جمعه, ۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ب.ظ
دو سالی می شود که فاطمه را شناخته ام . دختری با یک چهره ی معصوم و دخترانه . ظریف با قدی متوسط . اوایلش برایم یک دختر بود مثل خیلی از دخترهایی که هرروز می بینم . اما کم کم فاطمه توجه مرا به خودش جلب کرد .
پدرومادر فاطمه هر دو متولد کربلا هستند و این یعنی اصالتا" از مردم اهل عراق و عرب زبان هستند . سالهای زیادی است که ساکن ایران شده اند . فاطمه و تمام برادرانش متولد این مرز و بوم هستند. همزمان با پیروزی انقلاب ، پدرومادر فاطمه که از مجاهدین عراقی بودند از بیم آزارهای رژیم بعث به ایران مهاجرت کرده بودند و اکنون سالهاست که در هوای این مرزو بوم نفس می کشند.
اولین چیزی که توجه مرا جلب کرده بود همین بود . همین که والدینش متولد کربلا هستند . ولی کم کم رفتارهای فاطمه برایم جالب شد . می دیدم که به شدت به انجام اعمال عبادی اش حساس و دقیق است . می دیدم که وقتی دستش را برای انجام کاری بلند می کند ، محکم لبه ی آستینش را به کمک انگشتانش می گیرد مبادا اندکی از ساق دستش نمایان شود . می دیدم که وقتی به دلیلی مجبور به همکلامی با نامحرم می شود آرام و متین و شمرده صحبت می کند . می فهمیدم که می خواهد آهنگ صدایش از نامحرم دور بماند . می دیدم که مستقیم به چشم نامحرم خیره نمی شود . نگاهش به زمین دوخته می شود و با متانت قدم برمی دارد . او تنها دختر مدرسه است که پوشیه می زند و هیچگاه نگاه ها و خنده های زیر زیرکی بچه ها او را از حجابش دور نمی کند.
فاطمه شیفته و شیدای امام حسین است . این را می شود از پیاده روی های اربعینش فهمید . وقتی که مصمم است با پای پیاده از مرز تا خود کربلا برود . کافیست که در مجلسی باشد و نام مولایش را بشنود . چنان بی خود از خود به سبک زنهای عرب هروله می کند که تماشایی است و تحسین برانگیز.
فکر می کردم که فاطمه در همین ها خلاصه می شود . اگر چه همین ها هم کم نیست اما ... همه ی اینها فاطمه هست و اینها همه فاطمه نبود . کم کم چیزهای بیشتری از فاطمه کشف کردم . او یک خانه دار به تمام معناست . دست پختش مثل خیلی از زن های عرب ، حرف ندارد . غذاهای عربی را خیلی خوب می پزد . گاهی در بازارچه ی مدرسه ، غذاهایش را به معرض نمایش می گذاردو بچه ها برای خوردن تکه ای از غذاهای فاطمه سرو دست می شکنند.
تابستان امسال که بچه ها را برای شرکت در کلاسهای ورزشی می بردم و می آوردم ، از مادرش شنیدم که خیاطی می کند . در این کار هم مهارت نسبی خوبی دارد . گاهی با هم حرف می زنیم و من آثار پختگی در گفتار و رفتار را در او هویدا می بینم .
حالا بعد از دو سال آشنایی با خانواده ی فاطمه می دانم که او آمادگی لازم برای تشکیل یک خانواده را دارد . به خوبی از پس اداره یک زندگی بر می آید . مادرش می گفت که این رسم ما عربهاست که دخترها را از سنین پایین برای زندگی مشترک آماده می کنیم .
می شنیدم که فاطمه خیلی در جمع همشاگردی هایش نیست . اولش فکر می کردم شاید منزوی است اما کم کم فهمیدم فاطمه بیشتر از سنش می فهمد . بیشتر از سنش درک می کند . همین مسئله باعث شده که رفتارها و گفتارها و حتی دغدغه های دختران همسن و سالش به نظر برایش کودکانه بیاید . فاطمه دختر همین عصر است . همین زمانه . می پرسند : مگر می شود ؟ مگر می شود که یک دختر در این سن و سال از پس اداره یک زندگی بربیاد ؟ باید بگویم صرفنظر از بعضی استثنائات ، البته که می شود . این بستگی به تربیت صحیح والدین دارد .
والدین فاطمه ثابت کرده اند که می شود . امکان دارد . کافیست که دیدمان را نسبت به فرزندانمان عوض کنیم . باور کنیم که می توانند . باور کنیم که خدایی که آنها را در 9 سالگی مکلف نموده و به آنها اذن بندگی داده ، یقینا" افق های طولانی تری را برای آنان رقم زده است . فقط کافیست که ما استعدادها و توانایی های ذاتی شان را بارور کنیم . آنقدر که به آخرین مدل لباس هایشان ، آخرین رنگ سال، آخرین موسیقی فلان خواننده ی اروپایی ، برایشان توجه می کنیم و به خیال خودمان اجازه می دهیم که بچه گی شان را بکنند و در آینده حسرت نکرده هایشان را نخوردند ، کمی فقط کمی آنها را باور کنیم . به آنها اعتماد کنیم .
خواهیم دید که می شود تا در خانه ی همه ما یک فاطمه باشد . او ، فاطمه ... 14 سال دارد ....
۷
۰
۹۴/۰۹/۰۶
سیده طهورا آل طاها
پاسخ:
علیک سلام عزیزم . شما فعلا صبر کنید ببینید چی پیش میاد . نماز استخاره مال الان نیست وقتی ان شاالله این خواستگاری به ثمر نشست چند جلسه اومدن و رفتن و شما خواستین برین برای تحقیق قبلش این نماز رو بخونید و بقیه رو بسپارید به خداضمن اینکه خوب حواستان رو جمع کنید و چشمهایتان را باز
پاسخ:
خواهر خوبم من به این سعه صدر شما آفرین می گم . شرایط سخت شما رو درک می کنم . شرایط مادرتون توی خانواده در چه سطحی هست ؟ منظورم اینه که می تونید با ایشون در این رابطه صحبت کنید و کمک بخواهید . از ایشون بخواهید که با پدرتون صحبت کنن ؟ از ایشون بخواهید که از شرایط شما و علاقه تون و اینکه حق دارید در مورد زندگی آینده تون تصمیم بگیرید حرف بزنن ؟ یا کسی که پدر شما ازشون حرف شنوی داره مثل مادر بزرگ یا پدربزرگ یا عمو؟ مثلا از مادرتون بخواهید که با یکی از کسانی که پدرتون ازشون حرف شنوی دارن صحبت کنن و این طوری مشکل رو حل کنید ؟ از این بابت می گم مادرتون یا افراد دیگه چون خوب می دونم که مرد ایرانی خصوصا در نسل های گذشته حاضر نیست پیش مشاور بره و اونا کمکش کنن یا باهاش صحبت کنن . در مورد مشابه شما خود من واسطه ازدواج یک دختر خانم بودم و چون شرایط پدرش چیزی شبیه شما بود و من می دانستم سعه صدر زیادی از خودمون نشون دادیم تا وصلت شکل گرفت . منظورم اینه که شاید حضور یک فرد سوم در این مجموعه بتونه کمکی بکنه . من از صمیم قلب براتون آرزوی عاقبت بخیری دارم .
پاسخ:
زینب عزیزم من شما رو درک می کنم و می فهمم سروکار داشتن با کسانی که دوستشون داری اما باهاشون تفاوت دیدگاه داری و بعضا این تفاوتها غیرقابل انکار و فاحش هستن چقدر سخته . من خیلی خوشحالم که امام زمان یارانی دارد که محکم و استوار بر سر اعتقاداتشون ایستادند و از آنچه که زیر بنای اعتقادی شون هست دفاع می کنن و کوتاه نمی آیند اما باید مراقب باشید که این وسط گرفتار بعضی مسائل و تندروی ها و یا سیاه نمایی ها برای خودتون نشید . فکر نکنید مشخصه ی یک خانواده مذهبی اینه که با اردوی جهادی دخترش موافقت کنه . فکر نکنید الزاما باید با تمام اعضای خانواده تون برید نمازجمعه و این تنها شما هستید که این امتیاز رو از دست دادین . خیلی از خانواده های مذهبی هستن که روی فعالیت های خارج از برنامه بچه هاشون حساسن و بعضا مانع می شن . خوبه که بدونید اتفاقا استاد ما مرتب هشدار می دن که مراقب رفت و آمد بچه هاتون به بسیج مساجد و دانشگاه ها باشید و فکر نکنید صرفا اگر وارد بسیج شدن از آفت ها دور می مانند . باید بگم عزیزم اتفاقا من مواردی رو از نزدیک در خصوص بسیج شاهد بودم که باعث می شه به والدین حق بدم که روی این رفت و آمدها حساس باشن. خود من هرگز از طرف پدرم اجازه رفتن به اردوی جهادی رو نداشتم . هرگز با پدرومادر و سایر اعضای خانواده به نماز جمعه نرفتم . هر بار می خواستم برم یا با دوستانم بودم یا تنهایی می رفتم که اتفاقا تقریبا همیشه با سخت گیری والدین خصوصا مادرم مواجه بودم . همه ی اینها می دانم که به بحث اصلی شما ارتباطی نداشت اما گفتم تا بدانید این فقط شما نیستید که با این مسائل روبرو هستید خیلی های دیگر هم هستند اما از کاه برای خودشان کوه نمی سازند . پدر من هم علیرغم اینکه بسیار معتقد و مذهبی بودند با ازدواج من با طلبه مشکل داشتند حتما شما شرح ازدواج منو رو خوندید.
من می دونم که شما شرایطی که آرامشتون رو تامین کنه ندارید اما ازتون می خوام که همچنان در برابر پدرتون سعه صدر داشته باشید همچنان به ایشون محبت کنید و با احترام رفتار کنید . من پیشنهاد می کنم زیاد دست ایشون و پای ایشون رو ببوسید خدا رو شاهد می گیرم که گره های زیادی رو از شما باز می کنه . پدر شما با تمام سخت گیری هاش شما رو دوست داره . خیلی مراقب کن یادت باشه اگر پدرت ازت دلگیر بشه یا دلش بشکنه در زندگی آینده ات قطعا با گره های کوری مواجه می شی که باز کردنش فقط و فقط به دست پدرت هست . یادت باشه همون خدایی که بهش اعتقاد قلبی داری بعد از توحید به خودش از ما احترام به والدین رو می خواد . خدا استثنا نکرده نگفته اگه والدین شما این طور بودن اونطور بودن احترام کنید فرموده به والدین تان اف هم نگید یعنی حتی بی دینی والدین هم به شما جواز بی احترامی رو نمی ده . هر چند قطعا و یقینا والدین هم در برابر کوتاهی که در حق اولاد می کنن باید در محشر پاسخگو باشن و ممکنه بعضی از والدین عاق اولاد بشن اما اونچه تکلیف بچه هاست اطاعت و احترامه . زیاد دعا کنید خیلی توسل کنید خیلی توکل کنید در امر ازدواجتان دست به دامن اهل بیت بیشید. زیاد استغفار کنید . حدیث کسا زیاد بخوانید . بعد از هر نماز تسبیحات حضرت زهرا را بگویید . دعای یستشیر را زیاد بخوانید . رابطه خودتان را با خدا تقویت کنید
پاسخ:
زینب عزیزم سلام . بر طبق آنچه خودتان از حساسیت های پدرتان می فرمایید باید بگویم قطعا این نوع حساسیت والدین عواقبی بدی مثل بالارفتن سن ازدواج در دخترها را به دنبال دارد چه بسا بعضا با گذشت زمان از تعداد خواستگارها کم شود یا دیگر شرایط مناسب و مطلوب به وجود نیاید ممکن است که دختر هرگز موفق به یک ازدواج مطلوب نشود . البته شناخت من از پدرشما و مخالف های ایشان فقط در حد آن چیزی است که شما فرمودید لاکن برای قضاوت صحیح باید شخصا از نظرات ایشان بهره می بردم .
اما موردی که شما فرمودید باید بگویم که پدرتان درست می فرمایند . اصولا مشاوران ازدواج معتقدند که بهتر است سن دخترها چند سالی از پسر کمتر باشند . اغلب حتی همسن بودن را هم قبول ندارند . این دلایل مختلفی دارد که پدرشما به برخی از آنها اشاره کردند و این اشاره ایشان کاملا درست است . ضمن اینکه ذاتا دخترها از پسرها پخته تر هستند و زودتر به بلوغ فکری و اجتماعی می رسند و این مسئله ممکن است برای زوج هایی که دخترها از پسرها بزرگترهستند ایجاد مشکل کند .
اما با وجود تمام این مسائل استثنائاتی هم هستند که این وسط وجود دارد و غیر قابل انکارند . زوج هایی هم هستندکه با وجود اختلاف سنی بالا با هم یا با وجود بزرگتر بودن دختر از پسر دارند بدون مشکل با هم زندگی می کنند . این زوج ها اگر چه تعدادشان ممکن است خیلی زیاد نباشند اما به هر حال وجود دارند . توصیه های مشاوران در مورد سن وحی منزل نیست که الا و لابد باید به اونها توجه بشه اما از روی تجربه و تخصصی که دارند این نظر رو میدن که ازدواج اونها با مشکلاتی همراه هست یا حتی ممکنه به سرانجام نرسه . مشاوران مسائل رو به شکل کلی آمار گیری می کنند و نتیجه ی احتمالی رو براساس اون آمارها تخمین می زنن. این بدیهی هست که استثنائاتی هم باشند . در هر حال من توصیه می کنم شما در درجه اول حتما رضایت پدرتون رو بدست بیاورید . بعد هم حتما با چشم باز انتخاب کنید نه از روی احساس و ترس از دیر شدن زمان ادواجتان و یا مقابله با پدرتان . حتما و حتما به یک مشاور مذهبی خوب و امین مراجعه کنید و از نظراتش استفاده کنید . با خود پسر حتما چند جلسه صحبت کنید و از میزان درک و فهم و درک اجتماعی ایشون مطمئن باشید . به این اکتفا نکنید که عروسی قبلی شان در چه شرایط سنی ازدواج کردند . شما از عمق زندگی اونها و مشکلاتشون خبر ندارید اگر هم زندگی شون بی مشکل باشه ان شاالله ، شما زندگی خودتان و شرایط خودتان را دارید این مسئله ی مهمی هست که نیاز به دقت و تامل داره با عجله پیش نرید . نماز استخاره هم قبل از تحقیقاتتون بخونید
پاسخ:
سلام
بله عزیزم اونجاست
نه وسط دوره امکان ثبت نام نیست . ترم بعد ، بهمن ماه هست مراجعه کنید فکر کنم باید برای ثبت نام در کلاس ایشون اول باید امتحان بدهید اگه نمره شما به حد نصاب رسید ثبت نام می شید . گمانم باید تمام ترم های گذشته ایشون رو امتحان بدید.
پاسخ:
عزیزم این یه مطلب شخصی هست و دیدگاه خانواده شما و خود شما مهمه . ازنظر من این کار و این عقب انداختن به این بهانه درست نیست . ازدواج روزی هست و ممکنه این روزی که امروز در خانه ی شما روز زده فردا دیگه نزنه
پاسخ:
علیک سلام .
بله در یکی از حوزه ها برگزار می شه . سمت خیابان ایران
پاسخ:
چرا ممکنه بعضی از بچه ها بپرسن این دیگه هنر مادر رو می طلبه که بتونه پاسخ مناسب بده. نه دروغ نیست . توفیق و روزی و توان خرید اون هدیه از طرف کیه؟
خب معلومه که زدودن افکار باطل و حس های نادرست کار سختی هست فکر نکنید امروز تصمیم گرفتید فردا حل می شه یکی از علما برای دور کردن یه اخلاق نادرست بیشتر از بیست سال تلاش کردتا به نتیجه رسید باید تلاش کنید همت کنید زحمت بکشید بهشت را به بها می دهند ...
پاسخ:
سلام . ای خواهر ... همه کار کردم نشد عزیزم
پاسخ:
سلام . نه عزیزم من بدون آدرس وارد شدم نشد که نشد
پاسخ:
نه عزیزم اشکال نداره . هر چند اولین کاری که می کنید باید این باشه که وضو گرفتن رو یاد بگیره .
من نشنیدم که ترتیب خاصی وجود داشته باشه شاید هم هست اما من ترتیب خاصی رو نشنیدم
نه چه اشکالی نداره نمی شه از همان اول بهش سخت بگیرید بهتره کم کم عادت کنه
چرا تعجب می کرد می گفت نامه هام چی شدن ؟ می گفتم مگه برای خدا یا مثلا برای امام زمان ننوشتی ؟ می گفت چرا. می گفتم خب خدا و امام زمان نامه شما رو خوندن . چرا باور نکنه ؟ خود شما باور ندارید که نامه های نانوشته رو هم خدا از محتواش باخبره چه برسه به نامه نوشته شده. در مورد سیب هم بهش گفتم خدا برات فرستاده تا بخوری و زود خوب بشی . سیب رو هم قبلا شسته بودم و بهش تا جاییکه یادمه سوره حمد هم خونده بودم. چرا باور نکنه ؟ خود شما مگه باور ندارید که قدرت خرید و روزی اون سیب رو خدا به ماداده بود؟ آیا اون سیب روزیی نبود که از طرف خدا رسیده باشه؟
بله کارت جایزه خوبه. شما لازم نیست فعلا تا این اندازه براش باز کنید . ذهنش رو درگیر نکنید تا همین اندازه که این کارتها رو گفتید توی حرم می اندازید و .. کافیه.
در مورد پسرها عرض کردم بر طبق روایتی که از امام به ما رسیده و از همان 10 سالگی باید شروع بشه.
در مورد بیدار کردن ترتیبی متوجه منظورتون نشدم
پاسخ:
سلام سلامت باشید.
اینکه خدا روزی رسان هست یه امر کاملا بدیهیه اما بحث کفویت مخالف دین نیست و باید وجود داشته باشه. مرد هم باید توانایی اداره همسرش رو داشته باشه باید تلاش کنه تا بتونه امورات زندگی رو بچرخونه تمام تلاشش رو باید بکنه مشغول بودن به تحصیل تمام وقت که نیست از صبح خروس خون تا آخر شب که نیست همه ما دانشگاه رفتیم و می دونیم که درس های دانشگاه هر چقدر هم واحدهاش رو فشرده برداریم به هر حال یه اوقات فراغتی داریم همان اوقات مرد باید تلاش کنه و برای روزی همسرش کار کنه . اینکه چکار کنه چقدر کار کنه دیگه به خودش مربوطه تامین مخارج زن به عهده مرد هست . و زن هیچ وظیفه ای برای تامین مخارج ندارد. درفقه هم داریم که پدر پسر در صورتی واجب هست که هزینه زندگی پسرش رو تامین کنه که پسرش تمام تلاشش رو برای امرار معاش همسرش می کنه اما باز هم کم میاره . دقت کنید تلاشش را می کند . نه اینکه به بهانه ی واحد های دانشگاه کلا بی خیال تلاش برای امرار معاش خانواده اش شود.
در مورد دوم مسئله گسترده هست و نیاز دارم تا به کتاب اخلاق مراجعه کنم و متاسفانه الان مشغله ام زیاده ان شاالله در فرصت بعدی در خدمتم
متاسفانه اصلا از ایشون خبری ندارم عمیقا امیدوارم که حال خودش و دختر گلش خوب باشه . ایشون بزرگوار بودن . خیلی زیاد . اما ته دلم این طور می گه که حالشون خوبه اما تصمیم گرفته تمام وقتش رو صرف دختراش و همسرش بکنه . وبلاگ وقت خیلی زیادی رو ازش می گرفت یادمه این اواخر از این مسئله ناراحت بود . شاید هنوز هم گاهی سری به وبلاگش یا وبلاگهای دیگه می زنه . اگه این تصمیم رو گرفته باشه به تصمیمش احترام می گذارم و براشون آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری دارم
برای شما هم آرزوی سعادت در پرتو عنایات حضرت حجت رو دارم عاقبت به خیر باشید
پاسخ:
سلام . بله خیلی وقته که پاسخ دادم .
اشکال نداره.
اگه دوست ندارید ارتباط داشته باشید مجبور نیستید. همین که پاسخ ندید کافیه
پاسخ:
علیک سلام .
حتما شوخی می کنید !!! اما حقیقتا حتی شوخی اش هم عجیب است . تهران برای ما یه کابوس طولانی و تمام نشدنی است . اگر نبود حضور حضرت آقا که اینجا نفس می کشند ما خیلی زودتر از اینها هفت کفن پوسانده بودیم در غربت این شهر غبار گرفته
پاسخ:
سلام خواهر خوبم آفرین احسنت به شما و ذهن پویا و فعالتان . کار شما کاملا درسته . فرزند دختر را نباید به حجاب اجبار کرد بلکه باید تشویق کرد تا سن تکلیف . اما برای نماز باید بسیار جدی روی او کار شود . ازسنین پیش از دبستان یا حداقل از 7 سالگی برای نمازش اقدام شود . شیوه صحیح نماز را یاد بگیرد . اتفاقا کار شما منطبق بر روایتی است که از معصوم به دست ما رسیده . فردی نزد ایشان آمد که دوستم پسری دارد که 10 ساله است هنوز مکلف نشده اما نماز نمی خواند حضرت ناراحت شدند و فرمودند باید به خواندن نماز وادارش کرد و حتی اگر نماز صبحش قضا شد باید قضای آنرا بخواند تا نخواندن نماز عادتش نشود . اولین کار برای نماز خوان شدن بچه ها ترغیب او به شیوه ی بصری است . وقتی بچه چشم باز می کند و خودش را می شناسد با پدرومادری روبرو می شود که وقت می گذارند برای نمازشان و در هر شرایطی برای نماز وقت دارند . کم کم بچه شروع می کند به تقلید کردن برای نماز . سن که جلوتر می رود همراه والدین به مسجد می رود یا همراه آنها نماز می خواند البته به شیوه خودش با وضو یا بدون وضو یا اینکه با مهرها و تسبیح ها سرگرم می شود فعلا همین که وارد این محیط شده و با این محیط خو گرفته خوب است . اما رفته رفته باید به این مسئله جهت داد . تشویق کردن راه بسیار خوبی است این تشویق ها باید به اندازه حساب شده و درست باشد مثلا به ازای هر نمازی که در مسجد بخواند می تواند از سوپر سر کوچه تا 2000 تومان یا حتی کمتر خرید کند اما بیشتر اجازه ندارد. بهترین کار این است که جانمازش خط ارتباطی اش با خدا باشد . با شیوه خودش برای خدا نقاشی بکشد . برای خدا نامه بنویسد و توی جانمازش بگذارد و بعد یادتان باشد همیشه نامه برداشته شود . گاهی به جای نامه برداشته شده یک هدیه کوچک بگذارید حتی در حد یک شکلات 500 تومانی . من یادم هست وقتی دخترم مریض می شد ازش می خواستم وضو بگیره دو رکعت نماز بخونه و از خدا شفایش را بخواهد بعد وقتی دخترم خواب بود یک سیب قرمز قشنگ نه چندان درشت را که بتواند به تنهایی آنرا بخورد داخل جانمازش می گذاشتم بعد به بهانه ای او را سرسجاده اش می فرستادم دخترم از دیدن سیب اونقدر شگفت زده و خوشحال می شد که نهایت نداشت با اینکه از این مسئله سالها گذشته ولی او هنوز هم از آن سیب و مزه ی خوبش می گوید و اینکه عمیقا معتقد است خدا هر لحظه از یادش غافل نیست .سن که بالاتر رفت فاصله این تشویق هم باید بیشتر شود . طبعا بچه علتش را می پرسد این هنر مادر است که بسته به شرایط روحی و روانی و درک کودکش به این مسئله پاسخ بدهد . مثلا بگوید می بینی وقتی یک بچه خیلی کوچولو را می خواهیم به کار خوبی مثل مسواک زدن عادت بدهیم بهش جایزه می دیم تا عادت کنه اما بعد که اون بچه اونقدر بزرگ شد که خودش فایده مسواک زدن رو فهمید دیگه اصلا خودش دیگه جایزه نمی خواد چون فایده مسواک براش مهم تره ؟ حالا شما اونقدر بزرگ شدی که بدونی فایده نماز خوندن اول برای خودته چه تو نماز بخونی چه نخونی خدا خدایی خودش رو می کنه اما اگر نماز بخونی فرصت کردی تا با خدا حرف بزنی و اینی برای تو خیلی خوبه و اگر نماز نخونی یعنی مثل شیطان شدی . شیطان دوست داشت خدا رو اونطور که خودش دوست داره عبادت کنه اما خدا می خواست که شیطان اونطور که خدا دوست داره خدا رو عبادت کنه .
پاسخ:
سلام من در این مورد در پستهای وبلاگ قبلی ام در بخش مربوط به سن تکلیف صحبت کردم می تونید به اونجا مراجعه کنید و بیشتر بدونید .
اما نوع رفتار شما در حجاب داشتن دخترتون خیلی موثره . همان طور که گفتم شما حق ندارید تا قبل از سن تکلیف به حجاب وادارش کنید اما سعی کنید از همین سنین با شکل های تربیتی تون مبارزه با نفس رو به ایشون یاد بدید . مثلا وقتی در گرمای تابستان از بیرون به خانه برمی گردید به جای اینکه چادرتون رو در بیارید و یه گوشه پرت کنید عمدا جلوی چشم بچه تون چادر رو با احترام در بیارید ببوسید تا کنید . همیشه چادرتون رو مرتب بپوشید چروک و نامرتب نباشه . جلوی بچه تون عمدا بارها و بارها و بارها تاکید کنید من چادرم رو دوست دارم . چون با چادر به خدا نزدیک تر می شم . با انتخاب و سلیقه ی خودش یه چادر رنگی که کش داشته باشه و استفاده ازش براش راحت باشه براش تهیه کنید هر بار که چادر پوشید لای چادرش یه کادو یا جایزه ی کوچولو بگذارید و بعد بگید این هدیه از طرف خداست . هر بار که حجاب داشت تشویقش کنید و بهش بگید فرشته ها دوستش دارن و خدا بهش افتخار می کنه و...
باهاش بازی کنید . بازی های فکری مثل پازل های ساده . خاله بازی کنید . من یادم هست عروسک های دخترم را می آوردم و برای یک عروسکش تولد می گرفتیم با موبایل عکس می انداختیم فیلم می گرفتیم . هنوز هم آن عکس ها هست . گاهی بازی های دویدنی انجام بدید . باهم پارک برید . با هم ناهار برید بیرون . دو تایی . تنهایی . من گاهی این کار رو می کنم . با هم برید پارک بستنی بخرید و بخورید . براش قصه بگید و نکات اخلاقی رو در قالب داستان بهش بگید
پاسخ:
اشکال داره هم حمام هم تعویض پوشک
پاسخ:
علیک سلام خانوم الحمدلله . اول لطف خدا بعد محبت اهل بیت و بعد همت خودتون بوده .
پاسخ:
علیک سلام . بله اون پستها پستهای مربوط به خانمهاست چه مجرد چه متاهل که خیلی ها رمزش رو دارن . داشتنش برای شما هم اشکالی نداره اما متاسفانه وبلاگ شما بلاگفاست و من نمی تونم توی بلاگفا نظر بگذارم تایید نمی شه . چیکار کنیم حالا؟
پاسخ:
محبت کردن همیشه به این معنی نیست که شما ریز تا درشت کارهای منزلشون رو انجام بدید خصوصا وقتی که بجز شما خواهر شوهر یا خانمهای دیگر خانواده همسرتون هم باشن . در کارها باهاشون مشارکت کنید اما این طور نباشه که شخصا بار عمده کار به گردن شما باشه . اما وقتی که می بینید مادرشوهرتون تنهاست و بجز شما و ایشون زن دیگه ای نیست تا در کارها کمک کنه سعی کنید بار بیشتری از کارها رو به دوش داشته باشید این یعنی همان محبت کردن . با روی باز باهاشون روبرو بشین یه گوشه نشینید و توی خودتون فرو برید بلکه سعی کنید صحبت کنید البته توصیه می کنم اصلا در زمینه هایی که در مورد دیگران صحبتی پیش میاد مداخله نکنید و ساکت باشید . روی باز نشان دادن و ترش رو نبودن خودش یه جور محبت کردنه . اما خواهر گلم از من به شما نصیحت عزیزم یه مدت که شاید طولانی هم باشه عادت کنید هر حرف تندی که شنیدید سکوت کنید و دم نزنید . وقتی هم که به خانه برگشتید لطفا اصلا به همسرتون بابت رفتارهای بد خانواده اش پیله نکنید .
مسئله اینجاست که زندگی من قابل الگو برداری نیست . برعکس من تلاش می کنم از زندگی کسانی که قابل الگو گرفتن هستند اینجا صحبت کنم . من اونقدر غرق در خطا و اشتباهم و اونقدر در نحوه ی رفتارهام کاستی هست که به خودم چنین جراتی نمی دم . اما به روی چشم باور کنید تلاش می کنم تا از زوایای زندگی افراد برجسته الگو برداری کنم و خدمت شما ارائه بدم.
اما من در وبلاگ قبلی ام از نحوه ی آشنایی تا بعضی مسائل زندگی ام نوشته دوستانی که از اون زمان با من همراه بودن مطالعه کردن شاید شما نخونده باشید اگر نخوانید می توانید به وبلاگ همنفس طلبه . بلاگفا مراجعه کنید .
پاسخ:
سلام عزیزم . سلامت باشید خواهرم شما محبت دارید . پستهای رمز دار وبلاگ قبلی ام با رمز های متفاوته گلم . بستگی داره شما منظورتون کدام پست ها باشه
پاسخ:
علیک سلام خواهش می کنم البته من دخترخانم شما رو ندیدم و برداشتم صرفا از روی نوشته های شماست اما احتمال می دم ممکنه بحث حسادت هم باشه . گاهی حسادت با ضربه زدن یا رفتارناهنجار نسبت به کودک همراه نیست . اما به هر جهت به تشخیص شما احترام می گذارم .
من پیشنهاد می کنم از همین امروز رویه تون رو نسبت بهش تغییر بدید سعی کنید تا می توانید باهاش وقت بگذرونید و بازی کنید . تمام اوقاتش رو به استثنای ساعات محدودی که ممکنه بخواد تلوزیون ببینه که معمولا نهایتا به شکل پراکنده 1ساعت و نیم تا دو ساعت برای ایشون خوبه بقیه وقتش رو با خودتون پرکنید من اطمینان دارم که ان شاالله رفتارش تغییرات فاحشی می کنه می تونید امتحان کنید به هر حال امتحانش خالی از لطف نیست و ضرری به شما نمی رسونه . در مورد حجاب من نمی دونم شکل تشویقی شما چه شکلی هست اصلا تشویقش می کنید یا صرفا حالت امری داره . اما اگر واقعا الان دوست نداره اجبارش نکنید .
دخترشما باید یاد بگیره که کارش رو نمی تونه با جیغ زدن پیش ببره هر وقت چیزی از شما خواست که مصلحتش نبود و شروع به جیغ کشیدن کرد به جای اینکه به سرعت خواسته اش رو برآورده کنید و بهش یادبدید که این بهترین و آسانترین راه برای رسیده به خواسته اش هست با آرامش بهش بگید تو الان ناراحتی برای اینکه بتونیم با هم صحبت کنیم اول از همه باید آروم باشی هر وقت جیغ کشیدنت تمام شد و دوست داشتی بیا تا با هم در این رابطه صحبت کنیم . بعد هم از کنارش بلند شوید و اجازه بدید که خودش رو تخلیه کنه بعد از یه مدت متوجه می شه انگار این راهکار فایده نداره و خود به خوداین کار رو فراموش می کنه وقتی هم که ساکت شد بغلش کنید و بهش بگید که خیلی دوستش دارید و برای همین هم هست که مثلا الان که سرماخوردگی نمی تونم برات بستنی بخرم
پاسخ:
عزیزم رفتار شما و همسرتون باید به شکلی باشه که اطرافیان درک کنند حق ندارند در اموری که مربوط به شما یا همسرتون یا فرزندانتون هست دخالت کنن و باید این مسائل رو به عهده شما و همسرتون بگذارند در صورتیکه خلاف این رفتار کردن باید همراه با احترام اما کاملا جدی بهشون بگید که ازتون متشکرم که قصد کمک کردن دارید اما اجازه بدید ما خودمون در این رابطه اقدام کنیم . وقتی دو سه بار این طوری رفتاری کنید اطرافیان برای حفظ حرمتشون جلوی شما از دخالت های بیمورد صرفنظر می کنن و کم کم به مرور زمان این اتفاق به صفر می رسه.
اتفاقا من هم از این قاعده مستثنی نبودم . اطرافیان از روی محبت گاهی سعی می کنن در اموری از این دست دخالت کنن اما رفتارهای من و همسرم کم کم باعث شد که تمام اونها با اینکه از نظر سنی بسیار با ما فاصله دارن و بزرگتر هستن اما حتی در یک مورد هم به خودشون اجازه دخالت ندن . درسته که من برای رسیدن به این مرحله تلاش های زیادی کردم و زمان زیادی رو صرف کردم اما الان به این نتیجه مطلوب رسیدم که تمام فامیل می دونن که نمی شه در امور شخصی ما دخالت کنن
پاسخ:
اطرافیان باید با شما هماهنگ باشن نه اینکه شما یه شکل رفتار کنید اونا یه شکل دیگه . درثانی باید مهارت داشته باشید در این شرایط که منزل ها کنار هم هست بتونید یک دلیلی برای بچه پیدا کنید . در هر صورت نباید براش از مرگ می گفتید . الان هم که دیدید حتی با توضیح شما هم آروم نشد . می تونستید بگید دارن برای امام حسین عزاداری می کنن چون معمولا در این مجالس روضه ایشون خونده میشه یا توجیهاتی از این دست
پاسخ:
صحبت سر ضریب هوشی نیست خواهرم . صحبت بر سر این هست که عمق مطلب و اصلا دلیل انتشار مطلب گرفته بشه . من اصلا و ابدا نظرم به ترویج چیزی که شما فرمودید نبوده و نیست . اما باز هم می گویم وقتی تربیت در مسیر درست باشه طبیعتا آمادگی برای ازدواج در سنین کمتر هم بعید نیست و در صورتی که توانایی جسمی و روحی و اعتقادی و .. برای زندگی مشترک داشته باشد ازدواج در سن پایین هیچ منعی ندارد .
خب البته که عرض کردم ایشون به دلیل شیوه تربیتی صحیح آمادگی ازدواج دارن کجای این مسئله مشکل داره ؟ گفتن این مطلب یعنی ترویج ازدواج در 14 سالگی ؟ این برداشت اشتباه از طرف شماست . هر چند اگر در 14 سالگی این آمادگی وجود داشته باشد هیچ منعی برای ازدواج نیست . مشکل وقتی درست می شه که یک خانواده به دلیل ضعف فرهنگی و یا اعتقادی بدون در نظ گرفتن توانایی های دختر یا پسرشون اونها رو به هر دلیل به ازدواج در سن کم وادار کنن. بله اگر پسری داشتم که مطمئن بودم می تونه این دختر رو خوشبخت کنه حتما این کارو می کردم.
نه این خاطرات اتفاق کم نیستند . اما شرایط هم برای همه یکسان نیست . همان طور که نمی شود بدون در نظر گرفتن شرایط مناسب دختر یا پسر رو وادار به ازدواج کرد به همان نسبت هم نمی شود تصور کرد "" نتیجه می گیریم ازدواج در سنین پایین قطعا و یقیننا مشکل ساز است و ازدواج در سنین بالا بی بروبرگرد با موفقیت همراه است""
احتمالا شناخت و مطالعه تاریخی شما محدود و ناقصه . باید بگم اتفاقا مردم در جاهای مختلف واکنش های متفاوتی نشان دادند حتی در تاریخ هست که وقتی ناصرالدین شاه دلباخته ی یک زن شوهردار می شه و از زیبایی چشمانش تعریف می کنه زن در یک اقدام سریع چشمانش را از کاسه در می آورد و به شاه می دهد و می گوید که این چشمهای من دست از من بردارید. می توانید برای اطلاعات بیشتر به کتابهای تاریخ ایران خصوصا کتابهای آقای خسرو معتضد مراجعه فرمایید
پاسخ:
سلامت باشید ان شاالله قسمت شما بشه. من انجام وظیفه می کنم برگ سبزی هست تقدیم به آستان کریمانه ی امام هشتم.. ان شاالله عاقبت بخیر و سلامت باشید .
پاسخ:
اختیار دارید انجام وظیفه کردم عزیزم محبت دارید
پاسخ:
سلام عزیزم خواهش می کنم . بله اشکال نداره بهش بگید . اطرافیان باید بدونن که چه چیزی شما رو آزرده می کنه تا انجامش ندن و اگر دادن شما باید شجاعت برخورد در این مسئله به خودتون بدید و اونها هم باید خودشون رو برای واکنش شما آماده کنن. این مهارتی هست که شما باید به دستش بیارید کافی هست جرات داشته باشید ادب رو رعایت کنید انصاف داشته باشید از زود رنجی های بی مورد بپرهیزید و بعد در نهایت آرامش و متانت برخورد مناسب بکنید . گاهی وقتها محبت کردن زیاد خوب نیست . معلم زبانی داشتیم که همسر یکی از بازیگران معروف سینمای ایران بود ایشون خانم بسیار مودب و باشخصیتی بودند "خانم متین" ان شاالله هر جا هست خدا نگهدارش باشه می فرمودند : بچه ها در زندگی اجتماعی مراقب محبت کردن های خودتون باشید یادتون نره لطف مکرر حق مسلم می شود." واقعا هم همینه اگر بخوای بی دلیل و بدون ضابطه و چارچوب محبتی کنی از شکل محبت بیرون میاد و شکل وظیفه می گیره. برادرتون یه قسمت از حرفهاشون رو درست می فرمایند تربیت نقش مهمی داره
پاسخ:
این کار اشتباه محضه . هرگز همچین کاری رو نکنید .به خواست و آنچه خدا برایتان مقدر کرده راضی باشید . خواست خودتان را بر اراده و خواست خدا ترجیح ندهید چه بسا که شما تصور می کنید خیرتان در این کار است اما شرتان در این کار بوده و با اصرار بر خواسته تان از یک طرف ممکن است شرایط رو دست بدید و از یک طرف خدا خواست شما رو برآورده کنه اما اونوقت عاقبتش با خودته . این افراد هم که فرمودید به دلیل همین تاکید و پافشاری و اصرار براین مسئله قطعا با فراز و نشیب های همراه شدن و می شن که شما ازش بی اطلاعید
پاسخ:
علیک سلام عزیزم شرمنده ام من تازه از سفر برگشتم ایام اربعین مشهد بودم و نایب الزیاره شما. بعد که برگشتم اونقدر کار روی سرم ریخته بودکه دیر به اینجا رسیدم بله کامنت شما رسید پاسخ دادم
پاسخ:
سلام عزیزم ببخشید که دیر شد . این رفتارهای دخترتون بعد از تولد برادرش تشدید نشده ؟چون جلو ه های حسادت با رفتارهایی مشابه رفتار دختر شما همراه هست . لذا باید بررسی کنید و ببینید این طور هست یا نه اگر فکر می کنید هست بفرمایید تا راهنمایی تان کنم . همین طور ممکنه به دلیل همین حسادت باشه که با شما رابطه ی مناسبی نداره . به هر حال این مسئله رو باید خودتون توی خونه بررسی کنید باهاش صحبت کنید و ازش بخواهید که هر وقت از چیزی ناراحت می شه یا عصبانی می شه بهتون بگه .
بهتر واکنش شما شکل تهدیدی نداشته باشه بلکه در صورت نیاز تنبهی باشه . تنبیه به این شکل که مثلا بابت این رفتار اشتباه با اینکه خیلی دوستت دارم اما تنبیه هستی و امروز اجازه دیدن شبکه پویا رو نداری واقعا هم باید روی حرفتان بمانید تا تنبیه شما بازدارنده باشه. در مورد حجاب هم اصلا شما حق اجبار کردن ندارید بلکه تشویقش کنید . اگر اون جنس مقنعه اذیتش می کنه بهتره به جای اصرار یه جنس لطیف تر براش تهیه کنید از زخودش برای انتخاب روسری استفاده کنید به هر حال نباید با اجبار همراه باشه فقط تشویق تا سن تکلیف که دیگه شکل مسئله فرق می کنه. شما بررسی کنید ببینید بحث حسادت هست یا نه اگر بود که اونوقت یه مطالبی رو خدمتتون عرض می کنم ان شاالله بعد یه مدت وضع بهتر می شه اما اگر دیدید که شرایط مطلوب نیست یا وضع بهتر نشده یا اصلا موضوع حسادت نیست بد نیست که به یک مشاور کودک مذهبی مراجعه کنید هر چند من جدا بهتون توصیه می کنم که زیاد خیلی زیاد براش وقت بگذارید و باهاش بازی کنید . من گمان کنم شما خیلی فرصت ندارید تا باهاش بازی کنید
پاسخ:
مشکل بزرگی که ما داریم همین است . اینکه دخترهایمان اصرار به ازدواج دارند اصرار دارندکه دوست دارند تشکیل زندگی بدهند به قول استاد ما به هزار جور دعا و توسل متوسل می شن . هر کاری بهشون بگیم انجام می دهند تا ازدواج کنند آنهم به سرعت . اما به محض اینکه ازدواج کردند تازه اول بسم الله است . غرزدن ها شروع می شود . مادرشوهرم این طور است خانواده شوهرم این طورند . شوهر .... خودم .... آنقدر می گویند و می گویند انگار نه انگار این دخترها همان دخترهایی بودند که ازدواج را تنها راه سعادتشان می دانستند و به زمین و زمان بابت تاخیرش بد می گفتند و گله می کردند. مساله این است که شما فقط مو می بینی . فکر می کنی قطعا اگر ازدواج کنی به صلاحت است اما خدا چیزی می داند که شما نمی دانی . شاید خیر شما فعلا تاخیر در ازدواجتان است . شاید اگر الان ازدواج کنی از چاله ای که فکر می کنی در آن هستی به چاهی می افتی که انتها ندارد . اتفاقا شاید همین تاخیر در ازدواج نتیجه ی همان دعای خیری هست که مادرتان برایتان می کند تا عاقبت به خیر شوید . چرا فکر می کنید تمام کسانی که ازدواج کردند قطعا و یقینا به فلاح ورستگاری و خوشبختی و عاقبت به خیری رسیدند و شما از آن جا مانده اید . جدای از همه اینها تاخیر در ازدواج ممکن است دلایلی داشته باشد که ریشه اش خود ما باشیم . رفتارها اعمال عاق والد از طرف پدر و مادر ارتکاب به گناه و مسائل دیگر خودش از عوامل این تاخیر است . اگر هیچ کدام از اینها نبود یقین کند که مصلحت و رضایت و خواست خدا برای شما فعلا این است و باید به حکم قرآن که شما را به صبر و تقوی دعوت می کند عمل کنید .
از این مطالبی هم که به خدا می بندید استغفار کنید . زیاد استغفار کنید . کار را برای خودتان سخت تر از این نکنید. می دانم که همه اش از سر ناراحتی است اما این بی ادبی ها به محضر خدا درست نیست و شما را از بعضی رسیدن ها دور و دورتر می کند .
پاسخ:
سلام . این واکنش ها بستگی به رفتارهای آنی هست که رخ می ده. اما مثلا وقتی چایی اش رو از سینی برمی داره تا اعلام کنه زحمتی به گردن شما نداشته می تونید همان موقع بهش بگید : لازم نیست برداری من که تا اینجا برات ریختم و آوردم از این به بعدش هم میارم. بعد هم بی رودربایستی بگید منظور شما اینه که بگید خودت چایی ات رو ریختی ؟
وقتی می بینی توی ریختن چایی کمک نمی کنه شما چای رو بریز و بگو من چایی رو ریختم زحمت آوردنش با شما .بعد هم که توی اتاق اومدید بی رودربایستی بگو چایی به این خوشرنگی کار خودمه ها. تاهمه بدونن چای رو شما ریختی . این یه نمونه کوچیک بود یاد بگیر به موقع دوست و همراه باشی و به موقع هم از حق خودت دفاع کنی .
شما چرا فقط نیمه خالی لیوان رو می بینید چرا ماجرا را از این طرف نمی بینید ؟ شاید خدا جلوی عذاب شما رو با تاخیر در ازدواج گرفته ؟ شاید نخواسته که رنج بکشید .
پاسخ:
علیک سلام هیچ چیزی در دنیا خلاف مصلحت و اراده خدا نیست
پاسخ:
سلام نمی دونم کدوم کامنت رو می فرمایید . از سفر برگشتم و تعداد کامنت ها زیاده که پاسخ ندادم دارم یکی یکی به همه جواب می دم ان شاالله که مال شما رو جواب دادم اما اگر تا آخر امروز پاسخی ندید احتمالا نیامده دوباره زحمت بکشید
پاسخ:
سلام ایشون ترم گذشته برای ما تفسیر قرآن داشتند اما این ترم مشغله داشتند و نیامدنداما اینکه در حوزه های دیگه هم هستند یا نه من اطلاعی ندارم
پاسخ:
علیک سلام عزیزم ان شاالله
پاسخ:
علیک سلام . باید ببیند چرا این کارو می کنه شاید احساس می کنه این طوری راحت تره یا مثلا می ترسه که ادرارش روی شلوارش بریزه و شما رو ناراحت کنه یا هر چیز دیگه ای از این دست . این مسئله رو باید کشف کنید . من فقط تا همین جا می تونم کمکتون کنم متاسفانه اطلاعات جامع تری ندارم . فعلا دسترسی به استادم ندارم . بیشترین وقتم در اختیار بچه ها و همسرم هست و این ترم فرصت بهره برداری از کلاس ایشون رو نداشتم وگرنه سوال شما رو از ایشون می پرسیدم و بعد خدمتتون ارائه می کردم .
پاسخ:
علیک سلام عزیزم
سلامت باشید
این محبت شما رو می رسونه . این طور ها هم که شما می فرمایید نیست . روی نوشته هام خیلی وسواس دارم . تلاش می کنم تا جاییکه میشه نوشته هام برای همه قابل استفاده باشه . در نوشته هام و همین طور پاسخ دادن به کامنت ها از امام رضا کمک می گیرم . بارهاشده یه مطلب طولانی رو می نویسم اما همش می پره و من کپی نگرفتم این طور وقتها می گذارم به حساب اینکه حتما موضوعی توی نوشته ام بوده که مورد پسند امام رضا نبوده و دوباره از نو با دقت بیشتر می نویسم.
تقریبا تمام پست هام رو با وضو می نویسم . موقع تایید پست و انتشارش به خدا پناه می برم و به نام نامی رسول الله و امام رضا متوسل می شم . تلاش می کنم واقعیت رو بگم واقعیت رو بنویسم .دیگه .... همین دیگه
پاسخ:
سلام عزیزم . متاسفانه انجام این کار برام مقدور نیست . ان شاالله که خداوند بهترین ها رو براتون رقم بزنه و عاقبت به خیر شوید
پاسخ:
اینکه چرا یه عده پاک نبودند اما صاحب همسران پاکی شدند قابل بررسی هست . ممکنه اون افراد قبل از ازدواج یا بلافاصله بعد از ازدواج توبه کرده باشند و از گناه خودشان تبری جسته باشند . لذا توبه آنها به فضل خدا پذیرفته شده و خداوند به آنها همسرانی شایسته عطا کرده . ممکن هم هست که پاک بودن همسران این افراد تنها تصور شما بوده باشه . شما که از عمق زندگی آنها خبر ندارید شاید در ژرفای زندگی آنها مشکلاتی باشد که شما بی اطلاعید این مسئله ای هست که اتفاقا شخصا بارها و بارها به آن برخورد کرده ام . ممکن هم هست که به واسطه ی خیری که انجام داده اند مثلا در حق والدین شان و دعایی که پشت سرشان است به فضل خدا عاقبت به خیر شده اند . ممکن هست به دلیل احترام و محبت و ادبی که نسبت به اهل بیت دارند این اتفاق افتاده . ممکن است که قرار است از بطن آنها فرزندانی شایسته و آینده ساز برای اسلام به وجود بیاید که نیاز است نطفه پاک باشد. به هر حال مسائلی هست که ما در جریان آن نیستیم.
خدا بین بنده هاش فرق گذاشته ؟ ! تصور شما احتمالا در مورد خدا نعوذبالله کسی است در حد آدمهای دوروبر خودتان . وگرنه خدا از رگ گردن هم به ما نزدیک تر و از مادر به ما مهربان تر است . مسئله این است که رسیدن به آرزوهایتان آنقدر برایتان مهم می شود که یادتان می رود کسی هست که صلاح شما را بهتر از شما می داند قرار نیست که شما به تمام خواسته ها و آرزوهایتان برسید قرار نیست همه به آنچه می خواهند برسند شما خودتان اقرار می کنید که خداوند نعمت را در حق شما تمام کرده آیا این درست است که کسی در حق مولایش که نعمت را برایش فراهم کرده به دلیل برآورده نشدن یک خواسته اش چنین حق ناشناسانه رفتار کند ؟ شما مطمئن هستید که خدا هرگز به شما همسری عطا نمی کند ؟ مطمئن هستید که الان همین الان زمان مناسب برای ازدواج شماست ؟ شما مطمئن هستید که اگر الان ازدواج کنید عاقبت به خیر می شوید؟ مطمئن هستید که خیر شما در ازدواج است ؟ واقعیت این است که شما مطمئن نیستید کافیست به خدا اعتماد کنید .
این مسئله هیچ ربطی به رفتارهای اطرافیان با شما ندارد بسیار هستند کسانیکه ازدواج نکردند اما کاملا به اطرافیان شان مسلط هستند شما باید در رفتارهای خودتان با دیگران دقت کنید اجازه مداخله بی مورد ندهید اجازه تحکم از طرف آنها ندهید . شما مطمئن هستید که مجردها محکوم به بدبختی هستند؟ مطمئن هستید که همه کسانیکه ازدواج کردند خوشبخت هستند؟
پاسخ:
سلام . اجازه این رفتارها رو خود شما به ایشون می دید اگر از همین الان محکم جلوی رفتارهای غلط ایشون بایستید و محترمانه اما قاطع رفتار کنید ایشون اجازه و جرات این طور رفتار رو به خودش نمی ده . مسئله این جاست که خود شما باید بتوانید که حق خودتان را بگیرید .
پاسخ:
سلام عزیز م ببخشید که دیر پاسخ دادم متاسفانه من اجازه ارتباط با ایمیل رو ندارم . تنها راه ارتباطی من با شماست همین جاست . مطلبتون رو بفرمایید من متن کامنت شما رو حذف می کنم و پاسخ می دم می توانید حتی اسمتان را هم عوض کنید .
اون پیشنهاد هم اصلا ناراحتم نکرد خیلی ها بهم این پیشنهاد رو می دن عزیزم . دوست دارم بتونم کمکتون کنم
پاسخ:
سلام بله قم کانون این نوع تربیت هاست موفق باشید
پاسخ:
سلام متاسفم اما در این مورد نمی تونم کمکی بهتون بکنم. تخصص این کار و دانش این کار رو ندارم . اما پیشنهاد می کنم هم به یک پزشک و هم به یک مشاور مراجعه کنند
پاسخ:
سلام عزیزم. به بچه های زیر 7 سال اصلا نباید از مرگ اطرافیان صحبت کرد. بهترین کار اینه که به این گروه سنی بگید فلانی رفته سفر. لازم نیست جزئیات مرگ و قبر و اینها رو بهشون بگید چون براشون قابل هضم نیست.اگر فرزند شما در این گروه سنی هست باید بگم اشتباه کردید.
پاسخ:
ازدواج در چهارده سالگی ترویج نمی شه . من کی چنین ترویجی رو کردم . شما چرا مسائل را یا نصفه می گیرید یا اصلا نمی گیرید یا فقط اون چیزی رو می گیرید که خودتون دوست دارید بگیرید.
من در این پست دارم یک شیوه ی صحیح تربیتی رو مطرح می کنم . اگر شیوه ی تربیتی صحیح باشه قطعا رشد فکری در مسیر درستش قرار می گیره و احتمال اینکه اون فرد برای ازدواج در شرایط سنی و جسمی و عقلی مناسب ، آماده باشه خیلی بیشتر می شه . نکته ی اصلی این پست تلاش والدین برای تربیت درست بچه هاست .
چه کسی گفته اگر کسی زود ازدواج کنه حتما گرفتار معضلی می شه که شما ازش صحبت می کنید ؟ ما دخترها و پسرهای زیادی رو می شناسیم که در شرایط سنی کم ازدواج کردند و ابدا گرفتار چنین مشکلی نشدند. این نسخه ای نیست که شما برای همه بپیچید. آیا می شود گفت اگر سن ازدواج همان طور که الان هست بالا و بالاتر رود فرد از چنین مشکلی در امان خواهد بود ؟ می توانید ادعای به این بزرگی کنید ؟
صحبت من بر سر یک روش اصولی اسلامی صحیح برای تربیت است . در چنین روشی دخترها بدون توانایی شغلی و اجتماعی و تحصیلی نیستید. در این روش برعکس توانایی های بچه ها بارور می شود . دخترها می آموزند که به تناسب سن و توانایی که دارند هنرها و استعدادهاشون رو به کار بگیرند . دختری که در این پست بهش اشاره کردم از بچه های باهوش و زرنگ مدرسه است که با معدل های بالا به کلاس بالاتر میره. ورزشکار هست . خیاطی می کنه . بافتنی می کنه . آشپز قابلی هست . اهل مطالعه هست . از نظر اجتماعی سطح خوبی داره . از نظر درک اجتماعی اعتقادی و حتی سیاسی بالاست . اصلا دختر بی دست و پا کم سواد کم تجربه و گوشه گیری نیست .
مرگ همسر برای هر کسی در هر سنی که ازدواج بکنه ممکنه پیش بیاد. در این صورت عاقلانه این است که در صورت داشتن شرایط مناسب ازدواج مجدد کنه چه مرد باشه چه زن. ربطی به کم سن و سال بودن یا نبودن نداره . توجیه شما از اساس مشکل داره.
جامعه ایده آل ما یک جامعه با زن های خانه دار نیست . این برداشت اشتباه شماست . جامعه ی ایده آل ما یک جامعه است با زنهای فرهیخته . زنهایی مودب به آداب اسلامی و انسانی و اخلاقی و ایرانی . زنهایی با تحصیلات مناسب و بالا تا بتوانند سایر بانوان را از میزان توانایی ها و آگاهی ها و معلومات و دانش خود یاری دهند. در همه رشته های مورد نیاز خانمها. زنهایی که بتوانند مثل کوه محکم و مقاوم باشند و تند باد حوادث آنها را متزلزل نکند. زنهایی که در رشته های مربوط به خود به درجه ای از مهارت برسند که در صورت لزوم و نیاز بتوانند به قول معروف گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. و محتاج کسی نباشند. زنهایی که بتوانند نسل تربیت کنند. آنهم نسل مهدوی . زنهایی که بتوانند به خواست قرآن عمل کنند و زنانی آرامشگر باشند و محیط خانه را محیطی سرشار از امنیت و سلامتی بسازند. زنهایی که خودشان را دست کم نگیرند . زنهایی که خودشان را ارزان نفروشند. زنهایی که یادشان نرود ریحانه هستند. زنهایی که دامانشان را محل معراج بدانند.
از کدام اضطرار در جامعه برای ازدواج حرف می زنید؟ اگر ما نسل مان را چه دختر و چه پسر درست و اصولی تربیت کنیم و به تبع آن برای ازدواج آماده کنیم چه اضطراری پیش می آید ؟ الان که سن ازدواج بالاست در حالیکه دختران ما مهارت زن بودن را ندارند و پسرهای ما مهارت مدیریت زندگی ندارند آیا اضطراری که از آن دم می زنید وجود ندارد ؟ مشکلی نیست ؟
چرا مشکل هست . یکی از مهمترین دلایل این مشکلات هم در نحوه ی تربیت ماست . اتفاقا نسل مادربزرگ های ما گاهی چیزهای جالبی تعریف می کنند . مثلا اینکه در خانواده های اصیل و مذهبی رسم بوده که همراه جهیزیه دختر کتابهای ارزشمند مذهبی و فقهی و ادبی هم می دادند و نمونه های آن موجود است . این زنها هم تماما خانه دار بودند اما همه بسیار اهل علم و فرهیخته و صاحب کمال بودند . صد حیف و افسوس که معلون مستکبری مثل رضا خان و پسر منحوسش محمدرضا دودمان فرهنگ و ادب و اخلاق و اندیشه ی اسلامی را به باد دادند
پاسخ:
عزیزم متاسفانه فرصت خواندن نظرشون رو ندارم اما این آشنایی و این ازدواج درست نیست از نظر من کار اشتباهی هست اما تصمیم نهایی با شما و خانواده شماست
پاسخ:
سلام عزیزم. اصولا من اینطور اشنایی برای ازداج رو نه قبول دارم نه صلاح میدانم من مواردی رو سراغ دارم که به سرانجام رسید اما پیامد این شکل اشنایی در زندگی مشکلاتی را درست کرد. باز هم هر طور مصلحت است اقدام کنید
پاسخ:
سلام بله عزیزم همکلاسند توی چند تا پست گذشته اسمش رو اوردم
پاسخ:
صبور باشید ان شاالله درست می شود
پاسخ:
سلام تضاد رفتاری والدین خیلی مشکل سازه یکی از رموز موفقیت اینه که والدین همگام وهمراه باشن. اگرنبودند کار غیرممکن نمیشه اما سخت تر میشه. خوبه که مادر وقتی پدر اروم شد در مورد تضاد رفتاری و مشکلات تربیتی اش صحبت کنه. اما کلا وقتی یکی از والدین بچه رو دعوا میکنه طرف بعدی رفتار عکس رو نشون نده بلکه یه مدت بعد بچه رو بغل کنه بهش اطمینان بده که پدرش دوستش داره . بچه باید مطمن لشه که پدرش هم به اندازه مادرش دوستش داره وکنارش هست. اما برای دراز مدت جدا باید با پدر صحبت بشه این مساله فقط به بحث اعتقادی مربوط نیست جنبه تربیتی داره نباید ساده ازش گذشت. در کل کار مادر اینجا سخت تره.
پاسخ:
سلام عزیزم . من در خلال مطالبم به این مسئله اشاره کردم . عرض کردم وظیفه ی شرعی شما در حال حاضر فقط کسب رضایت همسرتان و حفظ زندگی تان است . با مادرتان و خانواده صحبت کنید و سعی کنید توضیح دهید که یا مجبورید این شیوه را در پیش بگیرید یا سالهای طولانی را در جنگ و جدال بگذرانید یا اینکه فاتحه زندگی تان را بخوانید . شما راه های زیادی را انتخاب کردید که 99 درصدشان صرف همین جنگ و جدالها و بگو مگوها و ملاحظات خانواده تان بوده هیچ نتیجه ی درستی هم نداشته پس راه حل منطقی همان است که عرض کردم .
با والدینتان صحبت کنید یک جعبه شیرینی بگیرید یا یک کادو برای مادرتان بگیرید و تنهایی نزدشان بروید و مسئله را توضیح دهید انها هم صلاح شما را می خواهند و راضی به گرفتاری یا جدایی شما نیستند . ممکن است کمی ناراحتی کنند اما در نهایت مشکلی درست نمی شود و رضایت می دهند . هرچند شما اصلا و ابدا به لحاظ شرعی نیاز به کسب رضایت و اجازه از والدین تان در این مورد ندارید و حتی اگر راضی هم نشوند شما موظف به کسب رضایت آنها نیستید بازهم می گویم شما موظف به حفظ زندگی تان و کسب رضایت همسرتان هستید . اینکه می گویم با والدین تان صحبت کنید برای حفظ احترام فی مابین و نشان دادن این هست که شما متوجه محبت ها و علاقه و تلاش های آنها هستید اما برای حفظ زندگی تان باید این مسیر را هم امتحان کنید. مادرتان وقتی ادب و علاقه شما را ببیند راضی می شود اگر هم خدایی نکرده نشد ، چاره ای نیست شما وظیفه تان را انجام داده اید و باید به حفظ زندگی تان فکر کنید دعا کنید توسل کنید ان شاالله که به مرور زمان راضی می شوند.
رفتن شما به منزل مادرشوهرتان واجب است اما احتمالا تکلیف شرعی برای رفتن به منزل خواهرو بردارشان ندارید هرچند بهتر است باز با دفتر مرجعتان صحبت کنید . اما حرف من این است که لااقل سالی یکی دوبار بروید تا مشکلی درست نشود. صمیمی بودنتان در حد معمولی باشد نه فدایت شوم و قربانتان بروم و نه بی احترامی و کم محلی و گله و شکایت های گذشته اگر هم آنها گفتند شما محبت کنید و فقط سکوت کنید سکوت محض تا تمام شود کم کم می فهمند که با این گفتن ها خودشان را خسته می کنند و شما عکس العملی نشان نمی دهید . به شرط آنکه بعد هم که به خانه برگشتید به همسرتان سرکوفت حرفهای مادرش را نزنید شما باید یاد بگیرید یک مدت طولانی فقط ساکت باشید . اگر در منزل مادرشوهرتان بودید برای بعضی کارها کمک کنید مثل ظرف شستن کمک در انداختن سفره و جمع کردن اما نه اینکه بار تمام کارها به دوش شما باشد گاهی بنشینید و اجازه بدهید بقیه دخترها کار کنند و شما کاری نکنید شرعا هیچ تکلیفی برای این کار به گردن شما نیست
سوال شما را قبلا هم پاسخ دادم . عرض کردم یه مدت که شاید هم طولانی باشه فقط بشنوید و بس . سکوت کنید تا تمام شود . جلوی دیگر اقوام هم خیلی معمولی و با احترام رفتار کنید .
ببینید شما شیوه ی قبلی که داشتید شیوه پرخاش و دعوا و داد وبیداد و بیرون کردن و اینها بود به هیچ جا هم نرسید حالا یه مدت این شیوه رو امتحان کنید نهایتا نتیجه اش این می شود که شما همه راهها را برای حفظ و دوام زندگی تان رفته اید و تلاشتان را کرده اید و بعد ها افسوس نمی خورید که کاش فلان کار را می کردم شاید این اتفاق نمی افتاد . بهانه هم دست کسی نمی دهید که اگر تو راه می آمدی زندگی مان به اینجا نمی رسید. فکر نکنید باشیوه مشاجره می شود همیشه کار را پیش برد دیدید که نبرد . خانواده شما هم تا کی تا کجا می تواند حامی شما باشد؟ بالاخره شما می مانید و زندگی تان . آنوقت تکلیف شما چه می شود . الان زمانی است که شما باید فقط به دوام زندگی تان فکر کنید .
الان دقیقا تکلیف شرعی شما همین رضایت همسر و حفظ زندگی تان است . سعی کنید بسیار به مادرتان محبت کنید دلش را به دست بیاورید با زبان نرم آرام و قانعش کنید. شما تا می توانید دعا کنید تا می توانید توسل و توکل کنید چله حدیث کسا بگیرید چله دعای توسل بگیرید روزی 1001 استغفار را فراموش نکنید . موقع پخت غذا حتما 69 بار ذکر یا حمید و یا مجید بگویید و به این کار مداومت کنید
پاسخ:
سلام. خواهرم کار شما از اساس اشتباه بوده . ورود به مرحله ازدواج به این شکل خطاست. شما الان از کجا اطمینان دارید که اون اقا تا اینجا به شما دروغ گفته یانه؟ازکجا یقین دارید که اون عکسی که برای شما فرستاده عکس حقیقی بوده. شما که چنین ملاکهای ارزشمندی دارید چطور میخواهید از این شیوه به درست بودن افکاراون پی ببرید. جستجو کردن مورد مناسب برای ازدواج ازطریق مجازی منطقی ومعقول نیست عزیزم
پاسخ:
علیک سلام. بنده عرض کردم بخش مهم در تربیت بچه های مهدوی شکل برخورد والدین هست. من صاحب دو دختر هستم. تمام تلاشم همیشه بر این بوده که در مراحل مختلف سنی فرصت داشته باشند تا متناسب با شرایط فعالیت های خودشان را داشته باشند هر چند تلاش می کنم تا در خلال همان بازی های کودکانه جهت و مسیرشان مشخص شود. دوران کودکی ومخصوصا نوجوانی برهه ی حساسیست که تمام زندگی اینده انها پی ریزی شده وتاثیر مستقیم بر زندگی اجتماعی فردی و اعتقادی انها دارد.من پیشنهاد می کنم شما مروری برسیره تربیتی کودکان از منظر اهل بیت داشه باشید همین طور بر روند تربیتی بزرگانی چون شهید مدرس امام خمینی و حضرت اقا نیز مطالعه فرمایید. حضرت اقا در خاطرات کودکی شان دارند که ازسنین بسیار کم ملبس به لباس روحانیت شدند همان زمان توی کوچه عمامه را برمی داشتند گوشه قبا را بالا میزدند و با بچه ها بازی می کردند. این یعنی همان تربیت مهدوی. ضمن اینکه همیشه همراه شدن و همگام شدن با جامعه درست نیست چه بسا جامعه ممکن است مسیر را به خطا برود. بهترین راه همان پیروی از شیوه اهل بیت است. نکته جادویی در امر تربیت اینچنینی این است که بتوانیم شیوه صحیح تربیت مهدوی را باشرایط روحی وسنی کودک هماهنگ کنیم
پاسخ:
سلام عزیزم . از شر حی که دادید خیلی متاثر و متاسف شدم . شما درست می فرمایید عنان زندگی شما بیشتر از آنکه دست خود شما باشد دست خانواده هاست . من با موردی مواجه بودم که به مراتب از شما شدید تر بود . اوضاع به قدری بد بود که من حقیقتا دلم برای زن و شوهر جوان این ماجرا می سوخت . اما با یک برنامه ریزی منطقی همه چیز سامان نسبی گرفت . درست است که صددرصد حل نشد اما کار به جدایی نکشید . هر دو طرف فهمیدند که می توانند در کنار هم زندگی خوبی داشته باشند . اما این مسئله نیاز به هماهنگی هر دو نفر شما دارد . نیاز دارد که هر دو طرف شما منطقی و اصولی رفتار کنید . مقرراتی برای خانه تان وضع کنید و هرگز از این قوانین تخطی نکنید . در واقع تنها راه حل مسئله این است . هر چند راه حل دیگری هم هست می شود خانواده ها توافق کنند نزد مشاور بروند و با راهنمایی مشاور پیش بروند درکنارش همسر شما هم باید پیش مشاور برود تا یاد بگیرد بتوانید توازن میان خانواده ها برقرار کند و زندگی اش را مدیریت کند . اما من خوب می دانم که این راه حل برای شما هرگز عملی نخواهد شد احتمالا همسر شما حاضر به مراجعه نیست . خانواده ها که جای خود دارند . لذا عرض می کنم تنها راه حل همان است که گفتم باید بتوانید با هم توافق کنید و از این توافق تخطی نکنید.
برای شروع در محیطی کاملا دوستانه با همسرتان صحبت کنید . به او بگویید که او و زندگی تان را دوست دارید و حاضر هستید برای حفظ زندگی تان هر تلاشی که لازم باشد بکنید اما باید برای تداوم آن مقرراتی برای زندگی تان وضع کنید . حتما موافقت همسرتان را برای این مقررات بگیرید اما با محبت نه مشاجره . یادتان باشد که شما دیگر دختر منزل پدرتان نیستید پس اطاعت از والدین بر شما واجب نیست و اگر از شما می خواهند که حق نداری منزل پدرشوهرت بری وگرنه ما راضی نیستم حرف شرعی و منطقی نیست . اما اطاعت از همسرتان برای شما واجب است . قطعا شما قصد جدایی ندارید پس باید با منطق جلو بروید اگر قصد شما جدایی بود اینهمه مقدمه و موخره نداشت صاف می رفتید سراغ همان جدایی . حالا که قصد شما زندگی کردن است پس باید بدانید که اگر قرار است همسر شما در یک مواردی کوتاه بیاید شما هم باید کوتاه بیایید. این کوتاه آمدن شما جنبه ی شرعی دارد. والدین شما از سر ناراحتی این حرف را می زنند درست است که در جاهایی حق دارند اما شما باید بدانید که رضایت آنها در این مقوله به لحاظ شرعی و حقوقی محلی از اعراب ندارد . شما می توانید به همسرتان بگویید من برخلاف خواست خانواده ام و فقط به خاطر دل شما با خانواده تان رابطه برقرار می کنم اما مشروط بر اینکه هر دو هفته یکبار به منزل ایشان بروم . بدیهی است که باید به همسرتان بگویید هر زمان که دوست داشت می تواند به آنها سربزند اما شما بیشتر از همان دوهفته یکبار نمی روید . وقتی هم که رفتید محبت کنید و تمام حرفها را فقط بشنوید و همان جا دفن کنید و به خانه برگردید یادتان باشد کوچکترین تنش و گله به همسرتان مجددا همه چیز را از نو آغاز می کند . دهن به دهن گذاشتن با خانواده همسرتان هم با توجه به چیزهایی که فرمودید فایده ای ندارد لذا برای حفظ زندگی تان فقط سکوت کنید شما نهایتا سه چهار ساعت منزل آنها هستید این سه چهار ساعت را سکوت کنید تا تمام شود و برود . به همسرتان بگویید همان دو هفته یا سه هفته یکبار منزل پدرشما بیاید . اما به شما این اجازه را بدهد که هفته ای یکبار به منزل پدرتان سر بزنید . یادتان باشد که به هیچ عنوان مسائل آنجا را به همسرتان منتقل نکنید . از این به بعد هم کلمه ای در مذمت همسر یا خانواده همسرتان به والدینتان نگویید . لازم هم نیست که زحمت هایتان را به دوش خانواده تان بیندازید تا مجبور شوید به دل همه راه بیایید اینهمه زوج هستند که شرایط کاری همسرشما را دارند لازم نیست که همیشه متکی به خانواده تان باشید . یکی اش خود من . در شرایط سختی که شغل همسرم هست به فضل خدا هرگز در بدترین شرایط به خانواده خودم یا همسرم تکیه نکردم بااینکه دو تا بچه دارم . پس سعی کنید روی پای خودتان بایستید. اگر می توانید منزلتان را به جایی دورتر از والدینتان منتقل کنید . اطراف کرج مثل مهرشهر خیلی خوب است اگر می توانید نقل مکان کنید . اگر هم نه که هیچ. اما هرگز زیر بار نروید که منزل را به نام همسرتان کنید . هرگز زیر بار نروید و مهریه تان را نبخشید با شرایطی که شما دارید این کارها منطقی نیست .
پس متوجه شدیم که بهترین کار وضع قوانینی هست که هر دوی شما نباید از آن تخطی کنید .با همسرتان صحبت کنید که دوستش دارید و زندگی تان را هم دوست دارید . شرط کنید که حاضرید برخلاف خواست خانواده تان با خانواده اش رفت و آمد کنید . این رفتن شما هر دوهفته یکبار است اما ایشان در رفت و آمد و تماس تلفنی آزادند. ایشان هم هر دو یا سه هفته یکبار به خانواده شما سر بزنند اما شما اجازه بگیرید که هفته ای یکبار بروید . خانه همچنان به نام شما بماند . اما لازم نیست تا زمانیکه همسرتان چیزی از خانه نگفته شما این مطلب را یادش بیندازید . اگر گفت شما بگویید وگرنه چیزی نگویید. اگر امکان دارد از منزل مادرتان هم دور شوید اگر نه اشکال ندارد اما موقعیت خودتان را در حفظ اسرار خانواده همسرتان و شوهرتان حفظ کنید لازم نیست که تمام وقایع فی مابین شما و همسرتان و خانواده اش کف دست همه باشد ولو پدرومادرتان. سعی کنید عادت کنید که کمتر و کمتر به خانواده تان متکی باشید . قرار نیست بار زندگی شما روی دوش کسی باشد که بعد برای رعایت حالش به این شرایط گرفتار شوید. الان تمام اقوام شما از مشکل شما باخبرند می دانید چقدر طول می کشد تا آبروی از دست رفته جمع شود . چقدر طول می کشد که همسر شما بتواند سرش را جلوی اقوام بلند کند ؟
هیچ وقت هم یادتان نرود اگر خانواده همسرتان مقصر بودند خانواده شما هم به این ماجرا دامن زدند .اگر همسرتان با نداشتن مدیریت اوضاع را وخیم کرده خود شما هم در بد کردن شرایط بی تقصیر نبودید . پس لازمه ی برگرداندن اعتدال به زندگی تان کنترل شرایط است . با همسرتان صحبت کنید و اعتمادش را جلب کنید . یاد بگیرید زندگی کنید .برای خودتان دو نفر زندگی کنید . یاد بگیرید اجازه ندهید دخالت های دیگران مانع از خوشبختی شما شود . یاد بگیرید بزرگ شوید . محکم روی پایتان بایستید . شجاعت داشته باشید . مقاومت کنید . باور کنید اگر کمی ایستادگی کنید با مرور خاطرات خوب گذشته و مرور عشقی که به هم داشتید و مرور آینده ای با بچه های شیرین و قدو نیم قد می توانید پشت به پشت هم بدهید و زندگی تان را بسازید . امیدوارم خبرخوبی از شما بشنوم
پاسخ:
بله متوجه شدم کار خوبی کردید من در آخرین دقایقی که داشتم پاسخ شما رو دادم امیدوارم مفید باشه
پاسخ:
ان شاالله قسمت شما هم می شود
پاسخ:
سلام عزیزم. ببخشید تو رو خدا که این قدر دیر شد من کامنت شما رو توی سفر که بودم دیدم اما از اونجایی که کتاب اخلاقم همراهم نبود و نیاز داشتم که مستدل باهاتون صحبت کنم پاسخ به شما دیر شد حلال کنید عزیزم.
خودتان هم خوب فهمیده اید که کینه در قلب شما رخنه کرده . این اصلا خوب نیست درسته که این آقا مشکل داره اشکال اساسی از طرف ایشون هست اما این دلیل نمی شه که قلب شماکه محل خداست حالا جایگاه شیاطین بشه مراقب باشید که شیطان از این طریق در قلب شما رخنه نکنه . قلبی که جایگاه شیطان بشه خدا از اون بیرون میاد . هرچند که ایشون اخلاق تندی داره و این اخلاق ایشون رو از مدارج الهی به زیر می کشه اما دلیل نمی شه که شما هم باریسمان کینه از همون مدارج الهی پایین بیایید و سقوط کنید . اگر ایشون با اخلاق تندش داره مرتکب خطا می شه شما هم با بارور کردن و زنده نگه داشتن بذر کینه دارید مرتکب خطا می شید . به جای این کار برایش دعا کنید طلب خیر کنید این کار اولین حاصلش به خود شما برمی گردد و جان شما از زندانی که برایش با کینه ساخته و محصور کرده اید رها می شود
پاسخ:
سلام ببخشید که دیر شد.
نه اشکالی نداره اگه سوادم برسه جواب می دم
نه نمی توانید اصلا کدام مصنوعی هست که بتواند و این حق را داشته باشد و در این حد و قد و قواره باشد که به صانع خودش خرده بگیرد که چرا مرا آن طور که دوست داشتم و می خواستم نساختی . فرض کنید شما یک عروسک می سازید برفرض محال این عروسک مصنوع دست شما جان بگیرد و به کلام بیاید آیا می تواند به شما خرده بگیرد که چرا مرا این طور نساختی این طور نکردی ؟
بعد هم سوال شما از اساس اشکال دارد. این تنها فرشتگان هستند که توانایی انجام گناه ندارند یعنی اصلا فکر گناه به مخیله شان هم نمی رسد که بخواهند گناهی بکنند برای همین هم هست که مقام آنها از مقام انسانها پایین تر است وگرنه تمام گروه جنیان و انسانها توانایی انجام گناه دارند و اگر انجام نمی دهند دلیل بر این نیست که نمی توانند بلکه نمی خواهندکه انجام بدهند اهل بیت و معصومین هم از این قاعده مستثنی نیستند آنها خودشان نمی خواهند که گناه کنند.
در عالم محشر تمام موجودات مورد حساب و کتاب هستند از پیامبران گرفته تا انسانهای عادی . فقط این حساب و کتاب برای بعضی به واسطه ی تهذیب نفس و تقوایی که داشتند سرعت دارد برای بعضی کند است و برای بعضی به سختی زیاد همراه است . حتی حیوانات هم در عالم محشر به اندازه و توان خودشان مورد حساب و کتابند
پاسخ:
بهت زنگیدم گوشیت خاموش بود .
خوش به حالشان.
آقامون که به دلیل شرایط کاری نرفتن خودت که بهتر می دونی . اگر هم می تونست بره عمرا" منو می برد .
پاسخ:
سلام عزیزم من براتون شماره یک مشاوره می گذارم اونجا بهتر می تونن کمکتون کنن امکان ملاقات حضوری یا گذاشتن شماره و رو ندارم شرمنده
33504636
پاسخ:
سلام به روی ماهت
بله یادم هست . چقدر هم بابت اینکه توی تهران نیست افسوس خوردم.
باور کن به مادرش گفتم اگه پسر داشتم حتما می اومدم خواستگاریش
سلام سادات جان
****** * ** ***** ******* ****** *** ****** ** ***** **** **** *** ****** * ***** ***** *** ******* ****** ****** ***** *** *** ** ****** ***** ***** ***** ** ** ******** **** **** *** *** ** *** ** **** * **** *** **** ** ***** *** ***** ** **** ** ****** ***** ******* ***** *** *** ***** ****** ****** **** *** ** ** *** *** ****** ****** *** ***** ***** ***** ** ***** ***** ****** ******
**** **** *** *** ***** ** *** ** ***** ***** **** ******* **** **** *** **** **** ***** **** ******** ******** *** **** ** ***** ** *** ** ****** ***** **** * **** ** ******** ** ******* **** *** ** ** ******* ** ******** *** **** ** ******** **** ** ******* **** ******** ** ******* ** *** ***** **** ***** ********* **** ******** ***** ** ** **** ****** ******* ** **********
******* ** **** ******* **** ** **** *** **** ****** *** ***** * ******* ** ******* ******* ******** ** * **** *** ***** ****** ******* ** ** **** ***** ***** ******** ****** * ****** **** ******** ***** ** * *** *** ******* *** ***** ** *** ***** ****** **** **** ** **** ** *** ************ ******* ** *******
*** *** **** ******** ***** ** **** ***** ** *** **** **** ********* ** **** ******* *** **** ** * ***** *** **** ** ** ******* *** ** **** *** * ******* *** ******* ** ********* ** **** ******** ** **** ***** ***** **** ***** ****** ****** ** *** ***** ** ***** **** ***** * **** ** *** ****** ****** ** ** **** **** *** **** ***** *** ******* ********
**** ******* *** *** ****** **** ** **** *** ** **** ******
***** *** ** ** *******
*** **** ** ******* ***** **** *******
***** ****** **** ******** *** *** **** ** ** *** ** **** *** ***** **** ** ****
*** ** ****** ** ****** ** ******
*** ****** ***
**** ****