فرازونشیب زندگی طلبگی ما(همنفس طلبه)

هم قدم تا خدا آباد

همنفس طلبه

طبقه بندی موضوعی

۶۶ مطلب با موضوع «تربیت فرزند» ثبت شده است

- هرگز برای ترغیب بچه ها به نمازخواند یا انجام اعمال عبادی به آنها نگویید که اگر نماز بخوانی یا روزه بگیری ، خدا هر چه می خواهی را فراهم می کند . 

می گفت : سالها قبل در مراسم افطاری تعدادی از دختران شرکت داشتم . برنامه این بود که برایشان از تکالیف شرعی شان بگویم. همه اکثرا در یک ردیف سنی بودند بین 9 تا 13 سال . از آنها پرسیدم: بچه ها چرا روزه می گیریم ؟ جوابها تقریبا یک شکل بود مگر جواب فائزه. فائزه می گفت : خانوم چون مامانم گفته اگر روزه بگیریم خدا کمکم می کند تا امتحانم را 20 بشوم. سعی کردم اشتباه بودن این تفکر را برای او که فقط 9 سال داشت جا بیندازم جوری که حرمت مادرش نشکند اما احساس کردم دخترک سخت پایبند است . آن موقع موضوع را ادامه ندادم احساس کردم میان در و همسایه شاید خوب نباشد.از این موضوع سالها گذشت . تا اینکه خبر رسید یکی از همسایه های قدیمی به دلیل یک بیماری فوت شده است . برای مراسم تشییع حاضر شدیم . دختر جوانی که انگار تازه نامزد کرده بود بر سر مزار مادرش بی تابی می کرد. همسایه ها نشانش دادند و گفتند او همان فائزه است . جلو رفتم تا تسلیتی بگویم . که صدای شیون های فائزه و حرفهایش میخکوبم کرد: " خدا دروغه. اصلا خدا وجود نداره . اگر خدا بود جواب اینهمه نماز خواندن و روزه گرفتن منو می داد و مادرم شفا می گرفت . حیف اونهمه وقتی که گذاشتم و نماز خواندم و روزه گرفتم."! حرفهایش عین پتک توی سرم می خورد . انگار نمی توانستم جلو برم . عقب عقب برگشتم. یادم افتاد که سالها قبل مادر مرحومش بذر این نوع تفکر را در ذهن او کاشته بود و همان اندیشه نادرست امروز منجر شده بودکه او با اولین ضربه در عالم طبیعت زمین گیر شود. 

- در سالهای آغازین سن دبیرستان یا در سالهای پایانی دوره راهنمایی حتما" در مورد نگاه به نامحرم به آنها تذکر بدهید. به آنها بیاموزید اگر به نامحرم فکر کنند در آینده همسری نصیب آنها می شود که ذهن و چشم سالمی نداشته است چرا که این توصیه قرآن است که می فرماید : زنهای پاک از آن مردان پاک و زنان ناپاک از آن مردان ناپاک هستند. 

- به بچه ها پول توی جیبی بدهید اما از او بخواهید که حساب خرجهایشان را داشته باشند . مثلا در یک برگه میزان مخارج ماهانه خود را یادداشت کنند . به این وسیله آرام آرام مدیریت اقتصادی و صرفه جویی و پرهیز از خریدهای اضافه را می آموزند. 

- برای اینکه فرزندتان در سنین بلوغ از آفات جنسی مصون باشد حتما" باید فکری سالم داشته باشند. ترتیبی بدهید تا بچه ها در طول روز حسابی خسته شوند و بعد به محض ورود به رختخواب بخوابند. اگر احیانا در سنین فرمانبرداری متوجه استمنا فرزندتان شدید حیا را کنار بگذارید و چشم در چشم بسیار جدی اما به دور از خشونت در مورد آسیب های روانی و جسمی آن هشدار بدهید و توضیح دهید که این یک فعل حرام است . 

- مراقب خلوتهای فرزندانتان باشید . همین طور وقتی تنهایی به حمام می روند مرتب به بهانه های مختلف به آنها سرکشی کنید تا احساس کنند که در خلوتهایشان امنیت ندارند. با شروع استمنا ترک آن برایشان سخت است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۷
سیده طهورا آل طاها

- در این مقطع سنی به بچه ها مسئولیت بدهید و در صورتیکه مسئولیت پذیر هستند ، آنها را تشویق نمایید و مورد محبت قرار دهید . مثلا" اگر در خانه با فرزند پسری مواجه هستید که مسئولیت خرید نان در منزل را به عهده دارد بعد از خرید نان به او بگویید : آفرین پسرم اگر شما نان نمی گرفتی ما نان نداشتیم . در واقع با این عمل هم او را به انجام مسئولیتش تشویق می کنید و هم به او حس تاثیرگذار بودن و اعتماد به نفس می دهید. 

- یادمان باشد که در خانواده ، پسر یا دختر بودن مطرح نیست . اول یا دومی بودن مطرح نیست ، آنچه مهم است اینست که بزرگتر باید به کوچکتر محبت کند و کوچکتر باید به بزرگتر احترام بگذارد. 

* خانم مصطفوی دختر امام در خاطراتشان نقل می کردند: من بزرگتر از مرحوم احمد آقا بودم . (ما اینجور تربیت شده بودیم که کوچکتر باید به بزرگتر احترام بگذارد.) وقتی وارد اتاق شدم ، احمد آقا کنار امام روی کاناپه دو نفره نشسته بود؛ به محض ورودم به اتاق با اینکه احمد آقا همه کاره امام بودند از جای خود بلند شدند و پایین پای امام روی زمین نشستند و من کنار امام روی کاناپه نشستم. 

- به خاطر داشته باشید که پسران امروز شما قرار است مردان بزرگ فردا شوند . آنها باید فن مدیریت خانه و خانواده را از منزل پدری بیاموزند. اغلب پسران ما بعد از ازدواج دچار چالش بزرگی بنام عدم توانایی اداره خانواده می شوند. پسرانی که فقط درس خوانده اند ، مدرک گرفته اند اما قادر به اداره خانه و خانواده و مدیریت اجتماعی و اقتصادی خانه نیستند . حتی از عهده تعمیرات ضروری منزل نیز برنمی آید. ایام تعطیلات تابستان زمان بسیاری خوبی برای یادگیری امور فنی و در کنارش آموزش مدیریت اقتصادی خانه است .

* به پسرهایتان کارهای فنی و حرفه ای بیاموزید تا در جامعه مورد احترام باشند .(مقام معظم رهبری) 

- به این نکته ظریف رفتاری دقت کنید: 

* چند روز به آغاز سال تحصیلی جدید مانده است . مادر هر دو پسرش را می خواهد . جامدادی پسر کوچکتر فرسوده شده و مادر یک جامدادی نو برایش تهیه کرده است اما جامدادی پسر بزرگتر سالم است و هنوز قابل استفاده می باشد . مادر به پسر بزرگتر رو کرده و می گوید : ازاینکه می بینم آنقدر بزرگ شده ای که می توانی از وسایل خودت خوب استفاده کنی خیلی خوشحالم . چون شما جامدادی ات را سالم نگه داشته ای ، مبلغ معادل پول جامدادی نو را به عنوان پاداش به تو می دهم . رفتار مادر باعث می شود که پسر کوچکتر خود به خود صرفه جویی و استفاده صحیح از وسایل را بیاموزد. 

- در این سن در برابر تمام خواسته های بی جای بچه ها مقاومت کنید و اجازه ندهید با گریه ها و قهرهایشان برای شما تصمیم بگیرند. 

- همزمان با شروع آهنگ بلوغ در پسرها ، مادر با ترتیب دادن یک پیاده روی یا یک خریده ساده در ابتدا از میزان اطلاعات بچه در مورد سن بلوغ آگاه شده و بعد کاملا" جدی مسائل مربوط به بلوغ پسرها از جمله غسل های مربوط به آنها را به او آموزش دهد . خیلی مهم است که این کار توسط مادر انجام شود نه پدر . چراکه عموما وقتی پسرها نیاز به غسل پیدا می کنند پدرها منزل نیستند و آنها با حیایی که از مادر می کنند انجام غسل را به تعویق می اندازند . در حالیکه اگر مادر این حیای بی مورد را رها کرده و با پسرش حرف بزند از قضا شدن نمازها و روزه های فرزندش ممانعت می کند . پسر بدون خجالت غسل کرده و نمازهایش را ادا می کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۵
سیده طهورا آل طاها

- رسول اکرم (ص) می فرمودند : بچه ها باید از 7 سالگی تا 14 سالگی فرمانبردار پدر و مادر خود باشند. 

- نهادینه کردن امور اعتقادی در بچه ها ، امری نیست که یک شبه حاصل شود . مهمترین مسئله در این مقوله ، این است که مادر مبارزه با نفس را سرلوحه زندگی خود قرار دهد تا فرزندش مبارزه با نفس را از مادر بیاموزد. بچه ای که مبارزه کردن با نفس اماره را نیاموزد به فتنه ای از هم می پاشد .  

* دختر 10 ساله خانه سرگرم کشیدن نقاشی بود . مادر وقتی سرگرمی دخترش را دید . گوشی تلفن را برداشت تا با خواهرش دردودل بکند . از دیشب که منزل مادر شوهرش مهمان بودند کلی حرف برای گفتن داشت . از جاری اش که خودش را خیلی می گرفت . از خواهر شوهرش که به او کم محلی می کرد. از مادرشوهرش که مرتب به سروگوش پسرش دست می کشید انگار نه انگار که پسرش الان صاحب زن و زندگی است . به خودش که آمد دید 45 دقیقه است که حرف می زند. گوشی را قطع کرد . صدای اذان می آمد به دخترش که دیگر نقاشی نمی کشید نگاهی کرد و گفت : بلند شو نماز اول وقتت رو بخون.. 

- با دیدن نقص های اعتقادی بچه ها به جای تشر زدن و نصیحت کردن که معمولا" راه حل مناسبی هم نیست ، کافی است کمی زمان صرف کنید. فکر کنید چه راه حلی می توانید استفاده کنید تا هم تاثیر عمیق روی بچه بگذارد و هم او را از اشتباه باز دارد . مرتب منتظر نمانید یکی پیدا شود و به شما راه حل بدهد. گاهی این والدین هستند که می توانند بهترین راه حل را برای درست شدن انحراف رفتاری بچه شان ارائه دهند. 

* مادر از اینکه می دید پسرش مدتی است نمازهایش را به بهانه های مختلف مثل درس داشتن با عجله می خواند دلگیر بود. دوست نداشت پسری که تمام کارهایش را بادقت انجام می دهد موقع نماز اینقدر با سرعت سر و ته نمازش را به هم بیاورد. چند روز تمام فکر کرده بود . با افراد زیادی مشورت کرده بود اما راهکار مناسبی را پیدا نکرده بود . بعضی ها که می گفتند : همین که پسرت نماز می خواند برو و خدا رو شکر کن. اما مادر پسرش را این طور تربیت نکرده بود که حالا به حداقل راضی باشد. بالاخره راه حل را پیدا کرد. صدای اذان که بلند شد پسرش را صدا زد . بیا امروز نمازمان را با هم بخوانیم. مادر جانماز پسرش را پهن کرد . جانماز خودش را هم پهن کرد . درست پشت سر جانماز پسرش. وقتی نگاههای متعجب پسرش را دید گفت : پسر من آنقدر زیبا و درست نماز می خواند که من در مقام مادرش می توانم با افتخار و با اطمینان نمازم را به او اقتدا کنم. از امروز تو امام جماعت مادرت هستی. چیزی در قلب پسر فشرده شد. مادر هنگام نماز در ملکوت بود. 

* چند وقتی بود که مادر متوجه تغییراتی شده بود. دخترش ، دختر خوبی بود .نمازش را می خواند . حجابش را رعایت می کرد . گاهی می دید که کتاب کوچک دعایش را برداشته و دعا می خواند اما مدتی بود که به آهنگ های مطرب تلوزیون گوش می داد. مادر می دانست که اگر به او بگوید: دخترم این کار خوبی نیست یا من از تو انتظار ندارم ، تاثیر عمیقی نخواهد داشت . چند روزی فکر کرد تا راه حل را پیدا کرد. گرمای تابستان بود و در این گرما هیچ چیز به اندازه یک لیوان شربت خنک مزه نمی داد . یک لیوان شربت درست کرد . پراز یخ . دخترش را صدا زد : دختر با دیدن شربت چشمهایش برق زد. در فاصله ای که دختر رفت تا قاشق کوچک شربت خوری را بیاورد مادر ، سوسک کوچکی را که به سختی از حیاط خانه پیدا کرده بود توی لیوان انداخت . دختر تا دستش به سمت لیوان رفت از ته دل گفت : اه حالم به هم خورد ... مادر نگاهی کرد و گفت : چرا ؟ مگر این شربت خوشمزه نیست ؟ مگر خنک نیست ؟ چرا نمی خوری ؟ دختر متعجب به مادر نگاه کرد: توش سوسکه ! مادر در حالیکه لیوان را خالی می کرد ادامه داد : یک لیوان شربت خنک و خوشمزه با افتادن یک سوسک غیرقابل استفاده شد به نظرت عباداتی که در آن یک گناه بیفتد قابل استفاده هست ؟  



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۳
سیده طهورا آل طاها

ما باید تحولات زندگی کودک را کشف کنیم و مطابق آن رفتار کنیم . مثلا معنا ندارد که بگوییم از یک سالگی چادر به سرش کنیم تا عادت کند . او با این چادر به سرکردن اجباری به چادر عادت نمی کند، او تقلید می کند . وظیفه ی ما این است که او را باحجاب آشنا کنیم و بعد آرام آرام فلسفه ی حجاب را برایش بازگو کنیم .   

- جلوی بچه ها آرایش نکنید . در را ببندید و بعد آرایش کنید . اجازه ندهید هرگز دخترها از لوازم آرایش استفاده کنند . مسائل شخصی خودتان به عنوان یک "خانم" را از دخترتان مخفی کنید . 

- در برابر سوالات بچه ها درمورد ذات اقدس الهی ، فقط از نظم خدا در عالم هستی و نعمت ها و مهربانی هایش بگویید و نه از مسائل پیچیده تر . اگر کودکتان از شما پرسید: چرا خدا را نمی بینیم ؟ مراقب پاسختان باشید نگویید خدا در قلب توست یا خدا در آسمانهاست ، پس ما نمی توانیم او را ببینیم. بدانید این پاسخ های نامناسب ممکن است سرانجام به کفر او در سنین بالاتر منجر می شود.

- هیچ گاه به فرزندتان نگویید که می تواند امام زمان را ببیند. بدانید که بچه ها تفکر انتزاعی ندارند. 

- در مورد قیامت فقط از فصل بهار کمک بگیرید . ولی در مورد عذاب های اخروی و جهنم چیزی به آنها نگویید .فقط از پاداش خوبی ها بگویید. 

- برای بچه ها از مرگ اطرافیان چیزی نگویید . برایشان به جای استفاده از لغت مرگ از کلمه " به سفر رفتن" استفاده کنید . دقت کنید که با وجودیکه حضرت رقیه در جریان واقعه کربلا و شهادت اصحاب و نزدیکانشان بودند هر بار که از عمه شان حضرت زینب (س) سراغ پدرشان را می گرفتند ، آن بزرگوار می فرمودند که پدرشان به سفر رفته اند. بعد ازواقعه کربلا ، به محض آنکه حضرت رقیه با واقعیت شهادت پدر مواجه شد ، به اصطلاح امروز ما دق کرد.حتی لازم نیست که شما فرزندتان را سر مزار متوفی ببرید. 

- برای فرزندتان از کودکی اهل بیت بگویید . همیشه از موفقیت های آنها بگویید . مثلا از واقعه غرق شدن حضرت یونس و بلعیده شدن ایشان توسط ماهی بزرگ یا از نحوه شهادت اهل بیت به آنها نگویید . در روضه های امام حسین وقتی مقتل خوانده می شود یا وقتی که جزئیات و نحوه شهادت اصحاب یا اهل بیت صحبت می شود یا هرگاه که صدای شیون و ناله و بر سر زدن مردم بلند می شود بچه های زیر شش سال را بیرون ببرید. هرگز برای بچه ها از نحوه شهادت حضرت علی اصغر یا نحوه شهادت حضرت رقیه کلامی نگویید . 

- این مادر است که قدرت کاشتن بذر شجاعت را، در قلب و وجود فرزندش دارد. مادر ترسو هرگز نمی تواند فرزندی شجاع تحویل امام زمان بدهد. مادر عاقل مادری است که حتی اگر خودش از چیزی می ترسد هرگز این ترس را به فرزندش منتقل نمی کند .  

** با توجه به اینکه جزئیات را نمی شود به طور کامل در پست مطرح کرد ، حقیر آماده پاسخگویی به شبهات شما که قطعا" بعد از خواندن این پست برایتان پیش می آید خواهم بود. خواهش من از عزیزان این است که برای درک بهتر این پست ، حتما" بخش نظرات را بخوانید . ان شاالله که بخش نظرات این پست با سوالات عزیزان برای همه پربار باشد.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۱
سیده طهورا آل طاها

- فرزندی که مطابق توصیه اسلام در هفت سال اول زندگی اش دوران امیری را به سلامت طی کند ، هرگز با مشکل جویدن ناخن مواجه نمی شود. اغلب بچه هایی که ناخن خود را می جوند دچار افسردگی هستند و فشار روانی را تحمل می کنند . لذا مراقب باشید که کودکانتان با این بحران مواجه نشوند. 

- فرزندان خود را حتما" در محیط حمام با لباس زیرشان نگه دارید . به آنها یاد بدهید که هنگام بیرون آوردن لباس زیرشان بسم الله الرحمن الرحیم بگویند . چرا که در روایات داریم در این شرایط ملائک حیا کرده ، از اطراف انسان پراکنده می شوند و همان وقت است که شیطان حضور پیدا میکند و به او نظر می کند.  

- معمولا" این دوران ، آغاز بیداری جنسی در کودکان است . اغلب کودکان در این سن دچار خودارضایی یا همان استمنا می شوند. این حالت در پسرها بیشتر است اما این به آن معنی نیست که در دخترها ابتلای به این مسئله پیش نمی آید یا حتی کم است . در این مواقع هرگز بر سرکودکتان فریاد نزنید . هرگز دراو ایجاد حساسیت نکنید . فرزندتان را از روی زمین بلند کنید . سعی کنید که حواسش را پرت کنید . استمنا در کودکان معمولا از سن 4 سالگی شروع می شود هرچند مدتی است که سن استمنا به 2 سال هم رسیده است . همیشه اول از زمین شروع می شود همین طور دسته های مبل و عروسک های پولیشی . در صورتیکه متوجه این مسئله درکودکتان شدید ، عروسک های پولیشی اش را از او دور کنید . مخصوصا اجازه ندهد که با این عروسکها به رختخواب بروند. مراقب لقمه هایی که به خانه می آورید باشید. خانه ای که در آن صدای موسیقی بلند باشد هرگز نمی تواند محل رشد معنوی یک انسان باشد. پس خانه هاتان را از آوای موسیقی طاهر کنید . گاهی با صدای بلند در خانه تان اذان بگویید . باصدای بلند قرآن بخوانید تا خانه ی شما محل رفت و آمد ملائک باشد . در مجالس آلوده به گناه شرکت نکنیدو مراقب رفت و آمدهایتان باشید. تا ان شاالله نسلی طاهر و صالح تربیت کنید. حالت خودارضایی به طور طبیعی در کودکان از بین می رود . هر چند ممکن است به دلایل متعدد در سنین بالاتر تشدید شود تا حدی که به شکل یک بیماری جدی دربیاید. ما با نمونه ای مواجه بودیم که دردناک بود . مردی که در سن 30 سالگی با داشتن مدال های متعدد در رشته های ورزشی و تحصیلات بالا متاسفانه از سن 4 سالگی به این درد مبتلا بود تا جاییکه در 30 سالگی بیشتر از ده بار در روز مرتکب این عمل می شد و مشکلات بسیاری هم برایش پیش آمده بود. 

- به بچه ها بیاموزید که شبها قبل از خواب 3 بار سوره توحید را بخوانند . بر طبق روایات در این صورت ، تا صبح ملائک بر او دعا می کنند و نوری از او تا آسمان ساطع می شود این طور یاد می گیرد که رخت خوابش محل عبادت اوست و به ورطه استمنا نمی افتد.

- به هیچ عنوان مادرها به منظور طهارت گرفتن ، به آلت جنسی کودک دست نزنند . به کودکتان آموزش دهید که خودش را تطهیر کند . ضمن اینکه به او بیاموزید در هنگام تطهیر نیازی به دست زدن به آلت جنسی ندارد و آب گرفتن کافی است . امام صادق علیه السلام می فرمایند: برای مادری که طهارت فرزند 6 ساله خود را می گیرد زنا می نویسند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۰
سیده طهورا آل طاها

* با بچه ها در سنین بین 4 تا 6 سالگی بازهای معمایی مثل پازل انجام دهید . این بازی کمک می کند تا صبر و مهارت دیداری او بالا برود. می توانید از پازل هایی با قطعات کوچک شروع کنید . 

* یادمان باشد ادب کردن مربوط به دوره ی بعدی زندگی بچه ها و 7 سال دوم است . ولی تمام حرکات بزرگترها مانند مسواک زدن ،راستگویی و ... توسط ذهن های کوچک آنها رصد می شود و مورد تقلید قرار می گیرد. بدانیم اگر بچه ها در سنین زیر 7 سال آزاد نباشند و مرتب محدود شوند در سنین مدرسه تمرکز نخواهند داشت . مثلا ممکن است نقطه ها را جابه جا بگذارند و یا کلمات را در عین بلد بودن پس و پیش بنویسند . وقتی بچه ای فحش می دهد و آنرا تکرار می کند ، مرتب به او نگویید که حرف زشتی می زنی . چراکه او متوجه حساسیت و توجه شما بر این نقطه شده و کارش را تکرار می کند . به جای آن سعی کنید تا کلمات سخت به او بیاموزید مثل میرفندرسکی یا قسطنطنیه. او وقتی توجه و حتی خنده ی اطرافیان را موقع ادای این کلمات می بیند ، ذوق می کند و آن فحش را فراموش می کند. 

* هرگز کودکان زیر 7 سالتان را برای رفتن به مسافرت به دیگران نسپارید . وقتی مادرشده اید دیگر رفتن به مسافرتهای بدون فرزندتان را فراموش کنید.  

* به بچه ها در پایان 3 سال قمری بگویید که 7 بار "لااله الاالله" بگویند و بعد رهایشان کنید .در سه سال و هفت ماه و بیست روزگی اش بگوید"محمدرسول الله" و بعد رهایش کنید. در 4 سالگی ، هفت بار "صلوات " بگوید و بعد رهایش کنید . در 5 سالگی دست چپ و راست و جهت قبله را به او بیاموزید و از او بخواهید که یکبار سجده کند و بعد رهایش کنید. در 6سالگی وضو گرفتن را به شکل کامل به او بیاموزید . اگر فرزندتان دختراست از هفت سالگی نماز خواندن را برای او آغاز کنید و اگر فرزندتان پسر است او را از ده سالگی به نماز دعوت کنید . قبل از این سن هرگز او را برای نماز تحت فشار قرار ندهید .  

** کودک در 6 سالگی به بیداری جنسی می رسد . پس لازم است که آموزش طهارت را برای او جدی بگیرید . در مورد بیداری جنسی کودکان ان شاالله در پست آینده صحبت خواهیم کرد.



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۹
سیده طهورا آل طاها

- کودک گریه می کند . آرام و قرار ندارد . او نمی فهمد که مادرش باید نمازش را بخواند ، او مادرش را می خواهد و تا در آغوش گرفته نشود کوتاه نمی آید . این طور مواقع به جای آنکه تمام وجودتان را اضطراب گریه های بی امان کودکتان فرا بگیرد یا چشمتان به صورت خیس از اشک کودکتان باشد موقع نماز بغلش کنید . 

بچه را پیش از وقت نمازتان تعویض کنید تا پاک باشد و هنگام نماز او را در آغوش بگیرید . هنگام سجده او را به زمین بگذارید و بعد موقع تشهد و سلام مجدد او را بغل کنید . حتی هنگام تشهد و سلام اگر لازم باشد می توانید به او شیر هم بدهید . 

- بجای آنکه مرتب به کودکتان امر و نهی کنید و اشیا خطرناک را از او بگیرید ، آنها را از تیررس او دور کنید. کودکی که خاک گلدان را به دهان می گذارد را از این کار نهی نکنید بجای آن گلدان را از جلوی او بردارید. 

- تا دو سالگی با بچه ها بازی های جنبشی و چرخشی کنید و از دو سالگی تا چهارسالگی با او بازی های فکری و هیجانی مانند گرگم به هوا و خانه سازی کنید.  

- حتما شما هم در مهمانی ها بچه هایی را که اذیت می کنند و همه را با اذیت های خود عاصی می کنند دیده اید. این بچه ها معمولا" بچه هایی هستند که در خانه مرتب امر و نهی می شوند ، دعوا می شوند یا حتی کتک می خورند و وقتی می بیند که مادر در مهمانی کاری نمی تواند بکند، هرکاری که دلش می خواهد انجام می دهد. اما بچه هایی که در خانه تحت تربیت نبوی بزرگ می شوند در مهمانی ها ، آرامتر و معقول تر هستند وبه شکل خود به خود به اصطلاح ما "آبروداری می کنند."

** علی کوچولو با کفش های گلی روی صندلی سفید امام خمینی بالا و پایین می پرید . عروس امام با عجله می روند تا بچه را بگیرند و مانع کثیف شدن روکش سفید صندلی ایشان شوند اما ، امام اجازه نمی دهند و می فرمایند: روکش صندلی را می شود شست و تمیز کرد اما هول و اضطرابی که شما به این بچه وارد می کنید هیچ وقت از اعصابش پاک نمی شود. 



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۹
سیده طهورا آل طاها

این یک توصیه و سفارش کوچک است برای تمام مادرانی که گاهی با بدقلقی های نوزادشان مواجه می شوند. این شرایط بیشتر مخصوص نوزادانی است که تازه ایام جنینی را سپری کرده اند.  

اگر فرزند نوزاد دارید برای آرامش و خواباندن او خصوصا وقتی بی قراری می کند یا به اصطلاح ما نق می زند و هیچ رقم قرار ندارد همان کاری را بکنید که فخر عالم امکان ، الگوی بانوان جهان ، زهرای اطهر می کردند.  

توی اتاق دراز بکشید و فرزندتان را روی شکم خود بخوابانید جوری که گوش او به سمت قلب شما باشد ، او با شنیدن صدای قلب شما و تماس با گرمای بدن شما آرام می گیرد . نوزاد شما 9 ماه به شنیدن صدای قلب شما عادت کرده و با آن خو گرفته است . این کار شما همان کاری است که جده ی ما حضرت زهرا (س) در مواجه با فرزند برومندشان امام حسین (ع) انجام می دادند. شما هم امتحان کنید. 

  

** من نمی دانم در میان هیاهو و هروله ی عاشورا تو بی قراری شش ماهه ات را چگونه آرام می کردی ؟ با توام ای حضرت رباب...



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۷
سیده طهورا آل طاها

این اولین پست در زمینه تربیت فرزند است . لذا از پر مشغله ترین و یکی از حساس ترین برهه های زندگی کودک آغاز می کنیم . دورانی که بنا به حدیث نبوی دوران امیری کودک است . 1تا 7 سال .  

بسیار شنیده ایم که در این دوران باید کودک را آزاد و رها گذاشت . این دوران ، دوران توبیخ و تنبیه و قهر کردن با کودک نیست . دورانی است که کودک باید فارغ از هر مانعی به بازی ها و کنجکاوی های کودکانه اش برسد . اما والدین همیشه نگرانند که نکند این آزادی ها باعث شود کودکشان تبدیل به یک انسان لوس و خود مختار و خودخواهی بشود که گمان کند امر امر اوست و همه را موظف به اطاعت از خود ببیند. برای پاسخگویی به این سوال باید به صفحات تاریخ نگاهی بیندازیم . زندگی بانوی بانوان زهرای مرضیه و شیوه ی تربیتی او در مورد کودکانش راه گشای مادران نگران ماست . شیوه ای که انسانی چون حسین (ع) را به تاریخ عرضه داشت . پس به آنچه مشاوران مذهبی می گویند اعتماد کنید و با صبر و حوصله آنها را انجام دهید. 

تاریخ به ما نشان می دهد که حضرت زهرا(س) در این دوران بسیار بافرزندانشان بازی می کردند. این همان پاسخ جادویی است . مادرانی که با فرزندان خود بازی می کنند در واقع آنها را همان طور بار می آورند که خودشان دوست دارند . مادرانی که کودکانی در این سن دارند برای اثبات این ادعا می توانند از همین امروز شروع کنند. یک مادر در این ایام (1تا7سال) با دنیایی کار مواجه است . درست در همین سالهاست که می توانید یک مهندس ، یک محقق ، یک عالم و یک سرباز برای امامتان تربیت کنید. پس این دوران را جدی بگیرید. به زودی خواهید دید وقتی با فرزندتان بازی می کنید و با او وقت می گذرانید او را تابع کامل خود کرده اید . او درمی یابد که برای اینکه شما بتوانید با او بازی کنید باید آن کاری را انجام دهد که شما می پسندید. به این صحنه ی واقعی از زندگی این بانو دقت کنید. 

فصل امتحانات نزدیک است . مادر هم باید به درسش برسد و هم به کارهای خانه رسیدگی کند و هم اینکه پسربچه ی دو ساله ی خانه را سرگرم کند . صبح بعد از صبحانه برنامه ی همیشگی بازی شروع می شود این بار نوبت ساخت کاردستی با وسایل دور ریختنی خانه است که 2 ساعت از وقت مادر را می گیرد و کودک را سرگرم می کند . بعد نوبت بازی حرکتی است . مادر و فرزند دور گل های قالی می دوند و هر کدام مراقب است که نکند آن دیگری پایش را از گلها بیرون بگذارد و بسوزد .(مادر می داند که بازی های دویدنی نباید با ساعت خواب همسایه ی پایینی همراه باشد ) وقت ناهار است و کودک دوست ندارد قبل از غذا دستهایش را بشوید مادر به جای بحث با او ، بغلش می کند و می گوید : دوست داری تا با هم میکروبهای دستت را تماشا کنیم ؟ کودک کنجکاو می شود . همراه مادر می رود مادر آب را باز می کند و می گوید اگر می خواهی آنها را که در دستت قایم شده اند تماشا کنی اول باید دستت را با آب خیس کنی و مایع بزنی . کودک برای تماشای میکروب ها همین کار را می کند . بعد می بیند که آب سیاه از دستش می رود . مادر از فرصت استفاده می کند و می گوید نگاه کن این کثیفی ها میکروب های دست توست . به این ترتیب مادر به هدفش رسید. حالا کودک دلش می خواهد با کفگیر به جای قاشق غذا بخورد مادر به جای اینکه مانع او شود یک پارچه ی بزرگ پهن می کند یک بشقاب می آورد و یک کفگیر به دست کودک می دهد . کودک تلاش می کند با کفگیر غذا بخورد اما می بیند که نمی تواند،بخش زیادی از غذا به زمین می ریزد پس بی هیچ کلامی قاشقش را برمی دارد و دیگر به سراغ کفگیر نمی رود. بعد از ناهار مادر کودک را روی اپن آشپزخانه می نشاند که با هم ظرف بشویند . مادر می شوید و کودک با یک دستمال کوچک آنها را خشک می کند. 

بعد از ناهار ، کودک باز هم بازی می خواهد و مادر نگران درسهایش هست . به کودک می گوید برای اینکه بتوانیم با هم بازی کنیم بیا یک مسابقه بگذاریم من این کتاب را می خوانم و تو یک نقاشی قشنگ بکش وقتی عقربه ی ساعت روی عدد 4 آمد بازی استپ هست و می بینیم که کداممان برنده شده ایم . با این ترفند بچه سرگرم نقاشی می شود و مادر به درسش می رسد . 

این یک صحنه یک ساده از زندگی این بانو بود. دیدید که خیلی راحت همه چیز در دست مادر بود و باب میل کودک . تا این جای بحث ، فعلا کافی است . لطفا اگر سوال یا نظر یا پیشنهاد یا تجربه ای دارید در اختیار سایرین هم قرار بدهید . 

**  به یاد حضرت رباب، که تیر سه شعبه ی حرمله هرگز به او اجازه ی بازی با کودکش را نداد....



۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۶
سیده طهورا آل طاها

مادر روزها و سالهای گذشته را مرور می کرد. عروسی ها و جشن هایی را به خاطر می آورد که می دانست در آن نه صله رحم که گناه جریان دارد و نمی رفت . فرقی نمی کرد عروسی چه کسی باشد ٬ تولد چه کسی باشد . تولد تنها برادر زاده یا عروسی خواهر زاده . یادش می آمد گاهی اقوام و خانواده از دستش دلخور می شدند . گوشه و کنایه می زدند . می گفتند که شما ترک فامیل کرده اید . می گفتند صبر کنید تا دخترتان بزرگ شود آنوقت معلوم می شود که با سخت گیری هایتان از آن طرف بوم می افتد و آبروی تان را می برد . یادش می آمد که چقدر از این حرفها دلش می شکست و آنوقت سر سجاده اش می نشست و اشک هایش را به حضرت ارباب هدیه می کرد و به چادر خاکی مادرش ملتمسانه چنگ می انداخت که " یا اماه " نکند ... نکند دخترم مرا پیش شما شرمنده کند .اما باز هم دلش قرص می شد به دعای اهل بیت . به خدا اطمینان می کرد و وظیفه اش را انجام می داد و بقیه اش را می سپرد به حضرت حق . آنچه برای مادر مهم بود تربیت دخترش بود. دختری که حالا فرق موسیقی مطرب را از غیر آن تشخیص می داد .

مادر یادش می آمد که به خواست همسر و به توصیه ی استاد اخلاقش با افراد فامیل که حجاب و اصول اسلامی را رعایت نمی کردند و امر به معروف و نهی از منکر در انها بی تاثیر بود ٬ رفت و آمد نمی کرد تا خصلت های تاریک آنها و لقمه های شبهه ناکشان بر روح و روان بی آلایش دخترش اثر منفی نگذارد و صله ی رحم با آنها را تنها به دیدارهای گاه به گاه خلاصه می کرد.آنچه برای مادر مهم بود تربیت دخترش بود. دختری که حالا در پاسخ به عمه اش که شگفت زده می پرسید مگر خانمها باید روی پا و کف پا را هم از نامحرم بپوشانند؟! با تعجب از ندانستن عمه می گفت : بله باید بپوشانند.

حالا کمتر از سه ماه تا لحظه ی پرواز دخترش زمان مانده بود. یکبار فکر کردند برایش سالن بگیرند و تمام خانواده و دوستان را دعوت کنند اما بعد پدر گفته بود که شان این اتفاق بزرگ فراتر از این است که به یک شب خلاصه شود. بعد تصمیم گرفتند دخترشان را به سفر ببرند . در کنار دریا . اما مادر گفته بود که انجا معنویت ندارد. یکروز در ذهن مادر جرقه ای زده شد . معنویت را باید در صحن باصفای ابن الزهرا امام علی ابن موسی الرضا می جستند.دیری نگذشت که مادر و دختر و پدر راهی حریم رضوی شدند. آنجا بود که مادر نماز مسافر را به دخترکش آموخت . در صفهای باشکوه جماعت مادر مویه کنان در راز و نیازی عاجزانه در برابر یکتا معبود عالم هستی عاقبت بخیری و توفیق سربازی حضرت حجت را برای دخترکش تمنا می کرد. این تمام راه نبود .پدر کفش و کلاه کرد و با اندکی صرف زمان موفق شد تا از دفتر امام جمعه مشهد حضرت آیت الله علم الهدی ٬ آن پیرمرد فرهیخته و ملکوتی وقت ملاقات بگیرد. دخترک به همراه خانواده به محضر ایشان رسید . پدر برای آیت الله از دخترش گفت که درآستانه تحولی عظیم است و آیت الله با آن لبخند شیرین و چهره ی دوست داشتنی اش لب به سخن گشود و دخترک را ستود . مادر می دید دخترش که در هنگام ورود خجالت می کشید و آهسته آهسته گام برمی داشت اکنون با هر کلام محبت آمیز و تشویق و تایید آیت الله چطور سربلند می کند ٬ قد راست می کند٬ بزرگ می شود و به خودش و خدایی که او را به سکوی عروج فراخوانده است می بالد . عکاس ها از او عکس می گرفتند و او در کنار آیت الله احساس بزرگی می کرد.

باید این جشن برایش باشکوه کودکانه همراه می شد. مادر می دانست که دخترش چقدر شیفته ی خاله سیده اش و عموعبدالزهرای مهربانش است . و چقدر این دو را با آن محبت خالص شان که از امام مهربانیها به ودیعه گرفته اند ٬ دوست دارد. پس پدر ٬ ترتیب یک جشن کوچک دوستانه را داد و از آنها نیز دعوت کرد. مادر ٬ چقدر از این دو مهربان سپاسگزار شد که با وجود امتحان و مشغله به چشن کوچک انها قدم گذاشتند و در شادی دخترکشان سهیم شدند. قلب دخترک از رسیدن به این اوج باشکوه لبریز از شادی کودکانه بود.

روز بعد پدر آخرین تلاش را می کرد. کادویی کوچک گرفت و از مادر دخترش خواست تا کادو را به یکی از بانوان خادمه ی حرم بدهد تا بعنوان هدیه ای از امام رضا برای تاییدیه تقدیم دخترک کند. دخترک امامی به این عزیزی را دوست داشت . امامی که حواسش هست او به سن تکلیف رسیده است . بزرگ شده است .

لحظه ی وداع با حرم رضوی ٬ مادر دید که دخترش در سکوی پرش به سمت آسمان سربلند ایستاده است . دید که لحظه ی پرواز چقدر باشکوه شده است . دید که دخترش تا خدا آباد ملکوت قد کشیده است .

برو دخترکم ٬ فی امان الله ...



۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۳
سیده طهورا آل طاها