فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

دوران نوجوانی 2

دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۰۹ ق.ظ

اگر به خاطر شریف تان باشد در پستی که در گذشته خدمتتان ارایه شد ، درباره درون گرا و برون گرا بودن افراد و همچنین خصوصیات و ویژگی مربوط به هریک صحبت شد . همچنین گفته شد که هر یک از افراد با توجه به این خصوصیت ذاتی می توانند وارد چه رشته ی تحصیلی و دانشگاهی شوند . امروز بنا به خواست یکی از دوستان خواننده این وبلاگ  ، بنا را بر ادامه این بحث گذاشتیم .

لازم به ذکر است این مبحث برای والدینی که فرزند نوجوان دارند یا نوجوانهایی که قصد انتخاب رشته یا حتی شغل آینده شان را دارند بسیار لازم و ضروری است . از آنجاییکه این مبحث یکی از اصلی ترین دغدغه های والدین و نوجوانان است مطالعه و حتی یادداشت برداری از آن را توصیه می کنم .

خلاصه مباحث مربوط به درون گرایی و برون گرایی :

- عموما" بچه های فرد (فرزندان اول ، سوم و..) درون گرا هستند . آنها حساس، زودرنج،پراسترس،معمولا" عصبی،مسوولیت پذیر،مردد در تصمیم گیری،محتاط همراه با اعتماد به نفس پایین،جزیی نگر،دقیق و فردگرا هستند. آنها شب امتحان میل به سکوت و آرامش و تنهای دارند و دلیل این امر میزان استرس غالب بر آنهاست. موقع استرس عرق سرد می کنند . تمام فصلها و حتی پارگراف ها را بادقت مطالعه می کنند.

رشته های مناسب برای این افراد در گروه های مختلف باید شامل رشته های فردی و جزیی و عمیق باشد . 

در گروه ریاضی : مهندسی عمران ، نرم افزار،الکترونیک و معماری

در گروه تجربی : جراحی ها و پزشکی تخصصی

در گروه انسانی : کلام ،فلسفه،منطق و حسابداری

در گروه فن و حرفه ای : گرافیک معماری و عکاسی است .


- عموما" بچه های زوج(دوم،چهارم و...) برون گرا هستند. آنها کلی نگر، سطحی،دمدمی مزاج،ریسک پذیر، شاد ، زودباور،خونسرد و جمع گرا هستند.

توجه داشته باشید ممکن است یک فرد درون گرا یا برون گرا تمام این خصوصیات را یکجا نداشته باشد و حتی بعضی از خصوصیت هر دو طیف را داشته باشد اما کفه ی ترازوی یکی از دیگری سنگین ترباشد. مشکل اصلی این افراد عدم تمرکز آنهاست لاکن به دلیل آرامش و استرس کمتر گیرایی بالاتری دارند.بهترین رشته ها برای این افراد رشته های سطحی ، کلی و جمعی است.

در گروه ریاضی : مهندس صنایع و مکانیک

در گروه تجربی : پزشکی عمومی 

در گروه انسانی : مشاوره ، جامعه شناسی،علوم قرآنی و مبلغ

در گروه فنی و حرفه ای : بازیگری و فیلم سازی است.


مبحث امروز:

تیپ های شخصیتی:

* افرادی با تیپ شخصیتی واقع گرایانه : علاقمند به مشاغل مهندسی فنی و علمی . کار در بخش صنعت و تجارت و خدمات . سروکار داشتن با ابزار و اشیا را دوست دارند . به ورزش و کار در محیط های بسته علاقه دارند. تمایلی به تغییر رشته و شغل ندارند . افرادی صادق ، سنتی ، انعطاف پذیر،رک،جدی ، اهل عمل ، فعال در کار ، محطاط ،غیراجتماعی و خود محور هستند .

این افراد با این ویژگی ها می توانند وارد رشته ریاضی شوند.


* افرادی با تیپ شخصیتی جستجوگر: علاقمند به ریاضی و علوم و حل مسائل ذهنی و شناخت راز دنیا،علاقمند به کارهای علمی و پژوهشی ،کار انفرادی، تکنولوژی ،منطقی،روشن فکر، دقیق،دیرباور،اندیشمند،کم حرف، مستقل،منظم،گوشه گیر،منتقد،دارای شخصیت پیچیده،خودنماوهوشیارهستند.این افراد می توانند وارد رشته علوم تجربی شوند.


*افرادی با تیپ شخصیتی هنری: جذب مشاغل هنر و ادبیات می شوند. فعالیت آزادانه و مبهم و نامنظم دارند. از روابط منظم و قاعده دار گریزان هستند. روابط عمومی خوب دارند . به سادگی احساس خود را بیان می کنند . خیالپرداز و مستقل و درونگرا هستند. غیرسنتی و آرمانگرا ، وسواسی ، مبتکر، خلاق،عاطفی ، مبهم و حساس هستند.

این افراد می توانند وارد رشته علوم انسانی و هنر شوند.


* افرادی با تیپ شخصیتی اجتماعی : علاقمند به فعالیت و نفوذ اجتماعی و جمع گرا هستند. به جای حل عقلانی به حل احساسی تمایل دارند. روحیه همیاری دارند .بسیارمسوول و بشردوست هستند. به سمت مشاغل اجتماعی و آموزشی و بهزیستی علاقه دارند . بهترین نمونه مشاغل برای این افراد : مشاور ، پرستاری، گفتار درمان گری است . آنها افرادی اهل معاشرت،باتدبیر،مسلط،مهربان و اهل ادب و آرمانگراهستند. 


* افرادی با تیپ شخصیتی جسور : قدرت ریسک بالا دارند. کارهای اقتصادی و بورس را دوست دارند. عدم علاقه به مسائل علمی دارند و درآمد اقتصادی در اولویت کاری آنهاست. دقیق و بلند پرواز هستند. علاقمند به پرحرفی و سخنرانی و سیاست هستند.


* افرادی با تیپ شخصیتی قراردادی و محافظه کار: به کارهای روتین و منظم علاقه دارد . مانند معلمی ، کارمندی و کار دفتری . اهل ریسک نیستند و دوست دار نظم و ترتیب و قوانین و مقررات . آنها افرادی محطاط و منظم و اهل عمل ، مطیع ،کارآمد و با وجدان ، دوراندیش و پیگیر هستند.


** توجه داشته باشید برای ورود به رشته تجربی باید : دارای پشتکار و حوصله باشید. سخت کوشی ،دقت،تیزبینی ،حافظه و قدرت تجسم بالا داشته باشید. علاقه به طبیعت و انسان ها از ویژگی های واردشدگان به این رشته است.


** توجه داشته باشید برای ورود به رشته ریاضی باید: به مفاهیم ریاضی و فیزیک علاقمند باشید. تحلیگر و منطقی ، دقیق و خلاق با قدرت تجسم بالا و تمایل به کار علمی همراه با پشتکار باشید.


** توجه داشته باشید برای ورود به رشته انسانی باید: دارای تیپ اجتماعی و روحیه همدلی و مردم دوستی باشید . به مسائل اجتماعی علاقمند باشید و توانایی کلامی و ارتباطی خوبی داشته باشید.


** توجه داشته باشید برای ورود به رشته معارف باید: به مسائل معنوی و مذهبی علاقمند باشید . دارای عربی قوی و اهل مطالعه باشید . قدرت استدلال و سخنوری خوبی باشید.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۵
سیده طهورا آل طاها

نوجوان و انتخاب رشته

نظرات  (۳۵)

سلام
جواب سوال بنده رو ندادید.
جواب سوال متفاوت تری رو دادید. البته مفید بود. ممنونم
فرض کنید فردی در هفته فقط دو روز و در هر روز دو ساعت سر کار میرود (نه 6 روز هفته و از 7 صبح تا 4 بعد از ظهر). 
حال نظر شما راجع به این جمله که روانشناس ها میگن چیه؟؟
این جمله که میگن مراقبت از فرزندتون رو به خانواده شوهر نسپارین ...
پاسخ:
سلام عزیزم. دقیقا متوجه نمیشم. یعنی جایی شنیدید یا خوندید که بچه رو دست خانواده شوهرتون نسپرید؟ یعنی منظورشون این بوده فقط دست اونا نسپرید اگه دست خانواده خودتون باشه اشکال نداره؟ ببخشید واقعا متوجه نمیشم. 
اما دو روز در هفته , اونم فقط دو ساعت مشکلی نیست اصلا. بهتره یه جور هماهنگ بشه که تو محیط خونه به وسیله یکی از مادربزرگها یا اگه ممکنه پدربچه باشه. تا مادر خودش رو به خونه برسونه. مادر می تونه شیرخودش رو تو شیشه بدوشه تا وقتی نیست به بچه بدن . مشکلی نیست ان شاالله.

اما این تاکید روی خانواده شوهر رو متوجه نمیشم. ببخشید.
۱۲ آذر ۹۶ ، ۰۱:۴۵ نیلوفر ابی
سلام سوالات من بدستتون رسیده؟
پاسخ:
سلام . فقط همین دو تا کامنت از شما اینجا هست عزیزم
۱۲ آذر ۹۶ ، ۰۱:۴۵ نیلوفر ابی
سلام طهورا بانو جان زیر پست قبلی دو بار نوشتم و ازتون کمک خاستم جواب ندادید نمیدونم چرا؟ اگه ممکن بخونید و راهنماییم کنید.سوال دیگه ام اینه که من بشدت وسواس فکری دارم.چکار کنم که این به دخترم منتقل نشه آخه گاهی اوقات میبنم یه رگه هایی توش نمودار میشه مثلا یه دفعه ساکتو بیصدا گریه میکنه وقتی متوجه میشم و میپرسم میگه مثلا یاد فلان اتفاق که منو ناراحت کرده بود افتادم در صورتی که شاید چندین ماه ازش گذشته باشه
پاسخ:
سلام عزیزم هیچ کامنتی اینجا از شما نیست. اشتباه نمی کنید؟فقط همین کامنت هست و کامنت کوتاه دیگه. من تقریبا هیچ کامنتی رو بی پاسخ نمی ذارم.
وسواس انواع مختلف داره که یک موردش وسواس فکریه . ریشه های وسواس مختلفه بعضیا معتقدند ارثی هست و بعضیا می گن اکتسابی هست ولی اغلب معتقدن هم اکتسابیه هم ارثی. گاهی فرد می تونه با کمک گرفتن از مشاور بدون مصرف دارو بر وسواس غلبه کنه یا حداقل تعدیلش کنه. گاهی هم حتما باید دارو مصرف کنن . 
ممکنه وسواس فرزندتون ریشه اش توارث باشه یا با دیدن حالات شما و حساسیت های شما , اونهم از شما یاد گرفته باشه. ممکنه ریشه وسواس شما و حالات دخترتون در اضطراب هم باشه. با توجه به توضیحاتی که خدمت شریفتون عرض کردم مساله باید با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل بشه .
تنها توصیه ام به شما اینه که اولا وسواس خودتون رو درمان کنید و ثانیا نگذارید به هیچ عنوان فرزندتون متوجه بشه . یعنی بروزش ندید. جلوی چشم دخترتون حساسیت هاتون رو بپوشونید. 
سلام و خدا قوت
وقت شما بخیر
نظرتون در مورد این جمله چیه که میگن مراقبت از فرزندتون رو به خانواده شوهر نسپارین ...
کسی که کارمند هست و بیشتراز 9 ماه مرخصی نداره باید چکار بکنه؟؟
پاسخ:
سلام عزیزم. در واقع باید بگم این جمله ناقصه.  درستش این هست که مراقبت از فرزندتون رو به خانواده خودتون و شوهرتون نسپارید , مراقبت از فرزندتون وظیفه شماست و این از حقوقی هست که فرزندتون داره. 
اما در پاسخ به سوالتون باید بگم , اینجا دو نکته مطرحه :
۱_وضعیت عاقلانه و اصولی 
۲_وضعیتی که دلمون خوش باشه که نه سیخ سوخته و نه کباب.
در وضعیت اصولی و عاقلانه  , باید گفت بچه ها زیر ۷سال شدیدا به محیط خانه و حضور و آغوش والدین و به طور خاص و ویژه به مادر , نیاز دارند. کمبود در این زمینه آسیب ها و مخاطرات زیادی رو به دنبال داره که یکی از وسیع ترین آنها شکل گیری اضطراب در آنهاست . اضطراب , برخلاف اسم ساده اش , ریشه مشکلات عدیده در کودکان , از جمله خودارضایی است . ریشه ای که تا بزرگسالی نیز همراه او خواهد ماند. چه بسا برای درمان مشکلات ناشی از آن مجبور شویم , صدها برابر حقوق ماهانه خود را صرف درمان کودک کنیم . بی دلیل نیست که همیشه پبشگیری بهتر و کم هزینه تر از درمان است. 
مطلوب این است که نگهداری از فرزند تا ۷سالگی تنها در کانون خانه و تحت نظر مادر باشد اما اگر به هر دلیل شرایط هماهنگ نبود فرستادن بچه ها به مهد یا در شرایط بهتر در کنار والدین همسر یا خودتان , از سن چهار سالگی هست. اما این به معنای آن نیست که انجام این کار خالی از مخاطره است. یا چیزی از مسوولیت والدین کم می کند. 
با این وجود سپردن بچه زیر سه سال و بطور خاص دوسال به پایین مطلقا کار درستی نیست خواه مهد باشد یا والدین هر یک از طرفین. 
اگر در طول هفته دو سه روز و در ساعات محدود , غیبت صورت بگیرد قابل تحمل است اما از شنبه تا پنجشنبه و از ۷صبح تا۴ عصر, قابل قبول نیست.
در شرایط نه سیخ بسوزد و نه کباب , اوضاع آن طوری پیش میرود که من دلم بخواهد نه ان طوری که مناسب تربیت روح و جسم فرزندم است . آنجا مهدکودک , مادرم, مادرشوهرم جای مرا بعنوان مادر پر می کنند(شما بخوانید , پر نمی کنند) , ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا من به کار خودم برسم و بقیه هم فرزندم را بزرگ کنند. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
***** *** **** *** **** ** *** *** ** **** *** **** ***** *** ******* * **** ****** **** ***** **** ***** ***** *** * **** ***** **** ******* ******* **** ******* ***** ******* ** ******* ******** ** **** ** *******
** *********** ****** *** ** *** *** *** ** ** *** **** ****  ** *** ***** ** ** **** **** ********* **** **  ** ** **** ***** **** 
**** *** **** ***** ** **** ** ***** *** *** *** ****** ** *** ****** ** ******* ***** ***** **** ****** *****
***** **** ****
پاسخ:
ظاهرا بحث اعتماد به نفس در شما جدی هست. 
بنده هنوز هم عرض میکنم این مشکل رو حل کنید. چه کار رو قبول می کنید و چه نمی کنید.
گویا خیلی حوصله ندارید خودتان را توی دردسر بیندازید وزندگی روتین رو که بهش عادت کردین ترجیح میدین
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** *
**** ** ** ****** ***** *** ******* ***** *** **** **** ****** *** ** **** **** *** ** ** *** **** ***** *** 
***** * ***** ** ***** **** ***** ********** ***  *** ****** ** *** ***** ****** **** ** *** *** ***** **** ** **** **** **** ***** ** **** ** ***** ******* ****** ****** ** ** ** ***  ** ***** ******* *** ***** ******* ** ******** **** **** *** **** ***** **** ****** *** **** ***** *** *
******* *** ****** ** ** *** ******* ** **** **** *** *****  *** ****** ********* **** 
**** *** ** ***** ****
پاسخ:
سلام عزیزم به سلامتی مبارک باشه.
لازمه تدریس در هر پایه ای که باشد ، نیاز به اعتماد به نفس کافی و بالاست . توصیه حقیر به شما این است که کار رو رد نکنید (البته اگر می توانید اولیت نخست و اساسی رو به خانه و خانواده بدهید و بعد به کار و گرفتاری هایش برسید) اما حتما و حتما و الزاما پیش یک مشاور خوب برید و راهکارهای بالا بردن اعتماد به نفستون را فرابگیرید. خصوصا مقطع دانشگاه ، شرایط حساس تره و نیاز داره شما با اعتماد به خودتون وارد کلاس بشید
۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۶:۴۵ اردیبهشت ..
سلام.چشماتون سلامت.خدا خیرتون بده.

پاسخ:
سلام. سلامت باشید
سلام طهورا خانم 
شما کلیپی از دکتر فرهنگ و امثال ایشون که از خواستگاری حرف بزنن ندارید؟
مناسب پخش توی کلاس مختلط دانش خانواده باشه 
ممنون میشم ازتون 
دوستانی که هم این نظر رو میبینن اگه سراغ دارن بگن 
ببخشید واقعا ...بازم ممنون
پاسخ:
سلام  نه عزیزم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** *****
**** ** ****
** **** ** **** ********** **** ******** ** *** ******* ****** ** ***** ** ******* ****** **** **** ******* ***** ****** ** * **** ****** ***** ** ***** ** **** ** **** ****** ***** *** ***** *** *** **** ** ** ****** ** ** ** **** **** **** * ** *** *** *** ****** ******
***** ****** **** ** ** ** ** *** ** ********* *** ********** *** ** ** **** ** ***** *** **** * *** **** **** **** ****** * ***** ****** ** ******** ** *** **** ** ****** ** ****** ******** **** **** ********* ** *** **** ****** ** ******** **** *** ************** ** ***** *********** **** **** *** *** ***** *** *** ******* **** **** *** *** *** * **** ** ******** **** *** ** *** ** ** ****** *** ** ****** ********* ** *** *** *** *** *** ** *** **** ** ***** *** ** *** **** **** *** ** **** **** ******* *** ** ****** *** * **** **** ********* ***** **** ********** ** ** *** ** ** ******* **** ** ***** *** ********** *** ********** *** ** ***** *** **** *** ******** ** **** **** *** ******* ** ** *** ****** *** **** *** *** ***** ****** **** ** ** **** **** **** *** **** **** ** **** ********* ***** ** ******** **** ********** ********** ** ******* *** *** ***** *** **** ********** ******** *** ***** ** *** **
پاسخ:
سلام عزیزم.
هیچ مسوولیتی در این زمینه بر دوش شما نیست. از همین الان که این پیام رو می خونی دیگه هرگز بهش پیام نده. به نظر میرسه شما بیشتر از ایشون , وابسته شدی. اگر غیر از اینه باید پیام ندادن و فراموش کردن براتون کار راحتی باشه
وای طهورا تو‌رو خدا،این پست جدید چیه نوشتی،چرا همه دارن حرف از مرگ و کفن می زنن،بخدا گریه ام گرفت.خاک تو سرم.
پاسخ:
ای بابا... خدا نکنه.. چرا خاک برسرت؟!!
ان شاالله سرت سلامت باشه. بهرحال مرگ هم بخشی از زندگیه نمیشه ازش فرار کرد.
۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۱:۴۸ اردیبهشت ..
سلام سیده بانو 
لطفا اگه خاطرتون بود برای یکی از عزیزانم سر نماز دعا کنید.شدیدا محتاج دعاتون هستم.
پاسخ:
سلام. محتاجیم به دعا. به روی چشم
. سلام.

من ب یه مشکل برخوردم...

حدود شش ماه پیش، مادر یه شازده از اقوام دور، به یکی از اقوام گفته بود که ماازدختر فلانی خوشمون اومده. و اون اقوام ب مادرم گفت که همچین قضیه ای هست. مادرمم گفتن دخترم مذهبیه و اینا و آقا پسر باید اهل نماز و روزه باشن. ینی بنده رو لو دادن!

حالا نکته قضیه اینجاست که مادرم از یکی از دوستان شازده درموردشون پرسیدن ، دوستش گفتن که از نظر اخلاقی تضمین میکنم ولی از نظر نماز تضمین نمیدم وتاحالا نمازخوندنش رو ندیدم.

و شنیدن این نکته موجب شده بنده قبل از صحبت کردن با شازده، دلسرد بشم. تازه علاوه براین از نظر فرهنگی دوخانواده اصلا بهم نمیخوریم. اونا اهل رقص و آرایش واینا . وما مخالف این چیزا.

ومخالفتم رو ب مادرم اعلام کردم. اما مادرجان متاسفانه قبول نمیکنن. میگن پسر خوبیه و از خودمونه و غریبه نیست.... 

بالاخره بنده بخاطر مادرم راضی شدم که حداقل اجازه بدم بیان خواستگاری و با شازده صحبت کنم.

اما نکته ای که موجب دلشوره من شده اینه که، مادرشازده رفتن ب یکی از بزرگان اقوام گفتن که بله ما از دختر فلانی خوشمون اومده و...

ینی حتی قبل از اینکه با مادرخودم مطرح کنند، پیش اقوام دیگه مطرح کردن و میکنن... ینی قضیه قبل از رسمی شدن داره بین فامیل می پیچه !! شاید جواب من نه بود، چرا قبل از اینکه به خانواده ام  رسما بگن ،حتی ی تماس تلفنی، پیش بقیه میگن؟!! 

میترسم این قضیه بزرگ بشه و من لای منگنه قرار بگیرم !

از شما ی درخواست داشتم. چطور مادرم راضی کنم که من مخالفم؟ 
از اون بدتر، اونا اومدن خونه ما، چطوری جواب منفی بهشون بدیم؟ 

حس میکنم قضیه الکی داره بزرگ میشه و مجبورمیشم بله رو بگم... یا حتی باید بابت نه گفتنم ب فک و فامیل جواب پس بدم...

ناراحتم بابت اینکه مادر شازده هنوز با ما صحبت نکردن، دارن بین فامیل پخش میکنن.
پاسخ:
سلام عزیزم هیچ نیازی نیست که تحت فشار قرار بگیرید. کار ایشون البته درست نیست اما شما هم بدور از احساسات کاملا منطقی با مساله برخورد کنید.
حتما بذارید بیان شاید ایشون همانی باشند که مورد نظر شماست یا لااقل به شما نزدیکه
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** **** *** * ****** * **** ****
** * ****** **** ** * **** **** **** ** **** ******* **** ******* **** **** *** ****** ** ***** **** *** * ** **** *** * **** ******** ****
*** ***** ******* *** ***** * **** ******* ***** ***** ** ****** **** **** **** **** * *** ** **** ******* ****** *** **** **** ** ** **** *** ******
*** ***** **** ** ******* **** * ** ***** *** ** ***** * **** **** *** ***** 
*** ***** ** ** **** * ** **** ** ******* **** ****
****** *** ***** ** **** ****
پاسخ:
سلام عزیزم جلسه اول مطرح نکنید. از جلسه دوم به بعد بگید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام حرفهای شما درست و منطقیه اما یه سوال برای من ایجاد **** *** ** ** *** ****** * ********* ***** * *** ***** ** ***** *** *** ** *** **** ***** **** *** ** **** **** **** ***** ***** ***** ***** **** **** **** *** ****** *** ***** ** *** **** ***** ****** * **** **** * *** **** ***** **** **** *** ** ** **** ** *** **** **** ***** ** ****** **** ***** *** ***** **** *** ***** ***** ** *** ***** **** ******** ***** ****
**** **** ** **** **** ** ** ***** ** ***** *** **** ***** *** ****** *** **** ** ***** *** * ** ***** **** **** ** ***** **** **** ****** *** **** *** ******* *** ****** *** **** *** * ***** **** ****** *** ****** ***** **** **** *** ****
***** **** ***** *** ***
پاسخ:
سلام عزیزم. چرا باید عادت بشه عزیزم. شما مدتی بعنوان یک راهکار به این مساله نگاه کنید . اگر امکانش هست که ایشون به یک مشاور مراجعه کنند قطعا موثرتر هست ان شاالله. اما اگر امکانش نیست شما یا باید به شرایط تن بدید و باقی زندگی رو با حرص و جوش خوردن بگذرونید یا باید حرکتی در جهت بعتر شدن اوضاع داشته باشید. به هر حال یکی از این سه حالت هست. شما تلاشتون رو بکنید و اگر نتیجه نگرفتید ایشون باید این مشکل رو ریشه ای درمان و حل کنند. معمولا ایشون وقتی توجه شما رو ببینند حساسیتش نباید بیشتر بشه و اگر بیشتر شد همانطور که عرض کردم باید جهت حل مشکل اقدام اساسی کنند. شما هم نباید انتظار داشته باشید همه چیز به سرعت حل بشه باید تحمل داشته باشید و صبوری کنید.
نه , اگه ایشون با اینکه شما با مادرتون برید مشکلی ندارند شما هم حساسش نکنید . فقط در مواردی که حساس هستند وارد عمل بشید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام طهورا جان
امیدوارم که حالت شما و خانواده ی محترم خوب باشند.
چند وقتی هست که میخواستم مطلب رو بنویسم ولی عقب می افتاد تا اینکه امروز که بلاخره می نویسم.
******** ** **** **** ** ** **** *** ****** *** **** ** **** **** ***** **** **** *** ***** ***** ** ****** ** **** ***** ***** ***** ** ****** **** * ***** * ******** ***** ** ***** ***** ******* * ***
**** **** ** ** *** **** * ***** ***** ** **** ***** ****

*********************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************

****************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************

**** ***** ***** ***** * ******** ** **** ** **** ** ***** ***** *** ** ** *** ***** **** *** *** ****** *** *** **** ***** ******** *** * *** ** *** ***** **** ******** ** ******* ***** ***** **** * *** **** ** *** **** ** **** ****** ***** ***** ** ***** *** ** ** **** ***** *** ** ****** ** *** *****
***** ** ** *** ****** **** ****** ** **** **** ** **** ** ******* ** ***** *** ** **** * *** **** *** ***** *** ***** * ** ***** **** ** **** **** *** ****** * ** *** ****** ***** *** ** *** ****** ** ****

** ** ** ****** ***** *** **** ****** ***** *** **** *** ** *** **** * ***** ***** * ****** ** ** *** *** *** ** ***** ****** *** **** ** **** **** * **** *** *** ** ***** ** ***** * ****** * **** * **** * *** ** *******
*** **** **** *** **** ** *** ** ****** *** ****** **** * ****** ** **** *** **** ****** ** **** ***** ***** ***** ******* * **** **** ******* ***** *** *** ***** ***** * *** ***** ** ******* * *** ** *** ***** ** ** ***** ****** ******* *** **** **** ***** ****** ** ****** *** **** * ** *** ** **** ***** *** **** *** ***** *** **** **** **** ***** ** *****

***** **** ** *** ** ****** ***** **** ***** **** ** ** ***** * **** ** ** ******
*** ** *** *** ****
** **** **
پاسخ:
سلام سارا جان. اطلاعی نداشتم. تا حالا گذرم به این سایت نیفتاده بود. والا صدای منم بجز خدا و اهل بیت بجایی نمیرسه. 
حالا برم ببینم اصلا چی میگن.
.سلام 
مردها زنهایی رو که در عین مهربان بودن,قاطع و مقتدر هستند و در عین قاطعیت, اطاعت پذیری خوبی دارند رو تحسین می کنن.   اگر فرصت کردین تو یه پست جداگانه در مورد این جمله توضیح بدین . جمع شدن این خصوصیات کارسختیه که متاسفانه اکثر ما خانمها اونو بلد نیستیم
پاسخ:
سلام عزیزم. بله فرمایش شما رو قبول دارم. تقریبا تعداد دختران و بانوانی که توانایی جمع بین اینها رو داشته باشن انگشت شماره. در حالیکه خداوند توانایی این کار رو در نهاد همه زنها قرار داده. کافیه زنها و دختران ما و مادران اونا بجای پرداختن به حواشی به اصل بپردازن
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** ** ******** ****** ****** **** ** ***** ** *** ** ***** * ** *** **** ******* **** ** ** ***** ***** ***** ** ****** **** **** **** ***** *** **** ****** *** ** ***** ***** ***** **** *** ** **** ******* ****** ******* ****** **** * **** ** ** ** ****** *** ***** **** ** **** ***** *** ** **** **** ***** *** *** **** ** *** *** ** **** *** ** ** **** **** * ****** **** ** ** ***** ** ** *** ****** *** ***** **** ** ** **** **** ***** ***** *** **** **** ***** ** *** ******* ****** **** **** *** **** ***** ********* *** *** ***** ** ** ***** **** **** **** **** **** *** ****** **** ** **** ***** **** ***** ***** **** *** ***** **** ** *** ***** *** ** **** ****** ***** **** ***** *** **** **** ***** ***** ***** ** ***** **** *** *** **** ** **** **** **** ***** ******* ****** ***** **** ** ******* **** **** ** ***** ** ****** **** * ****** ***** ***** **** **** * ***** ***** ** **** ****** **** **** ** *** *** ***** ***** **** ****** **** * *** ****** ******* **** ***** *** *** *** ****** **** ******* ** *** **** *** * **** ****** ***** **** ***** ** ** ***** ***** * *** *** *** ** ** ******* ***** ***** ***** ** *** **** ***** *** **** *** **** ***** ****** ***** ** ***** ******* ***** *** ** *** ***** ***** ***** *** ***** ** *** ****** *** ** *** **** **** **** ** ***** ***** ** *** ***** ****** ***** ** *** *** ****** ** *** ****** *** ******* ** *** ****** ***** *** **** * ***** ** **** *** *** ****** **** ***** *** ** *** ***** ***** ** *** ***** ***** **** ** ***** ***** ***** ** ***** ***** *** ** ***** *** **** **** *** ***** **** ***** ** *** ****** ***** ****** ****** *** **** ***** **** ******* **** *** ***** ***** **** *** **** * **** ******** ***** ***** * **** ***** *** ***
پاسخ:
سلام عزیزم.
ببینید ریشه این اخلاق ایشون قطعا باید بررسی بشه باید ببینیم چرا این نگرش در ایشون پیدا شده. آیا نگاه غلط ایشون به دین باعثش شده یا تربیت خانواده یا اتفاقی که در گذشته براشون روی داده. اما ریشه هر چی که باشه قابلیت تعدیل در آن هست. حتی اگه نگیم اصلاح کامل میشه با درایت این رفتار رو به اعتدال نسبی نزدیک کرد.
اولین قدم در این مسیر همراهی و همکاری و سعه صدر خودتون رو می طلبه. باید در این مسیر خودتون هم صبور باشید . 
مثلا بعضی وقتا که توی خونه هستید به همسرتون بگید پرده ها رو خوب بکش من معلوم نباشم. یا وقتی بیرون هستید بگید روسری ام جلو هست؟موهام پیدا نیست؟نگاه کن ببین حجابم خوبه. درکسانیکه روی این مساله حساسیت دارن این روش باعث میشه اطمینان پیدا کنن شما اگه در این زمینه مثل ایشون حساس نیستی کمتر هم نیستی. این اطمینان کم کم و به مرور زمان رفتار ایشون رو به تعادل نزدیک می کنه. وقتی فقط صحبت در مورد خرید لباس برای شما در خونه مطرح میشه , شما بلافاصله بگید برای لباس خودت هم که باید باشی چون مغازه دار نامحرمه یا مشتری ها نامحرمن. کاری کن که ببینه شما خودت جلو جلو روی این مساله حساس هستی و نیاز به تذکر ایشون نیست. تمام چیزایی که می دونی محل تذکر ایشون هست علاوه بر اینکه زبونی به خودش می گی , خودت رعایت کن. آنقدر ادامه بده که ایشون از بابت شما خیالش راحت بشه.
پوشیه رو من معمولا توصیه می کنم چون قدم بلند و موثری هست. تقریبا امکان نداشته که با این روش , رفتار مرد تعدیل نداشته باشه. اگر تا این اندازه که می فرمایید براتون سخت نبود روش خوبی بود.
نکته قابل ذکر اینه که , همیشه برای اصلاح یک عادت غلط باید زمان کافی بگذارید. صبور باشید و عجله نکنید . گمان نکنید که زود به نتیجه میرسید.
چقدر کامنت مهلا جان خوب و قشنگ بود و سرشار از حس خوب.
الهی که تا ابد در کنار همسرش خوشبخت و زندگیش پر از آرامش باشه.
سلام خانومی. من یکی از نظرات رو اینجا خوندم که خانومی میخواستن همسر دوم بشن و چیزی به ذهنم رسید که میخوام عرض کنم خدمتتون. من یه سوال از این خانوم دارم و اون اینه که این خانوم اگه خودشون همسر اول بودن راضی‌میشدن که زن دیگه ای رو در کنار خودشون به عنوان همسر دوم‌شوهرشون بپذیرن؟ 
و مورد دیگه ای که طهورا خانوم میخوام عرض کنم اینه که به نظر من که بین دوستانم مجردم که سنشونم داره بالا میره یه چیز مشترک هست و اونم اینه که این دوستان من اکثریتشون خواستگارهای بسیار خوبی داشتند و مثلا دیگه در کمترین حالت ممکن سالی سه چهار تا خواستگار بود(کم ترین مورد) ولی هرکدوم رو بنا به دلایلی رد میکردن. یکی سرش کچل بود یکی کوتاه بود یکی با مامانش زندگی میکرد یکی پولدار نبود یکی تو مغازه ی باباش بود و از خودش مغازه نداشت یکی دانشجو بود و زندگی دانشجویی داشت و ... و تک و توک بود بینشون که خواستگارها واقعا مشکلات حاد داشتند و نمیشد باهاشون ازدواج کرد . حتی یادمه یکیشون فقط سر مهریه به هم خورد (کم اهمیت ترین مسیله ممکن) ، پدر عروس میگفت سیصد تا ، پدر دوماد میگفت صد تا. حالا ببینین که این والدین چه اشتباه بزرگی رو مرتکب شدن. اخه سر مهریه ازدواج دوتا جوون رواست که به هم بخوره؟ یا مثلا پسرایی رو میشناختم که تا میدیدن دخترخانوم بسیار موقر و خوبی مثلا تو یه محله متوسط به پایین خونه دارن اصن میگفتن اونجا‌ خواستگاری نریم. خب اخه اینا چه دلایلی مسخره ایه . مثلا واسه ما هم که میگیم‌‌تمدن هفت هزارساله داریم‌و ... .  اصلا به جوونا نمیگن که بابا شما شروع کنین خدا کمک میکنه خونه دار میشین ماشین دار میشین با هم زندگیتونو میسازین . فقط و فقط میگن از همون اول همه چیز باید حاضر باشه. پسر جوون باشه تحصیلات عالی داشته باشه شغل عالی داشته باشه پولدارم باشه، اخه اینا با هم یه جا میشه؟ اصلا عقل یه همچین چیزی رو قبول میکنه ؟ یا مثلا جدیدا پسرا یه چیزی واسشون مهم شده اونم ملک و املاک پدر دخترهست. اخه این چه کار پستیه؟ به خدا خجالت آوره. من خودم از یه خونواده ای بودم که سطح مالیمون خوب بود و مثلا تو فامیلمون هشتصد تا سکه کمتر نداشتیم. ولی چون سن کم ازدواج کردیم و همسرم دانشجو بود پدرم خیلی با همسرم راه اومدن و از همون اول همه چیز رو ساده گرفتن . از مهریه تااا مراسم عروسی. پدرم رو عموها و عمه هام بابت این کار سرزنش کردن اما ایشون گفتن من از یه پسر دانشجو انتظارات آنچنانی ندارم . ما خیلی از مراسم رو نگرفتیم. بله برون نگرفتیم. عقد محضری بود با یه شیرینی و یه موز. من واسه عقد مانتو شلوار پوشیدم با یه روسری. حلقمون ارزونترین حلقه بازار بود. لباس عروسی من سال نود و پنج دویست و پنجاه هزار تومن شد. یعنی مهمونای مراسم ما تک تکشون لباسشون از لباس من گرونتر بود. وسایل آرایش من دوسه قلم بیشتر نبود‌ چون زیاد اهل ارایش نیستم که اونم کلا صد و خورده ای تومن شد‌ .همسر من  یه خونه پنجاه متری اجاره کرده بود به من گفت که جهیزیه کم باشه که من شرمنده نشم بابت کوچیکیه خونه. ماهم فقط وسایل ضروری خریدیم و وقتی بابام‌میگفت بابایی اینم‌بخرم میگفتم نه من لازم ندارم یا میگفتم دوست ندارم. یه‌عروسی مختصر ولی خیلی قشنگ گرفتیم که همه بچه ها هم توش دعوت بودن و همه میگفتن هیچ وقت انقد بهمون خوش نگذشته بود یه شامم دادیم که فقط زرشک پلو با مرغ بود و مخلفاتش سالاد فصل بود. فقط پدرا و مادرامون با این ازدواج راضی بودن   و بقیه راضی نبودن هم به خاطر سنمون هم دانشجو بودن همسرم که سال‌نود وسه که عقد کردیم کار دانشجویی داشت و ماهی صد و پنجاه تا دویست تومن درآمدش بود. سرویس عروسی من سه میلیون قیمتش شد سال نود و پنج . واقعا سبک ترین سرویس بازار بود . دیگه انقد گشته بودیم داشتم میمردم. ولی مثلا من وقتی دختر خونه بودم لباس شبی که میگرفتم در کمترین حالت ممکن دویست تومن قیمتش بود یا اینکه کلی طلا داشتم . خیلی جالبه که دوستای من اون موقع دلشون واسم میسوخت که با یه پسری ازدواج کردم که چیزی نداره ولی الحمدلله الان همسرم‌کار‌داره درسش تموم شده ماشین خریدیم و خودمم کار میکنم و درواقع ی جوری شد که باهم‌ همکاریم و ی جا کار میکنیم‌. اینا رو نگفتم‌ک‌ بگم‌مثلا خیلی کارم درسته و از خودم تعریف کنم‌‌. فقط واسه این بود که بله میدونم شاید بعضی وقتا دخترخانومی خواستگار خوبی نداره ولی در خیلی از موارد این خانواده ها و یا خود جوونا هستن که سنگ اندازی میکنن. البته به قول شما خیلیا ازدواج کردن ولی احساس خوشبختی نمیکنن خیلیا هم‌هستن که مجردن ولی خوشبختن. ربطی به ازدواج کردن یا نکردن نداره. 
پاسخ:
عزیزم سلام. از اینکه حرفای صادقانه ات رو قشنگ و بی روتوش زدی ممنونم.

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ****** ***** ***
*** *** ***** **** ******** ** ****** **** *** ** **** ** ** ** *** **
***** ** ****** *** *** ****** ** **** *** *** ** ** *** ****** ** *** ** *** **** *** ***** ** ** ** *** ** **** **** **** ** ****** **** ***** ** ****** ** ** ***** ****** * *** ****** ***** ** ******** *** **** ****** ***** ** ******** **** **** ** ****** ** ** **** ***** ** ** * ***** **** ** ** ******** *****
** ***** ** ****** *** ** ***
**** **** ***** ** ** ** ****** *** *** **** ** **** ** ** **** ** **** * ***** ** **** ***** ** ** ** ****
***** *** * ***** ***** **** ***** * ********** ***** ****** ** ***** ** *** * *** ** ** ****** * **** **** ** ******* ***** ** ** ***** **** **** ***** **** ************ ***** *** ****** ** *** ***** ********* ** ** *** ***** * ******* * ***** ****** ** ** ******* ******* ***** ****** ** **** ** ******** *** ***** ** ***** **** ***** *** *** ** **** **** ** **** **** *** ** **** * ****** ** *** ***** ***** ** *** **** ** *** ***** * *** *** ** ** *********** ** *****
**** ** **** * ****** **** *** ** *** * ******* ******** ** *** * ***** * **** *** ********** *** ** **** *** * *** *** *** ** ** *** **** ** *** **** **** *** *** *** ** ** ** ** ***** **** **** ***
****** ***** **** *** *** *********** *** ** ** *** **** *** ***** ****************** ***** ****** ** ***** ** ** ***** **** * *** *** ** ***** ******** ****** **** **** ****** ****** ** ***** *** ***** *** **** ** *****
** ***** ****** ** *** ****** ****** *** ** ***** *** **** ** ***** ***** ** *** ***
******** ****** *** ** *** **** * ***** * *** **** * ** ** **** **** ******** ***** *** ******* **** * *** **** ** ***** *** ** *** ***** ****
** *** ****
*** **
**** **** *** **** **** ** *** **** ** ***** ****** **** ***
**** **** *** ********* ******** ******** ********* * **** ******* ********** **** **** **** **** **** ** ***** ** ****** ********* *** **** ** ******** ** **** * ** *****
***** ** ** ***** *** **** **** ******* ******** **** ** *** **** *** ** ******* **** *****
**** *** **** ** **** ** **** ***** **** **** * *** *** **** **** **** ** *** ** **** ******
پاسخ:
سلام عزیزم. مادر شما متاسفانه مرتکب اشتباهات بزرگی شدند. ایشون مثل خیلی از زنهای سنتی و قدیمی ایرانی فکر کردند زن خوب یعنی زنی که سکوت کنه. غافل از آنکه مردها ذاتا از زنی که ظلم رو می پذیره بیزارند. مردها زنهایی رو که در عین مهربان بودن,قاطع و مقتدر هستند و در عین قاطعیت, اطاعت پذیری خوبی دارند رو تحسین می کنن. مادر شما فقط اطاعت کرده. 
کاری که شما می تونی بکنی اینه.. خودت رو از وسط مرافعه اونا بیرون بکش و زندگی ات رو بکن. درگیری ذهنی شما در این مورد جز دردسر براتون چیزی نداره. به هر دوشون احترام بگذار و در امور والدینت وارد نشو.
سلام ممنون از راهنمایی تون. ولی لطفا به من بگید من چطور میتونم شرایط رو تعدیل کنم با چه ابزاری چجوری؟ وقتی ایشون با هرکار من مخالفت میکنه و اجازه ادامه بحث رو نمیده مثلا با تندی میگه با من بحث نکن و به حرف شوهرت گوش بده و از این حرفا، من چجوری میتونم شرایط رو تعدیل کنم؟ بحث که نمیتونم بکنم، بدون اجازه هم که نمیتونم کاری بکنم، پس لطفا واضح تر بگید منظورتون از تلاش و حرکت و عدم سستی چیه؟ دقیقا باید چکار کنم؟ ممنون
پاسخ:
علیک سلام عزیزم. شما مشکل رو دقیق مطرح بفرمایید. مثلا اگر همسر شما متعصب هست دقیقا بفرمایید روی و چطور...
بنده به فضل خدا و با توسل به حضرت رضا در خدمتم. ان شاالله حل میشه خواهرم. غصه نخور
سلام ممنون از راهنمایی تون. ولی لطفا به من بگید من چطور میتونم شرایط رو تعدیل کنم با چه ابزاری چجوری؟ وقتی ایشون با هرکار من مخالفت میکنه و اجازه ادامه بحث رو نمیده مثلا با تندی میگه با من بحث نکن و به حرف شوهرت گوش بده و از این حرفا، من چجوری میتونم شرایط رو تعدیل کنم؟ بحث که نمیتونم بکنم، بدون اجازه هم که نمیتونم کاری بکنم، پس لطفا واضح تر بگید منظورتون از تلاش و حرکت و عدم سستی چیه؟ دقیقا باید چکار کنم؟ ممنون
ببخشید درادامه کامنت قبلی یک سوال داشتم اگه توی زندگی هیچ چیز زندگی مطابق میل و خواسته آدم نباشه و آدم هم نتونه با همسرش بحث کنه و توانایی هیچ بحث و صحبتی نداشته باشه و توانایی تغییر هیچ یک از شرایط را نداشته باشه به نظرتون وظیفه آدم سوختن و ساختن نیست؟ تحمل کردن نیست؟ اون زن بیچاره باید چکارکنه که اسلام گفته باید ازشوهرت تبعیت داشته باشی؟ با چه امیدی باید زندگی کنه؟ وظیفه زن چیه در این مواقع؟ صبر و تحمل تا رسیدن وقت مرگ ؟ به نظرتون اگه همسر آدم با کوچکترین بحث و خواسته ای بهم بریزه و آدم هم برای جلوگیری از این شرایط بسوزه و بسازه پیش خدا اجر داره یا نه
پاسخ:
سحر جان نیاز نیست شما بحث کنی نیاز نیست جنگ راه بندازی کافیه از قدرت و توانایی زنانه ات برای اصلاح همسرت آنهم یک اصلاح تدریجی استفاده کنی . شرایط رو می تونی تعدیل کنی و کم کم اوضاع رو بهبود ببخشی. 
یعنی چی توانایی تغییر نداری ؟ اصلا کسی انتظار تغییر دادن شوهرت رو از شما نداره . اما از شما انتظار میره شرایط رو تعدیل کنی . انتظار میره اوضاع رو اصلاح کنی . 
نخیر وظیفه شما سوختن و ساختن نیست . خیلی معذرت می خوام ببخشید خواهر جان اما تنبلی و کاهلی و سستی خودتون رو گردن اسلام نندازین . همین طور لمس و بی اراده یه گوشه نشینید و بگین تقصیر اسلامه . این نوع رفتار شما ، صبر کردن نیست . فقط یه روزمره است که دارین تحملش می کنید . شما بلند بشید یه حرکتی در جهت اصلاح به خودتون بدید یه تلاشی بکنید در کنارش قطعا سختی هایی هست اونوقت صبر در برابر سختی داشته باشید ، بله شک نکنید در ازای هر ثانیه اش برای شما مقام قائل می شن و اجر می نویسن . عزیز جان بهشت را به بها می دهند نه به بهانه .
مثل شما مثل اون آدم تشنه ای هست که یه گوشه نشسته هی می گه تشنه امه تشنه امه باید برم آب بخورم اما کوچکترین حرکتی به خودش برای برداشتن آب نمیده . این آدم اصطلاحا اراده داره اما عزم نداره . این اراده داشتنش به هیچ دردی نمی خوره این عزم هست که با ارزشه.
ببخشید درادامه کامنت قبلی یک سوال داشتم اگه توی زندگی هیچ چیز زندگی مطابق میل و خواسته آدم نباشه و آدم هم نتونه با همسرش بحث کنه و توانایی هیچ بحث و صحبتی نداشته باشه و توانایی تغییر هیچ یک از شرایط را نداشته باشه به نظرتون وظیفه آدم سوختن و ساختن نیست؟ تحمل کردن نیست؟ اون زن بیچاره باید چکارکنه که اسلام گفته باید ازشوهرت تبعیت داشته باشی؟ با چه امیدی باید زندگی کنه؟ وظیفه زن چیه در این مواقع؟ صبر و تحمل تا رسیدن وقت مرگ ؟ به نظرتون اگه همسر آدم با کوچکترین بحث و خواسته ای بهم بریزه و آدم هم برای جلوگیری از این شرایط بسوزه و بسازه پیش خدا اجر داره یا نه
سلام خسته نباشید راستش من هم تا حدی با نظرات خانم بینام موافقم با این تفاوت که تمام اون اطلاعاتی که گفتید رو خودم بیشتر بلدم. ولی راستش من از وقتی ازدواج کردم به این نتیجه رسیدم ازدواج یعنی اسیری. یک اسارت خود خواسته. من علاقه فراوان به گردش و مسافرت دارم اما باید به خواسته همسرم کوتاه بیام. من دوست دارم کلاسای مختلف علمی و هنری شرکت کنم اما از انجاییکه همسرم بسسسسیااااار متعصبه باید با اینترنت و کتاب چیزی یاد بگیرم. من دوست دارم مرتب برم خرید و ...اما چون همسرم راضی نیست نباید اصلا حرفش رو بزنم. مهمونی خانوادگی برگزار میشه اگه ایشون دوست نداشته باشه نباید شرکت کنیم. خلاصه اب میخورم باید با رضایت ایشون باشه و درعوض اگه از من درخواست کاری داشته باشه من باید بدون هیچ بحثی گوش کنم چون شوهرمه و اطاعت از شوهر واجبه اما اطاعت از زن واجب نیست. خلاصه اینهمه که توصیه به ازدواج میکنن من هیچ کس رو توصیه به ازدواج نمی کنم. 
پاسخ:
سلام عزیزم سلامت باشید.
ایشون یه کامنت دیگه هم دادن لطفا کامنتشون رو بخونید . خوندنش لازمه .
خوندید؟
حالا که خوندید متوجه شدید که نگاه ایشون به این مساله ، به دلیل شرایطی هست که در اون زندگی کردند و زندگی می کنند . دقیقا مثل خود شما . درسته ؟
شما این دیدگاه رو دارید چون دارید در شرایطی زندگی می کنید که مطلوبتون نیست . 
شرایط زندگی شما عجیب و غیر قابل کنترل و خاص نیست . همسر شما به دلایلی اخلاق یا اخلاق هایی دارن که شاید منطقی نباشه بخشی ذاتی باشه و بخشی به زندگی مجردی و نوع نگاهی داره که باهاش بزرگ شده ، اونچه هست فردی رو می طلبه که این عیوب رو اصلاح یا تعدیل کنه . نه اینکه بشینه نگاه کنه و به شرایط تن بده . شما باید بلند بشید مطالعه کنید دنبال راهکار بگردید و مشکل رو حل کنید نه اینکه کنج خونه بشینید و با شرایط کنار بیایید. اشکال کار در خود شما هم هست .
هیچ جایی اسلام نگفته مردت هر چی گفت و هر کاری کرد بگو چشم . اگر می بینی یه جاهایی خطا هست می تونی اصلاحش کنی . شما تسلیم شرایط شدی . مقصر خود شما هستی . به شرایط نادرست تن نده و تلاش کن تا اصلاحش کنی
ممنون عزیزم این چه حرفیه،شمام بالاخره کار و زندگی دارید ممنون که پاسخ می دید.
بخدا دارم این نظر رو با بغض براتون می نویسم
اره من تو محیطی بزرگ شدم که ظلم مرد به زن رو کم ندیدم.
شاید بعدا اومدم در این باره بازم باهاتون حرف زدم.
الان حالم اصلا خوب نیست
لطفا کامنت قبلیم رو پاک کنید،اونا حاصل نگاه من هستن,دوست ندارم کسی با خوندنش خدای نکرده مثل من فکر کنه.ممنونم
التماس دعا فراوان
پاسخ:
سلامت باشید .
خواهش می کنم در خدمتم
سلام
یکم جزیی تر بود بهتر بود،ولی همینم مفیده...
همیشه به تصمیم تغییر رشته ام افتخار کردم...گرچه خوب بود از همون اول خودم رو میشناختم...من کلا تو تصور و تجسم فضایی و اینها ضعیفم...عوضش تا دلتون بخواد عاشق ادبیات و واژه و کلام و هنر و نوع دوستی ام...
*
درباره درون گرایی برون گرایی خودم به نتیجه نرسیدم،درون گراها عموما اهل فکرن،عمق زیادی دارن از طرفی احساساتشون رو بروز نمیدن خیلی،درونی حلش میکنن،و تا جایی که من میدونم افسرده نیستن شاد هم هستن ولی بصورت خودجوش پرتحرک باشن و جمع رو بگردونن و شادی کنن نیستن...

حالا نمیدونم خودم رو...
پاسخ:
سلام .
دیگه جزئی تر تخصصی می شد و از حوصله خواننده بیرون می رفت . 
درون گراها افسرده نیستند اما انگیزه افسردگی را دارند این احساس ممکنه به مزاجشون هم برگرده معمولا افراد درون گرا سودایی هستند و سودا باعث افسردگی و وسواس در فرد می شود . درون گراها بیشتر تنهایی رو می پسندن. برای همین هست که بهتره صاحب مشاغلی بشن و وارد رشته هایی بشن که کمتر به جمع وابسته هست

سلام. نه والا. من قطعا با شما دعوا ندارم. حرف غیرمنطقی ای هم نزدم. گفتم شما به نظر من از اون دسته آدم هایی هستید که اگر بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی مغایرت و تناقضی وجود داشته باشه، اولویت و اصالت و حق رو با فرهنگ اسلامی می دونین. پس چرا برای متفاعد کردن من می گین تعدد زوجات با فرهنگ ایرانی جور در نمیاد. آیا این مصداق اسلامی نیست که امام راحل اسلام کاریکاتوری نامیندندش؟ آیا مصداق این نیست که ما هر جای اسلام رو که دوست داریم بزرگ و برجسته می کنیم و هرجاش که به مذاق ما خوش نمیاد رو حذف می کنیم یا دیگران رو منع می کنیم از رفتن به طرفش؟ حرف من این بود و الا هیچکس برای همسر دوم شدن از من و شما اجازه نمی گیره. من خودم هم اگه امکان همسر اول شدن داشتم و از همه برکات ازدواج محروم نبودم به همسر دوم شدن فکر نمی کردم که هنوز نشده آماج حمله باشم.

از اینکه حرفم ربطی به نوجوانی نداشت عذرخواهی می کنم. به نظرم رسیده بود که همه ذیل هر پستی که دوست دارند حرف هاشون رو می زنند. نمی دونستم این امکان شامل حال بدبخت هایی که حق همسر اول شدن ازشون دریغ شده و  حق همسر دوم شدن رو هم ازشون دریغ کردن نمی شه. ببخشید.

پاسخ:
علیک سلام عزیزم . معذرت می خوام که پاسخگویی به شما دیر شد . حلال بفرمایید.
مطالب شما عزیزم به مباحثه منطقی هیچ شباهتی ندارد بیشتر تلاش دارید تا جدل کنید و این جدل کردن نه در حوصله و نه در وقت من نمی گنجد. شما خوب می دانید که منظور من در این مورد چیه اما به دلایل شخصی نمی خواهید واقعیت موجود و نهفته در این مساله رو درک کنید . تا وقتی که خودتون برای پذیرش واقعیت تلاش نکنید از حقیر کمکی برنمیاد. 
شما به متن اولین کامنتی که برای این حقیر گذاشتید و پاسخی که بنده دادم دقت کردید اما از بین تمام آنچه خدمت شما عرض کردم فقط یک جمله را برداشته و روی آن مانور می دهید . مانور شما روی این جمله بیشتر به سفسطه گری شبیه است . پیشنهاد می کنم یکبار دیگر کل متن را بخوانید . کار شما احتمالا جایی گره دارد . این گره شاید ریشه اش در خود شما باشد . تا زمانیکه این " خود " اصلاح نشود ، گره باز نمی شود .

بحث الان بر سر تضاد فرهنگی نیست بحث بر سر اصل متن است .اسلام به حفظ بنیاد خانواده تاکید زیادی دارد . برای خانواده حرمت و احترام زیادی قائل است . برای شان زن نیز کرامت قائل است . هر چیزی که به این اصول خدشه وارد کند از منظر اسلام مطرود است . ازدواج مجدد واجب نیست بلکه برای اجرای آن شروط بسیار سختی قائل شده اند . اگر کسی ازدواج مجدد نکند در محضر عدل الهی مورد توبیخ واقع نمی شود اما اگر با وجود نداشتن شرایط ازدواج مجدد ، به آن تن دهد و به واسطه ی آن خانواده خود را به تشنج و از هم گسیختگی سوق دهد مورد بازخاست قرار خواهد گرفت . فرقی هم نمی کند این مساله در ایران باشد یا نباشد . 
اصل مساله که ازدواج دوم است هیچ مشکلی ندارد و کسی با آن مخالف نیست . مخالفت وقتی است که مردی توانایی احراز صلاحیت ازدواج دوم را نداشته باشد و به هر دلیل به آن تن دهد و این مساله سبب از هم پاشیدن کانون خانواده شود . در صورتیکه مردی این توانایی را داشته باشد ازدواج مجدد چه اشکالی می تواند داشته باشد؟ فقط این وسط یک اشکال وجود دارد . اسلام برای زن حوزه اختیار و قدرت و توانایی انتخاب قائل است و زن را هرگز مجبور به پذیرش شرایط نکرده است . زن می تواند این شرایط و قبول یک شریک دیگر در زندگی همسرش را تاب نیاورد و محترمانه و با حفظ حقوقی شرعی و قانونی و اخلاقی از زندگی مرد بیرون رود . قطعا مردی که توانایی اداره دو زندگی توام با هم را دارد و اینقدر صاحب کرامت اخلاقی و دارای شعور اعتقادی است که می تواند زن دیگری را هم به حوزه خانواده خود راه دهد ، می تواند از عهده پرداخت تمام حق و حقوق زن اول بربیاد و این میان تاوان فرزندان از هم پاشیده نیز جزو تعهدات مرد می باشد . که ناچار به اداره و متعهد به سرپرستی آنهاست و در صورتیکه این از هم گسیختگی خانواده و فرزندان به اصل شرافت و کرامت اخلاقی و حقوقی فرزندان لطمه ای وارد کند قطعا تنها شخص پاسخگو مرد خانواده خواهد بود .
لذا در صورتیکه زنانی باشند که به درجه ای از شعور و کمال اخلاقی و اعتقادی رسیده باشند که تحمل حضور زن دیگری را در کنار همسر خود داشته باشند قطعا قابل ستایش و احترامند. 
تنها راهکار این مساله در برابر پافشاری شما این است که اولا خودتان را بسازید تا جاییکه توانایی تحمل زن اول و فرزندانش را داشته باشید . ثانیا وارد زندگی شوید که همسر اول مرد، دارای کرامت اخلاقی و اعتقادی و درجه ای از صبر و متانت باشد که شریک دیگری را در کنار خودش تاب بیاورد و کانون خانواده را از هم نپاشد و زندگی را به صحنه جنگ میان خودش و شما قرار ندهد و ثالثا مردی را بیابید که حائز تمام شرایط و دارای تعهدات بالا و ظرف عمیق و قدرت مدیریت بحران باشد تا بتواند هر دو زندگی را در کمال صحت و سلامت حفظ کند . با وجود این سه شرط نه تنها مخالفتی با ازدواج دوم وجود ندارد که بلکه به آن توصیه هم می شود . خیلی هم با ارزش است و جلوی خیلی از مشکلات اخلاقی و اعتقادی گرفته می شود . 
در هر صورت تنها راه حل ایجاد یک فرهنگ سازی عمیق و ریشه ای به دور از احساسات است . فرهنگ سازیی که اول باید از خود زن ها آغاز شود چه زنی که می خواهد وارد زندگی یک زن دیگر شود و چه زنی که یک زن قرار است به چهارچوب و حریم خانوادگی اش وارد شود. برخلاف تصور عامه تمام بار این مساله به دوش مرد نیست . مردی که حائز تمام شرایط باشد فقط بخشی از این بار را به دوش خواهد کشید.

در ضمن تعبیر اسلام کاریکاتوری تعبیر امام راحل نیست ، تعبیر شهید مطهری است . هیچ ربطی هم به این مساله ندارد . خود شهید مطهری هم با بحث ازدواج دوم زاویه داشتند و به شرایط سختی می پذیرفتند. حضرت امام هم وقتی به ایشان توصیه شد درباره ازدواج با همسر شهدای جنگ به مردان توصیه کنند و حتی خودشان به این امر پیشقدم شوند ، به شدت رد کردند و نپذیرفتند.

عزیزم به خودتان انگ نچسبانید . شما نه بدبخت هستید نه بیچاره . خیلی ها هستند ازدواج کرده اند و احساس خوشبختی ندارند و روزی هزار بار خودشان را بابتش لعن می کنند خیلی ها هم هستند که به هر دلیل ازدواج نکردند و احساس رضایت و خوشبختی دارند . خوشبختی و بدبختی به ازدواج کردن یا نکردن نیست به آن چیزی است که ما خودمان برای خودمان قائل هستیم .
 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*********** **** ** ***** ********* ** **** ** ****
***** ** **** **** ** ** ***** ** *** ********* **** ** ** *** *** ** ** ****** **** *** * ***** ****
****** ***** ****** ** ** ******** **** ***** * ***** ***** ***** ** *** *********** ** ***** **** * **** ******** ***** ********** * ***** **** ***** **** **** ** **** ** *** *** ** ***** ** **** **** **** ** **** ***** ***** ** **** *** **** ** **** ** **** ***** ****** ***** ** **** **** *** * *** *** **** * ********** ** ****** ****** **** *** ** ****** **** ** **** ***** ***** ********* **** ** **** *** * ***** ** **** ** *** *** ******* **** ** *** ****
*******
**** *** ** ****** ******* ****** ***************** ***** ************ ** *** **** *********** **** ***** *** **** ******** ** **** ***** ** ***
** **** ** ** ** **** ** ****** ***** ********** ***** *** ******
****** *** **** *** **** *** ******* ** ****** **** ** ** **** **** ****** ** *** *** **** ********** ********* **** ***** ***** * ***** * **** ****** **** *** *** *** ** **** *** ** **** ****** *** ** *** ** *** **** **** ********** ** **** **** ******* *** ***** ** ***** * ***** * **** **** *** ** **** ******* ***** ** ***** **** ********* ** **** *** *** *** *** ******* **** **** **** * ** ****** * **** ** **** ** ***** * *** ***** **** *** ****** ***** ** ***** ****** *** *** ** ** ***** * **** **** **** ** ******* *****
** *** ******* ********* * ***** ******* ** * *** ** *** *** ** *** *** ***** ** ******* *** ****** ** ****** ****** *** ***** ***** ****** ** ***** ** **** ***** ******* *** * ***** ************ ***** *** **** ** * ** **** ** ****** **** ***** ** **** **** **** ****** *** ** ** *** *** ** ******* **** ** **** **** ******* ** ** *** ** *********** ** ***** ** ****** *** *** ****** ** *** * **** *** ****** ** ** *** ** ****** *** **** **** **** *** ** ****
****** *** ** *** ** ***** ********* ** *** ******** **** * ***** *** *** ******* **** ** ******* ********* *** ***** **** ** ** ********* ********* ****** **** * *** ******** ******** * *** ******* ****** ** ***** * ******** ********* ** ******* ** ** ** ***** *** ** **** **** * ****** ********** ** *** ** ** *** **** ** ****** ** **** *** * ***** ** **** ** **** ** ******** **** * ***** **** *** ***** ***** **** ***** ***** ** ***** ** **** **** ** **** ** **** * *** *** **** ** ***** **** ** ******** ** ***** ****** ** ***** * ** *** ** *** ***** **** ** *** ** ****** **** ******* **** ***** **** **** ** *** ** ** * ** **** *** *** *** ** **** *********** *** **** ** ** **** ***** * ********* ****** ***** **** *** ******* *** **** ****
*** ** **** *** **** * ***** ** *** ****** ****** ** **** ************* ****** ** ****** *****
پاسخ:
علیک سلام عزیزم . من حقیقتا شرمنده شما هستم که پاسخ به شما اینقدر دیر شد . حلال بفرمایید .
عزیز دلم نگاه شما به این مساله از پایه ایراد داره . با نهایت احترام باید عرض کنم دلیل این ایراد ریشه ای که در نگرش شما هست هم به گذشته شما برمی گرده و هم به حال شما . محیطی که ما در آن زندگی می کنیم و افراد پیرامون ما هم در گذشته و هم در حال در شکل گیری باورهای درست یا نادرست در ما نقش مهمی رو ایفا می کنن. متاسفانه مادرها می تونن خودشون به این باور ناصحیح دامن بزنن . وقتی توی خونه راه میریم و به زمین و زمان بد می گوییم و از بخت و اقبال خود ناله و شکایت می کنیم و مرتب از اینکه زن هستیم و مردها به ما زور می گن ناله می زنیم اصلا متوجه نیستیم که با این حرفها شاید اندکی دل خودمان سبک شود اما نگاه و باوری تلخ و ناصحیح رو در دخترخود پایه ریزی می کنیم . منظور حقیر البته این نیست که مادر شما از این دسته از مادرها بوده یا هستند . منظور بنده صرفا یک اخطار جدی به تمام مادران است . 
اما رک و راست حرفم این است که احتمالا محیط اطراف شما از هر لحاظ در شکل گیری این باور در شما نقش داشته که البته باید ریشه یابی و واکاوی بشه . 
واقعیت اینه که خوشبختانه دیدگاه شما ، دیدگاه درست و اصولی نیست . هرگز و ابدا نگاه اسلام به زن یک زن سطحی و بی پایه نیست . نگاه اسلام به زن نگاهی ژرف و عمیق ، سرشار از احترام و ظرافت و دقت است . 
یکی دیگر از دلایل شکل گیری این نگاه در شما عدم آگاهی نسبت به حقوق شرعی و قانونی و اخلاقی اسلام نسبت به زن است . 
متاسفانه سیستم بیمار آموزشی ما در سطوح مختلف پر از مضامین بی فایده و بی ثمر است کاش به جای تمام دروسی که اندکی به حال دختران ما مفید به فایده نیست ، مسائلی تدریس می شد که به تبع آن دختران ما بجای نگاهی به این تیرگی به خود ، به ارزش حقیقی و حقوقی خود پی می بردند.
نمونه این عدم آگاهی در کامنت شما به وفور عرض اندام می کنه . چه کسی به شما گفته وقتی ازدواج کنید اجازه رفتن به منزل والدین تون رو ندارید بنا به حکم مراجع والدین جز ارحام هستند و مرد اجازه ندارد.
در ثانی این الزامات برای مرد هم هست حتی در برخی موارد بسیار سخت گیرانه تر . اگر زن تحت ولایت مرد زندگی می کند مرد هم باید تحت ولایت پدرش زندگی کند و این ولایت تا زمانی که پدرش در قید حیات است به قوت خود باقی می ماند یعنی مرد مادامی که پدرش در حیات است باید تحت رضایت ایشان زندگی کند .
والا خواهر جان من هرگز و ابدا حتی یک مورد زنی در اقوام و خانواده ام نداشتم که به پای یک مرد بسوزد. تمام زنهای اطراف من چه اقوام و چه خانواده در هر سطح سواد یا اوضاع مالی در کمال آرامش و با احترام زندگی کردند. چرا باید نگرش شما بعنوان یک خانم نسبت به زن اینقدر تیره و تلخ باشه ؟
شاید بخش وسیعی از احترام رو خود ما زنها باید برای خودمون قائل بشیم . اینقدر ساده و سهل الوصول برای مرد نباشیم . اگر زن ها و دختران ما اندکی شان خود را بیشتر حفظ می کردند و همان می شدند که اسلام خواسته است تا این حد تنزل نداشتیم . نگاه مرد ها به زن محصول دیدی است که خود ما به خود داریم .
کی گفته مرد موقع ازدواج نباید تا جایی که امکان داره کامل باشه ؟ اتفاقا من اخیرا یک متنی از سخنرانی حضرت آقا در همین خصوص می خواندم که ایشان تاکید داشتند چرا همش از زن می خواهید که کوتاه بیاد که همه چیز تمام باشه مرد هم باید همه چیز تمام باشه مرد هم باید مرد باشه و تعابیری مشابه همین .
شاید اشکال کار این باشه که شما هیچ وقت از آن روی سکه به این موضوع نگاه نکرده باشید نه بهتون یاد دادن نه خودتون دنبالش رفتید . شاید داستان آن صحابی خاص پیامبر رو شنیده باشید که پیامبر شخصا ایشان را با پیراهن خود کفن کردند و درون قبر گذاشتند روایت هست اینقدر در تشییع جنازه اش ملائک حضور داشتند که پیامبر می گفتند می ترسم موقع راه رفتن پا روی بال ملائک بگذارم . مادر این صحابی می گوید پسرم بهشت برتو مبارک . پیامبر خطاب به این مادر می گوید برای خدا تکلیف مشخص نکنید ایشان در بهشت نیستند . وقتی دلیلش را می پرسند می فرمایند نسبت به همسر و خانواده اش بداخلاق بوده . از این دست مسائل اصلا کم نیست کافیه اطلاعاتتون رو بالا ببرید همین .
کی گفته فقط وظیفه زن صبوریه ؟ اسلام هرگز از زن نخواسته بسوزه و بسازه . این چیزی هست که ما خودمون برای خودمون ساختیم . اتفاقا من عالم برجسته ی اخلاقی می شناسم که صبرش مثال زدنی بود. ایشان دارای مادرزن بسیار بداخلاق و هتاکی بودند جوری که هر وقت چشمش به این عالم بزرگوار می افتاد شروع به گفتن ناسزاهای زشت وهتاکی می کرد حتی یکبار با قابلمه سر ایشان را شکسته بود . مردم مرتب اعتراض می کردند که چرا شما چیزی نمی گید و ایشان می گفتند من با صبر کردن در برابر مادر زنم به مقام می رسم . از این دست افراد کم هم نیستند. عیبش اینه که شما اصلا نمی دانید. همیشه توی سر ما زدند که زن یعنی تو سرخور . کی گفته ؟
بله بخشی از خوب بودن به مذهبی بودن یا نبودن مربوط نیست و ذات خوب افراده اما قطعا مذهب یک عامل محرک بسیار قوی در این مورده .
نه اتفاقا ... شما خبر نداری گلم . چون الان برعکس شده . مرتب باید به مردها بگیم جون مادرتون حواستون به زنهاتون باشه چون بدجور دارن از دستتون میرن . متاسفانه واقعیت تلخیه اما به شدت رواج پیدا کرده .

نه اصلا هم حرفات رو بد بیان نکردی عزیز دلم . راحت باش
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** * **** ****
***** ** ************
**** ** ******
** **** ********* *** **** **** ***
** *** ***** *** *** ** **** **** **** ** ***

*** ***** **** ****
پاسخ:
علیک سلام. سلامت باشند.
موفق و موید باشید
سلام طهورا بانوجان
ممنونم از اینکه سر صبر و حوصله به سوال هایم پاسخ دادید.
در مورد تیپ های شخصیت هم مثل درونگرا و برونگرا نسبیت هست؟من ویژگی هایی از چندتا گروه متفاوت دارم و گیج شدم!
پاسخ:
علیک سلام. سلامت باشید. انجام وظیفه است...
بله.. گاهی شما مثلا بعنوان یک فرد درون گرا ممکنه چند تا از خصوصیت های برونگرایی رو هم داشته باشی. یا درونگرا باشی اما بعضی از خصوصیت های درون گرایی در شما صدق نکنه , در این صورت باید ببینی خصوصیت های کدامیک در شما غالب است. مثلا سه خصوصیت از برون گرایی در شماست و شش خصوصیت از درونکرایی در اینصورت چون غلبه با درونگرایی هست شما یک فرد درونگرا هستید . گاهی هم خصوصیت ها در شما به تساوی هست در این صورت شما یک فرد معتدل هستید. که خیلی هم عالیه
در مورد تیپ های شخصیتی هم همین طوره. ممکنه شما تلفیقی از چند تیپ باشید در این صورت باید بررسی کنید ببینید کفه کدام نسبت به بقیه سنگین تره. 

سلام
بسیار خوب
کاش لینک یکی از این تستهای تیپ شناسی شخصیتی را هم می گذاشتید
پاسخ:
علیک سلام.
سلامت باشید. خانوم خوب هستند؟سلام ما را برسانید خدمتشان.
حقیقت این هست که خیلی به این تست ها معتقد نیستم. کافیه با یک تیپ شخصیتی کاملا توجیه و باهوش مواجه باشید آن وقت خواهید دید چطور با زیرکی کامل و برای رسیدن به مقصود خود و تحصیل در رشته مورد نظر , تست ها را پاسخ می دهد. از آن جاییکه با نوجوان های اینچنینی ارتباط دارم , لذا ترجیح میدهم به جای تست زدن , با شیوه های خودم شخصیت آنها را واکاوی کنم. لازم به توضیح نیست که بزرگترها هم در این زمینه گوی سبقت را از نوجوانها ربوده اند. 
هم رده سنیشون یه جور خاصیه و خب هرچیزی براشون جالب و هیجان انگیز نیست.هم با فضای جامعه و شبهات بیشتر درگیر شدن هم سن جدی انتخاب ها هست براشون.کلا سختتر هم ارتباط میگیرن. روز اول ازشون خواستم ویژگیهای اخلاقی که خیلی براشون جذابه و افرادی که واجد اون ویژگی ها بودن رو بگن.باورم نمیشد که حتی یکیشون اسمی از شهدا و علما نیاورد.نشاط و اراده و انرژی مثبت و غرور به جا و اینجور ویژگیها و افراد موفق مشهوری مثل بیل گیتس براشون جذاب بودن.
بنابراین گفتگوی اولیه از بحث نشاط شروع کردم.یه کلیپ از آقای پناهیان در مورد شادی براشون گذاشتم و شروع کردیم به گفتگو.درباره اینکه شاد هستن یا افسرده.چه کار میکنن شاد بشن و...
سوالهاشون جدی و عمیق بود.شادی عمیق ندارن غالبا.خانواده ها خیلی فشار درس میارن روشون و...البته هنوز نتونستم همشونو در بحث به مشارکت وادارم.کلاس اونقدرا پربار نیست هنوز. میخواستم از پیشنهادات ساده و مادی برای شاد بودن شروع کنم و بعد برم سراغ شادی و نشاط عمیق و دائمی.البته وقتی خودم در زندگیم اینجور نیستم نمیدونم چقدر میتونم روشون تاثیر بذارم.میخوام بهشون این باور منتقل بشه که دینداری سخت و ناخوشایند نیست بلکه ساده و لذت بخشه.راستش خودم از همین ناحیه در نوجوانی آسیب دیده م...


ببخشید اییینقدر طولانی شد.کلا کمکم کنید.فرصت خیلی خوبی برام به وجود اومده که نمیخوام از دستش بدم.درباره اصول ارتباط با این رده های سنی کمک میخوام.منبع خوب میخوام.درباره روش ها و مطالبی که باید بگم هم همینطور.
خدا خیر کثیر بهتون بده 

پاسخ:
سلام عزیزم. بهتون تبریک می گم هر چند کار شما سخته اما قابل تقدیر و تحسین هست براتون آرزوی موفقیت دارم.
موضوعی که انتخاب کردید بسیار خاص , زیبا و عمیق هست. متاسفانه اغلب نوجوان های مذهبی با این مشکل که تعریف خوبی از نشاط ندارن مواجه هستند. دلیل عمده اش معمولا نوع برخورد والدین بچه ها با اونهاست. نداشتن رابطه صمیمی و درست با نوجوان خودش باعث میشه نتونه الگوی مناسبی داشته باشه. این نوجوانها نمی توانند رابطه مناسبی بین مذهبی بودن و بانشاط بودن , داشته باشند. 
از طرفی والدین مذهبی گاها فقط بچه ها را منع می کنند اما جایگزینی به آنها نمی دهند. مثلا می گویند به این عروسی یا حشن نمی رویم چون موسیقی هست اما نمی توانند جایگزینی داشته باشند. لذا نوجوان فقط خودش را محروم می بیند . میبیند که مذهب دست وپای نشاط آنها رابسته. 
شاید بهتر باشد در اولین قدم با والدین شون صحبت بشه
سلام طهورا جان
اول بابت پاسخهای خوبی که درباره مشکل پسرم دادید ممنونم.
یک سوال فوری دارم از حضورتون
من کمتر از یک ماه هست که در یک دبیرستان دوره اول مذهبی معلم دو تا درس فوق برنامه شدم.احکام برای پایه هفتم و اخلاق برای پایه نهم. قبلا خودم شاگرد اون مدرسه بودم البته در دبیرستان زمان خودمون.
سابقه تدریس یا حتی ارتباط مداوم با این رده سنی رو هم نداشتم. و حتی از قبل آمادگی این قضیه رو هم نداشتم ولی وقتی بهم پیشنهاد شد قبول کردم.
بچه ها غالبا از خانواده های مذهبی هستن ولی خیلیهاشون حتی دلبستگیهای مذهبی و اطلاعات پایه مذهبیشون هم ضعیفه.و طبق نظر خانواده و چون مدرسه قوی ای هست اومدن اونجا.البته بچه های خیلی خوبی هستن و من که خییییلی زیاد دوستشون دارم.هرچند که حتی برای ساکت کردنشون مشکل دارم اما اغلبشون مودب هستن.
درباره مطلبی که تدریس خواهیم کرد تا حالا متن درسی در اختیارمون نذاشته مدرسه و در روشها و مطالب تا حدی دستمون بازه.
راستی همزمان دو سه نفر دیگه از دوستانم هم هستن که درسهای تفسیر و مهارت های زندگی رو دارن.هرپایه دو تا از این درسها رو دارن.مدرسه میخواد این درسها یه پایه اعتقادی و عملی خوبی برای ادامه زندگی این بچه ها فراهم کنه.
من تا حالا تونستم ارتباط نسبتا خوبی با بچه ها بگیرم.
راستش نظر خودم درباره احکام این بود که مطالب کاربردی ارائه بشه البته طبق روال کتابهای احکام باشه چینش موضوعی ولی ساده و کاربردی متناسب با سنشون. و برای هر حکم فلسفه ش گفته بشه و بعد که خیالشون راحت شد که هرکدوم از احکام فلسفه جدی عاقلانه دارن یواش یواش ببرمشون تو فاز تعبد و دنبال فلسفه همه احکام نبودن و اعتماد قلبی به شارع. چون بالاخره اینها در معرض شبهات هستند و خواهند بود.راستی خیلی سوال پیچم میکنن و گیرم میندازن.تحلیلشون عالیه خیلیهاشون.
در مورد اخلاق خیلی گیج ترم.
سلام علیکم. اگر الان یه نفر بگه فلان چیز جزئی از فرهنگ ایرانیه مثلا عید باید سفره هفت سین انداخت چه فاطمیه باشه چه نباشه همه مسلمین و نسوان متشرع کفن پوش می شن که فرهنگ ایرانی یعنی چی وقتی پای اسلام وسطه بعد شما برای اینکه بنده رو متقاعد کنید که تعدد زوجات خوب نیست بهم می گین باور کن با فرهنگ ایرانی جور نیست. خب نباشه. به فرهنگ ایرانی چه که روی حرف اسلام حرف بزنه؟ یعنی ماها باید بریم بمیریم که زندگی خانوم های زرنگ حفظ بشه؟ کی گفته چند همسری اره دادن و تیشه گرفتنه؟ خانوم اول اره نده به جاش تیشه نگیره.
پاسخ:
علیک سلام. خب دعوا نداریم که خانوم جان. زین پس شما هم می تونید هر وقت دلتون خواست و میلتان کشید سفره هفت سین که سهله سفره هفتاد سین بچینید و هم می تونید تشریف ببرید همسر دوم بشوید.... والا....
حالا از اینا گذشته این موضوع چه ربطی به دوره نوجوانی داشت؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">