فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

فقط یه کارتون ساده ؟!!

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ب.ظ

برای شب مهمان داشت . کلی کار روی هم انباشه شده بود. آنقدر که حتی از فکر کردن به آن هم پشتش می لرزید . نگاهی به لیست بلند و بالای خرید انداخت . روسری اش را مرتب کرد و راه افتاد . تا آمدن دخترش از پیش دبستانی، هنوز چند ساعتی وقت داشت . شاید این تنها نقطه دلگرمی اش بود .

خریدها را یک به یک انجام داد . آخرین مغازه و آخرین خریدها را هم انجام داد . درست موقع پرداخت پول ، چشمش به سی دی هایی افتاد که روی پیشخوان خودنمایی می کرد . فکری مثل برق در ذهنش جا گرفت . 

یه سی دی کارتون بخرم تا سر دخترکم گرم تماشای سی دی شود و من هم آسوده به کارهایم برسم.

سی دی ها را یکی یکی نگاه کرد. دخترش عاشق کارتون باب اسفنجی بود . همه زندگی کودکانه اش شده بود باب اسفنجی . دفتر باب اسفنجی ، مداد و پاک کن باب اسفنجی ، عروسک باب اسفنجی ..

آخرش هم یک سی دی باب اسفنجی برای دخترک خرید و در سبد خریدهایش جاداد. 


ساعت از 4 عصر گذشته بود و سرش حسابی شلوغ بود . دختر را پای سی دی نشاند تا به کارهایش برسد. از بین کارهایش گاهی نگاهی هم به شخصیت های رنگارنگ کارتون می انداخت . گوشش با خنده های کودکانه ی دخترش نوازش می شد و ته دلش عنج می رفت .

نیم ساعت گذشت . دخترش گرم باب اسفنجی بود و خودش گرم آشپزخانه .

از بین خنده های دخترش شنید : " منم که بزرگ شدم ، می خوام مثل باب اسفنجی بشم ." مادر لحظه ای از کار ایستاد . خنده ی ریزی کرد و گفت : " یعنی می خوای اسفنج بشی ." دخترک در حالیکه چشم از کارتون برنمی داشت گفت : " نه می خوام مثل باب اسفنجی تنها زندگی کنم. وقتی بزرگتر شدم با شما و بابا خداحافظی می کنم . میرم یه خونه دیگه برای خودم زندگی می کنم . یه دونه سگ هم می خرم.... نه یه دونه گربه می خرم .... شایدم یه دونه حلزون بگیرم تا با اون زندگی کنم . عین باب اسفنجی ..."

سبزی ها همینطور توی قابلمه بالا و پایین می کردند . کتری آب جوش ، توی سر خودش می زد. برنج همچنان توی آب و نمک خیس می خورد ولی " مادر آن دختر " سرجایش میخکوب ایستاده بود.

چند قدم جلوتر رفت . روی سی دی کارتون باب اسفنجی زوم کرد . باب اسفنجی ، پدر داشت . مادر داشت . پدر و مادرش همان جا در همان شهری زندگی می کردند که باب اسفنجی زندگی می کرد اما ، باب اسفنجی زندگی مجردی داشت ....

باورش نمی شدکه به همین سادگی و با خرید سی دی های باب اسفنجی به فرزندش آموخته است که زندگی مجردی همراه با یک حیوان خانگی به مراتب بهتر و دلچسب تر از زندگی همراه با پدر ومادر است.


***********************************************************************

همین الان نوشت : مراقب آسیب های رسانه باشیم. برای مدیریت رسانه ها ، باید سطح سواد رسانه ای خود را بالا ببریم . 

پدر و مادر به عنوان اولین و مهمترین مربی کودک ، باید قدرت تحلیل خوبی داشته باشند. پیام های مثبت و منفی رسانه را دریافت و به فرزندشان گوشزد نمایند. 


موافقین ۷ مخالفین ۱ ۹۶/۰۸/۰۶
سیده طهورا آل طاها

باب اسفنجی

نظرات  (۲۳)

سلام .سیده جان .جایی مهمان بودیم از نزدیکان درجه ۱دختر خانواده به خاطر مشکلاتی که در زندگی پدر و مادر بوده از مسایل رفتاری تا زناشویی کمی هم بیماری بسیار حساس و دارای اخلاقیات خاص خودش است طوری که دایما فیلمهای پرنسس و پری دریایی و راپونزل اینها رو نگاه میکنه .سوالم اینجاست باو جود اینکه پدری خوب و متدین و اهل مذهب داره همچنین مادری به همین شکل یه cd اهنگ گذاشت و نیم ساعت بالا و پایین پرید و دختر کوچکم هم بالا و پایین پرید و مادر این بچه میگفت من این کار رو میکنم تا تو خونه دیگران نره نگاه کنه و اهنگ گوش بده و گفت من هم نباید خونه بدون موسیقی داشته باشم چون عقدهای میشن کمکم کنید من تو خونه و از بچگی اهنگ های ناجور نداشتم چون گوش دادنش رو کاری عبس میدونستم و حتی این خانم به من گفت بچه های شما اب ندیدن وگرنه شناگرای خوبی هستن بماند که خاله ای دارم که باوجود زندگی خوب خودش و همسرش دو دختر بسیار بد حجاب و بد پوشش پیدا کرده طوری که از همه مردم رانده شده و دیگه هز دخترانش حمایت میکنه چون نمیدونه دیگه چی کار کنه من سه دختر دارم میترسم از زمانی که بچه راهی غیر راه خدا رو برن یا با کسانی ازدواج کننن که خیلی با ما فرق دارن شما کمکم کنید دختر بزرگم کاهل تو نماز من یاد نوجوانیم میوفتم خودم هم خیلی جدی نمیگرفتم سخت نمیگیرم ولی ذهنم مشغوله راه درست نمیدونم شما راهننایی کنید ممنون
پاسخ:
سلام عزیزم. اصلا ما بحث تربیت فرزند رو فاکتور هم اگه بگیریم , گوش دادن به موسیقی های مطرب حرامه. اگر بخواهیم وارد بحث تربیت فرزند بشیم شخصا احساس می کنم ایشون کمبود های عاطفی و فشارهای روانی رو دارن با این روش کم می کنن و فضای سرد و سنگین خونه رو می خوان به این بهانه تغییر بدن , در حالیکه آهنگ های اینچنینی براشون نقش مسکن محدود رو بازی می کنه و بلافاصله در کوتاه مدت بیماری با شدت بیشتری برمی گرده. ایشون باید بفکر درمان ریشه ای مشکلات منزلشون باشن. تماشای مکرر این سی دی ها به فرزندشون یاد میده با توجه به مشکل برقراری روابط عاطفی , برای کسب محبت و جلب توجه به فضایی غیر از فضای خانه رجوع کنند.
همیشه کسانی هستند که یا برای توجیه کم کاری خودشون در امر تربیت دینی بچه ها و هم بی اطلاعی از تربیت صحیح دینی , با ایجاد تردید در افرادی مانند بنده و شما , آنها را از ادامه مسیر ناامید و دلسرد می کنند. اما واقعیتی که قبلا هم بارها بهش اشاره کردم اینه که تربیت یک فرایند زمانبر و چند جانبه است. والدین فقط بخشی از این امر رو به عهده دارند و بخشی از اون به خود فرد بر می گرده. یک بخشی هم به محیطی که در آن تربیت شکل گرفته و محیطی که در آن زندگی می کنید بر می گرده. پیشنهاد حقیر همیشه این بوده که والدین نهایت تلاششون رو در مسیر تربیت صحیح فرزندشون داشته باشن. هم تربیت دینی هم اخلاقی هم اجتماعی در این مسیر زیاد برای بچه هاشون دعا کنن توسل کنن. لقمه حلال بهشپن بدن. خمس مالشون رو بدن. محیط رفت و امدشون و محیطی که بچه توش پرورش داره رو اصلاح کنن مراقب دوستان فرزندشون باشن تمام این کارا رو بکنن در کنارش مراقب روابط خودشون باهم یعنی زن و شوهر به لحاظ اخلاقی و عاطفی و احترام به هم باشن و باقی امر رو به خدا واگذار کنن. این وسط تربیت صحیح با سخت گیری میانه نداره. تربیت باید همراه با اعتدال باشه.
در امر نماز بحث خیلی گسترده است اگه بچه شما به تکلیف نرسیده سخت نگیرید و فقط تشویق کنید اگه به تکلیف رسیده در کنار تشویق و محبت زیاد و دادن اعتماد به نفس و ایجاد رابطه صمیمی و بیان ساده از چرایی نماز خواندن در کنار جدیت در خواندن نماز , می تونید کمکش کنید.
۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۱:۲۴ زهرا شیرازی

سلاااااام و روز بخیر خدمت خواهر گل

طاعات قبول

همونجور که قول داده بودیم قرار بود بعد سفر کربلا بیایم و حاضری بزنیم و خبر سلامتی بدیم.

جاتون سبز بود. نائب الزیاره دوستان بودیم.

با اجازتون حال درست و درمونی نداشتیم که رفتیم. بچه ها هم هر دو تقریبا مریض بودن اما چون برنامه داشتیم رفتیم. خداروشکر سفر سختی بود اما خیلی خوش گذشت. به بچه ها هم نذاشتیم سخت بگذره. براشون اسباب بازی و ... خریدیم که کیفور بشن. کالسکه دوقلو هم بردیم که زحمت نکشن راه برن :)

ان شالله روزی خودتون بشه

پاسخ:
سلام عزیزم. خدا رو شکر که همگی سلامت هستید. خدا رو شکر که به سلامت برگشتید.زیارت قبول
سلام طهورا جون ...ان شالهپله به خاطر مشغله امیدوارم یادتون نره اون موضوع درونگرایی و برون گرایی رو که قرار بود به من بدید 
پاسخ:
سلام. خوب شد یادم انداختید کلا فراموش کرده بودم
۱۲ آبان ۹۶ ، ۰۸:۴۹ دخترک مژده دهنده
سلام
من دختری هستم که نیاز به ازدواج دارم واهدافی برای زندگیم!
فعلامادرم اجازه ازدواج نمیدن!
من16ساله هستم ودرشهرقم دختران زودازدواج میکنند و دوستان خودم هم همینطور...بیشترهم باطلبه ها!
حالاتصمیم گرفتم تا مادراجازه بدن،درباره نکات وقوانین زندگی باطلبه ها بدونم!
البته خودم درخانواده ای زندگی میکنم که پدرم وبرادرم روجانی هستند+خودم بچه مذهبی هستم وشایدبخوام حفظ قرآنم روکامل کنم وبه رشته علوم قرآن حدیث بروم!
ولی به هرحال نوع زندگی زناشویی با طلبه ها،بانوع زندگی خواهری برای برادرطلبه یا دختری برای پدرطلبه فرقهایی میکند!
اگه موافقیدبه من کمک کنید به وبلاگم لطفا سربزنید ونظرات تون رو درباره پست هابدهید
تشکر
درپناه حق!
پاسخ:
سلام به روی ماهت دختر گل.
همین الان اومدم وبلاگت . فقط چون بی نهایت خسته ام , شرمنده روی ماهت شدم و نتونستم برات کامنت بگذارم. ان شاالله به شرط حیات در خدمتم.
از خدا برای شما دختر مهربون سلامتی و عاقبت بخیری رو مسالت دارم. در پناه الطاف کریمانه الله , مستدام باشی
۱۱ آبان ۹۶ ، ۱۶:۳۸ نیلوفر آبی
سلام طهورا بانو جان چند سالی میشه که نوشته هاتونو دنبال میکنم و مدتی که نبودین واقعا غصه داربودم که دیگه نمینویسید.غرض از مزاحمت من دوتا دختر دارم یکی چهارسالو ده ماه یکی یکسال و سه ماه از وقتی که دومی اونده دختر اولم بشدت به من وابسته شده تا قبل ازون خیلی مستقل بود اما الان بغیر از منو خالشو یه دختر همسایه که شش ساله است با هیچکس کنار نمیاد حتی بچه ها با هیچ بچه ای نمیتونه ارتباط بگیره با همون دوستشم که بازی میکنه گاهی در اوج زور گویی حرف خودشو به کرسی میشونه مثلا میگه یه جا بشینه وتکون نخوره گاهی در اوج انفعال پذیری هر کاری که اون بچه بگه انجام میده مثلا یه بار نشسته بود که اون بچه مو و ابروشو قیچی بزنه . من باهاش بازی میکنم اما میخاد همیشه من در اختیارش باشم.حتی موقعی که خواهرش بدنیا اومد بود باباش روزی چند ساعت بازیایی که دوس داشت باهاش میکرد .بعد از دوماهگی خاهرش گذاشتمش مهد کودک اونجام بالاخره بعد مدتی که داشت میرفت و عادت کرده بود همین دوستش گفت نه مهدش خوب نیس من دیگه نمیرم اینم نرفت پارسال دیگه.امسال هرچی بهش میگم برو مهد منم میام اونجا میشینم قبول نمیکنه میگه من اونجا دلم برات تنگ میشه یا مثلا همیشه میگه مامان منو هیچوقت تنها نزار تو خونه که هست حتما یا تنهایی بازی نمیکنه یا اگر بازی کنه باید جایی باشه که من تو دیدش باشم.سوال دوم اینه که پارسال که خاهرش دنیا اومده بود نوه خالم که تقریبا دوم راهنماییه مثلا برای کمک به من هر بار که میومده پیش این بچه( تو فامیل بچه دیگه ای نبوده و دخترم از بچگی با ایشون که تقریبا ده سال اختلاف سنشون هست بازی میکرده.دخترم بخاطر بازیها ازش حرف شنوی داره)به دخترم میگفته اگه خاهرتو اذیت کنی من دیگه باهات بازی نمیکنم دخترمم چون همبازی دیگه ای نبوده به حرفش گوش میداده خلاصه تا ما متوجه شدیم این تهدیدا کار خودشو کرده ودخترم الان در مواجه با هر چیز اینچنینی کوتاه میاد حتی اگه بدونه خوب نیس .همیشه در حال التماس به دختر همسایمونه که بیا باهام بازی کن .اگه نیاد منو واسطه میکنه میاردش خونه.واین منو نگران کرده که اون بچه تا که یه چیزی مخالف خاسته اش باشه دست خاهرشو میگیره و میگه پس ما میریم خونه و دخترم بلافاصله کوتاه میاد و هرچی که میخاسته رو بهش میده یا براش انجام میده .شما رو بخدا راهنماییم کنید خیلی نگرانشم 
پاسخ:
علیک سلام . اگر این حالات بعد از تولد دختر دوم شما در فرزندتون تشدید شده احتمالا تولد دومین فرزندتون علت اصلی بروز این مشکلات هست . معمولا بچه ها در این سن از تاریکی و تنهایی می ترسند و شاید وابستگی دخترتون به شما دلیل بر ترس از تنهایی است . خصوصا اینکه شما دخترتون رو در سن خیلی پایین و دقیقا بعد از تولد دختر دوم تون به مهد کودک گذاشتید . واقعا چرا این کارو کردید؟! اشتباه کردید . شما باعث شدید که دختر شما دچار ترس از دست دادن شما بشه . نوعی حس حسادت رو در فرزندتون احتمالا بیدار کردید . شاید علت اصلی به وجود آمدن این وابستگی و ترس از تنها ماندن با همین مهد رفتن بی موقع در اون ایجاد شده باشه .
هر وقت خانواده در شرف ولادت فرزند بعدی قرار می گیرن باید از مدتها قبل فرزند قبلی رو برای پذیرش این مساله آماده کنند . 
ترس از تنها ماندن باعث شده که دختر شما حتی به زورگویی های همبازی اش هم تن بده .
درسته که با تولد فرزند دوم زحمت شما زیاد شده اما باید بدونید که فرزند شما زیر 7 ساله و به دلیل اشتباهی که در گذاشتن بد موقع اش به مهد مرتکب شدید این وضعیت در او تشدید شده کاری که شما باید بکنید وقت گذاشتن بسیار زیاد با دخترتون هست . ازش بخواهیدکه وقتی از چیزی ناراحته با شما درمیون بذاره . شرکت نکردن در بازی با دیگران و نوعی انزوا طلبی اون منشا حسادت داره . همین طور تواضع نامتعارفش در برابر همبازی اش هم به همین دلیله .
جوری برنامه بریزید که حتما یک ساعت مشخص را فقط برای او وقت بگذارید . با هم به پارک بروید یا توی خونه بازی کنید . نوازشش کنید و  بهش اطمینان بدیدکه دیگه هرگز خبری از مهد نیست . اعتماد به نفس رو در فرزندتون تقویت کنید و بهش محبت کنید . اگه این رفتار در فرزندتون تعدیل نشه با مدرسه و پیش دبستانی رفتنش به شدت به مشکل می خورید و ممکنه در رابطه با خواهر کوچکترش دچار مشکل بشه . فرزند شما نیاز به بازی کردن و در کنار شما بودن داره پس تنهاش نگذارید تا مطمئن بشه تنها بودنی در کار نیست . 
همبازی بودن نوه خاله شما با ده سال تفاوت سنی با فرزندتون کار اشتباهی هست و نباید از اول اتفاق می افتاد . شما باید بدونید که از ابتدا برای فرزندتون همبازی همسن خودش که دیدگاهش با خانواده شما همطراز باشه پیدا می کردید . ده سال تفاوت سن خیلی زیاده . نهایت تفاوت سن یکسال هست . 
شما در وهله اول باید به فرزندتون اطمینان بدید که در کنارش هستید و ترکش نمی کنید و مهدی هم در کار نیست . با دخترتون وقت بگذرونید و باهاش بازی کنید . بهش محبت کنید اما یادتون باشه دختر شما به همبازی خوب نیاز داره . این همبازی رو باید داشته باشه . تا زمانیکه ترس از تنها ماندن و مورد بی مهری واقع شدن در اون هست این مشکلات ادامه داره . باید حس اعتماد به نفس رو بهش برگردونید .دختر شما باید احساس ارزشمندی بکنه . برای این منظور مرتب بهش بگید که دختر باهوش و زرنگی هست . مسولیت های کوچک خواهرش رو بهش محول کنید و وقتی با موفقیت انجام میده ازش تشکر کنید و بهش بگید که دوستش دارید بهش بگید که می تونه از پس کارهای مهم بربیاد . اما یادتون باشه در محول کردن کارها زیاده روی نکنید و سن و توانایی اش رو در نظر بگیرید . هیچ وقت سرزنشش نکنید .
کاش قبل از اینکه بچه رو به مهد بفرستید در مورد صحت کارتون تحقیق می کردید . 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
******* *** *** ***** ***** ***** ** ***** *** **** **** ** ** ** ******* ***** ***** ***** ** ***** * *** **** ******** *** ** *** **** **** ** * *** ** ** ** ** *** **** *** **** ** *** ** **** ******
پاسخ:
اختیار دارین چشم
سلام
چقدر نظرات و پاسخ هاش مفید بود
ممنونم هم از شما هم از دیگران که نظرشون مخدوش نبود.
خدا خیر و عافیت و عاقبت بخیر روزی تون کنه.
پاسخ:
سلام عزیزم سلامت باشید . انجام وظیفه است
سلام روزتون بخیر
واقعا میخواید کاملش کنید؟
پس من کنفرانسم رو میزارم برای هفته بعد 
یه کلیپ از دکتر فرهنگ هم احتمالا اخرش پخش کنم 
سواد این هم کلاسی ها در امر خواستگاری و سوال ها و تربیت فرزند و غیده بسیار بسیار پایینه 
و یه سوال کوچیک دیگه 
صبورا جان الان رفتن تجربی ؟  یا میرن حوزه ان شالله؟ من که به نظرم اولویت جامعه رو نگاه کنن..یعنی برای یه زن تراز انقلاب اسلامی تحصیلات دانشگاهی خیلی مهمه حالا هر چقدرم بگیم علمش به درد نمیخوره...علوم همه دارن به سمت یه وحدت میرن...ریاضی فیزیک و غیره همگی از طرف خدان مگه غیره اینه ...
ان شالله اگر رفت حوزه بهشتی و مطهری بشه اگر رفت دانشگاه چمران و احمدی روشن بشه(واقعیتش متاسفانه مثال زن نیومد تو ذهنم )
پاسخ:
سلام عزیزم . ان شاالله شما هم موفق باشید. محبت دارید عزیزم. از خدا براتون بهترین ها رو آرزو دارم.
ارام جان محبت کن چند روز قبل از کنفراس یادم بنداز. من حواس درست و حسابی ندارم ممکنه بخاطر مشغله ها فراموش کنم
۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۱:۱۰ رفاقت به سبک شهید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام طهورا جان خوب هستید؟
***** **** **** **** ***** **** **** *******
***** ***** ** ** * ****** **** *** ***** ***** ****** *** ****** * *****
***** ***** ******* *** ****** * *****
******** ****** **** ***** ***** ***** ***** *** ***** *** *** ******
*** *** *** **** ** ***** *** ****
**** ******* **** ****

پاسخ:
سلام عزیزم. ان شاالله به سلامتی.
اختیار دارید. شما بزرگوارید . بنده باید در محضر شما کسب فیض کنم. تنها چیزی که می تونم عرض کنم اینه که صبرتون رو ببرید بالا. در برابرشون صبور باشید . شما را بخدا نسل بار بیارید. خودتون رو دست کم نگیرید.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
***** ** ** **** ** **** ** ***** ** ****** **** *** ** *** **** ***** **** *** *** ***** * ******* ****** ** ** ***** **** *** **** **** ***** * *** **** ** ** **** *** ** **** ****** *** ***** ***** ** **** ** ***** *** ****** ** ***** **** *** ** *** ***** *** **** **** ** *** ***** **** ** ***** ***** *** ** **** ** *** ****** **** **** *** **** **** ** *** **** ** *** ** *** *** ** ** ** **** **** * ******* ** ***** **** *** *** ****** *** ***** *** **** ***** *** *** **** *** ** ***** **** *** ** **** ** *** ***** ** ** *** ** ***** ***** *** ******** ** ** ** *** *** *** *** *** *** ** ** ****** ** *** *** ** **** *** *** *** *** ***** ** *** ***** *** **** *** *** ***** **** ** *** ***** **** **** ***** *** **** **** ******
پاسخ:
من فکر کنم در وهله اول بخاطر وسواسی که دارن بهتره پیش پزشک طب سنتی برن شاید سوداشون بالاست.
عزیزم ... غلبه بر این مساله ابدا غیر ممکن نیست اما چون برای ایشون به شکل اعتیاد دراومده , کار سختیه. با این خال غیر ممکن نیست.در درجه اول اینکه من فقط تصمیم به ترک عمل بگیرم اما عزم و اراده نداشته باشم , کار رو جلو نمیبره. هر دو باید در کنار هم باشن هم تصمیم بر ترک عمل و هم عزم و اراده بر ترک. اولین گام هم حذف تمام وسایلی است که ایشون رو ترغیب به عمل می کنه و حتی ایشون رو به یاد عمل می اندازه. مثل کامپیوتر,موبایل,فضای مجازی و حتی اتاقی که داخلش این کار رو انجام میده. همه و همه رو باید کنار بذاره. دقیقا توی اون ساعت خاص فکر و ذهن خودش رو درگیر کار دیگه ای کنه .رمثل بیرون رفتن. کتاب خوندن. ورزش کردن. هرگز تنها نمونه. توی جمع خانواده باشه. وسط پذیرایی بخوابه. حتما کلاس ورزش بره. در طول روز حسابی خودش رو با کار خسته کنه و شب خسته و کوفته به رختخواب بره. اونم نه توی اتاق خودش. همونطور که عرض کردم واقعا وسط پذیرایی و توی چشم همه بخوابه. تا می تونه روزه بگیره. چله دعای توسل و حدیث کسا بگیره. به هیچ وجه موسیقی مطرب گوش نکنه. از خوردن غذاهای خیلی گرم پرهیز کنه. لباسهای تنگ و چسبان نپوشه. مراقب جمع دوستانش باشه. 
هر وقت احساس کرد داره ترغیب به تماشای فیلم میشه یا... به سرعت از خونه بیرون بزنه. یا اون محل رو ترک کنه.و وارد جمع خانواده بشه. 
بهش بگید تک تک این توصیه ها رو عمل کنه خصوصا دوری از کامپیوتر,موبایل و فضای مجازی. بهش بگید از امروز هر وقت خواست طرف فیلم یا هر کار دیگه ای بره , برگرده و به پشت سرش نگاه کنه و مطمان باشه امام زمانش با چشمان نگران و قلب پرغصه داره تماشاش می کنه. بهش بگید قلب امام زمان به قدر کافی در فشار هست , تو دیگه این فشار رو بیشتر نکن.
سلام طهورا خانم 
من برای کتاب اخلاق اسلامی یه کنفرانس دارم میخواستم از اون پستی ک در مورد درونگرایی و برونگرایی توضیح داده بودید استفاده کنم ولی نمیدونم چجور پیداش کنم 
نمیشه بگید چه تاریخی بود؟
و اینکه مطلبی هست بخواید بهش اضافه کنید من توی کلاس توضیح بدم
پاسخ:
سلام عزیزم . اون مطلب کامل نیست. شاید به درد یه کنفرانس ساده بخوره . من نمی دونم کنفرانس شما در چه حدی هست. من خیللی کلی در موردش نوشتم البته قصد دارم ان شاالله در بحث نوجوانها کاملش کنم . صبر کنید پیداش کنم. ذیل همین کامنت براتون میذارم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** *****
* ****** *** ******* ******* ***** **** ***** ***** ***** *** *** *** * ***** ***** ***** * **** ** **** ***** *** *** *** ** *** ***** **** **** ***** * ****** *** * ***** ***** ********* **** ** *** **** *** * ****** *** * **** *** ******* ***** ****
** ******** **** ********** ******* ***** ****
**** *** *** * ****** ***** *** **** ******* ******* * ****** **** ***** **** *** ***** ***** ****** * *** ******** ******** ******** 
***** ***** ***** **** ***** ******** *** ***** ***** **** ****** **** ** ***** ***** ******* *** ****** * ***** **** ****
پاسخ:
عزیزم عرض کردم خدمت شما, ایشون باید ذهنش رو از این فرد پاک کنه. یکی از راهکارها هم اینه که در جمعی که ایشون هست حاضر نشن. امکان پذیر هم هست. نگن نمیشه. کسی هم نمی فهمه مگر اینکه خود این خانم یا اون اقا کاری کنن که بقیه شک کنن. اگر تو جمعی باشن که ایشون هست ممکنه نگاهها یا رفتارها اتفاقا کار رو خرابتر کنه. در ثانی باعث تجدید "خواستن و تمایل" میشه
عزیزجان من توی تهران مشاور نمی شناسم. اساتید من سالهاست مشاوره نمی دن
سلام و وقت شما به خیر
یعنی همه انواع موسیقی چه بیکلام و چه با کلام موجب تضعیف اراده و تمرکز می شه و باید پرهیز کرد؟ کلا موسیقی در همه أنواعش این حالت رو داره؟
پاسخ:
علیک سلام. سلامت باشید.
نه عزیزم عرض کردم موسیقی مطرب . اما افراط در شنیدن موسیقی های حلال رو هم شخصا تایید نمی کنم. به دلیل تجربه ای که دارم.
سلام بانو
بله خودشون میدونن این حس اشتباه هست
رابطه ایم با اون اقا ندارن جز در جمع فامیل
ولی غلبه بیدا کردن ب این حس کار خیلی سختی هست
مشاور خوب نمیشناسین ک بهشون معرفی بکنم؟
پاسخ:
ایشون توی ذهنشون با این آقا ارتباط دارن؟اگه دارن دچار زنای ذهنی هستند. تنها راه چاره همان است که حقیر کمترین عرض کردم روزه بگیرند و به خدا پناه ببرند و هرگز ایشون رو در هیچ جمعی نبینند و اگر وارد جمعی شدند و اون اقا هم بود بلافاصله جمع رو ترک کنند. 
ایشون احتمالا از کمبود محبت رنج می برند.  توی زندگی مشترک مشکل دارن الان؟اگه اینطوره مشکل باید حل بشه.
فرمودید ساکن کدوم شهرید؟
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۱:۲۸ زهرا شیرازی

شما ساکن مشهدی؟

خواهر میری حرم به یادمون باش. التما س دعا داریم از نوع سفارشی :)

پاسخ:
من؟؟؟؟ای خدااااا ..... چرا با دل من بازی می کنید.
نه خواهر جان من بیچاره ساکن و اهل تهرانم. شما دعا کنید امام رضا ما را زیر سایه اش بپذیرد
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۱:۱۶ زهرا شیرازی

خیلی به جا و خوب بود تذکرتون

اینقدر این رسانه و بازی ها مخرب هستند که ادم یهو به خودش میاد میبینه چه ضربه ای خورده!!

پسر منم یه بازه ای داشت به این باب اسفنجی علاقه مند میشد کتاب و سی دی هاشو از چرخه زندگی حذف کردم!

پاسخ:
ان شاالله که در امر تربیت کوچولوتون موفق باشید
سلام.. من یه زنم.. یه سوال درباره همسرداری داشتم
من از یه خانواده آرومی هستم.. بچه های آرومی بودیم و تقریبا امروزی تربیت شدیم
تو خونه پدرم هیچ وقت کار نکردیم و هیچ وقت هم بهمون نگفتن که دختر باید کار کنه یا....
با کسی ازدواج کردم که بهترین مرد روی زمین هس.. ولی با خانواده ای پرجمعیت که تقریبا سنتی بزرگ شدن
همسرم واقعا مرد خوب و با ایمان و با اخلاقی هستن
من قبلا نمیدونستم تو این دوره و زمونه همچین خانواده سنتی نیز وجود داره.. و با همین ذهنیت ازدواج کردم.. با همسرم مشکل ندارم
ولی خانواده اش
پدر شوهرم گاه با عصبانیت و داد به من میگه سفره رو پهن کن مگه بچه ای که داری نگاه میکنی نمی بینی دارن ناهار میارن
یا برادر شوهرم انتظار دارد من چون عروس کوچکترم چای بیاورم.. اصلا توجهی به حال من ندارن
باردار بودم و خونه پدر شوهرم بودیم.. جاری من تقریبا یه سال از من بزرگتر
شوهرش موقعی که بخواهیم سفره غذا رو جمع کنیم.. صداش میکنه که بزن خونه شون.. دیگه کمکی نمی کنه
با این حال از من که باردار هستم و آنجا مهمان،انتظار دارد چای بیاورم
ما خیلی با پدر شوهرم اینا فاصله داره محل زندگی مون
ولی وقتی میریم اونجا پشیمون میشیم
هربار من موقع خواب آروم اشک می ریزم از رفتارشان چون عادت به این مدل زندگی ندارم،انگار شخصی از زمان مادر و پدرم داره با من زندگی میکنه
همسرم خوبه و مثل اونا فکر نمی کنه ولی انتظار داره من به روم نیارم و ناراحت نشم
من حاضرجواب نیستم پیش اونا
ولی همسرم انتظار داره ناراحت نشم و میگه چرا گریه میکنی؟ اونا طرز رفتارشان با همه همینطوریه
یا وقتی شاهد بی عدالتی تو خودشون هستم،از قیافه ام معلوم میشه ناراحتم و همسرم میگه سعی کن کاملا عادی باشی
می فهمم همسرم از رفتارم ناراحت میشه ولی من نمیتونم ناراحتی ام رو بروز ندم
ما فقط یه ساله ازدواج کردیم.. یه ماه عقد بودیم و بعد عروسی
گاهی فکر میکنم کاش بیشتر نامزد میموندم
ولی میدونم چاره کار اینا نیس.. من میخوام رفتارم بهتر شه ولی بلد نیستم چیکار کنم
خواهش میکنم کمکم کنید
پاسخ:
سلام عزیزم در اشتباه بودن نوع رفتار پدرشوهرتون تردید نیست درست به همان اندازه که خانواده شما در امر کاری بار اوردن دخترشون اشتباه کرد.این مساله ارتباطی به پرجمعیت بودن یا کم جمعیت بودن خانواده ها نداره بلکه به سبک تربیتی شون بر می گرده.
شما هیچ وظیفه ای نداری منزل پدر شوهرت کار کنی اما اگر با روی باز و برای خوشحالی همسرت و رضای خدا کار کنی قطعا اجر کارت رو می گیری.
اگر دوست نداری اونجا کار کنی تعداددفعاتی که برای شام و ناهار میرید رو کم کنید تا کار کردن شما به حداقل برسه. برای همسرت توضیح بده و در این رابطه باهاش هماهنگ باش.
این فقط همسر شما نیست که توقع داره شما با خانواده اش راه بیایید اگه شماهم جای اون بودید همین توقع رو داشتید. پس گاهی وقتا خودتون رو بجاش بگذارید و درکش کنید. گلایه های متعدد شما به همسرتون , کم کم عرصه رو بهش تنگ می کنه و خسته میشه. پس سعی کنید یه جاهایی سعه صدرتون بالا ببرید . یه جاهایی هم دنبال راه حلی بگردید که هم زیرکانه شرعیط رو لااقل تا حدی به نفع شما کنه هم اونا رو به خودتون حساس نکنید مثل همون کمتر برای شلم و ناهار رفتن. یا با شوهرتون جوری صحبت کنید و بهش بگید رفتار تحکم امیز خسته و ناراحتتون می کنه که اگه از این به بعد برادر شوهرتون از شما چای خواست, همسرتون به شما بگه .. نه شما بشین خودم می ریزم. دفعات اول ممکنه براشون سنگین باشه ولی کم کم هم اونا تعدیل میشن هم شما راحتتر. گاهی هم خودکار خودتون در کارها کمک کنید تا حساسیت پیش نیاد.
گریه کردنتون بسیار اشتباه هست. مردها اصلا این موضوع رو درک نمی کنن. از نظر مرد وقتی یه زن گریه می کنه یعنی قیامت شده. اولش تلاش می کنه اوضاع رو درست کنه و حتی ممکنه دستپاچه بشه. اگه گریه ها در ماهها و روزهای بعد ادامه پیدا کنه مرد کلافه و خسته میشه و سعی می کنه موقع گریه اونجا نباشه. ادامه بدی کلا دیگه گریه هات براش بی ارزش میشه. گریه هات رو برای روزهای جدی تر خرج کن. مردها از لوس بیزارن و درکشون نمی کنن. در کنار اطاعت پذیری و محبت به همسرت , سیاست داشته باش و کمی هم چاشنی اقتدار داشته باش
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۵:۱۰ ریحانه مامان دوقلو ها
سلام امان از این باب اسفنجی 
جالبه وقتی داری برای بچه ها چیزی میخری وسواس ب خرج میدی عکس این نباشه اون نباشه بعصی ها میگن باب اسفنجی که خوبه با اینکه یکی از بدترین کارتون ها هست و خیلی مطالب بدی رو آموزش میده 
التماس دعا خواهر جان امسال مسافر اربعین دارم دعا کنید سالم برن و برگردن و زیارت با معرفت نصیبشون بشه 
ما هم لیاقت زیارت پیدا کنیم 
پاسخ:
سلام. ان شاالله همه مسافرا به سلامت برگردن
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ****
*** **** **** ****
** **** **** ***** **** ** *** *** **** **** ***** *****
پاسخ:
سلام. به خانم بفرمایید هر چه سریعتر هر گونه رابطه با اون اقا رو قطع کنه. شیطان با تمام نیروش به سمتش حمله کرده بهش بگو بخاطر خدا با تمام نیروش به سمت خدا فرار کنه. روزها رو روزه بگیره و حتما فکرش رو سلامت کنه.اون اقا قطعا یک روباه هست در لباس یک میش , همون طور که باید از حیوان درنده گریخت و به زیبایی یال و کوپالش توجه نکرد باید از این اقا دور بشه,و بهش توجه نکنه. بهش بگید اگر اینها رو انجام نده رسوایی بزرگی در انتظار دنیا و,اخرتش هست.
سلام طهورا جان
خدا می داند که چندماه است فکر و ذهنم درگیر همین رسانه و سبک زندگی بچه ها شده است؛خوراک فیلم و بازی بچه ها چه باید باشد؟حتی فیلم های ساخته شده در ایران هم ضد ارزش هستند(مثل شهرموش ها۲ که واقعا تاسف آوره)
دخترم سه ساله است و به طور قاطع بیشتر از دو ساعت فیلم دیدن را برایش ممنوع کردم که با هم گاهی درگیری داریم سر فیلم دیدن بیشتر.
دغدغه ی اصلی من وقتی است که فرزند دوم ام دنیا بیاید و خب طبیعتا وقت کمتری برای بازی با دخترم دارم آن وقت چه کنم؟برخی دوستانم که نوزاد دارند گاهی تا ۵ساعت هم بچه های شان پای فیلم هستند و کاملا عصبی و پرخاشگر می شوند
برای اینکه دخترم دچار این مشکل نشور چه راهی هست؟
پاسخ:
سلام عزیزم . دغدغه شما محترمه اما دغدغه نباید تبدیل به ترس بشه. برای دغدغه باید برنامه ریزی کنید . فرزند شما زیر ۷سال هست و راه سرگرم کردنش بازیه. قرار نیست همش شما باهاش بازی کنید می تونید گاهی به جایی ببریدش که مدتی با همسن های خودش بازی کنه. مثل خانه های کودک . برای یک ساعت تا دوساعت زیر نظر مربی با همسن هاش بازی می کنه و شما هم روش نظارت کنید.یا یک ساعت ببریدش پارک. 
می تونید برنامه ریزی کنید.از کارتون های مناسب استفاده کنید شهر موشها اصلا مناسب سن فرزند شما نیست.

سلام

در جواب یکی از کامنتهای پست قبلی, شما فرمودید گوش دادن به موسیقی باعث کاهش اعتماد به نفس میشه. یعنی موسیقی حرام؟ و دقیقا چه ارتباطی بین گوش دادن به موسیقی و اعتماد به نفس هست؟

متاسفانه خیلی از موسیقی هایی که از تلویزیون پخش میشه مناسب نیست. بعضی افراد رو دیدم که خیلی مراقب هستن که مبادا بچه شون بشنوه. اما بعضی هم میگن خونه خودم نشنوه یجا مهمونی برم یا من نباشم یا... بالاخره یه روزی یه جایی میشنوه و اگه الان مواظب باشم و نشنوه, بعدا که بصورت اتفاقی بشنوه بدتره. (نثر ادبی رو داشتید؟؟؟نشنوه بشنوه!!)
من حتی میشناسم خانواده ای رو که تلویزیونشون رو کلا جمع کردن
و خانواده ای که هیییییچ موسیقی حتی اگه ریتم آرومی هم داشته باشه گوش نمیکنن

اما
چه روشی درسته؟ اگه موسیقی به گوش بچه نرسه و بعدا اتفاقی و ناخواسته بشنوه, بدتر نمیشه؟
پاسخ:
سلام عزیزم. بله منظور موسیقی حرام هست اما اگر از من می شنوید در شنیدن موسیقی غیرمطرب هم افراط نکنید تا میل و ذهن شما گرایش و آمادگی پیدا نکند. 
آنچه درباره گوش دادن موسیقی به دست ما رسیده برگرفته از منابع روایی و حدیثی و حتی تاریخی است. علما نیز بر آنچه در باب موسیقی گفته میشود صحه می گذارند. مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد امام و خود حضرت امام نیز از جمله این علما هستند. تا جاییکه معتقدند موسیقی عزم و اراده انسان را از او می گیرد و در محشر , انسانی که فاقد عزم بوده , انسان محشور نخواهد شد.
به لحاظ علمی بعنوان مشاوری که مدتیست توفیق خدمت رسانی به آستان حضرت رضا را دارم این رو به تبع اساتید بزرگواری که در محضرشون تلمذ کردم , عرض می کنم که ذهن نوجوانها , خصوصا , وقتی به شنیدن مکرر موسیقی عادت کرده باشند , هنگام مشکلات و بحران ها که نیاز به تفکر و تعمق و تعقل هست , قفل می کند و قدرت تفکر را از او سلب می کند. شخصا با مواردی در افراد و خصوصا خصوصا نوجوانها مواجه بودم که بر صحت این موضوع تاکید داشتند. مثلا نوجوان مقطع هشتم متوسطه شکایت می کرد موقع امتحان ریاضی نمی توانستم فکرم را متمرکز کنم . چون تمام مدت امتحان موسیقی که چند شب بود گوش می دادم در ذهنم مرور میشد و اجازه حل مسایل ریاضی را از من می گرفت . می گفت آخرش مجبور شدم بخشی از وقت امتحانم را تلف کنم یعنی پشت برگه امتحان از اول تا آخر آن موسیقی را نوشتم تا بلکه دست از سرم بردارد و ذهنم خلاص شود. توصیه من این مواقع به نوجوانها اینه که یکماه مانده به تاریخ امتحانات هییییچ موسیقی گوش نکنند تا ذهن سالم بمونه. یا مورد بزرگسالی رو باهاش روبرو بودم که می گفت دقیقا موقعی که قصد تمرکز روی کاری رو دارم , موسیقی که گوش دادم به یادم میاد و اونقدر تو ذهنم چرخ میزنه که قدرت فکر رو ازم می گیره و احساس عحز و ناتوانی و کلافگی می کنم.
بله . درسته موسیقی های تلوزیون هم , همه شون سالم نیستن.
اما اینکه کلا صورت مساله رو پاک کنیم و کلا تلوزیون رو جمع کنیم هم ابدا به لحاظ تربیتی کار درستی نیست. رسانه را باید مدیریت کرد . جمع کردن و منع اینچنینی فقط کنجکاوی کاذب و حتی لجبازی می آورد. 
بچه ها تا زیر هفت اصلا نه درک خاصی از موسیقی دارن نه براشون اهمیت داره. در این مقطع بچه ها فقط اهل بازی هستن مگر اینکه خود والدین مرتب موسیقی رو بهشون تزریق کنن.
بچه ها اغلب در سن نوجوانی کم کم گرایش به موسیقی پیدا می کنن هر چقدر محیط زندگی و تحصیلات و گروه دوستانشون در این مساله وارد بشن , میل اونا هم بیشتر میشه . چون موسیقی اعتیاد آوره. در مواقعی که محیط زندگی سالمه اما بچه بخاطر بعضی دوستانش داره متمایل میشه والدین زرنگ باید قبل از گرفتار شدن بچه , خودشون بهش خوراک بدن. می تونن با تفریحات سالم با ایجاد صمیمیت با توضیحات عقلی و منطقی و تشویق به داشتن دوستان خوب , این مساله رو تعدیل کنن اما اگه نوجوان پافشاری داره اجازه گوش دادن موسیقی حرام رو بهش ندیدن البته با صمیمت و بجاش خودتون موسیقی هایی که در عین مطرب نبودن باب میلش هست براش تهیه کنید . اما هر از گاهی با منطق و کاملا عقلانی براش از مضرات مکرر گوش دادن به موسیقی بگید. در کنارش باهاش کاملا صمیمی بشید براش برنامه ریزی تفریحی و اعتقادی داشته باشید. اگر به اونچه عرض کردم عمل کنید بعد از یه مدت تب و تابش از سرش می افته و خودش میذاره کنار
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ****
***** **** *** * **** ** ****** ***** ** ***** *********
****** ** **** *********** *** ** ****** ***** * **** **** **** * ******* *** * ****** ********* * *** *** *** * *** ***** ** ****** ****** * ** * ** *** ************ ****** *** ***** ****
**** * ***** ****** **** * ****** *** *** ** ****** ***** * ******** ** *** ***** * **** * ***** ** ***** **** **** ***** * ****** ********* ****** ** ***** ***** ***** ***** ******** *** *** ** **** ****
**** * *** ****** **** *** **** **** ********* * ****** ****** * ********* *****  * ***
** **** * ****** ** **** * *** *** **** **** * **** **** ******* ***** * *** ** **** **** **** * **** *** ** *** * ******* **** *** *** * ****** ***** * ***
** ****** ******* **** *** * ** ** ****** ***** *** *****
** ***** **** **** ** * ***** *** *****
****** ** *** * ********* ******** ** *** ***** **** ******** ***** ****
***** **** *** ***** *****
*** ***** *** ***** **** ****
پاسخ:
سلام. من درست متوجه نشدم. یعنی در حال حاضر این خانم همسر دارن ؟بعد اون اقا هم همسر دارن که به ایشون اظهار علاقه کردن؟
یعنی این خانم با اینکه الان همسر دارن نسبت به این اقا متمایل هستن؟ببخشید من درست متوجه نشدم
۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۴:۴۲ اردیبهشت ..
سلام 
بسیار قابل تامل بود بانو.متاسفانه مسایلی شبیه این خیلی زیاد شده همونطور که بی توجهی والدین زیاد شده.
چند وقت یه کارشناس میگفت بچه که بودیم عروسکهامونم نوزاد و بچه بودن.ولی بچه های امروزی عروسکهاشون یه خانم جوانه با کلی آرایش و لباسهای جورواجور.منظور همون عروسکهای باربیه.این یعنی به بچه یاد میدیم از همون بچگی هم آرایش اون عروسک براش مهم باشه و خیلی تمایل پیدا کنه اون شکلی باشه  هم تو لباسهاش دنبال لباسهایی مثل لباس عروسک باربی بگرده.و حتی تشویقش هم میکنیم که چه عروسک خوشگلی و امثال این.
همه اینا بخاطر ناآگاهی والدینه.بعضی پدرومادرا فکر میکنن فقط باید بچه رو بدنیا بیارن بقیه مراحل خودش خودبخود طی میشه.آره طی میشه ولی معلوم نیست به چه قیمتی..
پاسخ:
علیک سلام. محبت فرمودید. انجام وظیفه است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">