ** ******** *** ********* ** ** *** **** ** ****** *** **** ** **** * **** ******* ** ***** * **** *** ********* **** **** ** ******* ** ** ** **** ** **** * *** **** *** ***** ** ** * ** ***** **** *** *** ** ** * *** ** **** ** ***** **** **** ***** * ** *** *** ***** ** *** **** *** ** ******** **** ** *** *** **** ** *** **** *** ** **** **** ** *** *** ** ** *** *** ** *** ***** *** * *******
** *** ** ** ** *** ***** ** *** * *** ***** **** ** ** *** **** ****** **** ***** **** ********* ** **** ******** ** ****** ** *** ** ** *** ******* ****** *** **** ******** *** **** ***** ** ** ***** ******* *** ** ** ** *** *** ****** * **** *** ** ******* ***** ** ***** ** *** ** **** ******* ** ** *** ***** ***** *** **** **** *** *** ***** *** * *** ***** **** *** *** **** ********** ***** * ***** ***** **** *** ***** ********** *** ****** ** *** ********* ***** **** *** ** *** ***** *** *** **** * ****** * *** ** ***** ** ** ** *** *********** ** ** *** **** ** ******** *** *** ** ** **** *** ******* ****** *** *** *** **** *** **** **** *** ** ******** *** *** **** **** ** *** **** ****** **** ****** **** *** *** ** **** *** *** ****** *** * ** *** *** *****
***** *** *** *** ******** ** **** * ** **** **** *** *** *** **** *** ** *** *** *** **** *** **** **** ** ********
**** **** ** ** **** **** ** ** ****** *** *** ***** *** *** *** ****
***** ** **** ** *** *** *** *** ** * *** **** **** ** **** *** **** * ** *** *** *** ***** ** *** *** **** ** **** ******* ** ** ***** ******** **** *** ** *** **** ***** **** ***********
پاسخ:
عزیزم سلام عیدت مبارک.
عذاب وجدان شما بی اعتباره. اسم این عذاب وجدان نیست وسوسه شیطان و نفس شماست که داره خودش رو به اسم عذاب وجدان قالب می کنه اهمیت ندین و کارایی رو که عرض کردم انجام بدین
پناه بر خدا....


چه شغل سختی دارین شما
پاسخ:
شغل نیست یه جور عشقه ... باید تاوان عشق رو پس داد
۲۳ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۴ دخترک مژده دهنده
سلام
وااااااییییییی
اگه والدین متوجه بعضی چیزهابودند....
سربزنید
پاسخ:
سلام. بله البته مطالب قشنگتون رو می خونم
سلام
طاعاتتون قبول
ببخشید میدونم درخواست زیادیه اما مطلبی با عنوان معادباوری تو وبلاگم نوشتم که خواهش میکنم بخونین و نظر بدین
نظرتون برام مهمه
ممنونم
http://pofakstory.blogfa.com/post/184

پاسخ:
سلام عزیزم. طاعات شما هم قبول باشه. من متن شما رو خوندم. فقط چون وبلاگ شما بلاگفاست من نمی تونم اونجا پیام بذارم ولی پست شما رو خوندم.
ببخشید یه ذره بی ربطه
ولی انصافا توجه کردید این تجاوزا و روابط دوست دختر دوست پسری همین که یه بار جلوگیری نکنن تبدیل به بچه  میشه!! اصلا زمان ت.گذاری اینا هم مهم نیست براشون.
قربون خدا برم.
ما الان چند ماهه داریم تلاش می کنیم خبری نیست!
پاسخ:
ان شاالله خدا به شما بچه هایی سالم و صالح بده. ناامید نباشین
سلام بانو
چه غم انگیز
خدا صبر بده به شما

ولی مگه جنین باید نیست و نابود بشه؟ یعنی درست نیست که میگن حتی اگه کسی از راه نامشروع بچه دار بشه نمیتونه سقط کنه؟

پاسخ:
سلام. پدر دختر کلا از ماجرای تجاوز و بچه بی خبره. مادره هم مجبوره. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
 سلام.شبت بخیر ازت دوتا راهنمایی می خوام.کمکم کن لطفا

** ** *** * **** ** *** ** ** ********* ****** ******** **** * **** * ** ****** ********** ** ** **** ***** * ** ******** *** ** **** ** ********* *** ** ****** ** *** *** ** *** *** ** ***** *** *** **** **** ** ******* *** ** **** *** *** *** *** ** ** ********** **** * **** **** ********** ******** ***** ** *** *** ** *** * **** ***** *** *** ** *** ** ** *** ** **** ** ** ** **** ********** ** **** *** *** *** * ***** *** ********* **** ** ****** *** ** ****** ** ** *** *** ******

**** **** ** **** ** ** **** ****** ** ** ********** *** **** *** * *** ** ** *** *** **** * ****** ** **** ******* *** ** *** ******* ** ***** **** ***** *** ***** ********** ********* ***** *** *** *** **** ** **** ****** *** ** *** **** **** ******** ** *** ** **** ***** ** *** **** ************ **** ** *** *** ****** ********* ** ****** *** ****** **** *********** **** **** ** **** ***** ** *** **** ** *** *** ***** *** ** ********* ** ****** ***** **** *** **** *** *** ***** **** ******** **** ***** * ******* **** *** ***** * ***** **** ** ** **** **** * ***** ***** ****** ** **** ***** * ****** **** ***** ***** *** ********** *** ** *** ** **** **** ****** ** *** ***** **** ***** * ********* ****** *** *** **** **** **** ** **** *** **** * ** ***** ** ** **** *** ** *** ***** *** ***** * *** **** ** *** ** ******** ***** ***** ****** ******** *** *** **** ** ***** ** *** **** *** ** ****** **** ** **** ********* *** *** **** **** ** ** **** ***** *** ** **** **** ** **** *** ******* **** **** ***** ****** ** **** **** ** ** ****** ******* ****** **** ** ** *** ** *** ** ** *** ** ******* ** **** ** *** *** ********* ***** ****** *** ***** *** ** *** ***** ** ** *** *** ********** ******** ** ** *** ** *** *** ********* **** ***

*** ***** ** ** *** **********
پاسخ:
سلام عزیزم. یکی از دلایل بروز این مشکل اضطراب است. فرد احساس می کنه با این کار اضطرابش کم میشه. در واقع شما به این عمل اعتیاد پیدا کردین. اضطراب شما باید درمان بشه. این عمل درمان اضطراب نیست بلکه خودش می تونه عامل بیماری های زیاد جسمی و روحی بشه. کم کم تعدادش زیادتر هم میشه. هرچند تنش های موجود در خانواده هم بی تاثیر نیست. بهترین کار شناختن منشا علت این کار هست. اگر منشا این دو تا علت باشن می تونیم راهکارهایی براش ارایه بدیم. در مورد تنش,بین والدین تون بهترین و ساده ترین کار اینه که خودتون رو در گیر مشاجراتشون نکنید. اما در مورد اضطراب .. شما باید تا الان متوجه شده باشید که در چه شرایطی اضطراب در شما تشدید میشه , پس تلاش کنید که در شرایطش قرار نگیرید. مراقب تغذیه تون باشید. استفاده زیاد از چای و فست فود و غذاهای سرخ کردنی رو کم و کمتر کنید  . شما باید خواب کافی و مناسب داشته باشید. استفاده زیاد از فضای مجازی نه تنها اسیب های جدیدی مغزی داره بلکه باعث میشه ارامش روانی شما سلب بشه.دوساعت قبل از خواب ابدا سمت استفاده از گوشی نرین. حتما وحتما به ورزش روزانه داشته باشین. این ورزش می تونه شنا باشه یا حتی پیاده روی اما باید روزانه باشه  . یکی از آفت های زندگی شما بی کاریه. شما باید اوقات فراغتتون رو پر کنید. باید برای خودتون برنامه داشته باشین. یه لیست,از کارای مورد علاقه تون ترتیب بدید و از بین شون چندتا رو انتخاب کنید پ از همین الان شروع کنید. تمام اوقات شما باید و الزاما پر باشه. جوری که شبها از شدت خستگی سریع بخوابید. شما الان احتمالا دچار پرخاشگری , کاهش تمرکز , بدغذایی , کاهش قدرت یادگیری , کاهش قدرت تصمیم گیری , افسردگی و ناامیدی هستین . اگه هم مبتلا نباشین وقتی خودتون به خودتون کمک نکنید کم کم به دام این مشکلات خواهید افتاد. پس به کمک خودتون بیایید. از همین الان سعی کنید کمتر تنها بمونید تلاش کنید توی جمع باشید. فعلا دیگه نباید توی اتاقتون بخوابید . رختخوابتون رو بردارید بیایید وسط سالن پذیرایی بخوابید. اعمال عبادی تون رو با دقت انجام بدین. هر وقت که به سمت عمل تحریک شدید حتما دو تا کار رو بکنید اول موقعیت رو سریع تغییر بدید مثلا اگه نشستید بلند بشید راه برید. دوم اینکه هیچ فراموش نکنید دقیقا همون موقع که مشغول این عمل هستید , امام زمان ایستادند و به شما نگاه می کنند.
اما در مورد مشکل دوم یکی از عوارض گرفتاری در دام خودارضایی و اضطراب درگیر شدن با جنس مخالف هست. اگر می خواهید زندگی سالمی داشته باشین و به سلامت روان خودتون اهمیت می دهید و می خواهید خدا همسر صالح و چشم پاکی به شما بده و فرزندان خوب و صالحی داشته باشید همین الان از این رابطه بیرون ببایید. این اقا یک بیمار جنسی هست و فقط قصد سواستفاده از شما رو داره. هیچ اهمیتی هم برای شما قایل نیست. دلسوزی شما برای این اقا نه تنها بی فایده که اصلا مسخره هست و فقط یک توجیه کودکانه برای ادامه کارتون هست. شماره موبایل تون رو عوض کنید. شماره این اقا رو پاک کنید. من آینده خطرناکی رو براتون می بینم اگر خودتون به خودتون رحم نکنید. مگه تلگرام فیلتر نیست شما با فیلتر شکن وارد تلگرام شدین؟ یا با هاتگرام و اینا؟مگه شما دشمن خودتون هستید؟بیرون بیایید از این لعنتی خونه خراب کن. بخدا خسته شدم از بس که از هر ده تا مشاوره که دادم هفت تای اونا بابت تلگرام بود. خب آخه چرا به خودتون , جوونی تون , زندگی تون رحم نمی کنید. 
ببین عزیزم مشکلات شما کاملا قابل درمانه اما زمان بر هست . ولی اگه بهشون رسیدگی نکنید خودتون و خانواده تون و زندگی تون و اخرت تون رو با هم از دست میدید. اولش جدایی سخته اما عادت می کنی. فقط به اون چیزایی که گفتم مو به مو عمل کن. محض رضای خدا به خودت رحم کن. اگر هم خواستی شماره بذار بهت پیامک میدم مشاوره تلفنی داشته باش
سلام، 

در این جور مواقع با جنین چه باید کرد؟
پاسخ:
سلام. باید با دفتر مرجعشون تماس بگیرن
افسوس و آه...!!
مشابه این اتفاق هفتۀ پیش در محلۀ ما رخ داد. خانمی حدوداً 35 ساله خودش را از طبقۀ پنجم به داخل خیابان انداخت و در دم جان سپرد.
پاسخ:
این دختر از ناحیه کمر و پا اسیب دیده بود
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۸ یار شیخ عبدالزهرا(یار طلبگی و هزار و یک...)
ای وای.....
خدا به همه مون رحم کنه و حفظمون کنه
وااای موهای تنم سیخ شد چراااا یهو اینقد تلخ؟ چه بد
خدا تحمل و صبر زیادی بهتون بده و دعا میکنم برای اون دختر و خانواده ش
پاسخ:
همیشه خیلی زود دیر میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">