این اولین پست در زمینه تربیت فرزند است . لذا از پر مشغله ترین و یکی از حساس ترین برهه های زندگی کودک آغاز می کنیم . دورانی که بنا به حدیث نبوی دوران امیری کودک است . 1تا 7 سال .
بسیار شنیده ایم که در این دوران باید کودک را آزاد و رها گذاشت . این دوران ، دوران توبیخ و تنبیه و قهر کردن با کودک نیست . دورانی است که کودک باید فارغ از هر مانعی به بازی ها و کنجکاوی های کودکانه اش برسد . اما والدین همیشه نگرانند که نکند این آزادی ها باعث شود کودکشان تبدیل به یک انسان لوس و خود مختار و خودخواهی بشود که گمان کند امر امر اوست و همه را موظف به اطاعت از خود ببیند. برای پاسخگویی به این سوال باید به صفحات تاریخ نگاهی بیندازیم . زندگی بانوی بانوان زهرای مرضیه و شیوه ی تربیتی او در مورد کودکانش راه گشای مادران نگران ماست . شیوه ای که انسانی چون حسین (ع) را به تاریخ عرضه داشت . پس به آنچه مشاوران مذهبی می گویند اعتماد کنید و با صبر و حوصله آنها را انجام دهید.
تاریخ به ما نشان می دهد که حضرت زهرا(س) در این دوران بسیار بافرزندانشان بازی می کردند. این همان پاسخ جادویی است . مادرانی که با فرزندان خود بازی می کنند در واقع آنها را همان طور بار می آورند که خودشان دوست دارند . مادرانی که کودکانی در این سن دارند برای اثبات این ادعا می توانند از همین امروز شروع کنند. یک مادر در این ایام (1تا7سال) با دنیایی کار مواجه است . درست در همین سالهاست که می توانید یک مهندس ، یک محقق ، یک عالم و یک سرباز برای امامتان تربیت کنید. پس این دوران را جدی بگیرید. به زودی خواهید دید وقتی با فرزندتان بازی می کنید و با او وقت می گذرانید او را تابع کامل خود کرده اید . او درمی یابد که برای اینکه شما بتوانید با او بازی کنید باید آن کاری را انجام دهد که شما می پسندید. به این صحنه ی واقعی از زندگی این بانو دقت کنید.
فصل امتحانات نزدیک است . مادر هم باید به درسش برسد و هم به کارهای خانه رسیدگی کند و هم اینکه پسربچه ی دو ساله ی خانه را سرگرم کند . صبح بعد از صبحانه برنامه ی همیشگی بازی شروع می شود این بار نوبت ساخت کاردستی با وسایل دور ریختنی خانه است که 2 ساعت از وقت مادر را می گیرد و کودک را سرگرم می کند . بعد نوبت بازی حرکتی است . مادر و فرزند دور گل های قالی می دوند و هر کدام مراقب است که نکند آن دیگری پایش را از گلها بیرون بگذارد و بسوزد .(مادر می داند که بازی های دویدنی نباید با ساعت خواب همسایه ی پایینی همراه باشد ) وقت ناهار است و کودک دوست ندارد قبل از غذا دستهایش را بشوید مادر به جای بحث با او ، بغلش می کند و می گوید : دوست داری تا با هم میکروبهای دستت را تماشا کنیم ؟ کودک کنجکاو می شود . همراه مادر می رود مادر آب را باز می کند و می گوید اگر می خواهی آنها را که در دستت قایم شده اند تماشا کنی اول باید دستت را با آب خیس کنی و مایع بزنی . کودک برای تماشای میکروب ها همین کار را می کند . بعد می بیند که آب سیاه از دستش می رود . مادر از فرصت استفاده می کند و می گوید نگاه کن این کثیفی ها میکروب های دست توست . به این ترتیب مادر به هدفش رسید. حالا کودک دلش می خواهد با کفگیر به جای قاشق غذا بخورد مادر به جای اینکه مانع او شود یک پارچه ی بزرگ پهن می کند یک بشقاب می آورد و یک کفگیر به دست کودک می دهد . کودک تلاش می کند با کفگیر غذا بخورد اما می بیند که نمی تواند،بخش زیادی از غذا به زمین می ریزد پس بی هیچ کلامی قاشقش را برمی دارد و دیگر به سراغ کفگیر نمی رود. بعد از ناهار مادر کودک را روی اپن آشپزخانه می نشاند که با هم ظرف بشویند . مادر می شوید و کودک با یک دستمال کوچک آنها را خشک می کند.
بعد از ناهار ، کودک باز هم بازی می خواهد و مادر نگران درسهایش هست . به کودک می گوید برای اینکه بتوانیم با هم بازی کنیم بیا یک مسابقه بگذاریم من این کتاب را می خوانم و تو یک نقاشی قشنگ بکش وقتی عقربه ی ساعت روی عدد 4 آمد بازی استپ هست و می بینیم که کداممان برنده شده ایم . با این ترفند بچه سرگرم نقاشی می شود و مادر به درسش می رسد .
این یک صحنه یک ساده از زندگی این بانو بود. دیدید که خیلی راحت همه چیز در دست مادر بود و باب میل کودک . تا این جای بحث ، فعلا کافی است . لطفا اگر سوال یا نظر یا پیشنهاد یا تجربه ای دارید در اختیار سایرین هم قرار بدهید .
** به یاد حضرت رباب، که تیر سه شعبه ی حرمله هرگز به او اجازه ی بازی با کودکش را نداد....