سرزمین پری ها ..!
شکورا مدتی بود که گلایه ی معمول همه بچه ها را تکرار می کرد ." حوصله ام سر رفته ." این البته اصلا" و ابدا" حرف تازه ای نبود. تقریبا" هر بار که ما از سفر بر می گردیم ، درست وقتی که بعد از چند روز گشت و گذار ، با کوله باری از لباس هایی که نیاز مبرم به ماشین لباس شویی دارند و ایضا" خستگی راه ، در نخستین ساعات رسیدن به خانه از شکورا می شنویم که : " حوصله ام سر رفته ." آنوقت است که در نهایت استیصلال ، ملتمسانه فقط نگاهش می کنم .
آن روز ، خودش رفت به سمت سی دی که تازه از فروشگاه گرفته بودیم. نقاشی زیبای روی جلد سی دی برایش جاذبه داشت . اسمش هم همین طور. " سرزمین پری ها ".
به نظرم نباید بد می آمد اما با تردید قبول کردم که برایش تهیه کنم . طبق روال همیشه که سی دی تازه ای می خریم ، پا به پایشان از ابتدا تا انتهایش را دیدم. به نظر جالب بود. رنگ بندی های جذاب و داستان زیبا. شخصیت هایی که همه پری بودند به لطف شرکت های ایرانی اندامی پوشیده داشتند و از این نظر هم بی مشکل بود. اما هر چه سی دی پیش می رفت به نظرم یک نقص جدی و عمیق خودش را کاملا" پررنگ نشان می داد .
بچه ها غرق تماشا بودند . من هم موشکافانه همین طور. بالاخره نکته کاملا" کلیدی مسئله را کشف کردم. توی این سی دی نه خبری از رقص و آوازهای غیرمعمول بود و نه به لحاظ پوشش مشکل داشت . بعد از تمام شدن کارتون ، اول خواستم خودم کشفم را برای بچه ها بازگو کنم و نظرشان را بپرسم و همین طور واکنش آنها را . به نظرم می آمد اصلا متوجه شکاف عمیق داستان این سی دی نشده بودند. اما بعد نظرم را 180 درجه چرخاندم.
گفتم : بچه ها یه مسابقه . گوشهایشان تیز شد و چشمانشان برق زد . ادامه دادم " هرکس برنده بشه 5000 هزار تومن جایزه می گیره ." بچه ها مثل کسانی که منتظر مسابقه دو هستند ، گارد گرفتند. به هر کدامشان یک برگه و یک خودکار دادم . و ادامه دادم:
"این سی دی ، قشنگ بود . اما یه مشکل توی داستان این فیلم بود . یه مشکل مهم و اساسی . می خوام خوب فکر کنید و برام بنویسید که مشکل کجا بود."
منتظر بودم که صبورا ، زودتر موضوع را کشف کند اما برخلاف انتظارم شکورا بعد از چند لحظه از جا جست و برگه اش را به دستم داد .
" توی سی دی برای هر چیزی که در طبیعت هست یک پری وجود داشت . پری آب ، پری برف و.... این پری ها با خنده ی یک نوزاد انسان بوجود می آمدند و تمام کارهای اساسی را در طبیعت آنها انجام می دادند . این یعنی خدا هیچ نقشی در خلقت موجودات یا هرچیز دیگر ندارد . حتی خود پری ها را هم خدا خلق نکرده . قدرت پرواز کردن پرندگان و بوجود آمدن همه چیز به دست پری هاست نه خدا. "
باید اعتراف کنم شگفت زده شده بودم. اصلا فکرش را هم نمی کردم که شکورا به نتیجه ی مورد نظر من برسد ، اما رسید. این یعنی قرار نیست همیشه لقمه را حاضر و آماده به بچه ها بدهیم . گاهی باید به بچه ها اجازه بدهیم که فکر کنند ، نظر بدهند و بعد تشویق شوند.