فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

ریشه ی بسیاری از مشکلات دوره نوجوانی ، به ایام کودکی و نهایتا" به خانواده برمی گردد. یکی از این مشکلات که اتفاقا" ریشه ی بسیاری از اختلالات در آینده است ، اضطراب است .


فراوانی این معضل در دخترها بیشتر از پسرهاست اما این به آن معنی نیست که پسرها از دچار شدن به آن مصون هستند. اضطراب یک احساس ناخوشایند و نوعی دلواپسی است که با چند احساس جسمی مثل احساس خالی شدن سردل ، حالت تهوع ، تپش قلب و سردرد همراه است . معموا" افراد مضطرب بیقرار و سردرگم هستند .


انواع اضطراب :

1- اضطراب تسهیل کننده : این نوع اضطراب در حد کم و متعادل منجر به پیشبرد کارها می شود.

2- اضطراب ناتوان کننده : این نوع اضطراب با بی اشتهایی یا پرخوری ، هیجان بی مورد ، حالت تهوع، گریه های بی مورد ، تیک های عصبی مثل کندن مو و ناخن جویدن همراه است . در نهایت به تشویش و از کارافتادگی نیز می رسد .


علل اضطراب

1- سخت گیری که باعث پنهان کای ، دروغگویی ، لجبازی ، طغیانگری و پناه بردن به محیط ها و افراد دیگر است .

2- ترس و تهدید فرد 

3- رقابت هایی که سازنده نیستند و تنها یک انگیزه موقت است .

4- داشتن والدین مضطرب 

5- مقایسه کردن فرد با دیگران که خود سبب تحقیر و نادیده گرفتن فرد می شود.

6- بزرگ جوه دادن بعضی مسائل مثل اینکه : اگر درس نخوانی بدبخت می شوی. یا " اگر فلان نمره را نگیری بیچاره می شوی."

7- دادن پاداش نامناسب " اگر نمره ات 20 بشه برات تبلت می خرم ."

8- انتظار بیش از حد داشتن 

9- دادن برچسب نامناسب " بدبخت" . " بی عرضه "


راهکارهای مدیریت اضطراب :

1- مراقب ارتباط کلامی خود با فرزندانمان باشیم . " زود باش دیر شد ." 

2- تهدید کردن باعث اضطراب می شود .  

3- در موقعیت های اضطراب زا قرارش ندهیم .

4- تغذیه مناسب و خواب کافی

5- کنترل استفاده از رسانه . دو ساعت قبل از خواب و دو ساعت بعد از بیدار شدن از خواب استفاده از رسانه ممنوع است .

6- ورزش و نرمش به شکل منظم اضطراب را کم می کند . آب بازی و خاک بازی در کودکان به شکل معجزه آوری اضطراب را می کاهد.

7- توجه به کارهای مورد علاقه 

8- پرکاری بهترین راهکار در مقابله با اضطراب است .

9- ایجاد زمینه گفتگو با بچه ها . در همین راستا یاد بگیریم شنونده خوبی باشیم وقتی با شما صحبت می کنند تمام توجه تان به او باشد و هرگز او را در معرض قضاوت خود قرار ندهید.


مشکلاتی که سرمنشا آنها اضطراب است :

1- پرخاشگری

2- کاهش تمرکز و توجه که خودش باعث کاهش یادگیری می شود. لذا شما نوجوانی را می بینید که ساعتهای طولانی درس می خواند ، گاهی از ترس کم آوردن وقت یا هر دلیل دیگر به گریه می افتد اما با وجود تلاش فراوان نتیجه مطلوب را کمتر می گیرد .

3- بد غذایی 

4- لجبازی . که در کودکان زیر 7 سال به وفور وجود دارد .

5- گرایش به انحرافات جنسی از جمله خود ارضایی و اعتیاد

6- اختلال شخصیت و افسردگی 

7- ارتباط با جنس مخالف 

8- ناامیدی که در نهایت گاهی منجر به خودکشی یا حداقل فکر آن می شود.


اضطراب را جدی بگیرید....

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۶:۵۸
سیده طهورا آل طاها

ترک های ریز و درشت سقف از یک طرف و رنگ پریدگی ، دیوارهای خانه از طرف دیگر، بالاخره زن را راضی کرد که در برابر اصرارهای همسرش درباره نقاشی و بنایی خانه ، کوتاه بیاید .

زن ها همیشه از درهم ریختگی و آشفتگی خانه و به هم خوردن نظم زندگی فرار می کنند . برای همین است که اغلب از نقاشی و بنایی بیزارند . گاهی ترجیح می دهند کلا" اسباب کشی کنند و از یک خانه به خانه دیگر بروند و رنج بستن و باز کردن اثاث منزل را به جان بخرند اما بنایی و نقاشی نداشته باشند . اما چاره نیست . گاهی باید به چیزهایی تن داد که ازشان فراری هستی .


هوا نم نمک سرد شده بود . مدرسه ها باز شده بودند و بچه ها راهی مدرسه می شدند و این خود دلیل روی دلیل بود که زن را از این بنایی بی موقع می ترساند .

استاد نقاش ، پیرمرد باصفا و مهربانی بود و البته بسیار خوش صحبت . زیر لب مدام ذکر می گفت و به چابکی که از سن و محاسن سفیدش بعید بود از پله های نردبان چوبی اش بالا و پایین می کرد . از اهالی جبهه و جنگ بود و سرد و گرم چشیده . سواد چندانی نداشت این را از امضای کج و معوجش می شد فهمید . اما حرف که می زد ؛ می شد از لابه لای کلماتش خیلی چیزها شکار کرد .


بوی رنگ تمام خانه را برداشته بود . پیرمرد نقاش ، با وسواس رنگ یاسی اتاق خواب را ساخت و صدا زد : حاج خانوم تشریف بیارید ببینید این همون چیزی هست که می خواستید . زن چادرش را سرکشید و ترکیب رنگ را پسندید. نوبت به اتاق بعدی رسیده بود . پیرمرد دوباره دست به قلم شده بود و رنگ صورتی کم رنگ را ساخت . باز صدایش در خانه پیچید که ... حاج خانوم تشریف بیاورید ببینید این رنگ خوبه ؟

مرد خانه ، لبخندی زد . رو به استاد نقاش پرسید : استاد معلومه که نظر خانمها براتون خیلی مهمه ؟ شما که از خانمت  نمی ترسی ؟

استاد نقاش کمر راست کرد . قلم موی آغشته به رنگ صورتی را در سطل رنگ فرو برد . چند قدم جلو آمد . به مرد جوان خیره شد . عرق های درشت پیشانی اش را پاک کرد و نرم و آهسته پاسخ داد :


وقتی زنی داری که بجای جلوه گری توی کوچه و خیابان ، با حیا و عفیف ، بالای سر زندگی اش نشسته و شوهر و بچه هایش را اداره می کند ، باید خانه را جوری درست کنی که او می خواهد. جوری رنگ کنی که او می خواهد . جوری بچینی که او می خواهد . این خانه همه عشق یک زن است. خانه قلمرو یک زن است . خانه را همان طوری درست کن که او می خواهد . توی خانه همان طوری باش که او می خواهد تا او هم بیرون از خانه آن طوری باشد که هم خدا خوشش بیاید هم تو.


زن به چهارچوب در اتاق رسیده بود . رنگ صورتی باب میلش بود . همانی که می خواست . استاد نقاش ، قلم مو را در رنگ صورتی فرو کرد . دیوار اتاق صورتی شده بود.



۲۲ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۱ ۱۳ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۶
سیده طهورا آل طاها

کفن را , به سفارش و تاکید خودم , از نجف برایم آورد.

جوشن کبیری که با تربت بر آن نوشته شده جلوه ی خاصی دارد.

کنارش آیت الکرسی را نوشتم. از وقتی یادم می آید خط خوبی داشتم. چقدر این آیت الکرسی را خوش خط نوشتم....

حاشیه ی کفن , اقرار کردم به وحدانیت خدا و نبوت نبی خاتم و ولایت امیر المومنین... علی...

بالای کفنم را به نام نامی فرزندان فاطمه , زینت دادم.


نوبتی هم که باشد , نوبت به امضای رضایت ۴۰مومنی است که مرا می شناسند. اولین امضا را خودش برایم زد. چشمهایش پر از اشک بود . دستش می لرزید . واضح بود که کلمات را گم کرده است. هر چه که بود , امضا کرد. 

امضاهای بعدی و بعدی مانده است. کار سختی است. اما باید اسباب سفر را ببندم. باید آماده شوم. راه درازی در پیش است...

به خودم گفتم... گیرم امضای سی و نه نفر را گرفتی. امضای چهلمین نفر را می خواهی چه کنی؟

جای امضای چهلمین نفر خالیست. 


یاابن الزهرا.... کفنم را امضا می کنی؟من به رضایت توسخت محتاجم....

موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۶ ، ۱۹:۳۱
سیده طهورا آل طاها